حقی به نام قصاص

خبری در صدر اخبار قرار می گیرد، پرونده قتل دختری که در سال ۱۳۹۲ اتفاق افتاده است ، پس از سال ها کش و قوس ، سحرگاهان با اعدام مجرم برای همیشه بسته می شود.باید اقرار کنیم که جامعه از شنیدن این خبر بهت زده است و شاید انتظار خبری دیگری را داشت ، پسرک چند باری پای طناب دار رفته و تشریفات اعدام را طی کرده ، مقدماتی که خود سخت تر و مرگ آورتر از لحظات اعدام است ، سلول انفرادی و آخرین وصیت و ملاقات آخر...در خلوت اتاق انفرادی هر صدا او را حیران می سازد و نمایش تمام عمر در پیش نگاه و شاید خواندن نوشته های روی دیوار آخرین لحظات اعدامی های قبل ، تن را می لرزاند 
فکرش هم ذهن را پریشان و مشوش می سازد تا حال فرض شود که شوربختانه نقش اول این تراژدی تلخ گردی !
سال هایی که تمام لحظاتش با بار سنگین عذاب وجدان و چراهایی از خود در دادگاه سکوت با هزاران کاش و ایکاش گذشته است
 فعالین فرهنگی و اجتماعی از هر تلاشی فروگذاری نمی کنند تا شاید فرجام دگری در این موضوع رقم خورد و طناب دار ناکام در رقص مرگ خویش ماند.ما موضوعی که در این پرونده از آن غفلت شد ، مسئله دیگری‌ست .قصاص ، حقی است که با مهر تایید شرع جایگاه ویژه ای را در قانون مجازات از آن خویش کرده است ، تسکین و التیام درد خانواده بزه دیده و جامعه که به خونخواهی آمده است و هرگز نمی‌توان خویش را جای آن خانواده قرار داد و بدین جهت هرگز نمی‌شود که آنان را مورد قضاوت قرار دهیم. یک عمر باید گذر کند تا با درد این مصیبت کنار بیایند و از آن بدتر سنگینی درخواست عفویست که از سوی برخی به آنان اجبار و دیکته می‌شود ، یادمان نرود که شیرینی هم که به اجبار رقم خورد در نهایت کام را تلخ می سازد.
ادامه در صفحه 2
حقی به نام قصاص
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه