بهانه ای برای عرض ارادت به مقام پدر

میلاد امیر و بهانه ای برای ترسیم ارادت و شکستن قامت در پیشگاه شکوه نام پدر-واژگان از شوق حضور در تصنیف میلاد علی به صف شده اند تا شادی شیعیان را در خویش عیان کنند. 
امیرالمومنین به شجاعت ، فاتح خیبر است و خندق را قربانگاه غرور و منیت خویش قرار می دهد و به فهم و تواضع ، سال ها ذوالفقار را در غلاف می گذارد. 
به فریاد بیست و پنج ساله سکوتش ، می بالم ! 
سکوتی که راز بقیع را با خود دارد و بغض را انیس حنجره گفتار می سازد که چرا...
همدم تاریکی شب می گردد تا نور خورشید را در لبخند کودکی یتیم رویت کند و صلاة را رو به قبله شادی آنان اقامه دارد ، عظمت تاج حکومت می شکند تا کودکی بر شانه هایش به عرش آرزوها چنگی زند و خنده های آن کودک ، مرهمی شود برای درد زخم نگفتن ها .
آری علی ، معنایست از بخشش و معرفت و مرام و تمثیلی از عدالت در حکومت. 
کاش در روزگاری که جنسیت معرف مردانگیست!
آدم ها ، علی شوند به فهم اندیشه !  
بگذرند به دریایی و به مثقالی مهر ، دنیایی از سخاوت را معنا کنند. 
علی جان به زلف اندیشه ات ، سال هاست که دل دخیل بسته ایم و شاید چون تو اسیر به سکوتیم!
و امروز ، بهانه ای دگر جستم که از مقام پدر بگویم ، او که محجوب و آرام و به دور از تعریف و تمجیدها ، آهسته گام برمی دارد ، بس که چاله های روزگار ، پاهایش را آزار داده اند ، پشتش خمیده است تا شكوه تلاشش ، عیان شود ، او که سالیان سال ایستاده بود در زمان ، چون کوه !
هنوز هم وقتی دستانش را با وجود لرزشی روی شانه ها حس می کنم به اعجاز صفایش عزم ایستادن در مقابل مشکلات جانی می گیرد.
بار زندگی را بر دوش می گذارد و یاعلی گویان ، خستگی را خسته می کند. 
حیف که روزگاران ، یواشکی و دور از توجه ما ، غبار پیری را بر موهایش نهاده و چون نقاشی زبردست بر پیشانی اش کلی چین و چروک کشیده است .
او که زودتر از بامداد تا گذشته از شامگاه خویشتن را وقف خانواده می سازد و سال هاست که برای آرامش افق را می کاود ، افسوس که نور چشمانش ، وثیقه این معامله می گردد !
حیف و صد حیف تا عصایی دستش نگرفت ، نفهیمدم که سرنوشت ، جوانی از او ربوده است!
ققنوسی آسمانی که به شکرانه وجودش ، خانواده ای گرم و آرام و باصفا ، قدرت حیات می یابد ، کم می گویید اما دلش مملو از گلایه های زندگیست! 
چه حسی خوبی است به پاس آن همه مهر و تلاش ، عصایش باشیم و نماز عشق را به دعایش ، اقامه داریم. 
خدایا ، این تجلی مهر و مهربانی را تو خود ، حافظ باش . 
ارادت به قلم و جان قلم به تو که مروج مردانگی اندیشه ام هستی . 
عيدتان خجسته باد
دانش آموخته دکتری حقوق

بهانه ای برای عرض ارادت به مقام پدر
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه