دردسرهای ترامپ که به خبط ترور سردار سلیمانی انجامید

ادامه از صفحه اول
 ایران و ایالات متحده آمریکا بلاخص بعد از حاکمیت دونالد ترامپ بر کاخ سفید، و اعمال استراتژی فشار حداکثری و تنگ کردن روزنه های تعاملات اقتصادی دولت ایران با سایر کشورها در عرصه نظام بین الملل، ولی همچنان فضای روابط دو دولت بر محور دیپلماسی دنبال می شد و هیچ کدام از طرفین گزینه نظامی و برخورد قهرآمیز را در اولویت برنامه های خود قرار نداده بودند که این امر به وضوح در مواضع رهبران و مقامات هر دو دولت نمایان بود بطوریکه سیاست های هر دو دولت با وجود حتی شکل ظاهری تحکم و سخت بیشتر معطوف و منتج به گفت وگو و مذاکره و دیپلماسی بود. هرچند که این اتفاق نیز موانع منحصر خود را داشت که شاید در قالب یک فرایند صبورانه امکان و احتمال احقاق آن وجود داشت که این اتفاق و حادثه تاسف بار چند روز پیش همه معادلات منتج به فرایند دیپلماتیک را برهم زد و به یک دفعه فضا را به شکل کاملا بالفعل و ضربتی در فرم و آرایش نظامی قرار داد و موجبات نگرانی و دلهره جامعه جهانی را برانگیخت.
نگارنده بر مبنای قواعد سیاست بین الملل و مرور تاریخ بین الملل معاصر بر این باور است که آنچه از شواهد امر بر می آید و بطور عریان هویداست در وضعیت فعلی همه دریچه ها و روزنه های دیپلماسی در فرم اضطرار به تعلیق در آمده است و طرفین کاملا در یک موضع خصمانه و دوئل روی در روی هم قرار گرفته اند. این شرایط درست شبیه گشت زنی در انبار باروت با کبریت روشن است که با وجود لحاظ همه جوانب احتیاط امکان اینکه تصادفا شرایط منتج به یک فاجعه هولناک شود بسیار قریب به یقین است. دولت آمریکا با رهبری دونالد ترامپ دوره متفاوتی را از طول تاریخ استقلال آن تجربه می کند که همتای مشابهی را نداشته است. ترامپ که به لحاظ هویتی از طبقه لمپن بورژوازی ایالات متحده آمریکاست در بستر قانون منحصر اساسی آمریکا و با تکیه بر ثروت هنگفت خود بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد بطوریکه در اوایل هیچ کدام از احزاب استخوان دار (دموکرات –جمهوریخواه) وی را قبول نداشتند که با توجه به شرایط حاکم بر روند انتخابات در نهایت به اردوگاه جمهوریخواهان منتسب شد و با تمرکز بر یکسری وعده های رادیکال و شبه فاشیستی طبقه سفید آمریکایی ملقب به یقه سفیدها کاخ سفید را فتح کرد. 
در شرایطی که خود سران و نخبگان حزب جمهوریخواه به جهت عدم آشنایی و تسلط وی بر قواعد سیاست بین الملل از عملکردش ابراز نگرانی می کردند و تجربه این سه سال و خورده ای نشان داد که نگرانی جمهوریخواهان و بیشتر از آن دموکرات ها کاملا بجا بوده است و وی درک درستی از سیاست بین الملل ندارد و قواعد آن را مبتنی بر نظام بازار و وال استریت می داند و به شکل کاملا هیجانی هر آرزویی را که هوس می کند آن را سریع قمار می کند بدون آنکه تبعات، عوارض و نتایج آن را جدی بگیرد. چرا که می پندارد با دلار همه امورات را می شود استحاله کرد که در سیاست این تیپ رفتارها به بی خردی تعبیر می شود. 
مهمترین اشتباه و خبط دونالد ترامپ تعبیر جایگاه هژمونیک دولت آمریکا به فرم کازینویی است که هر چقدر دلش بخواهد می تواند قمار کند و از نتیجه برد و باخت آن فارغ باشد در صورتیکه سیاست و حکومتداری بلاخص در حوزه بین الملل قواعد تخصصی خود را دارد که به هیچ وجه قابل قیاس با موضوعات و مسائل روزمره نیست. در این بین دولت دونالد ترامپ بدون توجه به قواعد تخصصی بین الملل همچنان بر طبل قواعد کازینویی و قمار و معامله پیش می رود که تاکنون هم هیچ پاسخ در خور مناسبی نگرفته است. فقط آنچه مشاهده شده بازتاب رسانه ای آن در فرم یک دیکتاتور مستبد با کراوات قرمز و بازی با عناصر زبان بدن (body image)
 بوده است.
دردسرهای ترامپ که به خبط ترور سردار سلیمانی انجامید
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه