اصلاح نظام یارانه و واقعیتهای اقتصاد ایران
مهدی پناهی
در تعابیر دینی، حسن فعلی بدون حسن فاعلی فاقد ارزش است. همان تعبیر الاعمال بالنیات. مشی مردمی و متواضعانه رئیسی نشاندهنده راستگویی اوست که بههیچوجه نه قابل کتمان است و نه قابلمقایسه با ادوار گذشته.بااینحال هرچند رئیسجمهور درباره حذف ارز ترجیحی صادقانه و شجاعانه حرف زد؛ اما کاش صریحتر از وضعیت اقتصادی کشور و توقعات از آن سخن میگفت. پذیرش مخاطرات حذف ارز ۴۲۰۰ بدون ترسیم دورنمای اقتصاد سخت است. اقتصاد ایران سالهاست نهتنها گرفتار تورم که دچار تورم مزمن است، در چنین اقتصادی هر تغییری منجر به انتظارات تورمی میشود؛ بدون شک اصلاح نظام پرداخت یارانه جدا از خوب یا بد اجراشدن، منجر به تورم میشود. احتکار، تقاضای زیاد، کاهش عرضه و غیره هم منجر به گرانی میشود. انتظارات تورمی یعنی مردم بهغلط یا درست، انتظار گرانی دارند، پس با تغییر رفتارشان عرضه و تقاضا در اقتصاد را به هم میزنند. این مردم میتوانند من و شمای مصرفکننده باشد یا یک نانوا یا هر صنف دیگر یا شرکتهای بزرگ.از سوی دیگر یک واقعیت کمتر بیانشده، وضعیت سرمایهگذاری در زیرساختهای کشور است. بدون سرمایه، تولید رقم نمیخورد. جاده، ریل، بندر، فرودگاه، شهرک صنعتی، ماشینآلات، زیرساختهای تولید و انتقال انرژی همه بهعنوان زیرساخت اقتصاد شناخته میشود، اما طی این سالها چه رقم خورده است؟عقبگرد شاخصهای اقتصادی دهه ۹۰ بر هیچکس پوشیده نیست، رهبری نیز به آن معترف و معترض بودند. شاید تحریم و ناکارآمدی این عقبگرد را هویدا و تشدید کرد، اما بدون شک نداشتن برنامه توسعه و عدم سرمایهگذاری در زیرساخت در دهههای گذشته، شرایط اقتصادی دهه ۹۰ را رقم زد.اگر دهه ۹۰ شرایط اقتصادی کشور به این وضع رسید، بازهم نتیجه اندک سرمایهگذاریهای دهه ۸۰ و پیشتر از آن بود..
ادامه در صفحه 2