آبادان بالاتر از فاجعه اقتصادی

ام یقولون مالاتفعلون؟ - فرو ریختن ساختمان در آبادان، فقط فرونشست و فرو ریخت یک بنای ساختمانی نیست؛ بلکه فرو نشست دوباره باور و اعتماد مردمی است. آن هم در شرایط بسیار سختی که قرار گرفته اند و نیاز جدی به خبرهای خوش و امیدبخش دارد، شاهد فاجعه ای دیگر هستیم که پلاسکو را در ذهن تداعی می کند. شوربختانه، جمعی نامعلوم از هموطنان جان باختند و جمعی جراحت جسمی و جمعیتی به وسعت ایران، جراحت روحی برداشتند و خاطرشان آزرده شد. فاجعه ی برج موسوم به دوقلو در آبادان، بسیار فراتر از فروریخت یک ساختمان است، زیرا بزرگی سازه از یک سو و تازه تاسیس بودن آن از دیگر سو، موضوع را ملی و حتا فرا ملی می کند و آن را از ابعاد گوناگون حساس و برجسته می کند. این فقط فرو ریخت یک ساختمان نیست، بلکه فرو ریخت اعتبار مهندسی ایران و ثلمه به اعتبار و آبروی مهندسان کاربلد و شریف این مرز و بوم است.
لطمه به اعتبار دستگاه های نظارتی است و نظام مهندسی را کاملا زیر سئوال می برد. نظارت بر سازه ها –چه بزرگ و چه کوچک- را زیر سئوال برده است. فرسوده بودن، بهانه قابل قبولی برای توجیه فاجعه پلاسکو بود، برای این حادثه کدام بهانه می توان به افکار عمومی تحویل داد؟
مالک و مدیر پروژه دستگیر شدند! چه فایده؟ نوش دارو بعد مرگ سهراب؟ چه دردی از داغ دیده ها و چه رنجی از مردم کم می کند؟ آیا شان جمهوری اسلامی این نیست که چنین وقایعی هرگز نباید اتفاق بیفتد؟ آیا نباید پیش خوردها بسیار قوی تر از پس خوردها باشد؟ فرو ریخت و فرونشست سازه و زمین، پشت سرهم، حال و روز ما را خراب کرده است. دردهای اقتصادی متعدد از گرانی و کمبود کم است که چنین حوادثی نمک بر زخم باشد؟
با مالک و مدیر چه می کنیم؟ همان کاری که با خاوری و خاوری سانان کردیم؟ آن را زندان کنیم و با میلیاردها ملیاردی که به جیب زده اند، از بوفه زندان کباب مخصوص سفارش دهند و حسرت زندانیانی بشوند که یک لواش و یک سیب زمینی و یک تخم مرغ سهم نهارشان است؟ خون به دل آن ها بکنیم؟
هر چه کنجکاوی می کنم و هر چه فضولی پیشه می کنم تا بدانم مسئولان ذیربط چه پاسخ قانع کننده، چه حرف امیدوار کننده و چه سخن آرامبخش به مردم شریف آبادان و کل ملت ایران می فرمایند که کمی آتش سینه فروکش کند، می بینم که هیچ! جز این که مسئول امر بفرماید که هیج کس حق ندارد خبری از تعداد کشته شدگان منتشر کند! واقعا خوب است که جایزه ای برای این جور مسئول ها طراحی و تقدیم کنیم.
رییس جمهور، تلاش و به سختی کار می کند. این خبر برای او همزمان با ترور یک فرمانده سپاه آن هم در دل تهران و آن هم در محله ای که به واسطه وجود مجلس شورای اسلامی بسیار محافظت شده است، قطعا شوک وحشتناکی بوده است. ضمن این آتش سوزی در یک رستوران و یک سینمای دیگر، مخلفات مصیبت را کامل کرد. این مرد، چقدر می تواند تحمل کند؟ چقدر می تواند در این دو امدادی، یک تنه جای صدها بی خیال بدود؟ آیا جراحی اقتصاد نباید همراه با جراحی سیاسی باشد؟ آیا بازماندگان دولت و دولت های قبلی که مورد وثوق و تایید گرایش سیاسی حاکم نیستند، همچنان باید باشند؟  آیا می خواهند هر اتفاقی بیفتد، آن را بهانه کنند؟
حادثه آبادان، دل همه ملت را دوباره لرزاند. همه را یک درچه دیگر افسرده کرد. باید به فکر یک شادی معنادار، یک خبر خوب و یک نشاط ملی فراگیر بود که بلکه از غبار غم و افسردگی بیشتر مردم جلوگیری کرد. 
بسیار امیدواریم که دولت سیزدهم دو کار اساسی بکند. یکی زودهنگام با تنبیه سخت و سنگین عاملان این فاجعه و دیگری، اقدامی برای آینده با جدی گرفتن سازوکار نظارت در همه عرصه ها، به خصوص نظارت بر ساخت و ساز. 
این همه رشوه بازی، این همه اختلاس، این همه ندانم کاری، این همه فاجعه، این همه گرانی، این همه افسردگی، این همه.... به خدا قسم این ها در شان نظام اسلامی نیست. نظام اسلامی از این معایب مبراست اما چه کنیم که همه این ها را به حساب اسلام عزیز واریز می کنند. این درد را باید کجا برد و به کی باید گفت؟
نظام اسلامی در ذات، مخالف هر نقصانی است. چه نفصان معنوی و چه دنیوی. اسلام خوبی ها و نیکی ها را در حد اعلی می خواهد؛ حال تکلیف ما با کسانی که نمی توانند ذات اسلام را درک کنند و عملیاتی کنند چیست؟ یکی به ما پاسخ بدهد لطفا!
 نظام اسلامی در ذات، مخالف هر نقصانی است. چه نفصان معنوی و چه دنیوی. اسلام خوبی ها و نیکی ها را در حد اعلی می خواهد؛ حال تکلیف ما با کسانی که نمی توانند ذات اسلام را درک کنند و عملیاتی کنند چیست؟
آبادان بالاتر از فاجعه اقتصادی
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه