جدال با نهنگ
رامین جهان پور- هرمان ملویل، نویسنده و دریانورد معروف آمریکایی در تاریخ ۱۸ اکتبرسال ۱۸۵۱ برای اولین بار رمان «موبی دیک» را در آمریکا به چاپ رساند. این اثر مشهور، حاصل خلاقیت ذهن یک ملوان متفکر و موشکاف بود. شاید کسی تصور نمیکرد این اثر مدتها بعد به یکی از معروفترین و پرتیراژترین رمانهای تاریخ ادبیات جهان تبدیل و به چندین زبان دنیا ترجمه شود و از روی نسخه اقتباسی آن فیلمها و انیمیشنهای متعددی ساخته شود.
موبیدیک یا نهنگ سفید
هرمان ملویل پس از اینکه درجوانیکارهای گوناگونی را تجربه کرد، عاقبت سر از دریا و دریانوردی درآورد و در یک کشتی بازرگانی شروع به کار نمود و تجربهها و سفرهای دریایی او باعث شد تا دست به خلق چنین اثری بزند که پس از گذشت چندین دهه هنوز هم از آن به عنوان یکی از برجستهترین رمانهای تاریخی و کلاسیک جهان یاد میکنند.
موبی دیک در ایران با عنوانهای «نهنگ سفید» یا «وال سفید» هم به زبان فارسی ترجمه شده است.
نگاهی به کتاب
جوانی به نام اسماعیل خاطرات یکی از پرخطرترین سفرهای ماجراجویانه دریایی را از زبان اول شخص مفرد برای مخاطب روایت میکند. رمان موبی دیک با این سطر شروع می شود:«نام من اسماعیل است. درست به خاطر نمیآورم چند سال قبل بود، در حالی که پولی در جیب نداشتم و ساحل هم چندان جذابیتی برایم نداشت، تصمیم گرفتم بار دیگر عازم دریا شوم و بخشهای دیگر دنیا یعنی آن نواحی از دنیا راکه زیرآب فرو رفته است، ببنیم. اسماعیل قبلاً به سفرهای دریایی بسیاری رفته، اما این بار سفرش با قبل فرق داشت.یکی دیگر از کاراکترهای ماندگار داستان موبی دیک به جز اسماعیل ناخدای کشتی قدیمی، مردی ۵۸ ساله به نام «ناخدا اهب» است که یکی از کارکشتهترین شکارچیان نهنگ است و تمام عمرش را در دریا گذرانده. افراد داخل کشتی هم فرمانبردار او هستند چون او از همه آنها با تجربهتر است. اسماعیل چند روز بعد از حرکت، ناخدا اهب را میبیند که تمام سرنشینان کشتی را داخل عرشه یک جا جمع کرده و به آنها میگوید: «همگی دستورات مرا در مورد نهنگ سفید شنیدهاید. حالا به این سکه طلای اسپانیایی نگاه کنید. هر کدام از شما اگرخبری از نهنگ سفیدی که یک سوراخ روی بالهایش هست به من بدهد صاحب این سکه خواهد شد.» ناخدا سکه را با میخ به دکل کشتی می کوبد. سپس چکش را به طرفی پرتاب می کند:و فریاد می زند:« موبی دیک! همین موبی دیک لعنتی بود که یک پایم را از من گرفت. او بود که باعث شد بقیه عمرم را روی استخوان نهنگ راه بروم. بله همان نهنگ سفید لعنتی... من دنبال او هستم در دماغه امیدنیک و در تمامی تنگههای دنیا و بالاخره پیدایش میکنم. تنها کاری که شما باید بکنید همین است شما هم باید این جانور لعنتی را تعقیب کنید تا خون سیاهش را در اقیانوس بریزیم. حاضرید این کار را بکنید؟ به نظر من آدمهای شجاعی هستید.» تمامی نیزهاندازها و ملوانها که پیرامون ناخدای پیر حلقه زده بودند با فریاد شادی، پاسخ مثبت دادند.
روزها، هفتهها و ماهها میگذرد، در این مدت ماجراهایی برای سرنشینهای کشتی اتفاق میافتد که خواننده را گام به گام با خود همراه میسازد. هر فصل از این داستان بلند کلاسیک سرشار از ماجراجوهای جدیدی است که برای کشتی و سرنشینانش رخ میدهد و همین باعث میشود خواننده کنجکاوانه و پر اشتیاق فصل به فصل این ماجرا را دنبال کند.
در فصلهای پایانی داستان وقتی کشتی به دریای ژاپن میرسد، بالاخره نگاه دیدبانها به موبی دیک میافتد. نیزهداران با قایقهایشان به محاصره موبی دیک میروند و در این راه قبل از اهب، دوست قدیمیاش در مبارزه با نهنگ کشته میشود. موبی دیک خشمگین که زخمی شده به قایقها و کشتی قدیمی حمله میکند و با ضربات دم، سر و بدنش قایق و کشتی را متلاشی میکند....
در آخرین سطرهای داستان از زبان اسماعیل این چنین میخوانیم و داستان به پایان میرسد: «فقط من گریختهام که برای شما داستان را بازگو میکنم. من اسماعیل از آن مهلکه نجات پیدا کردم... وقتی قایق وارونه شد نتوانستم روی آب بیایم و زیر قایق ماندم. روی آب که آمدم نزدیک بود به داخل گرداب کشیده شوم. ناگهان یک تابوت که گویی فرشته نجات من بود از قلاب خود رها شد و روی آب آمد و کنار من شناور شد. یک روزبعدکه داخل تابوت شناوربودم از دور یک کشتی پیدا شد. کشتی راشل بود که دنبال فرزند گمشدهاش میگشت و اینک گمشده دیگری را پیدا کرده بود. ناخدا اهب با تمام غروری که دارد سرسختانه به جنگ نهنگ سفیدی می رود که دررویارویی قبلی یک پایش را از او گرفته. او موبی دیک دشمن دیرینه اش را زخمی میکند اماخود میمیرد، اما تا آخرین لحظه دست از مبارزه و تصمیمش برنمیدارد. گویا سرنوشت محتوم او در احساسات و افکار انتقام جویانهاش تنیده شده است. او فاتحانه میمیرد، بیآنکه از مرگ و راهی که برای پایان زندگیاش برگزیده، هراسی داشته باشد.
موبیدیک یا نهنگ سفید
هرمان ملویل پس از اینکه درجوانیکارهای گوناگونی را تجربه کرد، عاقبت سر از دریا و دریانوردی درآورد و در یک کشتی بازرگانی شروع به کار نمود و تجربهها و سفرهای دریایی او باعث شد تا دست به خلق چنین اثری بزند که پس از گذشت چندین دهه هنوز هم از آن به عنوان یکی از برجستهترین رمانهای تاریخی و کلاسیک جهان یاد میکنند.
موبی دیک در ایران با عنوانهای «نهنگ سفید» یا «وال سفید» هم به زبان فارسی ترجمه شده است.
نگاهی به کتاب
جوانی به نام اسماعیل خاطرات یکی از پرخطرترین سفرهای ماجراجویانه دریایی را از زبان اول شخص مفرد برای مخاطب روایت میکند. رمان موبی دیک با این سطر شروع می شود:«نام من اسماعیل است. درست به خاطر نمیآورم چند سال قبل بود، در حالی که پولی در جیب نداشتم و ساحل هم چندان جذابیتی برایم نداشت، تصمیم گرفتم بار دیگر عازم دریا شوم و بخشهای دیگر دنیا یعنی آن نواحی از دنیا راکه زیرآب فرو رفته است، ببنیم. اسماعیل قبلاً به سفرهای دریایی بسیاری رفته، اما این بار سفرش با قبل فرق داشت.یکی دیگر از کاراکترهای ماندگار داستان موبی دیک به جز اسماعیل ناخدای کشتی قدیمی، مردی ۵۸ ساله به نام «ناخدا اهب» است که یکی از کارکشتهترین شکارچیان نهنگ است و تمام عمرش را در دریا گذرانده. افراد داخل کشتی هم فرمانبردار او هستند چون او از همه آنها با تجربهتر است. اسماعیل چند روز بعد از حرکت، ناخدا اهب را میبیند که تمام سرنشینان کشتی را داخل عرشه یک جا جمع کرده و به آنها میگوید: «همگی دستورات مرا در مورد نهنگ سفید شنیدهاید. حالا به این سکه طلای اسپانیایی نگاه کنید. هر کدام از شما اگرخبری از نهنگ سفیدی که یک سوراخ روی بالهایش هست به من بدهد صاحب این سکه خواهد شد.» ناخدا سکه را با میخ به دکل کشتی می کوبد. سپس چکش را به طرفی پرتاب می کند:و فریاد می زند:« موبی دیک! همین موبی دیک لعنتی بود که یک پایم را از من گرفت. او بود که باعث شد بقیه عمرم را روی استخوان نهنگ راه بروم. بله همان نهنگ سفید لعنتی... من دنبال او هستم در دماغه امیدنیک و در تمامی تنگههای دنیا و بالاخره پیدایش میکنم. تنها کاری که شما باید بکنید همین است شما هم باید این جانور لعنتی را تعقیب کنید تا خون سیاهش را در اقیانوس بریزیم. حاضرید این کار را بکنید؟ به نظر من آدمهای شجاعی هستید.» تمامی نیزهاندازها و ملوانها که پیرامون ناخدای پیر حلقه زده بودند با فریاد شادی، پاسخ مثبت دادند.
روزها، هفتهها و ماهها میگذرد، در این مدت ماجراهایی برای سرنشینهای کشتی اتفاق میافتد که خواننده را گام به گام با خود همراه میسازد. هر فصل از این داستان بلند کلاسیک سرشار از ماجراجوهای جدیدی است که برای کشتی و سرنشینانش رخ میدهد و همین باعث میشود خواننده کنجکاوانه و پر اشتیاق فصل به فصل این ماجرا را دنبال کند.
در فصلهای پایانی داستان وقتی کشتی به دریای ژاپن میرسد، بالاخره نگاه دیدبانها به موبی دیک میافتد. نیزهداران با قایقهایشان به محاصره موبی دیک میروند و در این راه قبل از اهب، دوست قدیمیاش در مبارزه با نهنگ کشته میشود. موبی دیک خشمگین که زخمی شده به قایقها و کشتی قدیمی حمله میکند و با ضربات دم، سر و بدنش قایق و کشتی را متلاشی میکند....
در آخرین سطرهای داستان از زبان اسماعیل این چنین میخوانیم و داستان به پایان میرسد: «فقط من گریختهام که برای شما داستان را بازگو میکنم. من اسماعیل از آن مهلکه نجات پیدا کردم... وقتی قایق وارونه شد نتوانستم روی آب بیایم و زیر قایق ماندم. روی آب که آمدم نزدیک بود به داخل گرداب کشیده شوم. ناگهان یک تابوت که گویی فرشته نجات من بود از قلاب خود رها شد و روی آب آمد و کنار من شناور شد. یک روزبعدکه داخل تابوت شناوربودم از دور یک کشتی پیدا شد. کشتی راشل بود که دنبال فرزند گمشدهاش میگشت و اینک گمشده دیگری را پیدا کرده بود. ناخدا اهب با تمام غروری که دارد سرسختانه به جنگ نهنگ سفیدی می رود که دررویارویی قبلی یک پایش را از او گرفته. او موبی دیک دشمن دیرینه اش را زخمی میکند اماخود میمیرد، اما تا آخرین لحظه دست از مبارزه و تصمیمش برنمیدارد. گویا سرنوشت محتوم او در احساسات و افکار انتقام جویانهاش تنیده شده است. او فاتحانه میمیرد، بیآنکه از مرگ و راهی که برای پایان زندگیاش برگزیده، هراسی داشته باشد.

ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
اخبار روز
-
بیش از 11 میلیون قزل آلا زیر چتر بیمه ای در مزارع استان تهران
-
فروش بلیت فقط از فرودگاههای شرق کشور انجام میشود
-
اختصاص یکهزار میلیارد تومان برای اسکان موقت و بازسازی منازل آسیبدیده از جنگ
-
قیمت جدید دلار، یورو و سایر ارزها امروز ۱۱ تیرماه
-
پایان عملیات بازگشت حجاج
-
آیا وزیر اقتصاد گفت که بورس نیاز به حمایت ندارد؟
-
آغاز جشنواره تابستانی «قلب ایرانسلمن»
-
کالاهای اساسی بهوفور در بازار موجود است
-
برنامهریزی گسترده برای جبران خسارتهای جنگ و تداوم خدمات بانکی و گمرکی
-
گمرک ایران، پیشرو در تأمین کالاهای اساسی در جنگ ۱۲ روزه
-
فروش بیش از ۲ هزار میلیارد ریال در مزایده ۲۹۱ اموال تملیکی
-
حمایتها از سهامداران خُرد آغاز شده است
-
خدمات حملونقل در روزهای تهاجم دشمن پایدار بود
-
تخفیفات جدید کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران برای تحویل بار صاحبان کالا در بنادر خشک
-
ادامه روند افزایش قیمت طلا در بازار تهران
-
کاهش ۵۷ هزار واحدی شاخص بورس
-
تأکید کمیسیون عمران بر تسریع در بازسازی واحدهای آسیبدیده از جنگ
-
رشد ۱۶ درصدی تناژ بارگیری راهآهن در ۱۲ روز تهاجم رژیم صهیونی
-
۲ خط و یک سکو در ایستگاه صفر مرزی ریلی شلمچه به بهرهبرداری میرسد
-
کنترل بازار کالاهای اساسی با یک دستور به موقع