نگاهی بر مبانی سیاست هدایت اعتبار
اگر دولت بخواهد اقتصاد را به گونهای کنترل کند که به رشد اقتصادی منجر شود، باید مکانیسم هوشمندانه برای خلق اعتبارات بانکی تعریف کند.
به گزارش اقتصادسرآمد، عباس صابری کارشناس اقتصادی نوشت: با رخ دادن بحران بزرگ مالی ۲۰۰۸، انتقادات بسیاری نسبت به سبک متعارف سیاستگذاری اقتصادی مطرح شده است. وقوع این بحران منجر به شکلگیری درخواستهای بسیاری از محققان دانشگاهی برای مطالعات پیرامون ارتباط بخش بانکی و واقعی اقتصاد شده است.
این امر از آنجا نشئت میگیرد که در چارچوب متعارف اقتصادی نگاه به پول صرفا به عنوان تسهیلکننده مبادلات بوده است. تاثیر پول بر اقتصاد، در این دیدگاه ، منفی و به شکل خلق تورم است. بنابراین کارکرد مثبت پول آنست که تورم ایجاد نکند. در مقابل اما رویکردهای دیگری وجود دارد که به ظرفیتهای توسعهای پول اشاره میکند. در این راستا میتوان به نظریه پولی تولید و نظریه مقداری اعتبار اشاره کرد. ورنر در آثار مختلف خود به نقد و رد نظریه متعارف اقتصاد نئوکلاسیکی و معرفی رویکردی جایگزین که قادر به توضیح نارساییهای نظریه متعارف است، پرداخته است.
از نظر وی در دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ میلادی، سه پدیده مهم در برخی از کشورها به وقوع پیوست که توضیح آنها در چارچوب پارادایم مسلط و مبتنی بر رابطه معروف بین پول، فعالیتهای اقتصادی و تورم، ممکن نبود. این سه پدیده عبارت بودند از: ۱- کاهش سرعت پول که منجر به بیثباتی یا شکست تابع تقاضا برای پول در برخی از کشورهای آنگلوساکسون، اسکاندیناوی و ژاپن شد. ۲- افزایش حبابگونه قیمت داراییها به ویژه در کشورهای انگلستان، اسکاندیناوی، تایوان، کره و ژاپن. ۳- موج عظیم خروج سرمایه از ژاپن در دهه ۸۰ و سقوط ناگهانی اقتصاد ژاپن در اوایل ۱۹۹۰ میلادی. از این رو ورنر به معرفی پارادایم و رویکردی بدیل همت میگمارد. بر مبنای این رویکرد: ۱- تعریف پول به عنوان سپرده، مبتنی بر خلق پول بانکی جایگزین تعریف سابق از پول میشود. ۲- نظریه مقداری پول یک حالت خاص از یک نظریه مقداری تفکیک شده است که بین خلق اعتبار برای بخش واقعی و مالی، تفکیک قائل شده و خلق اعتبار به دومی را عامل شکلگیری حباب قیمتی میداند. ۳- خلق اعتبار بیشتر برای چرخه مالی، احتمالا به شکل سرمایهگذاری خارجی از کشور خارج شده و شاهد جریان خروج سرمایه از کشور خواهیم بود. البته وی این رویکرد را در سایر آثار خود نیز به انحاء مختلف و با استفاده از شواهد تجربی کافی مخصوصا با استفاده از تجربه ژاپن، شرح و بسط داده است. از جمله این آثار میتوان به «بحرانهای مالی در ژاپن در قرن ۲۰»، «بازنگری در منطق نظامهای اقتصادی بانک محور و اثربخشی سیاستهای هدایت اعتبار در پرتو شواهدی از ژاپن » و « پارادایم جدید در اقتصاد کلان: حل معمای عملکرد اقتصاد کلان ژاپن» اشاره کرد. وی همچین در مقاله خود با عنوان «قرن گمشده در اقتصاد » به این سوال پاسخ میدهد که بانکها چگونه کار میکنند و خلق پول از کجا نشئت میگیرد؟ وی ضمن معرفی سه نظریه واسطهگری وجوه، ضریب فزاینده و نظریه خلق پول با استفاده از شواهد تجربی کافی به رد دو نظریه نخست و اثبات سومی میپردازد. نتایج مطالعه بیانگر آنست که تشویق کشورهای در حال توسعه به استقراض خارجی، اشتباه است. از نظر وی میتوان به گونه ای خلق پول کرد که نه تنها رشد اقتصادی به همراه داشته باشد بلکه به تورم نیز منجر نشود. از نظر وی خلق پول بسته به محل اصابت آن، به نتایج متفاوتی منجر خواهد شد.
در حالت اول انبساط پولی اگر مصرف نهایی مردم را افزایش دهد، به افزایش سطح عمومی قیمتها منجر میشود. در حالت دوم که اعتبارات بانکی برای معاملات داراییها مورد استفاده قرار میگیرد، در نهایت منجر به شکلگیری حباب دارایی شده و با ترکیدن حباب دارایی، ثبات اقتصادی را به خطر میاندازد اما در حالت سوم که اعتبارات بانکی برای سرمایهگذاریهای مولد مورد استفاده قرار میگیرد، علاوه بر اینکه به رشد اقتصادی منجر خواهد شد، هیچگونه تورمی نیز در پی نخواهد شد. به این ترتیب معجزههای اقتصادی شرق آسیا یعنی ژاپن، تایوان، کره و چین به سرعت توسعه یافتند.
در تجربه اجرای این سیاست در کشورهای فوق، شاهد نقشآفرینی گسترده دولت برای نیل به سطوح بالای توسعه اقتصادی هستیم. البته انقش دولت در اقتصاد، میتواند به انحاء مختلفی ایفا شود. در حالت افراطی آن شاهد یک اقتصاد کاملا دولتی و برنامه ریزی شده هستیم. اما رویکردهای هوشمندانهتری نیز وجود دارد. در واقع «این امکان وجود دارد، اقتصادی که ۹۹ درصد آن در چارچوب سرمایهداری است را به اقتصادی کنترل شده تبدیل کرد، اگر دولت بتواند یک درصد آن را به درستی کنترل کند؛ و آن یک درصد درست، تخصیص اعتبار به ویژه در ارقام کلان است». از این رو اگر دولت بخواهد اقتصاد را به گونهای کنترل کند که به رشد و توسعه اقتصادی منجر شود، باید مکانیسمی دقیق و هوشمندانه برای خلق اعتبارات بانکی تعریف کند؛ بگونهای که اعتبارات جدید بانکی برای فعالیتهای مولد اقتصاد خلق شوند. سیاست هدایت اعتبار همان بهترین مکانیسمی است که میتواند بخش پولی را با بخش واقعی اقتصاد پیوند داده و رشد اقتصادی را
رقم بزند. ایبنا
*کارشناس اقتصادی
به گزارش اقتصادسرآمد، عباس صابری کارشناس اقتصادی نوشت: با رخ دادن بحران بزرگ مالی ۲۰۰۸، انتقادات بسیاری نسبت به سبک متعارف سیاستگذاری اقتصادی مطرح شده است. وقوع این بحران منجر به شکلگیری درخواستهای بسیاری از محققان دانشگاهی برای مطالعات پیرامون ارتباط بخش بانکی و واقعی اقتصاد شده است.
این امر از آنجا نشئت میگیرد که در چارچوب متعارف اقتصادی نگاه به پول صرفا به عنوان تسهیلکننده مبادلات بوده است. تاثیر پول بر اقتصاد، در این دیدگاه ، منفی و به شکل خلق تورم است. بنابراین کارکرد مثبت پول آنست که تورم ایجاد نکند. در مقابل اما رویکردهای دیگری وجود دارد که به ظرفیتهای توسعهای پول اشاره میکند. در این راستا میتوان به نظریه پولی تولید و نظریه مقداری اعتبار اشاره کرد. ورنر در آثار مختلف خود به نقد و رد نظریه متعارف اقتصاد نئوکلاسیکی و معرفی رویکردی جایگزین که قادر به توضیح نارساییهای نظریه متعارف است، پرداخته است.
از نظر وی در دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ میلادی، سه پدیده مهم در برخی از کشورها به وقوع پیوست که توضیح آنها در چارچوب پارادایم مسلط و مبتنی بر رابطه معروف بین پول، فعالیتهای اقتصادی و تورم، ممکن نبود. این سه پدیده عبارت بودند از: ۱- کاهش سرعت پول که منجر به بیثباتی یا شکست تابع تقاضا برای پول در برخی از کشورهای آنگلوساکسون، اسکاندیناوی و ژاپن شد. ۲- افزایش حبابگونه قیمت داراییها به ویژه در کشورهای انگلستان، اسکاندیناوی، تایوان، کره و ژاپن. ۳- موج عظیم خروج سرمایه از ژاپن در دهه ۸۰ و سقوط ناگهانی اقتصاد ژاپن در اوایل ۱۹۹۰ میلادی. از این رو ورنر به معرفی پارادایم و رویکردی بدیل همت میگمارد. بر مبنای این رویکرد: ۱- تعریف پول به عنوان سپرده، مبتنی بر خلق پول بانکی جایگزین تعریف سابق از پول میشود. ۲- نظریه مقداری پول یک حالت خاص از یک نظریه مقداری تفکیک شده است که بین خلق اعتبار برای بخش واقعی و مالی، تفکیک قائل شده و خلق اعتبار به دومی را عامل شکلگیری حباب قیمتی میداند. ۳- خلق اعتبار بیشتر برای چرخه مالی، احتمالا به شکل سرمایهگذاری خارجی از کشور خارج شده و شاهد جریان خروج سرمایه از کشور خواهیم بود. البته وی این رویکرد را در سایر آثار خود نیز به انحاء مختلف و با استفاده از شواهد تجربی کافی مخصوصا با استفاده از تجربه ژاپن، شرح و بسط داده است. از جمله این آثار میتوان به «بحرانهای مالی در ژاپن در قرن ۲۰»، «بازنگری در منطق نظامهای اقتصادی بانک محور و اثربخشی سیاستهای هدایت اعتبار در پرتو شواهدی از ژاپن » و « پارادایم جدید در اقتصاد کلان: حل معمای عملکرد اقتصاد کلان ژاپن» اشاره کرد. وی همچین در مقاله خود با عنوان «قرن گمشده در اقتصاد » به این سوال پاسخ میدهد که بانکها چگونه کار میکنند و خلق پول از کجا نشئت میگیرد؟ وی ضمن معرفی سه نظریه واسطهگری وجوه، ضریب فزاینده و نظریه خلق پول با استفاده از شواهد تجربی کافی به رد دو نظریه نخست و اثبات سومی میپردازد. نتایج مطالعه بیانگر آنست که تشویق کشورهای در حال توسعه به استقراض خارجی، اشتباه است. از نظر وی میتوان به گونه ای خلق پول کرد که نه تنها رشد اقتصادی به همراه داشته باشد بلکه به تورم نیز منجر نشود. از نظر وی خلق پول بسته به محل اصابت آن، به نتایج متفاوتی منجر خواهد شد.
در حالت اول انبساط پولی اگر مصرف نهایی مردم را افزایش دهد، به افزایش سطح عمومی قیمتها منجر میشود. در حالت دوم که اعتبارات بانکی برای معاملات داراییها مورد استفاده قرار میگیرد، در نهایت منجر به شکلگیری حباب دارایی شده و با ترکیدن حباب دارایی، ثبات اقتصادی را به خطر میاندازد اما در حالت سوم که اعتبارات بانکی برای سرمایهگذاریهای مولد مورد استفاده قرار میگیرد، علاوه بر اینکه به رشد اقتصادی منجر خواهد شد، هیچگونه تورمی نیز در پی نخواهد شد. به این ترتیب معجزههای اقتصادی شرق آسیا یعنی ژاپن، تایوان، کره و چین به سرعت توسعه یافتند.
در تجربه اجرای این سیاست در کشورهای فوق، شاهد نقشآفرینی گسترده دولت برای نیل به سطوح بالای توسعه اقتصادی هستیم. البته انقش دولت در اقتصاد، میتواند به انحاء مختلفی ایفا شود. در حالت افراطی آن شاهد یک اقتصاد کاملا دولتی و برنامه ریزی شده هستیم. اما رویکردهای هوشمندانهتری نیز وجود دارد. در واقع «این امکان وجود دارد، اقتصادی که ۹۹ درصد آن در چارچوب سرمایهداری است را به اقتصادی کنترل شده تبدیل کرد، اگر دولت بتواند یک درصد آن را به درستی کنترل کند؛ و آن یک درصد درست، تخصیص اعتبار به ویژه در ارقام کلان است». از این رو اگر دولت بخواهد اقتصاد را به گونهای کنترل کند که به رشد و توسعه اقتصادی منجر شود، باید مکانیسمی دقیق و هوشمندانه برای خلق اعتبارات بانکی تعریف کند؛ بگونهای که اعتبارات جدید بانکی برای فعالیتهای مولد اقتصاد خلق شوند. سیاست هدایت اعتبار همان بهترین مکانیسمی است که میتواند بخش پولی را با بخش واقعی اقتصاد پیوند داده و رشد اقتصادی را
رقم بزند. ایبنا
*کارشناس اقتصادی

ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
-
بانک مرکزی مستقل نیست
-
به جای فرافکنی به دنبال حفاظت از سرمایههای مردم باشید
-
آغاز ارسال پیامک به ۲۷۲ هزار نفر مشمول مالیات بر خودروی لوکس
-
بلوکه شدن ۱۰ درصد بودجه صندوق توسعه ملی
-
امکان استفاده از شبکه بانکی مشترک بین ایران و روسیه برای تجار ایرانی
-
عضو هیأت مدیره بانک صنعت و معدن رونق اقتصادی و کاهش تورم در گرو هدایت نقدینگی به سمت تولید
-
امضای تفاهمنامه بانک قرضالحسنه مهر ایران با صندوق مدارس غیردولتی
-
چتر حمایت بانک ملی ایران بر سر اقشار آسیبدیده از کرونا
-
نگاهی بر مبانی سیاست هدایت اعتبار
اخبار روز
-
رییس جمهور: وضعیت فعلی مدیریت بنادر پذیرفتنی نیست
-
کمکرسانی نیروی دریایی ارتش به مصدومان بندر شهید رجایی
-
قشم در کنار بندرعباس؛ اعلام همبستگی و پشتیبانی عملیاتی از سوی بندر کاوه
-
عیادت وزیر راه و شهرسازی از مصدومان حادثه انفجار بندر شهید رجایی در بیمارستان نیروی دریایی ارتش
-
تکذیب اظهارات منتسب به مدیرکل بنادر و دریانوردی هرمزگان درباره حادثه بندر شهید رجایی
-
از سرگیری عملیات بندری در بندر شهید رجایی
-
آمادگی کامل نیروی دریایی ارتش برای مدیریت بحران حادثه بندر شهید رجایی
-
بورس انرژی مرجع قیمتگذاری سوخت کشتیها شد
-
کسب رتبه اول بهرهوری بخش آب کشور توسط شرکت آب و نیرو
-
افتتاح نیروگاه خورشیدی 10 مگاواتی صندوق ذخیره فرهنگیان توسط وزیر آموزش و پرورش
-
سد قوچم، حلقه واسط انتقال آب از غرب به شرق کردستان
-
محور چالوس چهارخطه می شود
-
تقدیر فرمانده سپاه از مرکز وکلا
-
سفر؛ آزمونی برای مسئولیت و آگاهی
-
رُمان نویسنده هرمزگانی به چاپ سوم رسید/ «آن تابستان»؛ سوژه مردمپسند ناب اقلیمی برای سینما
-
سرمایهگذاری در پروژههای شهری پیشرفت کرده، اما برخی چالشها باقی است
-
گام جدیددرنگهداشت محلات۲۷گانه منطقه یک باشروع بهار قرآن و طبیعت
-
بازدید مدیر دفتر یونسکو در تهران، از شناور تحقیقاتی «کاوشگر خلیج فارس»
-
صادرات محوری و توسعه فناوری رویکرد اصلی مناطق آزاد
-
تأکید هند بر توسعه چابهار همزمان با تهدید آمریکا