بررسی و تحلیل عملکرد نیروی دریایی  ایران در جنگ جهانی دوم

رضا جهانفر
بخش بیست و ششم
بازکاوي دلايل شکست نيروي دريايي ايران در برابر متفقين
پيش از پرداختن به دلايل شکست نيروي دريايي ايران در جنگ جهاني دوم، بايد به دلايل شکست ارتش ايران اشاره شود. از جمله دلايل شکست ارتش ايران مي‌توان به دلايل زير اشاره کرد: 
1- اطلاعات کم شاه وقت از مسائل نظامي جديد
2- فرماندهان کم دانش قزاقخانه در رأس ارتش 
3- بها ندادن به اطلاعات و گزارش‎هاي کارشناسان تحصيل کرده جديد 
4-  کمبود وسايل زرهي و حتي خودرو و کاميون براي نقل و انتقالات نظامي 
5- نفوذ عميق جاسوسان انگلستان در ارتش 
6- عدم پيش بيني براي يک جنگ غيرمترقبه [رزم آرا درکتاب خود مي‌نويسد: رضاشاه به او گفته بود چهارده روز قبل از هرگونه حمله‎اي از سوي بيگانگان دستورهاي لازم را خواهد داد]. 
7- متمرکز کردن وسايل زرهي در تهران و تعداد کم تانک ها و زره پوش‎ها در خطوط جبهه
8- اتکا به نظرات و رهنمودهاي وليعهد جوان که فقط دانشکده افسري را طي دو سال گذرانده و هيچ دکترين نظامي نداشت و انتصاب او به مقام قائم مقام فرماندهي کل قوا 
9- تکيه بر ارتش غيرحرفه اي متشکل بر نفرات جوان 18-21 ساله نظام وظيفه 
10- عدم استقرار لشکرها در نواحي مرزي 
11- نداشتن برنامه راه براي دفاع (معتضد، 1403 به نقل از يکرنگيان).
در کتاب «عظمت بازيافته» در خصوص توان ارتش ايران در برابر متفقين ذکر شد که «در آن هنگام ارتش خودساخته ايران فقط داراي 20 هزار سرباز، چند تانک، چهل هواپيماي فرسوده، و چند کشتي کوچک توپ انداز است...» (بي‌نا، 1355، 2). همچنين در اين کتاب اشاره شد که «حمله متفقين ناجوانمردانه و کاملاً غافلگيرانه صورت مي‌گيرد و خيلي زود ايران ناگزير مي‌شود به سربازان خود فرمان آتش بس بدهد...» (بي‌نا، 1355، 2).
اما در خصوص نيروي دريايي ايران بايد گفت که  بازکاوي و بررسي دلايل شکست نيروي دريايي ايران در جنگ جهاني دوم مي‌تواند منجر به ارتقاي عملکرد نيروي دريايي شود. ازجمله مي‌توان به اين نکته اشاره کرد که خروج به‌موقع ناوها از اروندرود پيش از شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران، با توجه به تجارب کسب‌شده از جنگ جهاني دوم در سوم شهريور 1320 و همچنين حضور نيروهاي دشمن در حرکت به‌سوي شرق و جنوب، حضور تکاوران در خرمشهر و در کوي ذوالفقاري و در جاده آبادان، بندر امام و حضور يگان‌هاي شناور در شمال غربي خليج‌فارس و قطع تردد کشتي‌هاي تجاري به بندرها و پايانه‌هاي نفتي دشمن، موجب متوقف‌کردن دشمن در تعرض‌هاي خود شد (اخگر، 1402).
ارتش ايران در آن زمان داراي 125 هزارنفر نيروي انساني بود و فاقد تجربه کافي براي مقابله با هجوم بيگانگان بود (روبين،1363: 23)
بي‌تجربگي ارتش ايران براي مقابله با نيروهاي خارجي، يکي از دلايل ناکارآمدي ارتش ايران بود. تا سال 1320 ارتش ايران بيشتر در مقابله با مسائل داخلي داراي تجربه شده بود و اقتدار آن در داخل مرزها بود.
از ديگر عوامل ضعف ارتش چينش نامناسب تجهيزات بود. درواقع چينش اشتباه تجهيزات دفاعي عاملي مؤثر در ناکارآمدي ارتش ايران در برابر متفقين مؤثر بود.
«بر اساس آمار موجود، روزي به ايران حمله مي‌شود که کارآمدترين، بهترين، مجهزترين و کارآزموده‌ترين لشکر ايران، لشکر يک است که در تهران به سر مي‌برد. درصورتي‌که هرچه به سمت مرزها مي‌رويم تعداد نفرات کمتر و تجهيزات قديمي‌تر و سازمان‌دهي ضعيف‌تر مي‌شود. لشکر يک تهران داراي تجهيزات مجهزي بود که از لهستان و فرانسه خريداري‌شده و در تهران مستقر شده بود. هواپيماها در پايگاه قلعه‌مرغي تهران بودند. در مقابل هرچه به سمت خراسان يا شمال کشور يا کرمانشاه مي‌رويد با نبود منابع نظامي و مالي و نفرات مواجه هستيد» (دلفاني، 1393).
البته همين ارتش در مقايسه با ارتش کشورهاي همسايه ايران (غير از شوروي) نظير ترکيه و افغانستان و... داراي وضعيت مناسبي بود؛ ولي توان جنگيدن با ارتش مدرن انگليس و شوروي را نداشت.
ادامه دارد...
بررسی و تحلیل عملکرد نیروی دریایی  ایران در جنگ جهانی دوم
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه