منافع ملی؛ از این توافق تا آن توافق!

ادامه از صفحه اول
در آخرین نامه خود صراحتا اعلام کرد، ضمانتی برای برگزاری بازی‌های برگشت در ایران در کار نیست و همه چیز « بستگی به شرایط» دارد. 
هر چند همواره قرار بر این بوده که ورزش از سیاست جدا باشد  و بنای نویسنده این سطور هم آمیختن این دو به یکدیگر نیست، اما نکات تشابه زیادی در این دو توافق(برجام و توافق کوالالامپور) وجود دارد که کلید درک بسیاری از مشکلات امروز ایران است و یک ذهن کنجکاو نمی تواند از آنها غفلت کند. در گام نخست ادعاها و تصمیماتی که منجر به بحران سازی برای ایران در هر دو مورد(پرونده هسته ای و میزبانی بازیهای آسیایی) شد، مسائلی کاملا غیر منطقی و ناشی از تلاش لابی‌های منطقه ای و فرامنطقه ای برای ایجاد جو ایران هراسی بود.  در هر دو پرونده بحث غرور ملی ایران و ایستادگی در برابر زورگویی نهادهای خارجی مطرح بود. در هر دو پرونده کشورمان در صورت بی توجهی به رای و قطعنامه سازمانهای بین المللی گرفتار تحریم و محرومیت می شد و در نهایت نیز مردم ایران از آثار این محرومیت‌ها متضرر می شدند. بنابراین نتیجه این شد که در هر دو پرونده مقامات کشور تلاش کردند با طرف مقابل وارد مذاکره شوند و ضمن بده- بستانهایی، به توافقاتی برسند که ورزش و سیاست کشور از تحریم و محرومیت رهایی یابند. تشابه آخر هم اینکه در شرایط ضعف حقوق بین الملل و یکه تازی «قدرت» در مناسبات بین المللی، نه برجام و نه توافق کولالامپور از ضمانت اجرای کافی برخودار نیستند. 
با وجود این تشابهات، برجام و توافق کوالالامپور نکات افتراق مهمی نیز دارند که پرداختن به آنها ما را به هدف اصلی نگارش این سطور نزدیک تر می کند؛ توافق برجام در ابتدای کار خود به یک معضل بزرگ امنیتی در عرصه سیاست خارجی ایران یعنی شکل گیری ائتلاف جهانی علیه کشورمان، جنگ احتمالی و تحریم‌های فراگیر سازمان ملل علیه ایران پایان داد و حتی بعد از خروج آمریکا از این توافق نیز ایران را در موضع حق به جانب نگه داشت. این در حالی است که توافق کولالامپور نتوانست جو ایران هراسی و نگرانی‌ها از وجود نا امنی در ایران را از بین ببرد.  
نکته دیگر اینکه بحران هسته ای نه تنها امنیت وجودی ایران (به واسطه خطر قریب الوقوع حمله نظامی) بلکه به واسطه تحریم‌های فراگیر سازمان ملل، کل سیستم بانکی، تجاری و اقتصاد ایران و بنابراین معیشت و زندگی کل مردم ایران را تهدید می‌کرد و بنابراین جای تردیدی باقی نمانده نبود که دیپلماتهای ایرانی باید برای نجات کشور کاری می کردند، این در حالی است که در قضیه محرومیت ایران از میزبانی مسابقات آسیایی، سطح آسیب زایی بحران در درجه بالایی قرار نداشت، طیف گسترده‌ای از مردم را تحت تأثیر قرار نمی داد و طبق گفته مهدی علی نژاد، معاون وزیر ورزش در صورت ایستادگی ایران و تحریم بازی‌ها میزان جریمه احتمالی نهایتا ۵۰ هزار دلار بود و البته این در حالی است که هزینه های بازی در لیگ قهرمانان خارج از خانه، ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار دلار است که این مبلغ هم باید از جیب ملت ایران پرداخت شود. 
برجام با وجود همه شکستها و نا کارآمدیهایش توانست چهره ای صلح طلب و اهل دیپلماسی و گفت و گو از ایران به نمایش بگذارد و زبان یاوه گویانی که ایران را کشوری جنگ طلب معرفی می کردند ببند، در حالی که در خوش بیانه‌ترین حالت باید گفت توافق کوالالامپور هیچ تأثیری بر بهبود وجهه و اعتبارایران در عرصه بین المللی نداشت و کمکی به حفظ غرور ملی ایرانیان نکرد. 
با وجود ضعف پشتوانه و ضمانت اجرایی هر دو توافق، برجام قطعنامه و حمایت قویترین نهاد جهانی یعنی شورای امنیت سازمان ملل را پشت خود دارد و با این وجود به این روز افتاده، اما توافق کوالالامپور همین اندک پشتوانه را هم ندارد و اجرایی شدن آن منوط به این است که شیخ های عرب بهانه ای جدید نتراشند و مثلا با تعریف شرایط خاص که خارج از توان فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش ایران باشد، میزبانی دور برگشت این بازی ها در کشورمان را با چالش روبرو نکنند!
منافع ملی؛ از این توافق تا آن توافق!
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه