هیرمند و حقابه‌ای که مواد مخدر  را روانه ایران می‌کند

ناتو و کشورهای فرامنطقه‌ای هم از اهرم آب استفاده می‌کنند که بین ‏ایران و افغانستان فاصله بیاندازند، چون می‌دانند دو کشور ظرفیت‌هایی دارند که اگر با هم جمع شود از جنبه امنیت، رشد و توسعه ‏تحول ایجاد می‌کند، بنابراین جایی برای حضور و بازیگری قدرت‌های فرامنطقه‌ای باقی نمی‌ماند.‏
مسئله آب هامون و هیرمند یک مسئله تاریخی است، قبل از سال ‏‏1351 و توافق با افغانستان مواقعی که سیل در این کشور جاری می‌شد و نمی‌توانستند آن را مهار کنند، آب را به سمت ایران ‏می‌فرستادند اما مواقع کشت و زرع جلوی آب را می‌بستند، این اختلافات همواره وجود داشته است. تا اینکه در سال 1351 قرارداد ‏حقابه ایران با افغانستان منعقد و تصویب می‌شود و به موجب آن ایران سهم آب خود را پیدا می‌کند. بر اساس آن حقابه، یک جدول ‏آبی تهیه می‌شود، یعنی اینگونه نبود که زمانی که نمی‌توانستند آب را کنترل کنند به سمت ایران رها کنند و بگویند سهم آب 900 ‏میلیون متر مکعب در سال را دریافت کرده‌اید.‏طبق توافق یک نقطه‌ای در پایین سد کجکی تعیین شده و دستگاه‌هایی تعبیه کرده بودند تا میزان خروجی و ورودی آب ‏در اوقات مختلف سال برآورد شود و بر پایه آن هر ماه سهم آب ایران مشخص بود، به این ترتیب طبق جدول زمان‌بندی‌شده، آب را ‏دریافت می‌کردیم. ولی در این سال‌های بحران در افغانستان و روی کار آمدن طالبان تاکنون متاسفانه نتوانسته‌ایم از ظرفیت‌ها ‏استفاده کرده و حقابه ایران را به صورت پایدار و طبق توافق صورت گرفته عملیاتی کنیم.‏نکته بعدی اینکه در حال حاضر 3 میلیون افغان در ایران مستقر هستند که اگر هر ‏کدام یک متر مکعب در روز آب مصرف کنند قطعا به میزان حقابه تعیین شده توافق سال 1351 است که اکنون کشور افغانستان ‏از ما دریغ می‌کند. ‏اکنون در حال احدث سدهایی مثل کمال‌خان هم در پایین‌دست هستند که در واقع آب را به مناطق اطراف منحرف و ‏موادمخدر کشت می‌کنند، مجموعا ما از سه موضع دچار ضرر می‌شویم، یکی اینکه دولت افغانستان نتوانسته پناهجویان را سر ‏سفره خود نگه دارد، از دیگر سو ما باید از سهم آب کشور خود به این مهاجران هم اختصاص دهیم، از طرف دیگر با حقابه ایران ‏را مواد مخدر کشت می‌کنند که نتیجه آن سرازیر شدن مواد به سمت ایران است. در مجموع اقدام افغانستان در احداث دو سد ‏کجکی و کمال‌خان بر روی رودی که آب آن متعلق به ایران هم است، پیامدهای منفی اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی را ‏منجر شده است. وقتی هامون خشک شد ریزگردها نه تنها ما بلکه خود افغان‌ها را هم متاثر کرد، یعنی قطع آب هیرمند فقط به ‏ضرر ما نیست. ‏افغان‌ها باید نگاه بلندمدت داشته باشند، اگر منطقه سیستان تخریب شود هم به خودشان و هم به ایران لطمه ‏می‌زنند، تنگ‌نظری برخی از مسئولین افغانستان برای اینکه آب از مرزها خارج نشود، نه تنها مردم این کشور بلکه دامن مردم ‏منطقه را هم گرفته است. منع ورود آب به سمت ایران بی‌رونقی هامون و تغییرات آب‌وهوایی و تخریب محیط‌زیست را در پی ‏دارد.‏حتی ما پیشنهاد کردیم که آماده کمک هستیم تا بهره‌وری از آب را ارتقا دهند و به جای اینکه  یک متر مکعب آب، ‏نیم متر مکعب برای کشاورزی در واحد سطح استفاده کنند، اما آنها متاسفانه به هیچ صراطی مستقیم نیستند. البته ما هم تاکنون از ‏مسئله آب بعنوان اهرم استفاده نکردیم، طرف‌های افغان هم با وعده‌های بی‌پایه بهانه‌تراشی کردند تا از تعهد 1351 شانه خالی کنند ‏و اقدامات ایران را به تعویق بیاندازند،
نکته بعدی اینکه ناتو و کشورهای فرامنطقه‌ای هم از اهرم آب استفاده می‌کنند که بین ‏ایران و افغانستان فاصله بیاندازند، چون می‌دانند دو کشور ظرفیت‌هایی دارند که اگر با هم جمع شود از جنبه امنیت و رشد و ‏توسعه، تحول ایجاد می‌کند، بنابراین جایی برای حضور و بازیگری قدرت‌های فرامنطقه‌ای باقی نمی‌ماند.‏نکته مهم اینکه غربی‌ها علیرغم همه ادعاها مناطقی را مثل نیمروز و هلمند در جنوب و جنوب غرب در اختیار طالبان ‏قرار داده و سطح تولید مواد مخدر در سایه حضور آنها چند صد برابر افزایش پیدا کرده است. بنابراین مهم‌تر از آب استفاده از ‏اهرم موادمخدر برای ناامنی در منطقه و کشیده شدن مردم به عرصه قاچاق است. بنابراین می‌بینیم که غرب اجازه نمی‌دهد منطقه ‏با رشد و توسعه پایدار مواجه شود و ناامنی را در بستر قاچاق و مواد مخدر دامن می‌زند.‏ما می‌توانستیم با خود افغان‌ها به مکانیسمی برسیم که آنها بتوانند سد بسازند و هم آب‌های موجود در افغانستان به ‏گونه‌ای مدیریت شود که سهم ایران هم رعایت شود اما تاکنون این اتفاق نیفتاده است.‏
* سفیر سابق ایران در افغانستان ‏
هیرمند و حقابه‌ای که مواد مخدر  را روانه ایران می‌کند
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه