جنگ سرمشقی بر ویرانی
مسعود خدیوی کاشانی
قرن بیست و یکم میلادی با وجود تسخیر غیر باور ماه و مریخ و پیمایش فضا و جشن شکوه تکنولوژی در آن به یکباره انگشت به دهان می ماند .رهبران ابرقدرت شرق در اقدامی بی سابقه بی توجه به خطوط مرزی ، سودای گشودن مرزها را در ذهن خویش پرورش میدهند و با هجمه ای سهمگين به نظم نظام یافته بین المللی می تازند ، بیدرنگ در تقابل با این بیخردی ، شورای امنیت در محکومیت کشور متخاصم ، قطعنامه را صادر میکند اما به راحتی و پیش نگاه بهت زده جهانی به حق ناحقی وتو می گردد تا دنیای امروز بیشتر به خلا نظارت بین المللی پیببرد بی شک در ساختار حقوقی ، میبایست شخصی که مورد قضاوت است از رای دادن پرهیز داده شود نه اینکه آرای دیگران را گستاخانه و به حکم قلدری با رای خویش مغلوب سازد
آری این ضعف ساختار حقوق بین المللی است و تامل و تغییری میطلبد گویی شورای امنیت تنها نهادی شده است برای تحت فشار قراردادن کشورهایی مستقل نه بنیانی برای فراگیری صلح !نظام بین الملل امروز میبایست متفاوت با دیروز عمل کند ، نفی و تحریم اقتصادی و فرهنگی و ورزشی کشور متخاصم می تواند ابزاری باشد تا نهادها و اندیشمندان ناظر و جامعه هدف را به تفکر وادارند و شاید تصميم گیران را به چنین ابزاری از ادامه اندیشه مخاصمه باز دارند .کاش از سوی آنان اندکی تامل صورت گیرد که فرجام آنهایی که هر یک جنایتی را سامان داده اند ، چگونه بوده است و حداقل تاریخ از آنان چطور نام میبرد آماده باش هسته ای و تشکیل خط سیر ۶۵ کیلومتری ماشین های زرهي و زیر گرفتن یک سواری کوچک از سوی تانکی سنگین و بمباران یک شهر در نیمه های شب و ویران ساختن تمامی زیر ساخت های یک کشور و...
ادامه در صفحه 2