تغییر معادلات سياسي جهان با عملیات طوفان الاقصی؛ « اقتصادسرآمد» تحلیل می کند؛

«حماس ته خط» يا « تا ته خط؟»

گروه تحلیل- ایرج گلشنی- هجوم گسترده حماس براي بازپس گيري سرزمين اشغالي فلسطين، تمامي معادلات سياسي منطقه را به هم ريخت و سياست‌انديشان بايد بنشينند و برآوردهاي جديدي حساب و كتاب كنند. در تجارت، در روابط، در عادي‌سازي و در تصور و تلقي موجوديت رژیم اسراييل. 
اما اين به كشورها بستگي دارد و آن‌ها بر اساس منافع از يك سو، و فشار بالاسري از سوي ديگر تصميم مي گيرند كه با رژیم اسراييل ادامه دهند يا مسير خود را عوض كنند.

حماس ته خط!
اما حماس كه نماد قدرت و توان رزمي و مقاومتي فلسطين است، ديگر قادر به محاسبات سياسي نيست. حماس ته خط رسيده است؛ زيرا به سيم آخر زده است. ته خط كه باشي، ديگر راه برگشت نداري. ديگر امكان رايزني و گفت‌وگو و چاره‌زني سياسي نيست. به سيم آخر كه بزني، به ته خط رسيده‌اي. حماس حماسه آفريد و به سيم آخر حماسه زد. از اول هم مي‌دانست كه اين كار را بكند، يك‌باره خود را ته خط خواهد ديد و هيچ چاره‌اي ندارد جز ادامه نبرد. 

حماس تا ته خط!
راه برگشتي براي حماس نيست. هيچ راهي وجود ندارد. اگر حماس به هر دليل صلح كند و دست از جنگ بردارد، ديگر هيچ تاريخي در هيچ كجاي زمان، به او فرصت عرض اندام نمي‌دهد. اسراييل كسي نيست كه از يك سوراخ دوبار گزيده شود. رژیم اسراييل، سال‌هاي سال است كه براي بستن فرصت‌ها تلاش مي‌كند تا هيچ فرصتي به هيچ رقيبي ندهد. اما اين بار، شانس بود يا معجزه، وا داد. مسير نفوذ داد. امكان تجهيز حماس که در دل غزه محاصره شده را داد. اشتباه بزرگي كرد و غافل ماند و چوبش را خورد. اما اگر بار ديگر فرصت پيدا كند، ديگر «اين تو بميري آن تو بميري‌ها نيست.» ديگر فرصت نخواهد داد و حماس هم ديگر فرصتي پيدا نخواهد كرد. 
اگر حماس تا ته خط نرود، اگر حماس تا انتهاي مسير نرود و كار را به كارستان تبديل نكند و به نتيجه دلخواه نرساند، ديگر در هيچ‌زمان و مكاني، چنين فرصتي را به دست نخواهد آورد. 
قصه حماس – و به طور كلي مبارزان فلسطيني و حتا لبناني و حتا جمهوري اسلامي- قصه مرگ و زندگي است. يا مرگ يا زندگي. يكي. دو تا نمي‌شود. 
اگر حماس به هر دليل، چه فشار خارجي و چه باج رژیم اسراييلي به صلح برسد و دست از پيش‌روي بردارد و گول وعده‌ها و وعيد‌ها و قراردادها را بخورد، بازنده مطلق خواهد بود و حتا نيست و نابودي آن را بايد محتمل دانست. 

رژیم اسراييل ته خط!
رژیم اسراييل هم به ته خط رسيده است. ته خط مرگ و زندگي. اين است كه دارد با تمام قوا مي‌كشد و تخريب مي‌كند. چاره‌اي جز اين ندارد كه تمام پروتكل‌ها و كنوانسيون‌هاي جهاني و اخلاق انساني را همه با هم كنار بزند و بكشد و بكشد و بكشد. رژیم اسراييل هم مي داند كه اين جنگ برد و باخت است. جنگ مذاكره و مصالحه نيست. اين است كه با تمام نيرو تخريب خواهد كرد. 

رژیم اسراييل زبون‌تر است
رژیم اسراييل با وجود شهروندان نيم بندي كه به زور مسكن و شغل و شكل از اين سو و آن سوي جهان جمع كرده است، نمي‌تواند به قدرت نيروي انساني خود متكي باشد. اين است كه فقط روي تجهيزاتش قسم مي‌خورد. اما همين شهروند نيم بند، دردسر اصلي رژیم اسراييل و پاشنه آشيل اوست. نه تنها دولت را حمايت نمي‌كنند، بلكه براي دولت دردسر ايجاد خواهند كرد. فرار از فلسطین اشغالی حداقل كاري است كه اين‌ها خواهند كرد زيرا عرق و تعلقي به رژیم اسراييل ندارند. اين‌ها اگر پاي جان وسط باشد، دوره‌گردي و خيابان‌خوابي در نيويورک و لس‌آنجلس را ترجيح مي‌دهند به ماندن در رژیم اسراييل. اين است كه كافي است حماس وارد يكي از شهرهاي رژیم اسراييل شود. وحشت داخلي چنان خواهد بود كه خود مردم رژیم اسراييل، رژیم اسراييل را خواهند جويد. 

فلسطيني‌هاي ماندگار
اما فلسطيني‌ها در سرزمين خود زندگي مي‌كنند و از افريقا و امريكا و اروپا نيامده‌آند. احساس تعلق شديد مي‌كنند همان طور كه ما نسبت به آب و خاك‌مان عرق و تعصب داريم. ضمن اين كه فلسطيني‌ها جايي ندارند بروند. كجا مي‌توانند بروند؟ كوچ اجباري كه رژیم اسراييل به دنبال آن است، يك حماقت است، زيرا تفنگ را از دست راست به دست چپ دادن است. چه فايده اي‌دارد؟ مگر فقط از غزه مي‌توان به رژیم اسراييل شليك كرد؟

حماس ناچار است
حماس و همه فلسطيني‌ها ناچارند اين جنگ را به آخر برسانند. چراکه اگر نصف و نيمه رها كنند، شقه شقه خواهند شد. همه مبارزان از هر گروه و دسته‌اي كه هستند بايد كار را تمام كنند. بديهي است كه تجهيزات دفاعي فلسطيني‌ها ناچيز و ناتوان است و آن‌ها كشته‌هاي زيادي خواهند داد. اما آزادي را به بها مي‌دهند نه به بهانه. آزادي جان مي‌خواهد. خرج آزادي و استقلال، جان شيرين است. زندگي با نكبت و اسارت چه ارزشي دارد؟ اما جان دادن در راه آرمان‌ها، مزه بهشت مي‌دهد. 
حماس ناچار است تا آخر برود. تحمل مردم فلسطين براي زندگي در شرايط سخت بسيار بالاست. سال‌هاي سال است كه در شرايط سخت زندگي مي‌كنند. در غزه در يك زندان بزرگ هستند و در رژیم اسراييل در انفرادي‌هاي كوچك. هر دو سخت و طاقت‌فرساست. درسرزمين خودت زنداني باشي، حس تلخي دارد. سرزمين ات اسير و خودت اسير. اين زندگي است؟

حمايت كنيم اگر...
 مساله حماس و فلسطين، لزوما يك موضوع ديني-مذهبي نيست. اين گونه نيست كه براي حمايت از فلسطين بايد مسلمان بود. موضوع فلسطيني‌ها كه 75 سال است در اسارت هستند، و سرزمين‌شان اشغال شده است، يك موضوع انساني است و براي روح‌هاي مبارز و انسان‌هاي آزاده و آزادي‌خواه معنا دارد. اگر از دريچه دين و مذهب به قدس و فلسطين نگاه نمي‌كنيم، بايد از دريچه يك انسان آزاد و آزادي‌خواه نگاه كرد و هر گونه اشغال‌گري را نجس بايد دانست. اشغال فلسطين، قابل قبول نيست. اسارت و آواره كردن مردم از خانه‌هاي‌شان از نگاه يك انسان آزاد و آزادي‌خواه پذيرفتني نيست. مهم نيست فلسطين باشد يا اوكراين يا هر جاي ديگر. مهم اين است كه تجاوز و اشغال و كشتار و اسارت قابل پسند هيچ انسان آزاده‌اي نيست. 
پس هر كس در حد خود – به شرط آزادگي- حمايت كند تا مردم فلسطين به حق طبيعي خود برسند. اين اگر تكليف شرعي ما نباشد، وظيفه انساني ماست. 
«حماس ته خط»  يا « تا ته خط؟»
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه