در عراق چه می‌گذرد؟

ادامه از صفحه اول
آنها به اوضاع سیاسی و در بعد اجتماعی، شاهد ظهور حرکت‌های اعتراضی خشن این چنینی می‌شویم.تحولات سیاسی در عراق را نمی‌توان با آنچه در منطقه می‌گذرد، بی‌ارتباط دانست. این یک واقعیت است و اختصاص به عراق یا منطقه‌ای که مردمان غرب آسیا در آن زندگی می‌کنند، ندارد. از بخت مردم عراق، آنها در منطقه‌ای زندگی می‌کنند که تغییر و تحولات در آن همیشه خطرناک و خشن بوده است و بازیگرانی از داخل منطقه و خارج آن همواره می‌کوشند تا اراده و خواست و منافع خود را در آن تحقق ببخشند.
 عراق پساصدامی به‌دلیل اهمیت منحصربه‌فردی که این کشور دارد، همواره صحنه رقابت و اعمال نفوذ کشورهای همجوار و قدرت‌های فرامنطقه‌ای بوده است. ایران، ترکیه، عربستان سعودی، قطر، ایالات متحده و رژیم اسرائیل که مجمع‌الاضدادی از محورهای سیاسی و ایدئولوژیک هستند، حضوری غیرقابل‌انکار در عراق دارند؛ حضوری که می‌کوشد تا با تضعیف محور یا طرف مقابل، منافع موجود در بغداد را از آن خود کند.رقابت منطقه‌ای و بین‌المللی موجود در زمین عراق بیش از آنکه سیاسی باشد، تبدیل به یک رقابت ایدئولوژیک شده است و به جای آنکه رقابت طرف‌ها یا کشورها باشد، تبدیل به رقابت محورها شده است‌ و عراق در این میدان رقابت تلاش دارد تا برای ضربه‌نخوردن از بازی بزرگان، بی‌طرفی خود را حفظ کند. حفظ این بی‌طرفی بسیار مشکل است. هرچند در دوره العبادی وی تلاش کرد تا چنین رویه‌ای را اتخاذ کند، اما تشدید تنش‌های منطقه‌ای و پیچیدگی آنها باعث می‌شود تا عراق خواسته یا ناخواسته وارد بازی شود. فارغ از همجواری و ارتباطات تاریخی و پیوندهای فرهنگی موجود میان ایران و عراق، تأثیرات عمیق تهران در عراق قابل انکار نیست؛ همچنان‌که نفوذ و دخالت‌های غیرقابل تصور واشنگتن در عراق نیز امری بدیهی است. هر یک از کشورها نیز هم پیمانان یا اقماری در داخل یا خارج عراق دارند که آنها نیز منافع مستقیم یا غیرمستقیم در عراق دارند.آمریکایی‌ها به عراق پساصدام که آن را آزاد کردند و باعث به قدرت رسیدن اغلب سیاستمداران فعلی شدند، به‌عنوان بخشی از منافع راهبردی درازمدت خود می‌نگرند بنابراین برای واشنگتنی که در دوران ترامپ فشارهای خود را بر ایران تشدید کرد، سخت است تا بپذیرد این کشور از دایره تمایلات کاخ سفید عدول کرده است. حال چه این عدول، تمایل به سمت ایران و تقویت حضور آن باشد، چه تلاشی برای واردکردن رقبای جهانی واشنگتن به عراق مانند چین باشد. بنابراین استفاده از ابزار ایجاد ناآرامی به روش‌های مختلف از جمله عملیات تروریستی یا ایجاد اغتشاش و ناآرامی بر بستر مطالبات بحق مردم می‌تواند بخشی از ابزارهای در اختیار واشنگتن یا قدرت‌های منطقه‌ای برای فشار بر بغداد باشد؛ همچنان‌که در اعتراضات اخیر، سیگنال‌های اینچنینی دیده می‌شود.گسترش فساد و ناتوانی دولت‌های متعدد در ایجاد راه‌حلی برای آن، علاوه بر گسترش بیکاری و فقر که به کاهش مشارکت سیاسی مردم در انتخابات سال گذشته انجامید و بی‌اعتمادی روزافزون آنها، علاوه بر تکرار دوره‌ای از اعتراضات و شدت یافتن خشونت در این تظاهرات، بر ضرورت ایجاد یک راه‌حل داخلی و بنیادین تأکید دارد. مشکلات عمیق مردم و فساد حاکم، صرفا به‌دلیل بی‌برنامگی یک دولت یا ضعف برنامه احتمالی موجود نیست. 
این اشکال را باید در ساختار نظام سیاسی حاکم بر کشور و برخی قوانین مدون ازجمله قانون اساسی جست‌وجو کرد. ساختار سیاسی حاکم که نظام طایفه‌ای و محاصصه‌ای (سهمیه‌بندی مناصب) را نهادینه کرد، منجر به بروز فساد و عدم‌پاسخگویی و شفافیت در سراسر اجزای شکل‌دهنده دولت و حکومت شده است. هرگونه راه‌حل موقت و کوتاه‌مدت مانند آنچه را که نخست‌وزیر عراق در پیام تلویزیونی پنجشنبه‌ شب خود خطاب به معترضان وعده داد، راه‌حل‌هایی مقطعی و غیرریشه‌ای است که بار دیگر و با قطعیت، منجر به ظهور مجدد دیر یا زود اعتراضات این‌چنینی و حتی خشن‌تر خواهد شد و البته مخالفان داخلی و خارجی دولت‌های حاکم بر بغداد نیز با سوءاستفاده از همین ضعف، در آینده یا برای ظهور مجدد اعتراضات برنامه‌ریزی خواهند کرد و یا بر اعتراضات کاملا سالم و مردمی سوار خواهند شد.
در عراق چه می‌گذرد؟
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه