سکوت قربانیان و جولان کفتاران  در جامعه 

آن زمان که کالبد وطن تب دارد و مردمانی بی ادعا و گمنام پای در میدان رزم نهاده اند و با این ویروس نکبت دست به گریبانند و شاید تنها نشر انرژی مثبت ، حال شان را خوب می‌سازد و درست در میان یک سری اعداد که متاسفانه به شنیدن آن عادت کرده ایم و هرگز با خود فکر نمی‌کنیم که به این‌ آمار روزانه ، چه تعداد جامه ماتم بر تن می کنند که اتفاقا برخی از آنها نان آور خانه بوده اند که قطعا در گذران زندگی زین پس دچار مشکل خواهند شد ،  هزینه هاي سرسام آور درمان و داروها خود حکایت دگر است که نگاه بهینه تری را در زمینه پوشش بیمه ای این افراد می‌طلبد .آری در میان اين روزمرگی غم و اندوه از تیتر خبری می‌گذریم ، دو شیطان صفت پلید ، دخترکان اين جامعه را به بهانه هایی چون شغل و وعده ازدواج... با آب میوه هایی آلوده به مواد خواب آور بی هوش کرده اند تا راویت پلیدی افکارشان رقم خورد و چنان گستاخ شده اند که بارها آنرا تکرار کرده اند و اتفاقا جیب هایشان را نیز کاملا عریان ساخته اند.بی شک این نوع فجایع در کلیه جوامع قابل پیش بینی است اما تکرار با شیوه ای یکسان و عدم پوشش خبری و به دام نیفتادن آنان ، قائل تامل است ! رسانه ملی و دگر جراید می طلبد که بر اساس قانون مطبوعات در زمینه روشن‌گری ها فعال تر عمل کنند ، گرچه ممکن است به دیدگاه برخی ، تزریق این اخبار به جامعه ، سطح نگرانی را افزایش خواهد داد ، اما آگاهی بخشیدن و حتی به روزرسانی شگرد این کفتاران ، جامعه را به یک خود ایمنی منطقی سوق خواهد داد.
و حال چند نکته 
چطور می‌شود در جامعه امروزی با این همه اطلاعات و آموزش در کلان شهری چون تهران ، افرادی چنین ساده لوحانه در دام این کفتاران گرفتار گردند ؟
چطور امکان دارد با وجود تعرض به ده نفر که متاسفانه تا این زمان شناسایی شده اند ، کماکان دام خویش را پهن می ساختند ؟
بجاست مسئولین امنیتی با زبده ترین کارآگاهان خویش ، چنین پرونده هایی  را رصد کنند تا در سریع ترین زمان ممکن این رشته زنجیر پاره شود که شوربختانه هر روز تعلل ، قربانی دیگر در این تار عنکبوت نحس گرفتار خواهد شد و شاید در قبال چنین هنجارشکنانی ، سکوت رسانه ای جایز نیست.
روشنگری و آموزش ها تا حد چندانی از تکرار وقوع آن جلوگیری خواهد کرد
نکته ای مهمتر ، رفتار من و تو نسبت به قربانیان این بزه چگونه است و آیا بجای مرهم شدن این درد ، آنان را با پچ پچ ها و حرف های در گوشی و با نگاه هیز و تحلیل های خویش آزار نمی دهیم و آرامش شان را ذبح نمی کنیم ؟
و یک سئوال چرا باید اکثر قربانیان ، تن به سکوت بسپارند و یا از فرایند ادامه شکایت تا اجرای حکم سر باز زنند ؟
سال گذشته در پرونده ای ، مهاجری غیر قانونی ، شب ها در مقابل ایستگاه مترو و یا پل های هوایی شکار خویش را گلچین می‌کرد ، خانواده آخرین قربانی موضوع را بدون توجه به جهات دیگر برای پلیس شرح می‌دهد ، تازه همسایه واحد کناری ، لب به سخن می گشاید که درست چند روز پیش برای او نیز این فاجعه شوم رقم خورده است اما از ترس آبرو ! این درد را قورت داده است !
اتفاقا با پیگیری های این خانواده بالاخره این بزهکار در چنگال قانون گرفتار می گردد
خاطرم هست در پرونده عقرب سیاه که تقریبا همین شگرد را دنبال می‌کرد و با تهدید و ایجاد مزاحمت از سوی عوامل باند برای شاکیان و عدم مراجعه و پیگیری شکات در روز دادگاه ، رای به آزادی بزهکار گرفته شد اما جماعتی قلم بر دست گرفتند و سکوت این شاکیان را فریاد زدند و در نتیجه با این رسالت و هم‌آوایی نیک آن کفتار مجددا بازداشت و اینبار به سزای عمل خویش می رسد ‌ 
نکته ای دیگر این فجایع در پیش نگاه من و تو اتفاق می افتد ، شاید بارها رفتار مشکوکی را دیده ایم و بی توجه گذر کرده ایم که کمترین کار ممکن و ادای دین فرد به جامعه ، تماس با پلیس۱۱۰ است .
بی شک ، سکوت بر یک جنایت کمتر از مسبب آن نیست ، پس جای دارد که نسبت به این رفتارها انفعالی رفتار کرده تا سرایی را آرام دریابیم .
بایدهایی در این حادثه شوم دیده می شود که نمی توان از کنارش به دیده اغماض ، گذر کنیم .
چطور می‌شود که در بستر جامعه سطح اعتماد به یک فرد غریب چنین افزایش یافته یکی از نکاتی که میبایست به کودکان خویش آموزش بدهیم این است که هر فرد غریبه ای عمو و خاله نیست و این تغییر باید در ذهن ها بنشیند و این اشتباه رایجی است که نشر آنرا در مهدکودک ها هم شاهدیم .
الگوهای ارتباطی باید تغییر یابد تا ضریب اعتماد و اطمینان را بالاتر ببریم ، حتی اگر موضوعات مورد پسند چون اشتغال و ازدواج ، بهانه این مراودات است.
می‌توان در دیدارهای اولیه حضور نفر سومی را تاکید داشت و معمولا افرادی که نیت شیطانی در ذهن دارند از خطوط اعتباری بهره می‌گیرند که مراکز ارتباطی میبایست این صحت سنجی ها را دائما به روز رسانی کنند تا هر خط تماس هویت فرد را مشخص سازد.
این کفتاران در آینده ای نه چندان دور به سزای رفتارشان خواهند رسید که شاید اشد مجازات رقم خورد و در برابر رقص انتقامجویانه طناب دار ، فرو بریزند تا زخم جامعه التیامی گیرد و مام وطن از وجود این نجاست ناپاک ایمن گردد .
اما یادمان نرود ، مجرمینی چنین در شهر پراکنده اند که میبایست ، برای سامان دادن و پیشگیری از تکرار جرم از امروز شروع کنیم . 
نکته آخر ، یادمان نرود 
نگاه من و تو به قربانیان ، چگونه خواهد بود و آیا اجازه خواهیم داد که هر بزه دیده ، جامعه را محرم راز خویش پندارد ! 
نکند ، هیس ، چاره کار گردد !
* دانش آموخته دکتری حقوق
سکوت قربانیان و جولان کفتاران  در جامعه 
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه