گردشگري دريايي دروازه فرهنگسازي دريايي؛اقتصاد سرآمد تحلیل می کند
گرایش به گردشگري دريايي به مهاجرت معكوس می انجامد
گروه گردشگري دريا - ايرج گلشني - بر اساس نظر قاطع فعالان دريا، «فرهنگسازي» گمشده اقتصاد درياپايه در ايران است. فرهنگسازي براي زندگي در دريا و پيرامون دريا، در كشور ما بسيار ضعيف است و هيچ رسانه يا نهادي نميتواند ادعا كند كه در زمينه كار فرهنگي، حداقل فعاليتهاي ممكن را به انجام رسانده است.
اركان فعال خصوصي و دولتي در حوزه دريا بسيار متكثر و متعدد هستند و هر كدام بخشي از مسائل مرتبط با دريا را رصد و پايش و درگوشهاي از اين اقتصاد بزرگ، فعاليت ميكنند. همه اينها هرگز نتوانستهاند در بخش خود اقدام مفيدي براي توسعه فرهنگ گرايش به دريا به انجام برسانند تا برسد به كل شاكله دريا. اين است كه بارها گفته و شنيده و در روزنامه دریایی سرآمد نوشتهايم كه مردم ايران به رغم دسترسي آسان به درياهاي شمال و جنوب، از گرايش به آنها براي توليد و زندگي كمهيجان هستند و همچنان نگاه به خشكي و تمركز در چند استان خشك و كويري دارند. پراكندگي بسيار زياد اركان دريايي، مهمترين دليل عدم موفقيت در فرهنگسازي است؛ زيرا اين مجمعالجزاير پراكنده، در نقطه فرهنگ جمع نشدهاند و نميتوانند كار فرهنگی هماهنگ و كلان به انجام برسانند.
گردشگری دريايی راه حل توسعه است؟
گردشگری دريايي ميتواند دروازه بزرگ ورود مردم به فرهنگ زيباي دريا باشد؛ زيرا مردم ايران به تفريح و تفرج گرايش دارند و اگر گردشگري دريايي در ايران رونق بگيرد، ارتباط كافه مردم با دريا نهادينه خواهد شد.
واقعيت تلخ اين است كه مردم از جميع جهات دريا بياطلاع هستند. تمام دانش مردم از دريا تا عمق چند سانتی دريا و چند متری سواحل ميرسد. گردشگري دريايي رونق ندارد و مردم بيشتر ساحلگردي ميكنند تا درياگردي. اين است كه افكار و انگيزههاي آنها براي گرايش به دريا بسيار محدود است.
رونق گردشگري دريايي
توسعه و رشد گردشگري دريايي، به نحوي كه باعث ارتباط عميقتر مردم به دريا شود، راه حل مناسبي است تا فرهنگ دريايي به روح مردم ما بنشيند.
ذائقه دريايي، پوشش دريايي، زندگي در اطراف دريا باعث آباداني سواحل طولاني ما ميشود و آباداني سواحل به معناي رشد اقتصاددرياپايه خواهد بود. مهاجرت معكوس از شهرهاي بزرگ به خصوص تهران به سمت سواحل، نتيجه روشني است كه گردشگري دريايي به همراه خواهد آورد؛ زيرا با اخت و انس مردم با دريا، انگيزه براي زندگي در نزديك دريا افزايش مييابد. كسب وكارها رونق يافته و سواحل پرجمعيتتر ميشوند. اين جمعيت، جاذبه ايجاد ميكند براي جذب توليد در كارگاههاي كوچك و بزرگ و ايجاد مشاغل، ساخت و سازها را افزايش ميدهد و سواحل ما را به آباداني ميرساند تا ديگر ايران حسرت شهرهاي آباد ساحلي كشورهاي پيشرفته را نخورد.
همه چيز در كنار درياست
به كشورهاي پيشرفته كه بنگريد، متوجه ميشويد كه تمامي شهرهاي بزرگ و پرجمعيت آنها در كنارههاي دريا شكل گرفتهاند. بزرگترين، پرجمعيتترين، توليدكننده ترين و خاصترين شهرهاي بزرگ دنيا بدون استثنا در كنار دريا قرار دارند؛ اين درحالي است كه سواحل ما مانند روستاهاي بزرگ و ناآباد هستند. دليل عمده همان فرهنگ است. فرهنگي كه شرجي بودن دريا را نميتواند تحمل كند، از بوي ماهي بدش ميآيد، ذائقه خوردن آبزيان را ندارد و مرغ مصنوعي را به ماهي تن و قزل و آزاد و سيبس ترجيح ميدهد. حاضر است ماهي يخزده تيلاپيلا بخورد اما ماهي تازه دريايي را كنار بگذارد! لباس راحت و آزاد كنار دريا را حس نميكند و لذت گردش در ساحل و موج سواري در دريا را نميچشد. اينها يك معنا دارد: فرهنگ خشكيگرا غالب است و فرهنگ دريايي كور سو هم نميزند. چرا؟
ميدانيم همه چيز كنار درياست. از طراوت و زيبايي تا تنوع و تفريحهاي متعدد؛ اما ضعف رسانهاي ما و ضعف اركان دريايي در فرهنگ سازي باعث شده كه دريا غريب بماند. دريا وحشتزا به نظر برسد. ادبيات ما هم كه ميگويد: شب تاريك و بيم موج و گردابي چنين هايل! اين ادبيات بايد برگردد به سلام دريا. افشانده گيسو گشوده سيما....
فرهنگسازي مستمر و با برنامه
فرهنگسازي اكنون در ايران هيچ تعريفي ندارد. هيچ سازماني هيچ برنامه مشخصي براي فرهنگسازي ندارد. اصولا و اساسا متولي فرهنگسازي دريا نامشخص است. چه كسي فرهنگساز و مروج درياست؟ چه كسي به دريا فرا ميخواند؟ با چه راهبرد و با چه برنامهاي؟ هيچ چيز در اين مورد مشخص نيست.
فرهنگسازي كاري گسترده و همه جانبه است. همه هنرها، ادبيات و تبليغات بايد كنار هم بنشينند و حداقل در يك بازه زماني 5 تا 10 سال روي محورهاي اصلي مانند ذائقه، پوشش، رفتار و... كار كنند و بعد از آن جلوههاي عيني تغيير رفتار و گرايش به دريا ملاحظه شود.
اين نيازمند يك سامانه حرفهاي و كاربلد و مشرف به تمامي زواياي دريا و متربط با تمامي اركان درياست تا بتواند به نتيجه دلخواه برسد؛ اما شوربختانه اين نياز، شبيه يك روياست. رويايي كه با شرايط فعلي دستنيافتني است.
مساله فرهنگ سازي گردشگری دریایی بسيار مهم است
اما بايد باور داشت كه مساله فرهنگ سازي بسيار مهم است. ما نميدانيم بايد به طور مستقيم چه كس يا سازماني را مورد خطاب قرار دهيم. الان وضعيت به نحوي است كه به همه مربوط است و به هيچ كس مربوط نيست. فرهنگ سازي دريايي در بلاتكليفي كامل است. گاهي سازماني جرقهاي ميزند و به سرعت خاموش ميشود و به طور كلي هيچ نظم و نسقي در مباني و اصول و اجراي فرهنگسازي دريايي نيست كه نيست.
چه كسي مسئول است؟ آيا صداو سيما؟ آيا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي؟ آيا آموزش و پرورش؟ آيا سازمان بنادر؟ آيا وزارت
صمت؟ آيا ....
اركان فعال خصوصي و دولتي در حوزه دريا بسيار متكثر و متعدد هستند و هر كدام بخشي از مسائل مرتبط با دريا را رصد و پايش و درگوشهاي از اين اقتصاد بزرگ، فعاليت ميكنند. همه اينها هرگز نتوانستهاند در بخش خود اقدام مفيدي براي توسعه فرهنگ گرايش به دريا به انجام برسانند تا برسد به كل شاكله دريا. اين است كه بارها گفته و شنيده و در روزنامه دریایی سرآمد نوشتهايم كه مردم ايران به رغم دسترسي آسان به درياهاي شمال و جنوب، از گرايش به آنها براي توليد و زندگي كمهيجان هستند و همچنان نگاه به خشكي و تمركز در چند استان خشك و كويري دارند. پراكندگي بسيار زياد اركان دريايي، مهمترين دليل عدم موفقيت در فرهنگسازي است؛ زيرا اين مجمعالجزاير پراكنده، در نقطه فرهنگ جمع نشدهاند و نميتوانند كار فرهنگی هماهنگ و كلان به انجام برسانند.
گردشگری دريايی راه حل توسعه است؟
گردشگری دريايي ميتواند دروازه بزرگ ورود مردم به فرهنگ زيباي دريا باشد؛ زيرا مردم ايران به تفريح و تفرج گرايش دارند و اگر گردشگري دريايي در ايران رونق بگيرد، ارتباط كافه مردم با دريا نهادينه خواهد شد.
واقعيت تلخ اين است كه مردم از جميع جهات دريا بياطلاع هستند. تمام دانش مردم از دريا تا عمق چند سانتی دريا و چند متری سواحل ميرسد. گردشگري دريايي رونق ندارد و مردم بيشتر ساحلگردي ميكنند تا درياگردي. اين است كه افكار و انگيزههاي آنها براي گرايش به دريا بسيار محدود است.
رونق گردشگري دريايي
توسعه و رشد گردشگري دريايي، به نحوي كه باعث ارتباط عميقتر مردم به دريا شود، راه حل مناسبي است تا فرهنگ دريايي به روح مردم ما بنشيند.
ذائقه دريايي، پوشش دريايي، زندگي در اطراف دريا باعث آباداني سواحل طولاني ما ميشود و آباداني سواحل به معناي رشد اقتصاددرياپايه خواهد بود. مهاجرت معكوس از شهرهاي بزرگ به خصوص تهران به سمت سواحل، نتيجه روشني است كه گردشگري دريايي به همراه خواهد آورد؛ زيرا با اخت و انس مردم با دريا، انگيزه براي زندگي در نزديك دريا افزايش مييابد. كسب وكارها رونق يافته و سواحل پرجمعيتتر ميشوند. اين جمعيت، جاذبه ايجاد ميكند براي جذب توليد در كارگاههاي كوچك و بزرگ و ايجاد مشاغل، ساخت و سازها را افزايش ميدهد و سواحل ما را به آباداني ميرساند تا ديگر ايران حسرت شهرهاي آباد ساحلي كشورهاي پيشرفته را نخورد.
همه چيز در كنار درياست
به كشورهاي پيشرفته كه بنگريد، متوجه ميشويد كه تمامي شهرهاي بزرگ و پرجمعيت آنها در كنارههاي دريا شكل گرفتهاند. بزرگترين، پرجمعيتترين، توليدكننده ترين و خاصترين شهرهاي بزرگ دنيا بدون استثنا در كنار دريا قرار دارند؛ اين درحالي است كه سواحل ما مانند روستاهاي بزرگ و ناآباد هستند. دليل عمده همان فرهنگ است. فرهنگي كه شرجي بودن دريا را نميتواند تحمل كند، از بوي ماهي بدش ميآيد، ذائقه خوردن آبزيان را ندارد و مرغ مصنوعي را به ماهي تن و قزل و آزاد و سيبس ترجيح ميدهد. حاضر است ماهي يخزده تيلاپيلا بخورد اما ماهي تازه دريايي را كنار بگذارد! لباس راحت و آزاد كنار دريا را حس نميكند و لذت گردش در ساحل و موج سواري در دريا را نميچشد. اينها يك معنا دارد: فرهنگ خشكيگرا غالب است و فرهنگ دريايي كور سو هم نميزند. چرا؟
ميدانيم همه چيز كنار درياست. از طراوت و زيبايي تا تنوع و تفريحهاي متعدد؛ اما ضعف رسانهاي ما و ضعف اركان دريايي در فرهنگ سازي باعث شده كه دريا غريب بماند. دريا وحشتزا به نظر برسد. ادبيات ما هم كه ميگويد: شب تاريك و بيم موج و گردابي چنين هايل! اين ادبيات بايد برگردد به سلام دريا. افشانده گيسو گشوده سيما....
فرهنگسازي مستمر و با برنامه
فرهنگسازي اكنون در ايران هيچ تعريفي ندارد. هيچ سازماني هيچ برنامه مشخصي براي فرهنگسازي ندارد. اصولا و اساسا متولي فرهنگسازي دريا نامشخص است. چه كسي فرهنگساز و مروج درياست؟ چه كسي به دريا فرا ميخواند؟ با چه راهبرد و با چه برنامهاي؟ هيچ چيز در اين مورد مشخص نيست.
فرهنگسازي كاري گسترده و همه جانبه است. همه هنرها، ادبيات و تبليغات بايد كنار هم بنشينند و حداقل در يك بازه زماني 5 تا 10 سال روي محورهاي اصلي مانند ذائقه، پوشش، رفتار و... كار كنند و بعد از آن جلوههاي عيني تغيير رفتار و گرايش به دريا ملاحظه شود.
اين نيازمند يك سامانه حرفهاي و كاربلد و مشرف به تمامي زواياي دريا و متربط با تمامي اركان درياست تا بتواند به نتيجه دلخواه برسد؛ اما شوربختانه اين نياز، شبيه يك روياست. رويايي كه با شرايط فعلي دستنيافتني است.
مساله فرهنگ سازي گردشگری دریایی بسيار مهم است
اما بايد باور داشت كه مساله فرهنگ سازي بسيار مهم است. ما نميدانيم بايد به طور مستقيم چه كس يا سازماني را مورد خطاب قرار دهيم. الان وضعيت به نحوي است كه به همه مربوط است و به هيچ كس مربوط نيست. فرهنگ سازي دريايي در بلاتكليفي كامل است. گاهي سازماني جرقهاي ميزند و به سرعت خاموش ميشود و به طور كلي هيچ نظم و نسقي در مباني و اصول و اجراي فرهنگسازي دريايي نيست كه نيست.
چه كسي مسئول است؟ آيا صداو سيما؟ آيا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي؟ آيا آموزش و پرورش؟ آيا سازمان بنادر؟ آيا وزارت
صمت؟ آيا ....

ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
اخبار روز
-
۳۳۸۳ کامیون بارگیری و خارج شد
-
پیشگامی گروه پاسارگاد در توسعه انرژی خورشیدی
-
ادمیرال برگزبده سومین اجلاس برند برتر مسولیت اجتماعی شد
-
انضباط مالی و هوش مصنوعی، اولویت های بانک ملی ایران در سال ۱۴۰۴
-
پرداخت ۲۸۶۰ فقره وام ازدواج و فرزندآوری در فروردین ۱۴۰۴
-
درآمد عملیاتی ۱۶ هزار میلیارد تومانی بانک پاسارگاد در فروردین ۱۴۰۴
-
تسریع در اجرای طرح آبرسانی زیاران به بیلقان برای تامین آب البرز و تهران
-
امضای تفاهم نامه گروه فولاد مبارکه با مدیر عامل ارشد بانک سپه
-
اسپاد دریا پایا از نیروهای امدادی و آسیبدیدگان بندر حمایت کرد
-
نیروگاههای برقآبی شرکت آب و نیرو عامل کاهش خاموشیها
-
رییس جمهور: وضعیت فعلی مدیریت بنادر پذیرفتنی نیست
-
کمکرسانی نیروی دریایی ارتش به مصدومان بندر شهید رجایی
-
قشم در کنار بندرعباس؛ اعلام همبستگی و پشتیبانی عملیاتی از سوی بندر کاوه
-
عیادت وزیر راه و شهرسازی از مصدومان حادثه انفجار بندر شهید رجایی در بیمارستان نیروی دریایی ارتش
-
تکذیب اظهارات منتسب به مدیرکل بنادر و دریانوردی هرمزگان درباره حادثه بندر شهید رجایی
-
از سرگیری عملیات بندری در بندر شهید رجایی
-
آمادگی کامل نیروی دریایی ارتش برای مدیریت بحران حادثه بندر شهید رجایی
-
بورس انرژی مرجع قیمتگذاری سوخت کشتیها شد
-
کسب رتبه اول بهرهوری بخش آب کشور توسط شرکت آب و نیرو
-
افتتاح نیروگاه خورشیدی 10 مگاواتی صندوق ذخیره فرهنگیان توسط وزیر آموزش و پرورش