روز گذشته فیلمی در شبکه های اجتماعی منتشر شد  که هجوم مردم به یکی از پاساژهای صرافی در میدان فردوسی تهران را نشان می داد؛ مردمی که برای تبدیل ریال شان به دلار کم بود از روی سر هم رد شوند

چرا این قدر ارزان شده ایم؟!

گروه سیاست و جامعه: سارا مرادخانی- این دلار دست از سر ایرانی ها بر نمی دارد! چه وقتی ارزان باشد چه گران! دلارفروش ‏های میدان فردوسی که وجب به وجب ایستاده اند درگوشت آرام و بلند می گویند، دلار دلار دلار دلار! سلطان اعدام شد اما قیمت ‏این کاغذ پاره ارزان که نشد هیچ گران تر هم شد! این هم از مردمی که می خواهند تحت هر شرایطی ریال خود را به دلارهای 22 ‏هزار تومانی تبدیل کنند! به برسر مردمان این سرزمین چه آمده که به هر قیمت پا روی دوش یکدیگر می گذراند تا دلاری را به ‏قیمت پایمال کردن یکدیگر بخرند؟! این ماییم که ارزان شده ایم نه ریال و غیره ....! ‏
به گزارش اقتصادسرآمد، افزایش ناگهانی قیمت دلار در بازار سبب شده تا جمعی از مردم ضمن ازدحام برای خرید دلار به ‏صرافی‌ها هجوم ببرند! دیروز فیلمی در فضای مجازی و سایت ها دست به دست شد که هم غم انگیز و هم نگران کننده بود. پاساژ ‏فردوسی تهران در ۱۵ تیرماه ۹۹ . مردم عجله می‌کنند تا در صف خرید دلار ۲۲ هزار تومانی جلوتر باشند! کارکنان یک صرافی ‏در یکی از پاساژهای تهران پشت درهای بسته روی صندلی‌های خود نشسته و از هجوم مردم برای خریدن دلار ۲۱ هزار تومانی ‏فیلم می‌گیرند، سرگرم می‌شوند و به زمین خوردن همشهری‌های خود می‌خندند.‏
در همین حال صرافی‌های بانک‌ها از دیروز شانزدهم تیرماه، قیمت دلار را برای فروش به مردم ۲۱ هزار و ۸۵۰ تومان اعلام ‏کرده‌اند. این صرافی‌ها دلار را از مردم با قیمت ۲۱ هزار و ۷۵۰ تومان خریداری می‌کنند.‏تفاوت بهای دلار در صرافی‌ها و بازار آزاد برخی از مردم را وادار کرده تا سرمایه خود را در خرید و فروش دلار به کار بیندازند. ‏هر چند خریدن چیزی در حدود ۲۰۰۰ دلار با هر کد ملی به دست‌کم ۴۰ تا ۴۵ میلیون تومان سرمایه نیاز دارد اما بازگشت آن با ‏حاشیه سود دو سه میلیونی، آنی است و زیان و سوخت و سوز هم ندارد. به گفته کارشناسان بیشترین نقدینگی نظام اقتصادی در ‏غالب همین سکه و دلارهایی است که در صندوقچه های خانه ها پنهان است!‏
آنچه در این ویدئوی کوتاه دیده می شود، هجوم مردم برای ایستادن در صف خریدن دلار ۲۱ هزار تومانی در یکی از پاساژهای ‏مرکز تهران در میانه‌های تیرماه ۹۹ است. زن و مرد و پیر و جوان با باز شدن درهای پاساژ با شتاب تمام از پله‌ها پایین می‌روند تا ‏زودتر به صف برسند و مطمئن شوند دلار به آنها می‌رسد. این هجوم پرشتاب را شاید بتوان درک کرد اما رفتار آنها که پشت ‏درهای بسته نشسته و به مردم می‌خندند، دست‌کم در زمانه امروز درک‌ناشدنی است.‏این جوانان واقعا دارند به بدبختی همشهری‌های خود می‌خندند؟ نگران زیر دست و پا ماندن مردم هستند یا دارند ادا درمی‌آورند؟ ‏اگر خواهر و برادر و همسر و پدر و مادر و قوم و خویش خودشان را هم بین جمعیت ببینند، باز ویدئو را در شبکه‌های اجتماعی به ‏اشتراک می‌گذارند؟ پاسخ به این پرسش‌ها شاید سویه‌ای دیگر از کارکرد شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی را نشان بدهد و کمک ‏کند مردم از این پیچ پرحادثه تاریخی با آسیب کمتر بگذرند.‏پیشاپیش از اینکه ویدئوی بارها دیده‌شده از شما و خودمان شرمنده و عذرخواهی می کنیم و از اینکه درباره این فیلم می نویسیم که ‏باز هم نمی دانیم چه بنویسیم باز هم عذرخواهیم! اما اشتراک چنین فیلم هایی زیر سوال بردن مردم و تمسخر هموطنان نیست بلکه  ‏دهن کجی و انتقاد به بی سرو سامانی نظام پولی و بانکی کشور است. نظامی که به دلیل بی نظارتی و بی تدبیری سلطان ها تاج ‏بر می گذارند و در نهایت دستگیر و محاکمه و گردنشان به چوبه دار سپرده می شود اما باز هم هیچ درددی درمان نمی شود! یعنی ‏اکنون  باید دنبال کدام سلطان و محاکمه او بگردیم؟!‏اینکه بازار سکه و ارز در دست دلالان است غیر قابل انکار است و باورپذیر است که گروهی با دلار سوداگری می‌کنند اما باید ‏پذیرفت خیلی‌ها هم با خریدن دلار و بردن سود یکی دو میلیونی می‌خواهند گره از کار فروبسته زندگی‌های خود بگشایند.‏
چرا این قدر ارزان شده ایم؟!
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه