وعده رييس سازمان بنادرمحقق شد:

سازمان های دريايي به سواحل منتقل مي‌شوند

گروه آینده پژوهی دریا – ایرج گلشنی- بحث بر سر افزايش جمعيت در سواحل است. بحث توجه جدي و بيش‌تر از هميشه به دريا، زيرا «هنوز توجه كافي به دريا نشده است». سال‌ها شعار سر دادند و عمل چشم‌گيري نكردند. سر برج كه مي‌رسيد، حقوق و پاداش و حق ماموريت و حقوق فلان و بهمان را مي‌گرفتند و براي ماه آينده، براي شعار‌سازي تقسيم كار مي‌كردند. از سال ۱۴۰۲ تا امروز كه ۱۴۲۰ شده است، هم‌چنان وعده ديدار يار است و بي‌وفايي و بدعهدي يار كه از همه خوبان عالم، يكي وفا ندارد. 
اما گويا اين روزها، قرار است اتفاقي بيفتد و به همين مناسبت به سراغ رييس جديد سازمان بنادر ايران رفتيم و يك مصاحبه جدي و جانانه با وي داشتيم و خبرهاي «اميدبخشي» شنيديم كه تقديم به نگاه مهربان شما مي‌شود:

اقتصاد سرآمد: آقاي فلاني، ممنونيم كه از دعوتی که داشتین که با شما به گفت‌وگو بنشينيم و چند خبر «اميدبخش» به بازار چشم و گوش مخاطبان روزنامه دریایی اقتصادسرآمد روانه كنيم كه شايد ما هم عاقبت‌به خير شويم. در ابتدا بفرماييد براي تقويت جمعيت سواحل كه چند دهه شعارش را داديد، بالاخره چه كرديد؟
آقاي رييس: همين ابتدا بگويم كه ما براي تقويت و افزايش جمعيت سواحل، به اين نتيجه رسيديم كه اول از خودمان شروع كنيم. انبوهي سازمان و دفتر و دستك در تهران داريم كه در هر كدام، جمعي از كاركنان كار مي‌كنند. تصميم قاطع گرفتيم كه تمام اين دفتر و دستك‌ها را از تهران جمع كنيم و ببريم به سواحل. اين كار يعني، افزايش جمعيت. هزاران كارمند و كارگر با خانواده‌هاي‌شان مي‌تواند بخش مهمي از جمعيت سواحل باشد كه البته، به دنبال اين اقدام، كسب و كار در سواحل بيشتر از پيش رونق مي‌گيرد و جمعيتي ديگر به آن اضافه مي‌شود. همچنين، بخش مهمي از بازرگانان و مديران عامل شركت‌ها، وقتي ببينند كه مثلا بندرعباس به راستي تبديل شده است به پايتخت دريايي ايران، آن‌ها هم دفتر و دستك از تهران كم‌آب و پرترافيك و دودي جمع مي‌كنند و مي‌آيند در نسيم سواحل بندر، بساط پهن مي‌كنند و اين هم مي‌شود جمعيت جديد. همه اين‌ها كنار هم، مشاغل جديد، كسب و كار جديد و رونق بازار جديد خواهد شد و تاثير مهمي در تراكم جمعيتي سواحل دارد.

اقتصاد سرآمد: خدا از رييسي كم‌تان نكند. واقعا ايده مهمي است و اين كه به جاي شعار دادن و هول داد ديگران، خودتان قدم پيش‌بگذاريد، كار بزرگي كرده ايد. اما اين كار چگونه ممكن است؟ منطق آن چيست؟
آقاي رييس: منطق روشن است؛ كار ما در دريا و ساحل و فراساحل و اين چيزهاست. هيچ معنا ندارد صدها كيلومتر از محل كارمان دور باشيم. وقتي ما داعيه دريا داريم، با خشكي چه‌كار داريم؟ ما اگر مرد درياييم، بايد در كنار دريا قرار بگيريم و به هستي و هويت خودمان نزديك باشيم؛ در غير اين صورت، بنادر ما مي‌شود آشغال‌داني بزرگ و هزاران كانتينر كالا و مواد غذايي در آن انبار مي‌شود و مي‌پوسد و بنادر ما بوي ماهي گنديده مي‌گيرد. اما ما مي‌دانيم كه ماهي، تازه اش خوب است. 
هميشه از نوجواني با خود فكر مي‌كردم كه چه معنا دارد كه رييس و معاون و مدير و كاركنان، هر ساله ميلياردها تومان هزينه سفر حق ماموريت كنند كه بروند ساحل را ببيند؟ اين همه هزينه براي اين كه يك نفر از تهران برود تا محل كار واقعي‌اش، براي چيست؟ 

اقتصاد سرآمد: حرف‌هاي خطرناكي مي‌زنيد؛ اميدواريم رياست شما چند روز بيشتر طول بكشد؛ اما نفرموديد چطور اين كار را انجام مي‌دهيد. شوخي كه نيست. اين همه سازمان پراكنده در حوزه دريايي داريم كه هر كدام يك اقليم مستقل و يك پادشاه بي‌رقيب دارد. شما حريف مي‌شويد؟
آقاي خيلي رييس: شما چطور خبر نداريد؟ اسم‌ خودتان را گذاشته‌ايد روزنامه دريايي؟ اين بي‌خبري مرا حيران كرد. من خيلي رييس هستم و شما بي‌خبر؟ همه اختيارات لازم را دارم. همه دفتر و دستك‌هاي دريايي يك جا جمع شده‌اند زير نظر من. رييس دفتر و دستك‌ها الان همه معاونين من هستند و مطيع و گوش به فرمان. همكاري خيلي خوبي دارند و روي حرف من حرف نمي زنند. اين است كه انجام اين كار خيلي ساده است و تنها يك نامه مي‌خواهد كه منشي مي نويسد، من امضا مي‌كنم و زحمت مهر و شماره هم با دبيرخانه است. اين كه كاري ندارد. انجامش خيلي آسان‌تر از تصميمش است.

اقتصاد سرآمد: كاركنان چه؟ آيا آن‌ها همكاري مي‌كنند؟
اول كه هر كس همكاري نمي‌كند، يعني همكار نيست؛ مي تواند برود جاي ديگري غير از حوزه دريا كار كند. دوم اين كه اغلب كاركنان به شدت همكاري و استقبال كرده‌اند؛ زيرا از دود و دم تهران، مي‌روند به خنكاي ساحل. مي‌روند تا به جاي دود بنزين و بوي لنت ترمز، نسيم دريا تنفس كنند. خانواده‌هاي‌شان نيز استقبال مي‌كنند زيرا ديگر چشم به راه تعطيلات نمي‌شوند كه بروند تا لب دريا و برگردند. كشش دريا و ساحل، آن‌چنان است كه ذوق‌دارها را به سوي خود مي‌كشاند. 
ضمن اين كه امكاناتي فراهم شده است. به هر همكار، ۳۰۰متر زمين داده‌ايم با وام خوب و خواب خوب، كه ويلايي بسازند و حالش را ببرند و از زندگي در قوطي‌هاي آپارتماني راحت شوند. زير بناها آماده‌اند. مدرسه و درمان‌گاه و كودكستان و... حتا كشتي‌هاي تفريحي كه بزنند به دل دريا و روحي تازه كنند. 

اقتصاد سرآمد: با وصفي كه گفتيد، دل ما هم پر گرفت. لطفا يك نيمچه زمين هم به ما بدهيد كه بياييم كنار دريا براي دريا بنويسيم. خدا از رييسي كم‌تان نكند! از ۱۴۰۲ حرف هايي در باره توسعه دريايي و افزايش جمعيت سواحل و اين چيزها گفتند و شنيديم و نوشتيم. الان ۱۸  از آن روزگار مي‌گذرد و الان ۱۴۲۰هستیم و دريا همچنان اندر خم يك كوچه تنگ و بن بست تهران گير كرده است. 
اما آقای خیلی رییس، از ۱۴۰۲ تا الان که ۱۴۲۰ است، ۱۸ سال می گذرد؛ چرا این همه دیر به این فکر افتادید؟
آقای خیلی رییس: همه اش جابه جایی یک صفر ناقابل است؛ این همه سیاه نمایی نکنید!
اقتصاد سرآمد: آيا مي‌رسد روزي كه چنين خبري مخابره كنيم كه: سازمان‌هاي دريايي به دريا كوچ مي‌كنند
 سازمان های دريايي به سواحل منتقل مي‌شوند
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه