اصلاح نظام یارانه و واقعیتهای اقتصاد ایران
ادامه از صفحه اول
حال در دهه نودی که تشکیل سرمایه ثابت کشور منفی بوده است، چه سرنوشتی در دهه آینده خواهیم داشت؟ براساس آمار، تشکیل سرمایه بهصورت ناخالص ۵۲۴ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۰ بوده، اما به ۲۶۱ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۹ کاهش پیداکرده است. تشکیل سرمایه در ماشینآلات ۶۵ درصد کاهش پیداکرده و در بخش ساختمان ۳۵ درصد است؛ ارقامی که برای تضعیف رفاه فعلی و آینده یک جامعه کافی است.
به زبان سادهتر و خلاصه، مردم تصور اشتباه میکنند و مسئولان وعده اشتباه میدهند که ارزانی در راه است؛ بلکه اگر برنامه موفق و جامعی باشد، اقتصاد کمتر گران میشود! حذف ارز ۴۲۰۰ نه اصلاح نظام یارانه است و نه عدالت توزیعی، صرفاً تراز کردن دخلوخرج دولت و کاهش فساد ضدتولید است؛ یعنی فعالان اقتصادی با توجه به دریافت رانت ارزی، ترجیح میدادند اقدام به واردات کنند تا تولید داخلی و صادرات.
بنابراین توقع ارزانی با دورنمای اقتصاد ایران همخوانی ندارد، چیزی که باید از اکنون از دولت و حاکمیت مطالبه شود، تأمین مسکن و ایجاد بیمه همگانی سلامت است. چیزی که در قانون اساسی نیز به آن اذعان شده است. علاوه بر این حال که دولت برای کاهش هزینهها بهدرستی رانت ارزی را حذف کرده، برنامه حمایتی از فقرا اقدام ضروری بعدی است نه صرفاً یارانه همگانی و مساوی به همه.
رئیسی بهدرستی در سخنانش گفته بود اصلاح پرداخت یارانهها نه پایان راه، بلکه آغاز کار برای تحقق رشد ۸ درصدی اقتصادی است و برای افزایش سرمایهگذاری و افزایش بهرهوری هدفگذاریهایی شده است.
این سخن همان پاسخ به منتقدان حذف ارز ۴۲۰۰ است؛ یعنی دولت حال که با شجاعت حذف ارز ترجیحی را آغاز کرده است؛ باید اصلاحات ساختاری در نظام بانکی و مالیاتی و کاهش هزینههایش را هم شروع کند. در مقابل نیز باید واقعیتهای اقتصادی برای مردم تشریح شود؛ همراهی مردم بزرگترین برگ بنده دولت رئیسی است.