مانع گسترش همکاری ایران و روسیه  در دریای خزر

در طول سال‌های پس از فروپاشی، روسیه و ایران همکاری های متعددی را با یکدیگر برقرار کردند زیرا هر دو کشور منافع مشترکی در زمینه های گوناگون به ویژه در حوزه دریای خزر داشتند. از جمله منافع مشترک دو طرف می توان به تامین صلح و ثبات در منطقه و جلوگیری از نفوذ قدرت‌های فرامنطقه‌ای اشاره کرد. در این بین عواملی وضعیت روابط ایران و روسیه را تحت شعاع خودش قرار داد اما همچنان این مناسبات پابرجا مانده و حتی رو به گسترش نیز رفت. منطقه خزر جدا از اهمیت انتقال انرژی در مواردی چون: چالش های قومی، نفوذ غرب، دغدغه های زیست محیطی و... از اهمیت بالایی برخوردار است اما به علت وجود اختلافات حقوقی، سیاسی و امنیتی شاهد همکاری هایی کلان در این منطقه نیستیم. در کنار این عوامل بعضی موانع اساسی نیز وجود دارد که می ‌توان با  شناخت آنها از ظرفیت موجود این حوزه استفاده کرد.
یکی از موضوعاتی که می‌توان در این حوزه مطرح کرد، نظامی‌گری در دریای خزر است. در دکترین نظامی  روسیه مبحث نظامی گری در دریای خزر به عنوان بخشی از اولویت های سیاست خارجی روسیه مورد توجه قرار گرفته است.
پس از ۱۱ سپتامبر  ۲۰۰۱  تحلیل ‌های کارشناسان امنیتی روسیه بر این نکته مبتنی بود که ایالات متحده به سمت دخالت در حوزه خزر نیز گرایش خواهد داشت و حضور فعالانه روسیه در این منطقه ضروری است. اهمیت این بحث زمانی آشکار می شود که  نظامی گری در خزر نقطه مقابل راهبرد نظامی جمهوری اسلامی ایران است که بر غیر نظامی بودن خزر و اکتفا به گاردهای ساحلی تاکید می کند.
وجود جمعیت 25 میلیونی روس زبان در جمهوری‌های تازه استقلال یافته یکی از عواملی است که بر راهبرد سلطه گری روسیه در منطقه می افزاید. در راهبرد سیاسی و ژئوپلتیکی روسیه کشورهای تازه استقلال یافته خارج نزدیک نامیده می شوند و اطلاق این نام به این معنی است که این مناطق دارای اولویت های اقتصادی، سیاسی و امنیتی  بالایی برای روسیه هستند. در حالی که  راهبردهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران در تقابل با دیدگاه سلطه طلبانه روسیه قرار دارد.
از دیگر نکات مهم این اختلافات می توان به ماهیت انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد زیرا از بدو پیروزی انقلاب اسلامی فضایی بدبینانه میان مسکو و تهران حاکم بود. در میان نخبگان روسیه این فرض مطرح بود که ظهور حکومت های اسلامی می‌تواند موجب تحریک گروه های اسلام گرا به ویژه در داغستان روسیه شود. اگر چه در سال های اخیر این نگاه تا حدی تلطیف شده اما در جامعه چند فرهنگی روسیه که تحرکات قومی می تواند منجر به تهدید امنیت ملی این کشور شود، همچنان مورد توجه قرار دارد.
انعطاف پذیری روسیه در مورد حضور ایالات متحده در منطقه نیز به اختلافات دامن زده است. از جمله موارد این انعطاف پذیری می ‌توان به حضور ایالات متحده در جمهوری آذربایجان و همچنین شرکت های این کشور در منطقه برای احداث خطوط انتقال نفت و گاز اشاره کرد. دلیل اصلی این انعطاف، تغییر رویکرد مسکو به سمت واقع گرایی بوده است.
ذکر این توضیح  لازم است که در ابتدا، دیدگاه واقع گرایانه ای بر مسکو حاکم بود که نخبگان تاثیر رویکرد آتلانتیک گرایی، معتقد بودند در همه حوزه ‌ها توان رقابت با ایالات متحده را ندارند و باید امکانات و انرژی خود را صرف موضوعات مهمتری کنند، همچنین بر این موضوع تاکید می شد که دریای خزر نباید منطقه ای برای ایجاد تنش های جدید باشد اما پس از مدتی دکترین نگاه به غرب روسیه به حاشیه رفت و روسیه مجدداً خود را به عنوان یک کشور اوراسیایی تعریف کرد. چرخش در سیاست خارجی روسیه باعث توجه بیشتر روس ها به دریای خزر شد. به همین دلیل روسیه با نگاه نظامی کردن خزر با هدف نفوذ بیشتر در این منطقه به طور جدی وارد صحنه شد. از جمله این اقدامات می‌توان به تجهیز پایگاه های روسیه به هواپیماهای قابل فرود روی سطح آب، انواع هلیکوپترهای ترابری، استقرار تجهیزات موشکی در سواحل داغستان و به خدمت گرفتن ناوهای جنگی اشاره کرد. در نتیجه مسکو با هدف گسترش نفوذ نظامی در منطقه، استراتژی خود را در حوزه رژیم حقوقی خزر به مشاع در سطح و تقسیم بستر قرار داده زیرا در صورتی که سطح خزر مشاع قرار گیرد،  روسیه این امکان را دارد که با ناوهای خود در تمام دریای خزر حضور پیدا کند که این پیشنهاد مورد مخالفت جدی ایران قرار گرفته است. از علت های مخالفت ایران می‌توان به محدودیت های موجود در ایجاد توازن قدرت نظامی در خزر و تجربه های تاریخی گذشته اشاره کرد.
* پژوهشگر حوزه دریای خزر  و روسیه
مانع گسترش همکاری ایران و روسیه  در دریای خزر
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه