حکمت یک حکم
ادامه از صفحه اول
قطبیکردن فرهنگ مردم، برآمده از تفکیکهای سیاسی راست و چپ است که چندان با کنش سیاسی ایرانیان تطابق نداشته و ندارد و عرفاً یک برچسب/عنوان بوده است. تابع قطبیدیدن وضع مردم، تعارض و تضاد و تلاش برای حذف رقیب است و چه خسارتبار است چنین اندیشهای! در مقابل، باید سنخشناسی مردم ایران را طیفی توصیف کرد؛ چون در پسزمینه همه آنها، خداباوری بهعنوان یک امر نهادینهشده و مفروض است و طیفبندی رنگی آن (برخلاف سیاه، سفید و خاکستری دیدن) با درنظرگرفتن غلظت و عمق خداباوری و تعلق خاطر به این ایده که قدرت از آن ذات اقدس اله است، محقق میشود. تعین تحلیل مذکور را در نمادینْ صورتِ ممکن، در تشییع شهید سپهبد پاسدار قاسم سلیمانی میتوان دید که همه اقشار با حسی تلفیقشده از بغض و اقتدار، به پاسداشت مردی برخاستند که کارگزار بسط تمدن نوین اسلامی در سراسر عالم بود. دوم. این مردم در یک بافتار ژئوپلیتیکی حاضرند؛ در جغرافیایی که استقلال، اولویت اول و آرزوی دائمی کشور پس از صفویه تاکنون بوده است. مرز این جغرافیا، سه صورت دارد: تا هر آنجایی که ایرانِ فرهنگی متکی بر زبان فارسی گسترشیافته یا هر آنجایی که اسلام سیاسی به روایت امام خمینی رحمةاللهعلیه به جریان افتاده و امروز به پشت دروازههای تلآویو رسیده و یا هر آنجایی که مظلومی هست و ندای استضعاف او، گوش جهانیان را کر کرده. هر لایه این مرزبندی، هوادارانی در میان مردم دارد که طبعاً مایلاند پیام ممزوج با بخش موردنظر خود را بیشتر بشنوند. از این حیث، بهرسمیتشناختن قشری از مردم که دل در گروی عظمت ایران با تأکید بر زبان و فرهنگ آن دارند همانقدر الزامی است که سلیقه قشری دیگر که خود را وفادار به اسلام سیاسی میدانند و برای آن جان و مال خود را نیز فدا میکنند.سوم. حاکمیت در عالیترین موقعیت خویش، برآورده ساختن نیازها و خواستهها و هدایت مردمان در بافتار زیستبومی فرهنگیشان است؛ در اینجا حفظ و گسترش منابع گفتمانی، انسانی، اقتصادی و ... در صدر توجه است و از آنجا که نظام سیاسی از اضلاعی گونهگون برپاشده، حفظ و گسترش آن نیز باید بر پایه همین منابع باشد. این ایده را رهبری انقلاب در سه دهه گذشته همواره تدارک کردهاند، چه برای حضور جریان موسوم به چپ اسلامی در ابتدای دهه هفتاد، چه عنواندهی اصولگرا- اصلاحطلب و حتی در بحبوحه فتنه ۸۸، اعلام سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی. گرچه برخی به این اعتماد خیانت کردند، اما دو پیام اخیر رهبر انقلاب در باب مرحوم سیدمحمود دعایی نشان داد که ایشان بههیچوجه نهتنها از سر اضطرار، بلکه با طیب خاطر، وی را در سکاندار روزنامه اطلاعات حفظ کردند تا خطمشی حکمرانی را استمرار دهد.اصرار و تأکید بر «چند وجهی بودن نگاهها و سلایق سیاسی در میان نخبگانی که در اعتقاد راسخ به انقلاب و نظام اسلامی مشترکند» گزاره سیاستی با ارزشی است؛ تکرار و یادآوریای که اعمال حکمرانی بر پایه مردمسالاری دینی را در ایران استعمارزده طاغوت، ممکن کرد و به فرهنگیترین اتفاق محتمل، پهلوی را سرنگون و جمهوری اسلامی را برساخت. حکمتی که براساس اصل وحدت، کثرت و تکثر را به رسمیت میشناسد و با دیدهبانی مداوم، مانع از تضعیف و تعطیل آن میشود./فارس