printlogo


تامین اجتماعی موظف شده از منابع داخلی، متناسب‌سازی مستمری‌بگیران خود را اجرایی کند
دولت‌ها بحران تامین اجتماعی را جدی نگرفتند

گروه جامعه - اکبر شوکت گفت: مبلغ همسان‌سازی باید به حقوق شاغلان افزوده شود تا بتوان از آن حق بیمه گرفت و به منابع ریالی سازمان افزود.
به گزارش اقتصادسرآمد، بحثِ همسان‌سازی حقوق بازنشستگان و دائمی شدن آن، این روزها به شدت داغ است. بازنشستگان صندوق‌های مختلف، مشتاقانه در انتظار تصویبِ «لایحه دائمی شدن همسان‌سازی حقوق بازنشستگان» هستند اما تصویب این لایحه با شکل و شمایل فعلی، می‌تواند بار سنگینی بر دوش سازمان تامین اجتماعی بگذارد و بحران منابع- مصارف این سازمان بیمه‌گر را تشدید کند.
در لایحه فعلی، سازمان تامین اجتماعی موظف شده از منابع داخلی، متناسب‌سازی را برای تمام مستمری‌بگیران خود اجرایی کند و این در حالیست که سایر صندوق‌ها قرار است هر سال اعتبار جداگانه و علیحده برای همسان‌سازی بگیرند؛ این تبعیض در تخصیص منابع، بدون شک به ضرر سازمان تامین اجتماعی و بیمه شدگان امروز و فردای آن است.
اکبر شوکت (عضو کارگری هیات امنای سازمان تامین اجتماعی) به ایلنا می گوید، معتقد است؛ راهکار بهتر، افزایش مستمری بازنشستگان از طریق افزایش عادلانه و قانونیِ حقوق شاغلان است و مبلغ همسان‌سازی باید به حقوق شاغلان افزوده شود تا بتوان از آن حق بیمه گرفت و به منابع ریالی سازمان افزود.
سازمان امروز در نقطه‌ی بحران است؛ چقدر تا اوج این بحران و زمانی که سازمان دیگر نتواند تعهدات عادی و یومیه‌ی خود را به انجام برساند، فاصله داریم؟
همین امروز در نقطه بحران هستیم و با سختی بسیار –استقراض از بانک و از این جیب به آن جیب کردن- حرکت می‌کنیم. پنج یا شش سال دیگر قطعاً به اوج فاجعه می‌رسیم. ما چهار یا پنج سال پیش بارها هشدار دادیم که تامین اجتماعی دارد به سمت یک بحران پیش می‌رود؛ اما متاسفانه هیچ کس حرف ما را گوش نکرد. از سوی دیگر، منابع همسان‌سازی نیز مشخص نشد. بحران پیش آمد و به با این سیاست‌ها اوج گرفت؛ ماهی ۵ یا ۶ هزار میلیارد تومان کسری بودجه و سالی ۷۰ هزار کسری منابع، چه معنایی به جز یک بحران حاد می‌تواند داشته باشد. سازمان در حال حاضر سالی ۷۰ هزار میلیارد تومان کسری منابع دارد و رقم این کسری هر سال افزایش خواهد یافت؛ این رقم سال بعد به ۱۰۰ هزار میلیارد تومان می‌رسد و سال بعدتر به ۱۵۰ هزار میلیارد تومان؛ خب تا چند سال دیگر کسری به اندازه‌ی کل بودجه سازمان می‌شود. وقتی به آنجا برسیم، یعنی به نقطه‌ی انفجار رسیده‌ایم؛ الان در نقطه‌ی بحران هستیم اما اگر همینطور پیش برویم، چهار یا پنج سال دیگر به نقطه‌ی انفجار می‌رسیم، به جایی که دیگر کاری از دست کسی برنمی‌آید. ما بازهم امروز هشدار می‌دهیم، هشدار بابت چند سال بعد که به نقطه انفجار خواهیم رسید و همه چیز از دست خواهد رفت؛ امیدوارم این بار به این هشدارها توجه کنند.
دولت ۸۹ هزار میلیارد تومانِ بند (و) تبصره دو قانون بودجه را هنوز پرداخت نکرده و مشخص نیست که آیا در این چند ماه باقیمانده قبل از پایان سال پرداخت می‌کند یا خیر؛ این اهمال یا بی‌توجهی چقدر در رسیدن به آن نقطه انفجار تاثیر دارد؟
اصلاً فرض کنیم دولت خیلی عمل می‌کند و آن ۸۹ هزار میلیارد تومان را کامل پرداخت کند، بازهم مشکل حل نمی‌شود یعنی همه‌ی مشکل حل نمی‌شود چون بحران عمیق‌تر از این حرفهاست منتها هر مدیری که می‌آید و روی صندلی مدیریت سازمان می‌نشیند، به خاطر یکسری معذوریات سیاسی و اجتماعی که دارد، مجبور است بگوید همه چیز خوب است و ما هیچ بحرانی نداریم. آقای سالاری همین چیزها را می‌گفت، مدام ادعا می‌کرد ما تا سه سال دیگر منابع به اندازه کافی داریم؛ اما باید بپرسیم اگر برای سه سال منابع دارید، چرا ماهی ۴ هزار یا ۵ هزار میلیارد تومان قرض می‌گیرید؟! چرا اموالتان را می‌فروشید؟! مگر پول بیمه شدگان امروز نباید برای فردا ذخیره شود؛ اما اوضاع طوری شده که پولی که از بیمه شدگان امروز می‌گیریم، یک چیزی هم رویش می‌گذاریم و به بازنشستگان مستمری می‌دهیم؛ همین بازنشستگان سی سال حق بیمه پرداخته‌اند و به جای اینکه این حق بیمه به درستی سرمایه‌گذاری شود، با مدیریت نادرست و رفتارهای دولت‌ها و تورم‌هایی که تقصیر دولت‌ها بوده و با عدم افزایش حقوق‌ها، آب رفته و نابود شده. افزایش عادلانه حقوق شاغلان، تنها منبع پایدارِ درآمد سازمان است؛ اما وقتی تورم ۵۰ درصد است و حقوق‌ها فقط ۳۵ درصد افزایش می‌یابد، ۱۵ درصد سازمان تامین اجتماعی عقب می‌‌افتد و در نهایت وقتی مجبور می‌شود برای جبران این عقب افتادگی‌ها، همسان‌سازی را اجرا کند، مشکل بیشتر می‌شود.
بازهم اینجا دست دولت در کار است؛ دولتی که اعتبار جداگانه برای همسان‌سازی نمی‌دهد و می‌گوید سازمان با منابع خودش این کار را صورت دهد.
بله؛ ندادن منابع و اعتبار برای همسان‌سازی بحران را عمیق‌تر کرده؛ دولت می‌گوید لباس تن‌تان را بفروشید تا شکم‌تان را سیر کنید؛ اموال بفروشید و همسان‌سازی اجرا کنید! دائمی شدن همسان‌سازی در این اوضاع باید انجام شود و واجب است اما پپیشنهاد ما این بود که به جای اینکه این رقم را به عنوان همسان‌سازی به حقوق بازنشسته اضافه کنیم و منابعش را نبینیم، همین مبلغ را به پایه حقوق کارگران اضافه کنیم؛ در میانه سال بیاییم مزد شاغلان را ترمیم کنیم و همین مبلغ را به پایه حقوق آن‌ها بیفزاییم.
برخی مدعی می‌شوند که کارفرماها نمی‌توانند و ندارند و تا اسم ترمیم مزد و افزایش حقوق می‌آید، واویلا سر می‌دهند!
کارفرماها را زیادی تحویل گرفته‌ایم و لوس کرده‌ایم! کاملاً مسلم است در این تورم دو سه ساله، ثروت کارفرمایان چندین برابر شده؛ بیایند بررسی کنند؛ از اجناس گرفته تا کارخانه‌ها و زمین و املاکی که دارند، چند برابر رشد کرده؛ کارگر نهایت یک خانه دارد؛ برایش هیچ فرقی ندارد این خانه صد میلیون باشد یا ده میلیارد؛ تازه وقتی ده میلیارد می‌شود، دیگر بدتر است چون نمی‌تواند مازادش را فراهم کند و خانه‌اش را بزرگ‌تر کند؛ اما ثروت کارفرمایان در همین سه سال چند برابر شده ولی متاسفانه هر سال می‌آیند در شورایعالی کار ناله و زاری راه می‌اندازند که وای نمی‌توانیم بپردازیم، امسال بحرانی است، امسال مشکل است و ... همین کارها را کرده‌ایم که الان کارفرماها در شهرک‌های صنعتی دربدر دنبال کارگر می‌گردند؛ کارگر می‌گوید با چهار میلیون تومان دیگر نمی‌صرفد بروم روزی هشت ساعت و هفته‌ای پنج یا شش روز کار کنم. بروم در خیابان باقالی یا سیب زمینی بفروشم بیشتر درمی‌آورم چرا بروم در کارخانه روزی هشت ساعت کار، روزی دو ساعت رفت و آمد که چهار میلیون حقوق بگیرم! کلی منت کارفرما و سرپرست کارگاه را هم تحمل کنم! کاری کردیم که دیگر کارگران رغبتی برای کار کردن در بخش تولید ندارند. کارفرماها فکر می‌کردند دارند زرنگی می‌کنند اما در نهایت به ضرر خودشان تمام شد؛ دیگر هیچکس حوصله و رغبت کار کردن ندارد، واقعاً ندارد.
و اما راه‌حل از نظر شما چیست؟
تنها راه‌حل این است که وسط سال، جلسه شورایعالی کار برگزار شود و  مبلغ همسان‌سازی به پایه حقوق شاغلان افزوده شود؛ اگر مبلغ همسان‌سازی مثلاً یک میلیون و دویست هزار تومان است، این مبلغ را در همین میانه سال به پایه حقوق کارگران اضافه کنیم (قبل از پایان سال، جلسه پایان سال به کنار) تا سازمان بتواند از این مبلغ حق بیمه بگیرد؛ سال به سال هم این مبلغ به طور درصدی و خودکار افزوده می‌شود و دیگر این دعواهای مربوط به دائمی شدن و غیره و ذلک هم نداریم. راهکار دیگر برای حل بحران سازمان این است که دولت باید ارزیابی کند  که چه منابعی را به جای بدهی‌ها در اختیار سازمان قرار دهد که ارزش‌آوری داشته باشد، باید بهترین منابع و دارایی‌هایش را به سازمان بدهد. باید کاری بکنند تا سازمان تامین اجتماعی به نقطه انفجار نرسد، وارد بحران که شده‌ایم لااقل جلوی انفجار را بگیرند! از آن امتیازات و اموالِ دارای قیمت که به نورچشمی‌ها می‌دهند به تامین اجتماعی بدهند تا بلکه انشالله فاصله‌مان تا نقطه انفجار
 افزایش یابد.