چابهار و کنشگری در بین قدرت های نوظهور شرقی

توسعه چابهار قبل از انقلاب اسلامی نیز در دستور کار دولت ایران بوده و در مورد ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی توسعه چابهار در سطح محلی-ملی، منطقه ای، و جهانی بسیار صحبت شده است؛ که مطمئناً با مدیریت و تلاش مسئولین مربوطه قابل تحقق است. با این حال آنچه در مورد توسعه چابهار نادیده گرفته شده نقشی است که این بندر می تواند در توسعه روابط و همکاری جمهوری اسلامی با قدرت-های نوظهور بزرگ از جمله چین، هند و روسیه داشته باشد. به جرات می توان گفت چابهار از معدود ابزارهای راهبردی جمهوری اسلامی ایران است که بازیگری هم‌زمان ما بین سه قدرت بزرگ هسته ای را ممکن می کند.
این سه قدرت با جمعیتی بالغ بر 2 میلیارد و 900 میلیون نفر، بیش از 37 درصد از جمعیت جهان را در خود دارند. وسعت این سه کشور حدود 30 میلیون کیلومتر مربع است؛ یعنی بیش از 20 درصد از وسعت کل خشکی های جهان را در اختیار دارند. تولید ناخالص داخلی این سه کشور بالغ  بر 22 درصد تولید ناخالص جهانی است. هر سه کشور دارای قدرت هسته ای هستند. هر سه اعضای اصلی بریکس و سازمان شانگهای هستند. چین و روسیه دارای حق وتو در شورای امنیت و هند عضو غیر دائم ولی تقریباً ثابت شورای امنیت است. چین در عرصه اقتصادی و تجاری و روسیه در عرصه نظامی امنیتی چالشگر ایالات متحده هستند. هند هر چند چالشگر امریکا نیست ولی در موارد مختلف مثل خرید سامانه اس 400 از روسیه در سال 2018 و روابط تجاری با افغانستان از طریق چابهار نشان داد می تواند برای کسب منافع ملی خود برخلاف خواست ایالات متحده اقدام کند یا حداقل رضایت امریکا را جلب کند. هیچ کدام از برنامه های کلان توسعه ای در ایران از چنین ظرفیتی برخوردار نیستند. اهمیت چابهار برای هرکدام از این سه کشور عبارت‌اند از: 
به دلیل فعالیت طولانی مدت چین در بندر گوادر پاکستان ممکن است این برداشت ایجاد شود که چین علاقه ای به حضور در چابهار ندارد ولی به چندین دلیل چین علاقه مند به حضور در چابهار است. چین با حضور در گوادر و اتصال آن به چابهار و ایران می‌تواند توسعه طرح کمربند جاده از طریق چابهار به ایران، عراق، ترکیه و.... را پیگیری کند. یکی از شاخه های مهم طرح کمربند جاده اتصال آسیای میانه و افغانستان به دریای عمان و خلیج فارس است که با توجه به اقداماتی که در حال وقوع است چابهار بهترین گزینه محسوب می شود، مسافت حمل نفت از چابهار – افغانستان – آسیای میانه به استان ژینجیانگ چین حدود 3500 کیلومتر است در حالی که مسیر کنونی 15 هزار کیلومتر است. 
منافع راهبردی هند از حضور در چابهار بسیار واضح است و در طول سال‌های اخیر بسیار در مورد آن صحبت شده با این حال ما در اینجا به چند مورد ویژه‌تر اشاره می کنیم. دسترسی آسان و مطمئن به انرژی ایران (دارنده سومین ذخایر نفت جهان و دومین ذخایر گاز) برای کشوری که به زودی پرجمعیت ترین کشور جهان می شود و در سال 2040 بزرگترین مصرف کننده انرژی خواهد بود، بسیار حیاتی است (شایان ذکر است که هند بیش از 84 درصد انرژی مصرفی خود را وارد می کند). دسترسی به کشورهای آسیای میانه، روسیه، اروپای غربی، خاورمیانه و خلیج‌فارس از دروازه ایران، حضور در چابهار تبدیل به اولین ماجراجویی استراتژیک هند در خارج حساب می شود و در آخر این که هند با حضور در چابهار می‌تواند به سیاست همیشگی برقراری موازنه بین دولت های متخاصم برای کنترل اسرائیل و شورای همکاری خلیج فارس پایبند باشد. 
روسیه نیز منافع راهبردی در همکاری با ایران در چابهار دارد ولی در این بین دو مسئله برای این کشور بسیار حیاتی است.  اول تسریع در روند شکل گیری کریدور نستراک (شمال به جنوب) یعنی مسیر آستاراخان - انزلی- چابهار - بمبئی را به جای مسیر بمبئی-کانال سوئز - هامبورگ - سن پترزبورگ برای گسترش و تسریع روابط اقتصادی و تجاری با شبه قاره هند و آسیای جنوب شرقی؛ که پوتین شخصاً خواستار اقدامات لازم در این زمینه شده است. نستراک انتقال کالا از روسیه به شبه قاره را از 38 روز به 14 تا 16 روز کاهش می‌دهد. دوم فراهم سازی زمینه حضور نظامی-امنیتی در دریای عمان و خلیج فارس در شرایطی که نشانه هایی از خروج امریکا از منطقه در حال ظاهر شدن است و این بهترین فرصت برای روسیه است که جای پای خود را محکم کند. 
*مسئول میز شبه قاره هند در پژوهشکده تحقیقات راهبردی ‏
چابهار و کنشگری در بین قدرت های نوظهور شرقی
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه