بررسی و تحلیل عملکرد نیروی دریایی  ایران در جنگ جهانی دوم

رضا جهانفر
بخش چهل و یکم
آن‌ها به‌محض ديدن ما فوري شروع به تيراندازي کردند. تيمسار گفتند برگرديم خرمشهر.
در حين مراجعت نزديک ميدان بي‌سيم بازهم تعداد زيادي زره‌پوش انگليسي مشاهده شد. من اتومبيل را گذاشته و [تيمسار] پياده شدند. تيمسار يک تفنگ برنو  همراه داشت و سروان مکري‌نژاد يک پارابلوم . به من دستور دادند که همان‌جا بايستم و اگر توضيحي از من خواستند بگويم نمي‌دانم. آن‌وقت تيمسار با سروان مکري‌نژاد از جوي جاسبي  به‌طرف خرمشهر روان شدند. سربازان انگليسي نيز در همين موقع آن‌ها را تعقيب و شروع به تيراندازي نمودند. تيمسار هم دو تير خالي کرد و سروان مکري‌نژاد نيز تيراندازي مي‌کرد. بالاخره در فاصله صد متري اتومبيل، تيري به‌پاي تيمسار خورده و افتاد؛ ولي فوري برخاست و با کمک سروان مکري‌نژاد دوباره به راه افتادند. بلافا
صله در زير آتش مسلسل انگليسي‌ها که آن‌ها را تعقيب مي‌کردند، قرارگرفته و هر دو به زمين افتادند.
در اين موقع انگليسي‌ها دست از تيراندازي برداشته و به سمت نعش تيمسار [غلامعلي بايندر] و سروان مکري‌نژاد روانه گشتند. نعش تيمسار و سروان مکري‌نژاد را به يکي از اتاق‌هاي بي‌سيم برده و در نزديکي نعش چهار نگهبان قراردادند. بعداً يک سرهنگ [انگليسي] داخل اتاق شده و پس از مشاهده نعش به سمت اتومبيل آمده و از من که گرفتار بودم، تحقيقات نمودند که آيا اين ارباب تو است يا نه؟ اول انکار نمودم و بعداً گفتم يک نفر افسر نيروي دريايي است.
سرهنگ انگليسي داخل اتومبيل شده و پرچم تيمسار  را مشاهده کرد. پس‌ازآن من را به سمت اتاق بي‌سيم بردند. سردوشي‌هاي بايندر را مشاهده [و] نزد افسر بالاتر از خود که من درجه او را نفهميدم برده و گفت: اين دريادار بايندر بود که کشته شد.
بالاي سر تيمسار نگهبان گذارده و من را سوار اتومبيل نموده به سمت پل نو رهسپار شدند. ضمناً اين را هم بگويم که در اتاق بي‌سيم تيمسار هنوز زنده بود و آخرين کلمه‌اش آب بود.
در پل نو تمام افراد تفنگ‌هاي خود را تسليم نموده و پرچم سفيدي در دست يکي از افراد بود. سروان عبدي هم پهلوي آن‌ها ايستاده و هندي‌ها همه را محاصره کرده بودند. سپس همه ماها را سوار اتومبيل نموده و به سمت بصره حرکت دادند... ضمناً اين را بگويم تمام تيرهايي که تيمسار خورده بود از کمر به پايين بود. سروان مکري‌نژاد يک گلوله بر سرش خورده و از آن‌طرف خارج شده بود. اين بود مشاهدات من...» (خليلي، 1323: 120 الي 123) .
سند اعلام شهادت شهيدان بايندر
عدم موافقت با نشان براي غلامعلي بايندر پس از شهادت
پس از شهادت غلامعلي بايندر، منطبق بر قوانين ارتش، از تاريخ روز قبل از شهادت، به درجه درياباني (سرلشکري) نائل شد. شهادت شهيدان دريابان غلامعلي بايندر (در تاريخ سه شهريور 1320) و ناوسروان يدالله بايندر (در تاريخ چهار شهريور 1320) در مادة چهار فرمان عمومي 3242 ارتش درج شده است. پس از شهادت غلامعلي بايندر، به دليل انجام‌وظيفه و فداکاري، درخواست يک قطعه نشان درجه سه ذوالفقار شد که مورد موافقت قرار نگرفت.
درخواست نشان ذوالفقار
بخشي از متن وصيت‌نامة شهيد دريابان غلامعلي بايندر
تو اي ايراني که در اين سرزمين پهناور زيست مي‌کني و خليج‌فارس را تنها به اين انگيزه که بخشي از وطن توست دوست مي‌داري. اي هم‌وطن که کرانه‌هاي سوزان خليج‌فارس زادگاه توست و اين ژرفاي زندگي‌بخش، مرواريدهايش را نثار تو مي‌سازد تا مزد تلاشت را از کام کوسه‌ها به در آري و ماهيانش را هديه فرزندانت تا قوت آنان را تأمين کني و تو که فرسنگ‌ها دورتر از اين درياي ايراني، خليج‌فارس را تنها از روي نقشه جغرافيا مي‌شناسي. آيا هرگز با خود انديشيده‌اي که اين آب تلخ و شور پهناور، بهترين پاسدار تاريخ تو، شرف تو و مليت توست؟
تواي ايراني که در گوشه‌اي از اين آب‌وخاک به سر مي‌بري و به فرهنگ و تمدن اسلامي خويش مي‌بالي و افتخار مي‌کني؛ هيچ مي‌داني که همين دريا، زاده فرهنگ و تاريخ و تمدن تو بوده است؟
ادامه دارد...
بررسی و تحلیل عملکرد نیروی دریایی  ایران در جنگ جهانی دوم
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه