بهزادخسروی آدینه وند از جبران خسارات مردم از بورس به «اقتصادسرآمد» می گوید 

بانک مرکزی به معضل بورس ورود می کند؟

تقویت بازار سرمایه یک موضوعی است که خارج از سیاست پولی کشورهاست. این معنی‌اش این نیست که اصلا به سیاست‌های پولی ارتباطی ندارد، اما معنی‌اش این است که بازار سرمایه یک بازار جدا است، یک بازار است با کارکرد خاص خودش، بر اساس عملکرد شرکت‌هایی که در آن بازار بورس یا بازار سرمایه فعال‌اند. مثل بازار نیکی، مثل بالستیک آمریکا و دیگر بازارها. و توقع داشتن از بانک مرکزی و درگیرکردن آن با بازار سرمایه باعث می‌شود که بانک مرکزی دچار محدودیت‌های مضاعف برای اجرای سیاست‌های پولی و کنترل تورم شود. 
بهزاد خسروی آدینه وند کارشناس و تحلیل گر اقتصادی در همین رابطه و در گفت و گو با خبرنگار اقتصاد سرآمد معتقداست: هر دولتمردی که توقع داشته باشد بانک مرکزی باید ورود پیدا کند، این را متوجه نیست که با ورود بانک مرکزی، اجرای سیاست‌های پولی برای کنترل تورم از دست بانک مرکزی خارج خواهد شد. بنابراین ما به جد مخالف این موضوع هستیم. بازار سرمایه در دو حالت دچار افزایش قیمت سهام شرکت‌های داخل آن می‌شود. ما یک بازار سرمایه‌ای داریم یا یک بازار بورسی داریم، فرض کنید 800-700 تا شرکت در داخل آن بازار فعال‌اند. یا این‌که کشوری دچار ابرتورم شود و به‌طبع آن سطح عمومی همه قیمت‌ها بالا برود و به‌طبع آن طبیعی است که ارزش سهام بالا می‌رود، آن هم دچار تورم می‌شود. این یک حالت بسیار ناخوشایند و بد برای اقتصاد یک کشور است. 
این کارشناس اموربین الملل و راهبردی اقتصاد در ادامه می افزاید:  البته این تورم به صورت متوسط در کشور ما هم اتفاق افتاد، یعنی این شکل اول که دچار افزایش قیمت سهام می‌شود، اما نه به صورت ابرتورم؛ تورم‌های 50-40 درصدی و افزایش چندین برابری نرخ دلار و به‌روزکردن قیمت دارایی شرکت‌هایی که در سهام بودند؛ همه این‌ها از عواملی بودند که باعث افزایش قیمت سهام شدند. این حالتی ست که آثار زیان‌باری برای کشور دارد که آثار آن را هم در کشور داریم می‌بینیم، بخصوص در زندگی افرادی که سهام خریدند یا سهامدار بودند. یا این‌که در حالت دوم، شرکت‌های موجود در بازار سرمایه و به عبارتی در بورس، از نظر عملکردی و بهره‌وری ارتقاء پیدا کنند. مثلا سودآوری‌شان برود بالا، تکنولوژی‌شان تغییر کند، کارآمدی‌شان برود بالا، جهش صادراتی داشته باشند.
سناریوی دوم، حالت منطقی‌تری است که البته به تدریج و در بلندمدت برای بازار سهام اتفاق می‌افتد و افزایش قیمت شکل می‌گیرد.
وی می گوید:  ما هیچ دلیلی برای حالت دوم الان متصور نیستیم، چون وقتی کشورمان تحریم است، ‌رشد اقتصادی‌مان منفی بوده، خیلی از شرکت‌هایی که الان داخل بورس هستند، الان زیان‌ده شدند؛ چطوری باید تصور کنیم که از عملکرد بهتری برخوردار شده‌اند که افزایش قیمت سهام داشته باشند؟ بنابراین این امر بدیهی و آشکاری است که امکان آشکارش ممکن نیست. حالا تازه از این‌ها بگذریم، خیلی از شرکت‌هایی وجود دارند که فقط یک برگه دارند، یعنی سهامی عام هستند، هنوز کلنگ این شرکت زده نشده، قیمت سهام گذاشته‌اند 200 تومان، بعد از این تورمی که به وجود آمد و بحث افزایش قیمت‌ها و بحث دلار و اثری که روی این موضوع گذاشت. شرکت‌هایی که فقط یک برگه دارند و کلنگ کارخانه‌شان هم زده نشده، الان متاسفانه قیمتشان شده هزار تومان یا دو هزار تومان، 300 یا 400 درصد افزایش پیدا کرده‌اند. معنی این چیه، چطوری می‌شود تصور کرد قیمت سهام واقعی است و قیمت سهام افزایش پیدا کرده است؟خسروی آدینه وند با بیان اینکه معتقدم نباید تلاش کنیم بیش از این نقدینگی مردم را با هر سیاست و ترفندی به بازار سرمایه و بورس منتقل کنیم برای این‌که یک مُسکن باشد و از وضع موجود فرار کنیم، می افزاید: تا همین اندازه که مردم را در سیاهچال آن انداختیم، کافی است. انتقال نقدینگی به بازار سرمایه زمانی درست است که به تغییر تکنولوژی، کارآمدی و بهره‌وری شرکت‌های داخل بازار سرمایه منجر شود، ولی مکانیزم و سیاست‌های انتقال نقدینگی فعلی به بورس فقط و فقط یک نوع سفته‌بازی و دلالی است. 
این کارشناس اقتصادی می گوید: سازمان بورس و وزارت اقتصاد باید جوابگو باشند چه مقدار از نقدینگی در ظرف دو سال گذشته وارد بازار سرمایه شده، به سود شرکت‌ها بوده، یعنی به عبارتی وارد شرکت‌ها شده؟ از مبلغ مثلا 500 هزار میلیارد تومانی که وارد بازار سرمایه شده، چه میزان از این مبلغ وارد شرکت‌ها شده که توانسته باشد منجر به تغییر تکنولوژی، منجر به تغییر عملکرد، منجر به جهش صادرات و منجر به افزایش واقعی قیمت سهام شده باشد؟ که در نهایت با مدیریت صحیح تکنولوژی شرکت‌ها تغییر کرده باشد و یا میزان درآمد آن‌ها بیشتر شده باشد. ما باید بدانیم ارزش و قیمت واقعی سهام زمانی به صورت واقعی بالا می‌رود که فروش شرکت‌های دارای سهام در بورس بیشتر شود، بهره‌وری آن‌ها بالاتر رود. ولی آیا در عمل این اتفاق افتاده در این دو سال؟ خیر، تازه ظرفیت شرکت‌ها اگر 70 درصد بوده، الان با 20 درصد دارند کار می‌کنند. شرکت‌هایی هم وجود دارند که اصلا کلنگ آن‌ها زده نشده، ولی الان سهامشان را ببر در بازار بورس نگاه کن و ببین موقعی که شاخص قیمت کل 300 هزار واحد بوده و بعد شده دو میلیون واحد، قیمت آن‌ها چندصد درصد افزایش پیدا کرده، در صورتی که اصلا نه شرکتی وجود دارد و نه تولیدی وجود دارد.
وی  با بیان اینکه معتقدم ما باید شفاف و صادق در مورد بازار بورس رفتار و حرکت کنیم، اشتباهاتی که تا به حال کردیم را دولت باید بپذیرد، سازمان بورس و وزارت اقتصاد باید بپذیرند، اضافه کرد : بنده و همکاران آن موقع خیلی تحلیل انجام دادیم که این وضعیت بورس وضعیت درستی نیست، شکننده است، یک روزی اتفاقات عجیب و غریب خواهد افتاد، مردم ضرر خواهند کرد؛ کما این‌که الان این اتفاق افتاده است. حالا دوباره بیاییم و بگوییم نقدینگی بیشتر وارد کنیم. این اتفاقی که الان افتاده، در آینده چند برابر سخت‌تر و بدتر با آن مواجه خواهیم بود. چرا ما باید این کار را بکنیم؟ چرا باید با این شیوه پیش برویم؟ به جای این‌که بیاییم سازمان بورس را مکلف کنیم که ترازنامه و عملکرد شرکت‌ها را شفاف و واقعی به مردم ارائه کند؛ مردمی که تا الان ضرر کرده‌اند که کرده‌اند، آن کسانی که قرار است از این به بعد ورود پیدا کنند، با آن شفافیت پیش بروند. حالا بیاییم دوباره برنامه‌ریزی را طوری انجام دهیم که باز نقدینگی مردم را بیشتر بکشانیم به این سیاهچال و بعد تاوانش را سنگین‌تر بخواهیم پس دهیم. این اصلا با کدام اصل اقتصادی یا اصلا عقل اقتصادی جور درمی‌آید؟

بانک مرکزی به معضل بورس ورود می کند؟
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه