یک استاد دانشگاه در یادداشتی تحلیلی برای «روزنامه سرآمد» بررسی کرد؛
الزامات طراحی حکمرانی فناورانه و انسانمحور در بنادر با نگاهی به فاجعه بندر شهید رجایی
راهکارهای نوسازی و هوشمندسازی بنادر ایران در پرتو فناوریهای انقلاب صنعتی چهارم و پنجم
گروه راهبردی-دکتر مهدی عجمی حادثه آتشسوزی و انفجار مهیب در بندر شهیدرجایی مهمترین بندر کانتینری ایران در ۶اردیبهشت۱۴۰۴ (۲۶آوریل ۲۰۲۵) زنگ خطری برای ضرورت نوسازی و هوشمندسازی بنادر کشور بود. در این رخداد دلخراش که ناشی از اشتباه انسانی و کاستی در مدیریت مواد خطرناک بود، انبارش نامناسب مواد شیمیایی قابل انفجار موجب آتشسوزی و سلسله انفجاراتی شد که دستکم ۷ نفر کشته و بیش از ۱۲۰۰نفر مجروح بر جای گذاشت. این فاجعه، اهمیت بهکارگیری فناوریهای نوین را برای جلوگیری از تکرار حوادث مشابه آشکار ساخت.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، دکتر مهدی عجمی، عضو هیأت علمی گروه سواحل، بنادر و سازههای دریایی دانشگاه صنعتی شاهرود و رئیس پیشین انجمن مهندسی دریایی ایران، در مطلبی تحلیلی و اختصاصی برای این روزنامه به بررسی راهکارهای نوسازی و هوشمندسازی بنادر ایران با استفاده از فناوریهای انقلاب صنعتی چهارم و پنجم و الزامات طراحی حکمرانی فناورانه و انسانمحور در بنادر کشور با نگاهی به فاجعه انفجار در بندر شهیدرجایی بندرعباس پرداخته که در ادامه میخوانید:
الف) مقدمه
بندر شهیدرجایی بهعنوان دروازه اصلی تجارت دریایی ایران حدود ۸۰درصد از حجم تجارت کشور را پوشش میدهد (معادل 90-85درصد ترافیک کانتینری) و هرگونه اختلال در آن، شوک بزرگی به زنجیره تأمین ملی وارد میکند. از اینرو پس از حادثه، مسئولان بر بازسازی بندر با کمک شرکتهای دانشبنیان و بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته از هوش مصنوعی گرفته تا اینترنتاشیاء تأکید کردند. اکنون فرصتی فراهم شده است تا با یک رویکرد تحولآفرین، بنادر کشور را به کمک ترکیبی از مفاهیم انقلاب صنعتی چهارم (Industry 4.0) و انقلاب صنعتی پنجم (Industry 5.0) متحول کنیم؛ بهگونهای که فناوریهای پیشرفته در کنار مشارکت نیروی انسانی، بنادر ایران را هوشمند، ایمن و تابآور سازند. این گزارش ضمن مروری بر مفاهیم و فناوریهای مرتبط با صنعت ۴.۰ و 5.0 در حوزه بنادر، وضعیت کنونی بنادر ایران (با تمرکز بر بندر شهیدرجایی) را ارزیابی کرده و پیشنهادهایی عملی برای حرکت به سوی بنادر هوشمند ارائه میدهد. همچنین نشان داده میشود که چگونه پیادهسازی صحیح این فناوریها میتوانست از وقوع حادثه اخیر جلوگیری کند.
ب) صنعت ۴.۰ در بنادر: فناوریهای کلیدی هوشمندسازی
صنعت ۴.۰ مفهومی است که بر همگرایی سیستمهای فیزیکی-سایبری و دیجیتالسازی فرایندها تأکید دارد. در بنادر، Industry 4.0 معادل مفهوم «بندر هوشمند» است؛ یعنی بندری که از فناوریهای نوین برای بهبود کارایی، ایمنی و رقابتپذیری بهره میگیرد. یک بندر هوشمند از سامانههای الکترونیکی تبادل داده (EDI)، سامانه کنترل ترافیک دریایی (VTS)، سیستمهای مدیریت ترمینال (TOS)، سامانه جامعه بندری (PCS) و مدیریت ناوگان تجهیزات هوشمند استفاده میکند. فناوریهای کلیدی Industry 4.0 در بنادر عبارتند از:
اینترنتاشیاء (IoT): شبکهای از حسگرهای متصل که دادههای لحظهای از وضعیت تجهیزات، محمولهها و شرایط محیطی بندر گردآوری میکنند. با نصب حسگرهای IoT روی کانتینرها، جرثقیلها و سایر تجهیزات، امکان پایش مداوم وضعیت عملیاتی و تشخیص سریع ناهنجاریها فراهم میشود.
تحلیل کلانداده و هوش مصنوعی: حجم عظیم دادههای عملیاتی بندر (از حسگرها، سامانههای تردد، دادههای آبوهوا و ...)، فرصت ارزشمندی برای تصمیمگیری دادهمحور فراهم میکند. با بهکارگیری الگوریتمهای یادگیری ماشین و پلتفرمهای تحلیل داده، الگوهای پنهان در عملکرد بندر شناسایی و پیشبینی میشوند. سیستمهای پیشبینانه قادرند با تحلیل روند تغییرات دما، فشار، ارتعاش و غیره، وقوع خرابی یا حادثه را از قبل پیشبینی کنند.
دوقلوی دیجیتال (Digital Twin): مدل دیجیتال بلادرنگ یک سیستم فیزیکی است که امکان شبیهسازی و پایش از راه دور تجهیزات بندری را فراهم میسازد. در این فناوری، نسخه دیجیتال تأسیسات یا تجهیزات (مثلاً یک مخزن سوخت، جرثقیل ساحلی یا انبار کانتینری) به کمک دادههای حسگرهای IoT بهروز میشود و رفتار سیستم واقعی را در محیط مجازی بازتاب میدهد. از دوقلوی دیجیتال میتوان برای آزمایش سناریوهای بحرانی بدون ریسک فیزیکی بهره برد.
رباتیک و خودکارسازی تجهیزات: Industry 4.0 بهدنبال افزایش خودکارسازی عملیات تکراری و پرخطر است. در بنادر پیشرفته جهان، رباتهای خودگردان و سیستمهای حملونقل خودران )مانند جرثقیلهای خودکار، وسایل نقلیه هدایتخودکار (AGV) و سامانههای پهپادی ( بهکار گرفته شدهاند تا بدون وقفه و با خطای کمتر به جابهجایی کالا بپردازند.
زنجیرهبلوک (Blockchain): فناوری بلاکچین امکان ثبت غیرقابلتغییر تراکنشها و تبادل اطلاعات را در یک دفترکل توزیعشده فراهم میکند. در حوزه بندری، بلاکچین میتواند برای ردیابی منشأ و وضعیت محمولهها بهکار رود و تمام ذینفعان (از گمرک و بندر تا شرکت حملونقل و صاحب کالا) به یک منبع داده مشترک و مطمئن دسترسی داشته باشند.
شکل ۱ - سیر تکامل بنادر از نسل اول تا «بندر هوشمند». در چارچوب طبقهبندی آنکتاد (UNCTAD)، نسل چهارم بنادر بر یکپارچگی دیجیتال در زنجیره تأمین تأکید دارد که پیشنیاز تبدیلشدن به بندر هوشمند است. Industry 4.0 نیز با فناوریهایی نظیر IoT، کلان داده، رایانش ابری و سیستمهای خودکار، همین تحول دیجیتال را در بنادر رقم میزند.
ج) صنعت ۵.۰؛ انقلاب صنعتی انسانمحور
در کنار تحول فناورانه صنعت ۴.۰، طی سالهای اخیر رویکرد جدیدی تحت عنوان صنعت ۵.۰ (Industry 5.0) مطرح شده که بر انسانمحوری در فرآیندهای صنعتی تأکید دارد. اتحادیه اروپا صنعت ۵.۰ را مکمل و ادامهدهنده صنعت ۴.۰ معرفی کرده است که علاوهبر بهرهگیری از فناوریهای نوین، ارزشهای اجتماعی، رفاه نیروی کار و پایداری را محور قرار میدهد. به عبارت دیگر، Industry 5.0 تلاش میکند فناوری را در خدمت انسان قرار دهد و نقش نیروی انسانی را بهعنوان منبع خلاقیت، تصمیمگیری و نوآوری برجسته سازد. این رویکرد با حفظ دستاوردهای اتوماسیونIndustry 4.0، جنبههای مغفول آن را تکمیل میکند؛ بهویژه دغدغههایی مانند مسئولیت اجتماعی، عدالت و رضایت شغلی که در صنعت ۴.۰ کمرنگ بودهاند.
یکی از انتقادهای وارد بر پیادهسازی صنعت ۴.۰ آن است که تمرکز بیش از حد بر خودکارسازی و حذف نقش انسان، محیطهای کاری را برای نیروی کار سرد و ناخوشایند کرده و خلاقیت و ابتکار انسانی را سرکوب میکند. هرچند فناوریهای Industry 4.0 بهرهوری را افزایش میدهند، اما اتکای صرف به ماشینآلات در شرایط اضطراری یا موارد پیشبینینشده میتواند کارایی را مختل کند و نبود دخالت انسانی گاهی به بحران میانجامد. Industry 5.0 در واکنش به همین کاستیها ظهور کرده است تا نوعی تعادل جدید میان انسان و ماشین ایجاد کند. به تعبیر تحلیلگران، Industry 5.0 را میتوان یک «وصله اصلاحی» بر Industry 4.0 دانست که جنبههای انسانی و زیستمحیطی را که در انقلاب صنعتی چهارم به حاشیه رفته بودند، دوباره پررنگ میکند.
سه محور اصلی Industry 5.0 براساس چشمانداز اتحادیه اروپا عبارتند از: ۱- انسانمحوری (Human-Centric) یعنی طراحی فناوریها و فرآیندها با محور قراردادن نیازها و رفاه انسانها؛ ۲-پایداری(Sustainability) تمرکز بر کاهش اثرات زیستمحیطی صنعت و استفاده مسئولانه از منابع؛ ۳- تابآوری (Resilience) افزایش مقاومت سیستمهای صنعتی در برابر اختلالات و بحرانها. چنین صنعتی نهتنها به تولید و سودآوری میاندیشد، بلکه ارزشآفرینی برای همه ذینفعان از کارگران گرفته تا جامعه محلی و محیطزیست را مدنظر قرار میدهد.
از منظر کاربردی در بنادر، Industry 5.0 به معنای ظهور اپراتورهای هوشمند است. اپراتوری را در نظر بگیرید که با استفاده از عینک واقعیتافزوده یا دستگاههای پوشیدنی IoT، اطلاعات حیاتی عملیات را بهصورت لحظهای در میدان دید خود دریافت میکند. چنین کارگری که میتوان او را «کارگر ۵.۰» نامید، قادر است همزمان با ماشینآلات و سیستمهای خودکار تعامل مؤثر داشته باشد و تصمیمهای آگاهانهتری بگیرد. برای نمونه، اپراتور بندر با دریافت هشدار فوری از یک سنسور (مثلاً افزایش دمای یک مخزن سوخت) روی نمایشگر پوشیدنی خود، میتواند سریعاً اقدام لازم را انجام دهد. این ترکیب خرد انسانی و قدرت پردازش ماشین منجر به ارتقای ایمنی و کارایی در محیطهای پیچیده بندری میشود. Industry 5.0 همچنین بر ارتقای مهارتهای نیروی کار تأکید دارد؛ کارکنان باید مهارت کار با دادههای بزرگ، هوش مصنوعی و سیستمهای دیجیتال را فرابگیرند تا بتوانند در کنار ماشینهای هوشمند بهینهترین عملکرد را داشته باشند. رویکرد انسانمحور ایجاب میکند که تحول دیجیتال نه بهعنوان تهدیدی برای اشتغال، بلکه بهعنوان فرصتی برای بهبود شرایط کار و افزایش ایمنی معرفی شود تا مقاومت سنتی در برابر تغییر کاهش یابد.
در ادامه، ضمن بررسی حادثه اخیر بندر شهیدرجایی، نشان خواهیم داد که چگونه ترکیب راهبردهای Industry 4.0 و Industry 5.0 میتواند از تکرار چنین فجایعی جلوگیری کند.
د) حادثه بندر شهیدرجایی؛ درسهایی برای هوشمندسازی
حادثه ناگوار بندر شهیدرجایی، نمونهای دردناک از مخاطرات پنهان در مدیریت سنتی بنادر است. تحقیقات اولیه حاکی از آن است که این رویداد بر اثر انبارش غیراصولی مواد شیمیایی بسیار خطرناک در یکی از محوطههای کانتینری رخ داد. این حادثه از یکسو، حاصل خطای انسانی (بیدقتی در چیدمان کانتینرهای خطرناک و عدمتوجه به اخطارهای ایمنی) و از سوی دیگر، ناشی از ضعف نظارت و فقدان سیستمهای هشداردهنده بود. در این بخش بررسی میکنیم که پیادهسازی فناوریهای Industry 4.0/5.0 چگونه میتوانست از چنین واقعهای جلوگیری کند یا دستکم خسارات آن را کاهش دهد.
نخست، فناوریهای Industry 4.0 در لایه عملیاتی میتوانستند علائم خطر را خیلی زودتر آشکار کنند. برای مثال، اگر کانتینرهای حاوی مواد شیمیایی به حسگرهای هوشمند دما و گاز مجهز بودند و دادههای آنها بهصورت لحظهای پایش میشد، احتمالاً افزایش حرارت غیرعادی یا نشت گاز سریعاً شناسایی و هشدار داده میشد. یک سامانه دوقلوی دیجیتال میتوانست مدل دمایی کانتینرها را دائماً بهروز کند و در صورت عبور دما از حد مجاز، آلارم صادر کند. همچنین دوربینهای حرارتی و پهپادهای نظارتی قادر بودند هرگونه دود یا نشتی را در مراحل اولیه تشخیص دهند. این ابزارها به آتشنشانان و مدیران بندر امکان واکنش سریع قبل از گسترش آتش را میدادند. در مورد بندر شهیدرجایی، حتی اگر وقوع انفجار کاملاً منتفی نمیشد، سیستمهای هشدار سریع میتوانستند منطقه را تخلیه کرده و تلفات جانی را به حداقل برسانند.
دوم، فناوریهای دیجیتال در لایه مدیریتی میتوانستند از انباشت شرایط خطرناک جلوگیری کنند. یکی از مشکلاتی که منجر به این حادثه شد، نبود دید جامع و یکپارچه نسبت به محل نگهداری کالاهای خطرناک و وضعیت آنها بود. در یک بندر هوشمند، تمامی اطلاعات مربوط به محمولهها و انبارش آنها در یک پلتفرم مرکزی ثبت میشود و قابل پایش است. پیادهسازی یک سامانه پنجره واحد بندری که اطلاعات گمرک، بندر، شرکتهای حملونقل و سایر سازمانهای ذیربط را تجمیع کند، باعث شفافیت زنجیره تأمین و نظارت لحظهای بر جابهجایی و نگهداری کالاها میشود. اگر چنین سامانهای در بندر شهیدرجایی وجود داشت، مقامات بندر میتوانستند بهصورت لحظهای ببینند چه موادی کجا انبار شده و آیا شرایط نگهداری آنها ایمن است یا خیر. داشبوردهای مدیریتی لحظهای با نمایش شاخصهایی نظیر تعداد کانتینرهای مواد خطرناک، مدت زمان ماندگاری آنها در محوطه و فاصلهشان از یکدیگر، میتوانست هشدار دهد که انباشت برخی کانتینرهای پرخطر از حد مجاز فراتر رفته است.
سوم، رویکرد Industry 5.0 درسهای مهمی برای جلوگیری از چنین فجایعی دارد. Industry 5.0 تأکید میکند که ارتقای ایمنی تنها با فناوری حاصل نمیشود، بلکه فرهنگ ایمنی و آموزش نیروی انسانی نیز به همان اندازه اهمیت دارد. یکی از دلایل بروز حادثه بندر شهیدرجایی، ناآگاهی یا کمتوجهی برخی کارکنان به پروتکلهای ایمنی در برخورد با مواد خطرناک بود. اگر آموزشهای منظم برای کارکنان برگزار شود مثلاً شبیهسازی وقوع آتشسوزی و نحوه واکنش صحیح آمادگی آنها در شرایط بحرانی بسیار بیشتر خواهد شد. دوقلوی دیجیتال حتی در بخش آموزش هم میتواند مفید باشد: با برگزاری مانورهای شبیهسازیشده در دنیای مجازی، کارگران بندر میتوانند مواجهه با سناریوهای انفجار یا نشت مواد سمی را تمرین کنند بیآنکه واقعاً در معرض خطر قرار گیرند.
Industry 5.0 بر توانمندسازی کارکنان خط مقدم نیز تأکید دارد. به بیان دیگر، اگر کارگران بندر شهیدرجایی در فرآیند تصمیمگیری برای بهبود ایمنی مشارکت داده میشدند، احتمالاً تمهیدات بهتری برای نگهداری مواد خطرناک پیشنهاد میکردند. مثلاً کارگران با تجربه میتوانند نقاط ضعف چیدمان انبارها را شناسایی و گوشزد کنند. یک مدل حکمرانی مشارکتی از توصیههای Industry 5.0 ایجاد کمیتههای ایمنی متشکل از نمایندگان مدیریت و کارگران است تا بهطور مستمر ریسکها را بررسی و راهکار دهند.
در مجموع، حادثه بندر شهیدرجایی نشان داد که ادامه روشهای سنتی و تکیه بر بازرسیهای دستی و واکنش پس از حادثه، دیگر پاسخگوی پیچیدگیها و مخاطرات بنادر مدرن نیست. هوشمندسازی بنادر یک ضرورت حیاتی برای جلوگیری از فجایع آتی است. فناوریهای Industry 4.0 ابزارهای قدرتمندی برای نظارت پیشگیرانه و واکنش سریع فراهم میکنند و Industry 5.0 اطمینان میدهد که این فناوریها به شکلی انسانمحور و با تأکید بر آموزش، مشارکت و رفاه نیروی کار به کار گرفته شوند. در بخشهای بعد، ابتدا وضعیت فعلی بنادر ایران و شکافهای موجود در حوزه دیجیتال را بررسی میکنیم و سپس به راهکارهای عملی برای حرکت به سمت بنادر هوشمند میپردازیم.
ه) ارزیابی وضعیت فعلی بنادر ایران (مطالعه موردی: بندر شهیدرجایی)
بندر شهیدرجایی واقع در استان هرمزگان با وسعتی بالغ بر ۴۰۰۰هکتار و دهها اسکله فعال، بزرگترین بندر تجاری ایران است. این بندر با ظرفیت اسمی حدود ۷ میلیون تن در سال و اتصال مستقیم به شبکه ریلی کشور، شاهراه مبادلات تجاری ایران بهشمار میآید. نقش راهبردی بندر شهیدرجایی در اقتصاد ملی بارها مورد تأکید قرار گرفته و پس از حادثه اخیر، عزم ویژهای برای بازسازی و تجهیز مجدد آن شکل گرفته است. دولت طرحهای توسعه متعددی را از تعریض کانال دسترسی گرفته تا گسترش محوطههای کانتینری و افزایش خطوط ریلی در دست اجرا دارد. در اسناد بالادستی مانند سند اقتصاد دریایی ایران (مصوب ۱۴۰۰) نیز بر پیادهسازی راهکارهای نوین در بنادر تأکید شده است. ماده۸ این سند مشخصاً توسعه سیستمهای دوقلوی دیجیتال در بنادر استراتژیک کشور تا افق ۱۴۰۵ را هدفگذاری کرده است.
باوجود این رویکردهای سیاستی، بررسی میدانی نشان میدهد که بنادر ایران هنوز فاصله قابلتوجهی با استانداردهای بنادر هوشمند جهانی دارند. بسیاری از فرآیندهای عملیاتی و اداری کماکان بهصورت سنتی و کاغذی انجام میشود. در بندر شهیدرجایی تخمین زده میشود که بیش از ۶۰درصد دادهها و سوابق به شکل دستی یا در سیستمهای غیرمتصل ثبت میشود و تنها حدود ۱۵درصداز تجهیزات نظارتی (مانند دوربینها، حسگرها و دستگاههای پایش) ماهیت «هوشمند» دارند.
یکی از مشکلات ساختاری بنادر ایران طولانی بودن تشریفات اداری و گمرکی است که به ایجاد پدیدهای موسوم به «فرهنگ انباشت کالا» منجر شده است. به دلیل کندی فرآیند ترخیص، کالاها گاه برای هفتهها و ماهها در محوطه بندر دپو میشوند. این انبارش بلندمدت علاوه بر کاهش بهرهوری و اشغال ظرفیت، یک ریسک ایمنی تجمعی ایجاد میکند؛ همانطور که در انفجار اخیر نیز مشاهده شد، وجود حجم زیادی از محمولههای خطرناک انباشتهشده بهمثابه بمبهای ساعتی پنهان عمل میکند. مسئولان بندر اعتراف کردهاند که روشهای سنتی دیگر جوابگوی حجم عملیات نیست و نیاز به سیستمهای هوشمند برای مدیریت ترافیک کالا و تسریع تشریفات وجود دارد.
تحریمهای خارجی و محدودیت سرمایهگذاری بینالمللی نیز چالش مضاعفی برای بهروزرسانی بنادر ایجاد کرده است. طی سالهای گذشته به دلیل مشکلات بودجهای، بسیاری از تجهیزات کلیدی بندری (مثل جرثقیلهای گنتری، سامانههای اسکنی کانتینر و ناوگان کشندهها) نتوانستهاند نوسازی شوند. این امر به افت عملکرد و افزایش احتمال خرابی تجهیزات منجر شده است. زیرساختهای ارتباطی و فناوری اطلاعات در بنادر نیز با استانداردهای روز فاصله دارند؛ پوشش شبکه بیسیم پرسرعت در محوطههای بندری کامل نیست و سیستمهای نرمافزاری جزیرهای و قدیمی اجازه تجمیع دادهها را نمیدهند. بهعنوان مثال، هر پایانه بندر شهیدرجایی سامانه عملیاتی مخصوص به خود را دارد که با سایر بخشها یکپارچه نیست و تبادل داده بین آنها عمدتاً دستی صورت میگیرد.
بهطور خلاصه، وضعیت کنونی بنادر ایران را میتوان اینگونه جمعبندی کرد: پتانسیل بالا اما بهرهبرداری پایین. ظرفیتهای فیزیکی و نیروی انسانی موجود است، اراده سیاسی نیز شکل گرفته، اما شکاف فناوری و مهارتی مشهود است. بخش بعدی به معرفی تجربیات موفق جهانی در زمینه بنادر هوشمند میپردازد تا نشان دهد ایران چگونه میتواند با الگوگیری و پرهیز از آزمون و خطای دوباره، این شکاف را پر کند.
و) نمونههای جهانی بنادر هوشمند و قابل الگوبرداری
بسیاری از کشورهای دنیا چه توسعهیافته و چه در حال توسعه طی سالهای اخیر حرکت به سوی بندر هوشمند را آغاز کردهاند. مطالعات سازمانهایی نظیر آنکتاد (UNCTAD) و اسکاپ (ESCAP) نشان میدهد که هوشمندسازی بنادر به یک اولویت در منطقه آسیا-اقیانوسیه تبدیل شده و برنامههای متعددی در این راستا اجرا شده است. در این بخش بهطور خلاصه چند نمونه از تجارب بینالمللی را بررسی میکنیم:
هند: دولت هند با همکاری بخش خصوصی پروژههای گستردهای برای دیجیتالیکردن بنادر آغاز کرده است. به گزارش مجله Maritime Gateway، یکی از ابتکارات هند استفاده از دوقلوی دیجیتال برای دستیابی به «بنادر سبز» است. طبق گزارشها، اجرای آزمایشی بندر هوشمند در سال ۲۰۱۷ در چند بندر بزرگ (از جمله بندر بمبئی، چنای) آغاز شده که شامل بهکارگیری فناوریهایی مثل ناوبری ماهوارهای، IoT، 5G، کلانداده، دوقلوی دیجیتال، AI و بلاکچین بوده است. گام بعدی در هند تدوین استانداردهای ملی و آموزش نیروی انسانی برای بهرهگیری از این فناوریها عنوان شده است.
مالزی: این کشور با موقعیت راهبردی در تنگه مالاکا، جزو پیشروان منطقه در نوسازی بنادر است. از دهه ۱۹۹۰ خصوصیسازی بنادر را انجام داده و بهرهوری را افزایش داده است. ظرفیت مجموع پایانههای مالزی بالغ بر ۴۹میلیون TEU است. دولت مالزی با همکاری بانک جهانی یک استراتژی ملی بنادر تدوین کرده که یکی از ارکان آن هوشمندسازی است. بندر کلانگ به عنوان بندر اصلی کشور، با راهاندازی پنجره واحد Port Community و تبادل داده لحظهای میان سازمانها، زمان انجام تشریفات را از چند روز به چندساعت کاهش داده و شفافیت فرآیندهای گمرکی را بهشدت افزایش داده است.
امارات متحده عربی: بندر جبلعلی در دوبی تحت مدیریت شرکت DP World یکی از پیشرفتهترین بنادر جهان به لحاظ خودکارسازی است. همانطور که پیشتر اشاره شد، در این بندر بخش عمده عملیات کانتینری بهصورت مکانیزه انجام میشود و اتاقکنترل متمرکز با بهره از کلانداده و IoT، لحظهبهلحظه بر تخصیص منابع نظارت دارد. امارات یک استراتژی ملی موسوم به Smart Dubai دارد که بخشی از آن به بنادر هوشمند اختصاص یافته و در آن استفاده گسترده از سنسورها، تحلیل داده و هوش مصنوعی برای افزایش بهرهوری لجستیکی پیشبینی شده است. گروه AD Ports (مدیریتکننده بنادر ابوظبی) نیز پروژههایی برای یکپارچهسازی دیجیتال زنجیره تأمین اجرا کرده است.
مصر: این کشور با کمکهای مالی بانک جهانی و بانک توسعه اروپا، یک برنامه جامع نوسازی بنادر را دنبال میکند. بندر اسکندریه و سایر بنادر اصلی مصر طی پروژهای موسوم به Egypt Port Modenization بیش از ۶ فرآیند بندری را بازمهندسی کرده و اطلاعات عملیاتی را در سامانهای شبیه پنجره واحد مجتمع کردهاند. نتیجه اولیه این پروژه، کاهش قابلتوجه زمان تشریفات و بهبود شفافیت بوده است.
ترکیه: دولت ترکیه نیز برنامههایی برای هوشمندسازی بنادر در دست اقدام دارد. بهعنوان مثال، در بنادر استانبول و ازمیر پروژههای پایلوت برای خودکارسازی جرثقیلهای کانتینری و نصب شبکههای IoT آغاز شده است. ترکیه همچنین درصدد است با توسعه نرمافزارهای بومی مدیریت بندر مشابه PCS و بهکارگیری سیستمهای VTS پیشرفته در تنگه بسفر، ایمنی و کارایی بنادرش را ارتقا دهد. دانشگاههای ترکیه چندین پروژه پژوهشی در زمینه رباتیک بندری و کشتیهای خودران تعریف کردهاند که نشانگر توجه به روندهای فناوری در این کشور است.کره جنوبی: هرچند کرهجنوبی کشوری توسعهیافته است، اشاره به تجربه آن خالی از لطف نیست. طبق آمار، کره دارای ۳۱بندر تجاری و ۲۹بندر محلی است و سالانه بیش از ۱٫1میلیارد تن کالا را در بنادر خود جابهجا میکند. کره از دههها پیش سامانههای پیشرفتهای مانند Port-MIS سیستم اطلاعات مدیریت بندر، TOS سیستم عملیاتی ترمینال، VTS (کنترل ترافیک کشتی) و سامانههای یکپارچه گمرکی را در بنادرش پیاده کرده است. چالش کنونی کره، توسعه قوانین داخلی برای تسهیل فناوریهای هوشمند و پرداختن به مسائلی چون سازگاری اشتغال با اتوماسیون است. کره یک برنامه ملی تحت عنوان بندر هوشمند۲۰۳۰ دارد که در آن تحقیق درباره کشتیهای خودران، پیادهسازی آزمایشی شبکه 5G در بنادر برای ارتباطات فوق سریع و ایجاد زنجیرههای تأمین دیجیتال پیشبینی شده است.
علاوهبر موارد بالا، مطالعه تطبیقی ESCAP در سال۲۰۲1، 6کشور آسیایی (کامبوج، چین، مالزی، میانمار، کرهجنوبی و ویتنام) را از منظر آمادگی بنادر برای هوشمندسازی بررسی کرده و برای هریک نقشه راهی پیشنهاد داده است. در جدول 1 خلاصهای از وضعیت این کشورها ارائه شده است
جدول ۱: برنامه توسعه بنادر هوشمند در 6کشور منتخب منطقه آسیا-اقیانوسیه بر اساس مطالعه ESCAP. این جدول نشان میدهد باوجود تفاوتهای اقتصادی، محورهای مشترکی در الگوهای گذار به بندر هوشمند وجود دارد؛ از جمله تأکید بر سیستمهای یکپارچه تبادل داده (PCS/Single Window)، استفاده از IoT و اتوماسیون در فازهای بعدی و اهمیت آموزش و اصلاح قوانین. ایران نیز میتواند با الهام از این تجربیات و بومیسازی راهکارها، مسیر تحول بنادر خود را هموار سازد.
کشور وضعیت بنادر و چالشها برنامه بنادر هوشمند نقش دولت نقش ESCAP
کامبوج چند بندر کوچک داخلی و ۴ بندر دریایی؛ فقط دو بندر دارای سامانه اطلاعات بندری هستند (پنومپن و سیهانوکویل). بهرهوری پایین به دلیل عملیات دستی و کیفیت پایین دادهها. تدوین استراتژی ملی بندر هوشمند با تمرکز بر افزایش کارایی، شفافیت و پاسخگویی؛ حرکت به سمت اتوماسیون، رهگیری بلادرنگ محمولهها و اشتراک داده میان ذینفعان. تأمین بودجه (ملی یا کمکهای توسعهای) و مشارکت دادن بخش خصوصی. کمک در تهیه برنامه راهبردی، اسناد قانونی و برگزاری کارگاههای آموزشی برای کارکنان بندری.
چین چندین بندر عظیم در سطح جهانی؛ دولت از ۲۰۱۷ پروژه پایلوت بندر هوشمند را آغاز کرد (بنادر شانگهای، نینگبو، چینگدائو و ...). چالشها: هزینه بالای اتوماسیون کامل، انعطافپذیری پایین خدمات سنتی و عدم هماهنگی بین ذینفعان. لایههای فناوری: بهرهگیری گسترده از IoT، 5G، دادههای بزرگ، دوقلوی دیجیتال، AI و بلاکچین در بنادر پایلوت. گام بعدی: تدوین استانداردها و حمایت از نوآوریهای بومی، توسعه کاربردهای شبکه 5G. سرمایهگذاری عظیم دولتی در R&D و زیرساختها؛ ارتباط با شرکتهای فناوری و ارائه مشوق برای نوآوری. تسهیل ارتباطات بینالمللی، انتقال دانش و همکاری در استانداردسازی دادهها.
مالزی ۲۰ بندر تجاری فعال (شامل کلانگ، تانجونگپِلاپاس و کوانتان)؛ از دهه ۹۰ خصوصیسازی بنادر صورت گرفته و بهرهوری بالا رفته است. ظرفیت کل حدود ۴۹ میلیون TEU. تدوین استراتژی ملی بنادر با همکاری بانک جهانی؛ اجرای پروژههای توسعه هوشمندسازی در بنادر اصلی(کلانگ، PTP، سپانگار)؛ تمرکز بر دیجیتالیسازی فرآیندها و اصلاح ساختار مدیریتی. بازنگری طرحهای توسعهای با محوریت فناوری، فراهم کردن مشوقهای مالی برای جذب سرمایهگذار بخش خصوصی در پروژههای هوشمند. اشتراک دانش منطقهای؛ تهیه راهنماهای فنی؛ برگزاری دورههای آموزشی تخصصی مدیران بندری. (مالزی به عنوان الگوی موفق به سایر کشورها مشاوره میدهد).
میانمار دارای چند بندر کوچک با زیرساخت ضعیف؛ مقاومت اداری در برابر تغییر، کمبود نیروی متخصص و ضعف بودجهای از چالشهاست. اغلب عملیات بندری دستی و کند است. برنامه بندر هوشمند به صورت فازبندی: فاز ۱) راهاندازی PCS ملی، مدیریت ازدحام و سیستم کنترل ترافیک کشتی (VTMS)؛ فاز ۲) اتوماسیون تجهیزات، سیستمهای امنیتی دسترسی و ردیابی کامیونها؛ همچنین پیادهسازی پنجره واحد گمرکی. تأمین بودجه از محل کمکهای خارجی (ODA) و بودجه ملی؛ جلب مشارکت بخش خصوصی در توسعه زیرساخت؛ اصلاح قوانین دستوپاگیر اداری. تدوین برنامه استراتژیک هوشمندسازی برای میانمار؛ کمک به تنظیم اسناد حقوقی؛ برگزاری کارگاههای آموزشی برای پرسنل بندری.
کره جنوبی جزو کشورهای پیشرو؛ ۳۱ بندر تجاری و ۹۷۷ پست اسکله فعال. سیستمهای اطلاعاتی پیشرفته (Port-MIS)، سیستمهای عملیاتی ترمینال پیشرفته، سامانه یکپارچه گمرکی و شبکههای ارتباطی قوی در بنادر مستقرند. ایجاد لجستیک دریایی هوشمند؛ تحقیق و توسعه درباره کشتیهای خودران؛ راهاندازی زیرساختهای آزمایشی شبکه 5G در بنادر جهت ارتباطات لحظهای تجهیزات. همچنین برنامههایی برای توسعه کوبوتها در بنادر بزرگ (جهت همکاری با کارگران در عملیات). حمایت دولت از نوآوری (از طریق دانشگاهها و شرکتهای دانشبنیان کرهای)؛ تسهیل همکاری بین بخش خصوصی و نهادهای دولتی برای اشتراک دادهها؛ تدوین قوانین هوشمندسازی صنایع. اشتراک دانش با سایر کشورها؛ تهیه دستورالعملهای استاندارد؛ برگزاری دورههای آموزشی منطقهای در حوزه بندر هوشمند.
ویتنام دارای چند بندر مهم تجاری (هایفونگ، سایگون و …) با رشد سریع تجارت. چالشها: عقبماندگی نسبی زیرساخت IT بندری، نیاز به سرمایهگذاری در تجهیزات نو، و محدودیت مهارتهای دیجیتال نیروی کار. طرح دولت برای توسعه بندر هوشمند ۲۰۲۵ شامل: راهاندازی سیستمهای PCS در بنادر اصلی، یکپارچهسازی سیستمهای اطلاعاتی بنادر شمالی و جنوبی، ارتقای سیستمهای ردیابی محموله و تجهیزات. همچنین همکاری با کرهجنوبی برای آزمایش فناوریهای نوین (مانند رباتهای خودکار در بندر کاتلای). جذب سرمایه خارجی (مثلاً سرمایهگذاری ژاپن در توسعه ترمینال هوشمند)، اصلاح قوانین گمرکی برای پذیرش اسناد الکترونیک، تربیت نیروی متخصص از طریق اعزام به دورههای آموزشی در خارج. ارائه مشاوره فنی در طراحی طرح جامع بندر هوشمند؛ تسهیل ارتباط و انتقال فناوری بین ویتنام و کشورهای موفق؛ حمایت از پایلوتهای منطقهای مشترک.
ز) پیشنهادهای اجرایی برای پیادهسازی بنادر هوشمند در ایران
برای دستیابی به بنادر هوشمند، ایمن و کارآمد در ایران (به ویژه با تأکید بر بندر شهیدرجایی به عنوان پایلوت)، مجموعهای از اقدامات فنی و مدیریتی پیشنهاد میشود. این اقدامات با درنظر گرفتن زیرساختها و شرایط فعلی کشور، به صورت مرحلهبندیشده و تدریجی طراحی شدهاند تا امکان اجرا با منابع موجود فراهم شود:
راهاندازی سامانه یکپارچه اطلاعات بندر (پنجره واحد): گام اول ایجاد یک پلتفرم متمرکز تبادل داده است که همه نهادهای درگیر (بندر، گمرک، شرکتهای حملونقل، پایانهها، بانکها و سازمانهای نظارتی) را به هم متصل کند. مشابه تجربه مالزی، این سامانه کلیه اطلاعات ورود کشتی، اسناد گمرکی، اعلانهای ترخیص و وضعیت محمولهها را بهصورت آنلاین میان ذینفعان به اشتراک میگذارد. نتیجه این اقدام حذف ورود داده تکراری، کاهش چشمگیر زمان تشریفات (از چند روز به چند ساعت) و افزایش شفافیت و نظارت لحظهای بر جریان کالا خواهد بود. سامانه پنجره واحد باید داشبورد مدیریتی با شاخصهای کلیدی (مانند تعداد کانتینرهای در انتظار ترخیص، میانگین زمان اقامت کانتینر، حجم جابهجایی روزانه و ...) داشته باشد تا مدیران بتوانند گلوگاهها را شناسایی و تصمیمات سریع بگیرند.
گسترش شبکه حسگرها و پایش محیطی (IoT) :همزمان با سامانه اطلاعاتی، زیرساخت IoT بندری باید توسعه یابد. پیشنهاد میشود صدها حسگر بیسیم در نقاط کلیدی بندر نصب شود: روی کانتینرهای کالاهای خطرناک برای سنجش دما و گاز، روی جرثقیلها و تجهیزات سنگین برای اندازهگیری وضعیت فنی و در محیط پیرامونی برای پایش شرایط آبوهوایی. این حسگرها تصویر لحظهای و دقیقی از وضعیت عملیاتی بنادر ارائه داده و هرگونه تغییر غیرعادی را بلافاصله اعلام میکنند. افزون بر این، بهکارگیری پهپادهای نظارتی و دوربینهای هوشمند در محوطه بندر توصیه میشود. پهپادها میتوانند مناطق وسیع بندر را گشتزنی کرده و ویدئوهای زنده به مرکز کنترل ارسال کنند. دوربینهای مجهز به هوش مصنوعی نیز میتوانند رویدادهایی مانند دود، آتش، نشت مواد خطرناک یا ورود غیرمجاز را تشخیص و هشدار دهند. این شبکه پایش محیطی مانند سیستم عصبی بندر عمل میکند و امکان واکنش پیشگیرانه به وضعیت اضطراری را فراهم میآورد.
ایجاد دوقلوی دیجیتال و سامانه شبیهسازی بحران: پیشنهاد میشود مدلهای مجازی از بخشهای حساس بندر (بهویژه انبارهای مواد خطرناک، مخازن سوخت و ایستگاههای بارگیری) ایجاد و پیوسته با دادههای واقعی حسگرها بهروز شود. سپس با استفاده از این دوقلوها، سناریوهای بحرانی مانند انفجار نیترات آمونیوم یا واژگونی یک جرثقیل بر اثر طوفان در محیط شبیهسازیشده اجرا شود. این تمرینها چند سود اصلی دارد: اولاً ضعفهای زیرساخت فعلی در مواجهه با بحران آشکار میشود (مثلاً شاید نیاز باشد مخازن آتشنشانی در جای بهتری نصب شوند). ثانیاً آموزش عملی کارکنان در شرایط شبهواقعی انجام میشود و آمادگی آنها در مواقع واقعی افزایش مییابد. نتایج شبیهسازیها میتواند برای بازنگری پروتکلهای ایمنی و طراحی ایستگاههای کاری امنتر به کار رود. برگزاری منظم رزمایشهای مبتنی بر این مدلها، فرهنگ ایمنی را در بندر نهادینه میکند.
بهکارگیری فناوری بلاکچین برای شفافیت و ردیابی: توسعه یک پلتفرم بلاکچینی مشترک بندر و گمرک پیشنهاد میشود تا سوابق مهم زنجیره تأمین بهصورت غیرقابل تغییر ثبت شود. اطلاعاتی چون منیفست کشتی، گواهیهای مبدا، مجوزهای ترخیص، گزارشهای بازرسی کانتینر و قراردادهای حمل میتوانند روی بلاکچین ذخیره شوند. هر محموله در کل مسیر خود یک شناسه منحصربهفرد و تاریخچهای تغییرناپذیر خواهد داشت. این امکان ردیابی منشا کالا را میدهد و سازمان بنادر، گمرک، استاندارد و حتی عموم مردم (در حد مجاز) میتوانند به سوابق حمل یک محموله دسترسی داشته باشند و از اصالت آن اطمینان یابند. چنین شفافیتی باعث کاهش فساد و قاچاق میشود. افزون بر این، در صورت بروز حادثهای مانند انفجار، ثبت بلاکچینی به سرعت مشخص میکند کدام شرکتها یا افراد مسئول حمل و نگهداری مواد خطرناک مربوطه بودهاند. اجرای این طرح نیازمند همکاری نزدیک با سازمان گمرک ایران و احتمالاً استفاده از پلتفرمهای بلاکچینی بومی (برای رفع دغدغههای حاکمیتی) است.
استفاده از رباتهای همکار (کوبوتها) در عملیات بندری: در بازسازی زیرساختهای بنادر و انبارهای شهیدرجایی، پیشنهاد میشود ورود رباتهای هوشمند به صورت فازبندیشده انجام شود. در فاز اول، میتوان از کوبوتها در انبارهای کالاهای خطرناک استفاده کرد تا وظایف پرریسکی مانند جابهجایی بشکههای مواد شیمیایی یا نمونهبرداری از مخازن را بهعهده گیرند. مثلاً طراحی و بهکارگیری چند ربات چرخدار یا بازوی رباتیک ساخت داخل (مطابق استاندارد ISO 8373) برای حمل و چینش محمولههای شیمیایی در ترمینال۲ بندر شهیدرجایی بهصورت پایلوت آغاز شود. بودجه این پایلوت حدود ۲میلیون دلار (در حدود یکدرصد درآمد سالانه بندر در سال ۱۴۰۱) برآورد میشود. در فازهای بعدی، کوبوتها میتوانند در عملیات عمومیتر نیز بهکار گرفته شوند؛ برای نمونه رباتهای کمکی کنار جرثقیلرانها برای انتقال ابزار و انجام وظایف یاریرسان استفاده شوند. مطالعات نشان داده اینگونه رباتها میتوانند سرعت بارگیری را حداقل ۲۰درصد افزایش دهند و خستگی اپراتورها را کم کنند. البته پذیرش کوبوتها نیازمند آموزش کارکنان است تا نگرانی از جایگزینی کاهش یابد.
بازمهندسی فرآیندها با رویکرد ناب (Lean) و نقشهبرداری جریان ارزش (VSM): پیش از پیادهسازی فناوری پیچیده، باید فرآیندهای موجود بندر مدلسازی و تحلیل شوند تا گلوگاهها و اتلافها شناسایی شود. تکنیک Value Stream Mapping (نقشه جریان ارزش) ابزار مناسبی برای این کار است. تیمی از کارشناسان بندر و مشاوران صنعتی باید تمام مراحل چرخه یک محموله (از ورود کشتی به لنگرگاه تا خروج کامیون حامل کالا) را ترسیم کرده و زمان و هزینه هر گام را اندازهگیری کنند. خروجی این تحلیل، نقشهای از جریان ارزش است که مراحل ارزشآفرین و مراحل زائد (مانند انتظار، بازرسیهای تکراری و حرکات اضافی) را نشان میدهد. سپس میتوان با بازطراحی فرآیندها، بسیاری از مراحل زائد را حذف یا موازی کرد. بهعنوان مثال، اگر در نقشه ارزش مشخص شود یک محموله در سه مرحله مجزا اطلاعات تکراری ثبت میکند، این مراحل میتوانند ادغام شوند. یا اگر یک مدرک کاغذی بین چند سازمان دستبهدست میشود، میتوان آن را الکترونیکی کرد. این بازمهندسی کمک میکند پیشنیازهای اصلاحی قبل از خودکارسازی تعیین شود؛ زیرا اتوماسیون فرآیند ناکارا نتیجه مطلوب نخواهد داشت. در بندر شهیدرجایی، VSM میتواند برای سادهسازی رویههای گمرکی و کاهش تشریفات اداری بسیار مفید باشد.
استقرار «اپراتورهای تحلیلی» و سیستمهای بازخورد لحظهای: ساختار سازمانی بندر شهیدرجایی باید طوری تغییر کند که واحد تحلیل دادهای چابک در مرکز عملیات بندر تشکیل شود. در این واحد، چند تحلیلگر داده حضور خواهند داشت که وظیفهشان رصد لحظهای شاخصهای کلیدی و ارائه گزارشهای تصمیمی به مدیران است. این نقش جدید در چارچوب Industry 5.0 بسیار حیاتی است؛ زیرا انسان را در نقش نظارتی سیستمهای خودکار قرار میدهد. تحلیلگران با استفاده از داشبوردهای هوشمند وضعیت حسگرها و سیستمها را پایش میکنند. مثلاً اگر بازدهی یک جرثقیل افت کند یا دمای انباری بالا رود، به سرعت مدیران مربوطه را مطلع میکنند. علاوهبر این، باید سیستمهای بازخورد فوری در تجهیزات پیاده شود؛ به این معنی که هر دستگاه یا سامانه، وضعیت خود را بیدرنگ به اتاق کنترل گزارش کند. برای نمونه، یک جرثقیل در صورت بروز نقص، پیام خطا بهصورت خودکار ارسال کند یا یک کامیون هوشمند مسیر و زمان سفر خود را بهطور آنی ثبت کند. ترکیب این بازخوردهای سریع با تحلیل انسانی (هوش ترکیبی) باعث اصلاح مداوم رویهها میشود؛ بهطوری که اگر تحلیلگر ببیند یک مسیر خاص همیشه دچار ترافیک میشود، میتواند پیشنهاد تغییر مسیر دهد یا اگر سنسور دمایی بگوید یک نوع کانتینر همواره مشکل دما دارد، مدیران را از لزوم ایجاد سایبان آگاه سازد.
آموزش و توانمندسازی نیروی انسانی: هیچ برنامه هوشمندسازی بدون توجه به نیروی انسانی موفق نخواهد بود. لذا یک برنامه جامع آموزش مهارتهای دیجیتال برای مدیران و کارکنان بنادر طراحی و اجرا شود. این برنامه باید چندسطحی باشد: برای مدیران ارشد دورههای آشنایی با مفاهیم تحول دیجیتال، تحلیل داده و حکمرانی هوشمند ارائه شود تا حمایت و درک آنها جلب شود. برای کارکنان عملیاتی، کارگاههای آموزشی کار با تجهیزات جدید (حسگرها، RFID، تبلتهای صنعتی و...) و دورههای ایمنی پیشرفته در محیطهای خودکار برگزار شود. همچنین آموزش مهارتهای دادهکاوی و کار با نرمافزارهای تحلیلی به تحلیلگران منتخب داده، باعث تقویت بخش تحلیل داده داخلی میشود. الگوگیری از کشورهایی مثل مالزی مفید است. در مالزی برنامه «اپراتور دیجیتال بندر» سالانه ۵۰۰۰نیروی متخصص تربیت میکند. ایران نیز میتواند با همکاری دانشگاههای صنعتی-دریایی-ساحلی و سازمان فنیوحرفهای، دورههای تئوری-عملی برای تربیت متخصصان هوشمندسازی بنادر برگزار کند. این اقدامات علاوهبر ارتقای توان داخل، ترس نیروی کار از فناوریهای جدید را کاهش میدهد؛ کارگران وقتی ببینند آموزش میبینند تا در کنار فناوری کار کنند، احساس امنیت شغلی و انگیزه بیشتری خواهند داشت.
اصلاح ساختار حکمرانی و مشارکت ذینفعان: هوشمندسازی بندر فقط یک پروژه فنی نیست، بلکه نیازمند تحول نهادی است. پیشنهاد میشود کارگروههای بینسازمانی برای نظارت بر اجرای پروژههای هوشمندسازی تشکیل شود. بهعنوان مثال، کمیته هماهنگی مشترکی بین سازمان بنادر، گمرک، وزارت راهوشهرسازی، سازمان محیطزیست و سایر دستگاههای مرتبط میتواند پروژه پنجره واحد و تبادل دادهها را دنبال کند تا مقاومتبخشی کاهش یابد. همچنین لازم است ادغام یا ایجاد درگاه مشترک تصمیمگیری بین نهادهای موازی انجام شود. Industry 5.0 بر حکمرانی مشارکتی تأکید دارد؛ یعنی در تدوین نقشه راه و استانداردهای هوشمندسازی، صدای همه ذینفعان (بخش خصوصی، کسبوکارهای بندری، کارگران، دانشگاهیان و جامعه محلی) شنیده شود. برای تحقق این هدف میتوان از طریق اتاقهای بازرگانی و شوراهای منطقهای، نظرات و نگرانیهای این گروهها را جمعآوری و در برنامهها لحاظ کرد. موضوع دیگر، اجرای جدی مقررات ضدفساد و شفافیت است. ترکیب فناوریهایی مانند بلاکچین با عزم قاطع حاکمیتی در مبارزه با فساد، اعتماد عمومی را به پروژههای هوشمندسازی جلب و مشارکت بخش خصوصی را افزایش میدهد. دولت میتواند با ارائه مشوقهای مالیاتی برای سرمایهگذاری در فناوری بندری، جذب بخش خصوصی و شرکتهای دانشبنیان را تسهیل کند. اصلاح ساختار سازمانی و حاکمیت دادهمحور فرآیندی زمانبر، اما بنیادی برای موفقیت صنعت ۴.۰ و ۵.۰ است.
پایش و ارزیابی مستمر پیشرفت: نهایتاً، برای اطمینان از حرکت در مسیر درست، سامانهای برای رصد و ارزیابی پیشرفت راهاندازی شود. این سامانه میتواند به صورت یک پنل مدیریتی باشد که هرماه شاخصهای کلیدی تحول دیجیتال بندر را گزارش میدهد. نمونهای از شاخصهای پیشنهادی عبارتند از: درصد فرآیندهای دیجیتالیشده، تعداد حسگرها و تجهیزات هوشمند فعال، تعداد کاربران سامانه پنجره واحد، میانگین زمان سرویسدهی به کشتیها، حجم تبادل داده روزانه، شاخصهای ایمنی (تعداد حوادث یا نزدیکحادثهها) و میزان رضایت مشتریان بندر. رصد این شاخصها به مدیران امکان میدهد پیشرفت را اندازهگیری کرده و بخشهای عقبمانده را شناسایی کنند. چرخه بازخورد نیز از طریق گزارشهای دورهای تکمیل میشود؛ به این صورت که براساس نتایج واقعی، استانداردها و برنامهها بازنگری میشوند. مهم است که هوشمندسازی بنادر بهعنوان یک پروژه نهایی تلقی نشود، بلکه فرآیندی مستمر از یادگیری سازمانی باشد. لذا بودجه مشخصی برای پایش و نگهداری پروژهها (پس از اجرا) و آموزش دورهای کارکنان در نظر گرفته شود تا دستاوردها پایدار بماند.پیشنهادهای فوقترکیبی از اقدامات فناورانه و انسانمحور هستند که روح Industry 4.0 و 5.0 را با هم منعکس میکنند. اجرای گامبهگام این راهکارها پایههای حکمرانی هوشمند بندری را بنا مینهد که در آن تصمیمات دادهمحور و مشارکتی است. با این نقشه راه عملیاتی، بنادر ایران در عرض چندسال میتوانند به سمت استانداردهای جهانی بنادر هوشمند حرکت کرده و از قافله تحول دیجیتال عقب نمانند.
ح) موانع و چالشهای پیادهسازی
Industry 4.0 و 5.0 در بنادر ایران
بدیهی است که اجرای برنامه بلندپروازانه فوق، با چالشها و موانعی نیز روبهرو خواهد بود. شناخت این چالشها برای برنامهریزی واقعبینانه و مدیریت ریسک ضروری است. مهمترین موانع عبارتند از:
فرسودگی تجهیزات و زیرساخت: بسیاری از داراییهای فیزیکی در بنادر ایران (از جرثقیلها تا سیستمهای برق و مخابرات) قدیمی هستند و شاید با فناوریهای جدید سازگاری نداشته باشند. نوسازی گسترده به سرمایه کلان نیاز دارد که تأمین آن در کوتاهمدت دشوار است. همچنین زیرساختهای ارتباطی مانند فیبرنوری پرظرفیت یا پوشش کامل شبکه 4G/5G در محوطه بنادر موجود نیست و باید توسعه یابد.
کمبود منابع مالی پایدار: اجرای پروژههای هوشمندسازی نیازمند سرمایهگذاری مداوم است، در حالیکه بودجههای دولتی اغلب ناپایدار و متاثر از تحولات اقتصادی هستند. تحریمها نیز امکان تامین مالی خارجی را محدود کردهاند. بدون یک مدل مالی نوآورانه (مثلاً مشارکت عمومی-خصوصی یا وامهای توسعهای)، ممکن است پروژهها نیمهکاره رها شوند.
فقدان نیروی انسانی متخصص: شکاف مهارتی یکی از چالشهای جدی است. در حال حاضر تعداد مهندسان آشنا به IoT، کلانداده، هوش مصنوعی و سایر حوزههای مرتبط با بندر هوشمند در سازمان بنادر و شرکتهای تابعه محدود است. برای اجرای پروژهها یا باید از مشاوران خارجی استفاده کرد که هزینهبر است، یا نیروی انسانی موجود را به سرعت آموزش داد که زمانبر خواهد بود. ضمن اینکه حفظ نیروهای متخصص در سیستم دولتی با توجه به اختلاف حقوق بخش خصوصی، خود مسئلهای است.
مقاومت در برابر تغییر و دغدغههای نیروی کار: هر تحول تکنولوژیکی بزرگی با مقاومتهایی از سوی بدنه سازمان و کارکنان مواجه میشود. برخی کارمندان ممکن است هوشمندسازی را تهدیدی برای امنیت شغلی خود تلقی کنند و بهطور پنهان یا آشکار در برابر آن مقاومت کنند. همچنین فرهنگ سازمانی سنتی که به روشهای کهنه خو گرفته، بهراحتی تن به تغییر نمیدهد. غلبه بر این مقاومت نیازمند برنامههای مدیریت تغییر، آموزش گسترده و مشارکت دادن کارکنان در فرآیند تحول است. Industry 5.0 بر همین نکته تاکید دارد که با انسانمحوری میتوان ترس از بیکاری و تغییر را کاهش داد و کارگران را بهعنوان شریک تحول همراه کرد.
تعدد ذینفعان و چالش هماهنگی: در اکوسیستم بندری ایران سازمانها و نهادهای متعددی دخیلاند؛ از سازمان بنادر بهعنوان متولی اصلی گرفته تا گمرک، شرکتهای کشتیرانی، مناطق آزاد، ارگانهای انتظامی و امنیتی و ... که هرکدام منافع و اولویتهای خاص خود را دارند. اجرای یکپارچه سیستمها مستلزم همکاری نزدیک همه این بازیگران است، اما در عمل جزیرهای عملکردن نهادها مانع پیشرفت خواهد شد. برای نمونه، اگر گمرک نخواهد روالهای خود را تغییر دهد، پنجره واحد عملی نخواهد شد. لذا هماهنگی بینبخشی یک چالش اساسی است و نیاز به حمایت سطوح بالای حاکمیت (هیات دولت) و شاید مصوبات الزامآور قانونی دارد.
نگرانیهای امنیت سایبری: هرچه بنادر هوشمندتر شوند، سطح حملات سایبری بالقوه نیز افزایش مییابد. سیستمهای متصل و دادههای انباشته، هدف جذابی برای هکرها و خرابکاران سایبری خواهند بود. با توجه به سابقه تهدیدات سایبری علیه زیرساختهای ایران، باید از ابتدا ملاحظات امنیت اطلاعات بهدقت رعایت شود (نظیر استفاده از شبکههای اختصاصی، دیوارههای آتش قوی، سیستمهای تشخیص نفوذ، آموزش پرسنل در زمینه امنیت سایبری و ...). عدمتوجه به این موضوع میتواند به حوادث جدی (مانند فلجشدن عملیات بندر بر اثر بدافزار) منجر شود.نبود استانداردها و چارچوبهای بومی: بیشتر فناوریهای Industry 4.0 وارداتی هستند و استانداردهای مورد استفاده نیز خارجیاند. برای انطباق این فناوریها با مقررات و شرایط بومی (مثلاً استانداردهای سازمان ملی استاندارد یا الزامات گمرکی)، نیاز به بومیسازی وجود دارد. تاکنون مقررات روشنی درباره مسائلی چون اسناد دیجیتال در گمرک، امضای الکترونیکی، مسئولیت حقوقی حوادث ناشی از سامانههای خودکار و ... تدوین نشده است که این خود یک خلأ قانونی محسوب میشود. باید همزمان با اجرای پروژههای فنی، چارچوبهای حقوقی و استانداردهای ملی مرتبط تدوین شود.
این چالشها واقعی و جدی هستند، اما قابل رفع نیز هستند مشروط بر آنکه برنامه تحول دیجیتال با دید بلندمدت و همهجانبهنگر تدوین شود. در بخش بعدی، اقدامات و فرصتهایی که میتواند به غلبه بر موانع فوق کمک کند مرور میشود.
ط) فرصتها و اقدامات پیشرو
باوجود چالشهای ذکرشده، عوامل قوت و فرصتهای متعددی نیز به حمایت از برنامه هوشمندسازی بنادر ایران برخاستهاند. برای پیشبرد موفق این برنامه، بهرهگیری از فرصتها و اجرای اقدامات تکمیلی زیر توصیه میشود:
۱. توسعه زیرساختهای ارتباطی پرظرفیت: همانطور که اشاره شد، شبکههای ارتباط داده ستونفقرات بنادر هوشمند هستند. خوشبختانه در داخل کشور شرکتهای مخابراتی توانمندی وجود دارند. با یک سرمایهگذاری مشترک بین سازمان بنادر و وزارت ارتباطات، میتوان پوشش کامل فیبرنوری و شبکه 5G را در محوطههای بندری ظرف یکی، دو سال آینده محقق کرد. این کار پایه اجرای IoT و سیستمهای بلادرنگ را فراهم میسازد. همچنین راهاندازی مراکز داده محلی (Local Data Center) در نزدیکی بنادر برای پردازش سریع دادهها و رعایت الزامات امنیتی ضروری است.
۲. تدوین نقشه راه ملی تحول دیجیتال بنادر: برای جلوگیری از اقدامات جزیرهای و تضمین تداوم پروژهها، نیاز به یک نقشه راه جامع است که اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت را مشخص کند. پیشنهاد میشود شورایی متشکل از نمایندگان وزارت راه، سازمان بنادر، گمرک، سازمان برنامه و بودجه، بخش خصوصی بندری و اساتید دانشگاه تشکیل و ظرف ۶ماه این نقشه راه را تدوین کند. در این نقشه مثلاً هدفگذاری شود که تا سال ۱۴۰۵ پنجره واحد بندری کامل شود، تا ۱۴۰۶ دوبندر بزرگ کشور به سطح استانداردهای Industry 4.0 برسند و تا ۱۴۱۰ دیدگاههای Industry 5.0 (انسانمحوری و پایداری) در تمامی بنادر پیاده شود. این نقشه راه باید شامل زمانبندی، مسئولیت هر نهاد، برآورد منابع مالی و شاخصهای پایش باشد. تصویب این سند در دولت یا شورایعالی ترابری، ضمانت اجرایی آن را افزایش میدهد.
۳. همکاریهای بینالمللی هدفمند: علیرغم تحریمها، امکان تعاملات فنی و آموزشی با برخی کشورها و سازمانهای بینالمللی فراهم است. سازمانهایی نظیر ESCAP و بانک جهانی پروژههای منطقهای در زمینه بنادر هوشمند دارند که میتوان از آنها بهره گرفت. همچنین کشورهایی مثل هلند و ژاپن تجربه و فناوری بسیار بالایی در بندر هوشمند داشته و روابط دوستانهای با ایران دارند. میتوان از طریق کارگروههای مشترک یا قراردادهای مشاوره، از دانش آنها استفاده کرد. حتی در شرایط تحریم، اعزام تیمهای فنی ایرانی به بازدید میدانی از بنادر هوشمند خارجی (مثلاً بندر روتردام یا بندر یوکوهاما) و انجام پروژههای Pilot مشترک در مقیاس کوچک، امکانپذیر و بسیار مفید است. چنین تعاملاتی به کاهش منحنی یادگیری ما کمک میکند و از اتلاف وقت و هزینه جلوگیری خواهد کرد.۴. تأمین مالی خلاقانه و جذب سرمایهگذاری: با توجه به محدودیت بودجه دولت، باید از راهکارهای متنوع مالی برای تأمین سرمایه پروژهها بهره برد. یکی از گزینهها مدل Public-Private Partnership (PPP) است که در آن، بخش خصوصی سرمایهگذاری میکند و در ازای آن برای مدت مشخصی از محل صرفهجوییها یا درآمدهای جدید سهم میبرد. بهعنوان مثال، میتوان پروژه نصب حسگرها و دوربینهای هوشمند را به یک کنسرسیوم خصوصی-دانشبنیان سپرد تا پس از اجرا، بخشی از افزایش درآمد ناشی از کاهش سرقت یا افزایش سرعت عملیات را دریافت کنند. گزینه دیگر فاینانس خارجی از محل کشورهای علاقهمند (مانند چین) یا صندوقهای توسعهای است که البته پیچیدگیهای سیاسی خود را دارد. رویکرد دیگر، بهرهمندی از اوراق قرضه آبی (Blue Bonds) میتواند باشد.
۵. پایش جایگاه بینالمللی بنادر ایران: بنادر جهان هرساله در شاخصهایی مثل شاخص عملکرد لجستیک (LPI) و شاخص اتصال خطوط کشتیرانی (LSCI) رتبهبندی میشوند. با هوشمندسازی، انتظار میرود رتبه بنادر ایران در این شاخصها بهبود یابد. بنابراین پیشنهاد میشود یک تیم تخصصی، تغییرات این رتبهها را رصد کند و گزارش آن را مستقیم به هیات دولت و مجلس ارائه دهد. این کار باعث میشود اثرگذاری تحول دیجیتال بر رقابتپذیری ایران در کریدورهای ترانزیتی (مثلاً کریدور شمال-جنوب) ملموس شده و حمایت سیاسی از ادامه سرمایهگذاریها حفظ شود. اجرای موفق پروژههای هوشمندسازی میتواند سهم ایران را از ۱۲درصد فعلی به حدود ۲۵درصد افزایش دهد. این ارقام اهمیت استراتژیک موضوع را نشان میدهد.در نهایت، انتخاب امروز ما بین «نگهداشت سیستمهای فرسوده» و «پرش به آینده» است. بنادر ایران برای باقی ماندن در عرصه رقابت منطقهای و جهانی، چارهای جز حرکت به سمت استانداردهای جدید ندارند. Industry 4.0/5.0 دیگر یک انتخاب تجملاتی نیستند، بلکه به تعبیر کارشناسان یک ضرورت اجتنابناپذیر برای بقا و پیشرفت بهشمار میروند و نه یک انتخاب و گزینه!
ی) نتیجهگیری
بنادر بهعنوان گلوگاههای تجارت بینالمللی، نقشی تعیینکننده در توسعه اقتصادی ایفا میکنند. تحول دیجیتال بنادر ایران با بهرهگیری از فناوریهای صنعت ۴.۰ و رویکرد انسانمحور صنعت ۵.۰ میتواند فصل نوینی در کارنامه بازرگانی کشور رقم بزند. در این گزارش ابتدا مفاهیم و ابزارهای Industry 4.0 شامل IoT، کلانداده، دوقلوی دیجیتال، بلاکچین، رباتیک و ... سپس رویکرد مکمل Industry 5.0 با تأکید بر نقشآفرینی دوباره انسان، تشریح شد. تحلیل حادثه تلخ بندر شهیدرجایی نشان داد که بسیاری از این فناوریها مستقیماً در خدمت افزایش ایمنی و جلوگیری از تکرار فجایعاند. ارزیابی وضعیت کنونی حاکی از آن است که علیرغم تلاشهای انجامشده، بنادر ایران از لحاظ دیجیتالیشدن نسبت به استانداردهای جهانی عقب هستند؛ اما فرصتهایی مانند ظرفیت عظیم بندر شهیدرجایی، اجماع ملی بر ضرورت تحول و امکان الگوبرداری از تجارب موفق، شرایط را برای یک جهش تاریخی مهیا کرده است.پیشنهادهای عملی ارائهشده از ایجاد سامانههای اطلاعات یکپارچه و شبکه گسترده حسگرها گرفته تا آموزش نیروی انسانی و اصلاح ساختار حکمرانی نقشه راهی جامع برای حرکت گامبهگام به سمت بنادر هوشمند ترسیم میکند. اجرای این اقدامات نیازمند عزم و جسارت تصمیمگیری امروز است تا آیندهای پایدار رقم بخورد. Industry 5.0به ما یادآور میشود که در قلب هر تحول فناورانه، انسان قرار دارد؛ بنابراین همزمان با نوسازی تجهیزات، باید سرمایه انسانی را نیز توانمند و همراه کرد. تنها در این صورت است که فناوریهای نوین در خدمت اهداف والاتر مانند رشد پایدار اقتصادی، حفاظت از محیط زیست و بهبود کیفیت زندگی قرار خواهند گرفت.
باید توجه داشت که هوشمندسازی بنادر با تمرکز صرف بر فناوری (صنعت ۴.۰) کافی نیست؛ برای بهرهبرداری واقعی از این فناوریها باید گام به «صنعت ۵.۰» نیز برداشته شود. در صنعت ۵.۰، فناوری در خدمت انسان است و انسان نیز نقشی فعال در کنار ماشینها ایفا میکند (هوش مصنوعی و دیجیتال در اختیار و تحت نظر هوش واقعی-انسانی ماهر و آموزشدیده). این رویکرد علاوهبر ارتقای کارایی و انعطافپذیری بنادر، به پایداری زیستمحیطی و رفاه اجتماعی نیز توجه میکند. به گفته کارشناسان، هدف نهایی صنعت ۵.۰ «فراتر رفتن از محیط کار سنتی» و «شکوفا کردن توانمندیهای منحصربهفرد هر کارگر» در دنیای پیچیده و متصل امروزی است. آینده بنادر ایران در گرو اتخاذ تصمیمات جسورانه امروز است: با سرمایهگذاری در فناوریهای نوین همراه با ارتقای مهارت و مشارکت نیروی انسانی، میتوان از فرصتهای صنعت ۵.۰ برای توسعه پایدار و هوشمند بنادر بهرهبرداری کرد.
در خاتمه باید تأکید کرد که هوشمندسازی بنادر یک سفر (Jouney) است نه یک مقصد نهایی. جهان پیرامون ما پیوسته در حال تغییر و نوآوری است و بنادر هوشمند نیز باید منعطف و یادگیرنده باشند. با امید به اینکه بندر شهیدرجایی و سایر بنادر کشور، در آیندهای نهچندان دور به نمونههای الهامبخش از ترکیب موفق فناوری و انسانمحوری تبدیل شوند. سخن را با نقلقولی از یک متخصص بندری به پایان میبریم: «بنادر هوشمند، تنها بنادری هستند که در دنیای آینده تاب خواهند آورد.»
گروه راهبردی-دکتر مهدی عجمی حادثه آتشسوزی و انفجار مهیب در بندر شهیدرجایی مهمترین بندر کانتینری ایران در ۶اردیبهشت۱۴۰۴ (۲۶آوریل ۲۰۲۵) زنگ خطری برای ضرورت نوسازی و هوشمندسازی بنادر کشور بود. در این رخداد دلخراش که ناشی از اشتباه انسانی و کاستی در مدیریت مواد خطرناک بود، انبارش نامناسب مواد شیمیایی قابل انفجار موجب آتشسوزی و سلسله انفجاراتی شد که دستکم ۷ نفر کشته و بیش از ۱۲۰۰نفر مجروح بر جای گذاشت. این فاجعه، اهمیت بهکارگیری فناوریهای نوین را برای جلوگیری از تکرار حوادث مشابه آشکار ساخت.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، دکتر مهدی عجمی، عضو هیأت علمی گروه سواحل، بنادر و سازههای دریایی دانشگاه صنعتی شاهرود و رئیس پیشین انجمن مهندسی دریایی ایران، در مطلبی تحلیلی و اختصاصی برای این روزنامه به بررسی راهکارهای نوسازی و هوشمندسازی بنادر ایران با استفاده از فناوریهای انقلاب صنعتی چهارم و پنجم و الزامات طراحی حکمرانی فناورانه و انسانمحور در بنادر کشور با نگاهی به فاجعه انفجار در بندر شهیدرجایی بندرعباس پرداخته که در ادامه میخوانید:
الف) مقدمه
بندر شهیدرجایی بهعنوان دروازه اصلی تجارت دریایی ایران حدود ۸۰درصد از حجم تجارت کشور را پوشش میدهد (معادل 90-85درصد ترافیک کانتینری) و هرگونه اختلال در آن، شوک بزرگی به زنجیره تأمین ملی وارد میکند. از اینرو پس از حادثه، مسئولان بر بازسازی بندر با کمک شرکتهای دانشبنیان و بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته از هوش مصنوعی گرفته تا اینترنتاشیاء تأکید کردند. اکنون فرصتی فراهم شده است تا با یک رویکرد تحولآفرین، بنادر کشور را به کمک ترکیبی از مفاهیم انقلاب صنعتی چهارم (Industry 4.0) و انقلاب صنعتی پنجم (Industry 5.0) متحول کنیم؛ بهگونهای که فناوریهای پیشرفته در کنار مشارکت نیروی انسانی، بنادر ایران را هوشمند، ایمن و تابآور سازند. این گزارش ضمن مروری بر مفاهیم و فناوریهای مرتبط با صنعت ۴.۰ و 5.0 در حوزه بنادر، وضعیت کنونی بنادر ایران (با تمرکز بر بندر شهیدرجایی) را ارزیابی کرده و پیشنهادهایی عملی برای حرکت به سوی بنادر هوشمند ارائه میدهد. همچنین نشان داده میشود که چگونه پیادهسازی صحیح این فناوریها میتوانست از وقوع حادثه اخیر جلوگیری کند.
ب) صنعت ۴.۰ در بنادر: فناوریهای کلیدی هوشمندسازی
صنعت ۴.۰ مفهومی است که بر همگرایی سیستمهای فیزیکی-سایبری و دیجیتالسازی فرایندها تأکید دارد. در بنادر، Industry 4.0 معادل مفهوم «بندر هوشمند» است؛ یعنی بندری که از فناوریهای نوین برای بهبود کارایی، ایمنی و رقابتپذیری بهره میگیرد. یک بندر هوشمند از سامانههای الکترونیکی تبادل داده (EDI)، سامانه کنترل ترافیک دریایی (VTS)، سیستمهای مدیریت ترمینال (TOS)، سامانه جامعه بندری (PCS) و مدیریت ناوگان تجهیزات هوشمند استفاده میکند. فناوریهای کلیدی Industry 4.0 در بنادر عبارتند از:
اینترنتاشیاء (IoT): شبکهای از حسگرهای متصل که دادههای لحظهای از وضعیت تجهیزات، محمولهها و شرایط محیطی بندر گردآوری میکنند. با نصب حسگرهای IoT روی کانتینرها، جرثقیلها و سایر تجهیزات، امکان پایش مداوم وضعیت عملیاتی و تشخیص سریع ناهنجاریها فراهم میشود.
تحلیل کلانداده و هوش مصنوعی: حجم عظیم دادههای عملیاتی بندر (از حسگرها، سامانههای تردد، دادههای آبوهوا و ...)، فرصت ارزشمندی برای تصمیمگیری دادهمحور فراهم میکند. با بهکارگیری الگوریتمهای یادگیری ماشین و پلتفرمهای تحلیل داده، الگوهای پنهان در عملکرد بندر شناسایی و پیشبینی میشوند. سیستمهای پیشبینانه قادرند با تحلیل روند تغییرات دما، فشار، ارتعاش و غیره، وقوع خرابی یا حادثه را از قبل پیشبینی کنند.
دوقلوی دیجیتال (Digital Twin): مدل دیجیتال بلادرنگ یک سیستم فیزیکی است که امکان شبیهسازی و پایش از راه دور تجهیزات بندری را فراهم میسازد. در این فناوری، نسخه دیجیتال تأسیسات یا تجهیزات (مثلاً یک مخزن سوخت، جرثقیل ساحلی یا انبار کانتینری) به کمک دادههای حسگرهای IoT بهروز میشود و رفتار سیستم واقعی را در محیط مجازی بازتاب میدهد. از دوقلوی دیجیتال میتوان برای آزمایش سناریوهای بحرانی بدون ریسک فیزیکی بهره برد.
رباتیک و خودکارسازی تجهیزات: Industry 4.0 بهدنبال افزایش خودکارسازی عملیات تکراری و پرخطر است. در بنادر پیشرفته جهان، رباتهای خودگردان و سیستمهای حملونقل خودران )مانند جرثقیلهای خودکار، وسایل نقلیه هدایتخودکار (AGV) و سامانههای پهپادی ( بهکار گرفته شدهاند تا بدون وقفه و با خطای کمتر به جابهجایی کالا بپردازند.
زنجیرهبلوک (Blockchain): فناوری بلاکچین امکان ثبت غیرقابلتغییر تراکنشها و تبادل اطلاعات را در یک دفترکل توزیعشده فراهم میکند. در حوزه بندری، بلاکچین میتواند برای ردیابی منشأ و وضعیت محمولهها بهکار رود و تمام ذینفعان (از گمرک و بندر تا شرکت حملونقل و صاحب کالا) به یک منبع داده مشترک و مطمئن دسترسی داشته باشند.
شکل ۱ - سیر تکامل بنادر از نسل اول تا «بندر هوشمند». در چارچوب طبقهبندی آنکتاد (UNCTAD)، نسل چهارم بنادر بر یکپارچگی دیجیتال در زنجیره تأمین تأکید دارد که پیشنیاز تبدیلشدن به بندر هوشمند است. Industry 4.0 نیز با فناوریهایی نظیر IoT، کلان داده، رایانش ابری و سیستمهای خودکار، همین تحول دیجیتال را در بنادر رقم میزند.
ج) صنعت ۵.۰؛ انقلاب صنعتی انسانمحور
در کنار تحول فناورانه صنعت ۴.۰، طی سالهای اخیر رویکرد جدیدی تحت عنوان صنعت ۵.۰ (Industry 5.0) مطرح شده که بر انسانمحوری در فرآیندهای صنعتی تأکید دارد. اتحادیه اروپا صنعت ۵.۰ را مکمل و ادامهدهنده صنعت ۴.۰ معرفی کرده است که علاوهبر بهرهگیری از فناوریهای نوین، ارزشهای اجتماعی، رفاه نیروی کار و پایداری را محور قرار میدهد. به عبارت دیگر، Industry 5.0 تلاش میکند فناوری را در خدمت انسان قرار دهد و نقش نیروی انسانی را بهعنوان منبع خلاقیت، تصمیمگیری و نوآوری برجسته سازد. این رویکرد با حفظ دستاوردهای اتوماسیونIndustry 4.0، جنبههای مغفول آن را تکمیل میکند؛ بهویژه دغدغههایی مانند مسئولیت اجتماعی، عدالت و رضایت شغلی که در صنعت ۴.۰ کمرنگ بودهاند.
یکی از انتقادهای وارد بر پیادهسازی صنعت ۴.۰ آن است که تمرکز بیش از حد بر خودکارسازی و حذف نقش انسان، محیطهای کاری را برای نیروی کار سرد و ناخوشایند کرده و خلاقیت و ابتکار انسانی را سرکوب میکند. هرچند فناوریهای Industry 4.0 بهرهوری را افزایش میدهند، اما اتکای صرف به ماشینآلات در شرایط اضطراری یا موارد پیشبینینشده میتواند کارایی را مختل کند و نبود دخالت انسانی گاهی به بحران میانجامد. Industry 5.0 در واکنش به همین کاستیها ظهور کرده است تا نوعی تعادل جدید میان انسان و ماشین ایجاد کند. به تعبیر تحلیلگران، Industry 5.0 را میتوان یک «وصله اصلاحی» بر Industry 4.0 دانست که جنبههای انسانی و زیستمحیطی را که در انقلاب صنعتی چهارم به حاشیه رفته بودند، دوباره پررنگ میکند.
سه محور اصلی Industry 5.0 براساس چشمانداز اتحادیه اروپا عبارتند از: ۱- انسانمحوری (Human-Centric) یعنی طراحی فناوریها و فرآیندها با محور قراردادن نیازها و رفاه انسانها؛ ۲-پایداری(Sustainability) تمرکز بر کاهش اثرات زیستمحیطی صنعت و استفاده مسئولانه از منابع؛ ۳- تابآوری (Resilience) افزایش مقاومت سیستمهای صنعتی در برابر اختلالات و بحرانها. چنین صنعتی نهتنها به تولید و سودآوری میاندیشد، بلکه ارزشآفرینی برای همه ذینفعان از کارگران گرفته تا جامعه محلی و محیطزیست را مدنظر قرار میدهد.
از منظر کاربردی در بنادر، Industry 5.0 به معنای ظهور اپراتورهای هوشمند است. اپراتوری را در نظر بگیرید که با استفاده از عینک واقعیتافزوده یا دستگاههای پوشیدنی IoT، اطلاعات حیاتی عملیات را بهصورت لحظهای در میدان دید خود دریافت میکند. چنین کارگری که میتوان او را «کارگر ۵.۰» نامید، قادر است همزمان با ماشینآلات و سیستمهای خودکار تعامل مؤثر داشته باشد و تصمیمهای آگاهانهتری بگیرد. برای نمونه، اپراتور بندر با دریافت هشدار فوری از یک سنسور (مثلاً افزایش دمای یک مخزن سوخت) روی نمایشگر پوشیدنی خود، میتواند سریعاً اقدام لازم را انجام دهد. این ترکیب خرد انسانی و قدرت پردازش ماشین منجر به ارتقای ایمنی و کارایی در محیطهای پیچیده بندری میشود. Industry 5.0 همچنین بر ارتقای مهارتهای نیروی کار تأکید دارد؛ کارکنان باید مهارت کار با دادههای بزرگ، هوش مصنوعی و سیستمهای دیجیتال را فرابگیرند تا بتوانند در کنار ماشینهای هوشمند بهینهترین عملکرد را داشته باشند. رویکرد انسانمحور ایجاب میکند که تحول دیجیتال نه بهعنوان تهدیدی برای اشتغال، بلکه بهعنوان فرصتی برای بهبود شرایط کار و افزایش ایمنی معرفی شود تا مقاومت سنتی در برابر تغییر کاهش یابد.
در ادامه، ضمن بررسی حادثه اخیر بندر شهیدرجایی، نشان خواهیم داد که چگونه ترکیب راهبردهای Industry 4.0 و Industry 5.0 میتواند از تکرار چنین فجایعی جلوگیری کند.
د) حادثه بندر شهیدرجایی؛ درسهایی برای هوشمندسازی
حادثه ناگوار بندر شهیدرجایی، نمونهای دردناک از مخاطرات پنهان در مدیریت سنتی بنادر است. تحقیقات اولیه حاکی از آن است که این رویداد بر اثر انبارش غیراصولی مواد شیمیایی بسیار خطرناک در یکی از محوطههای کانتینری رخ داد. این حادثه از یکسو، حاصل خطای انسانی (بیدقتی در چیدمان کانتینرهای خطرناک و عدمتوجه به اخطارهای ایمنی) و از سوی دیگر، ناشی از ضعف نظارت و فقدان سیستمهای هشداردهنده بود. در این بخش بررسی میکنیم که پیادهسازی فناوریهای Industry 4.0/5.0 چگونه میتوانست از چنین واقعهای جلوگیری کند یا دستکم خسارات آن را کاهش دهد.
نخست، فناوریهای Industry 4.0 در لایه عملیاتی میتوانستند علائم خطر را خیلی زودتر آشکار کنند. برای مثال، اگر کانتینرهای حاوی مواد شیمیایی به حسگرهای هوشمند دما و گاز مجهز بودند و دادههای آنها بهصورت لحظهای پایش میشد، احتمالاً افزایش حرارت غیرعادی یا نشت گاز سریعاً شناسایی و هشدار داده میشد. یک سامانه دوقلوی دیجیتال میتوانست مدل دمایی کانتینرها را دائماً بهروز کند و در صورت عبور دما از حد مجاز، آلارم صادر کند. همچنین دوربینهای حرارتی و پهپادهای نظارتی قادر بودند هرگونه دود یا نشتی را در مراحل اولیه تشخیص دهند. این ابزارها به آتشنشانان و مدیران بندر امکان واکنش سریع قبل از گسترش آتش را میدادند. در مورد بندر شهیدرجایی، حتی اگر وقوع انفجار کاملاً منتفی نمیشد، سیستمهای هشدار سریع میتوانستند منطقه را تخلیه کرده و تلفات جانی را به حداقل برسانند.
دوم، فناوریهای دیجیتال در لایه مدیریتی میتوانستند از انباشت شرایط خطرناک جلوگیری کنند. یکی از مشکلاتی که منجر به این حادثه شد، نبود دید جامع و یکپارچه نسبت به محل نگهداری کالاهای خطرناک و وضعیت آنها بود. در یک بندر هوشمند، تمامی اطلاعات مربوط به محمولهها و انبارش آنها در یک پلتفرم مرکزی ثبت میشود و قابل پایش است. پیادهسازی یک سامانه پنجره واحد بندری که اطلاعات گمرک، بندر، شرکتهای حملونقل و سایر سازمانهای ذیربط را تجمیع کند، باعث شفافیت زنجیره تأمین و نظارت لحظهای بر جابهجایی و نگهداری کالاها میشود. اگر چنین سامانهای در بندر شهیدرجایی وجود داشت، مقامات بندر میتوانستند بهصورت لحظهای ببینند چه موادی کجا انبار شده و آیا شرایط نگهداری آنها ایمن است یا خیر. داشبوردهای مدیریتی لحظهای با نمایش شاخصهایی نظیر تعداد کانتینرهای مواد خطرناک، مدت زمان ماندگاری آنها در محوطه و فاصلهشان از یکدیگر، میتوانست هشدار دهد که انباشت برخی کانتینرهای پرخطر از حد مجاز فراتر رفته است.
سوم، رویکرد Industry 5.0 درسهای مهمی برای جلوگیری از چنین فجایعی دارد. Industry 5.0 تأکید میکند که ارتقای ایمنی تنها با فناوری حاصل نمیشود، بلکه فرهنگ ایمنی و آموزش نیروی انسانی نیز به همان اندازه اهمیت دارد. یکی از دلایل بروز حادثه بندر شهیدرجایی، ناآگاهی یا کمتوجهی برخی کارکنان به پروتکلهای ایمنی در برخورد با مواد خطرناک بود. اگر آموزشهای منظم برای کارکنان برگزار شود مثلاً شبیهسازی وقوع آتشسوزی و نحوه واکنش صحیح آمادگی آنها در شرایط بحرانی بسیار بیشتر خواهد شد. دوقلوی دیجیتال حتی در بخش آموزش هم میتواند مفید باشد: با برگزاری مانورهای شبیهسازیشده در دنیای مجازی، کارگران بندر میتوانند مواجهه با سناریوهای انفجار یا نشت مواد سمی را تمرین کنند بیآنکه واقعاً در معرض خطر قرار گیرند.
Industry 5.0 بر توانمندسازی کارکنان خط مقدم نیز تأکید دارد. به بیان دیگر، اگر کارگران بندر شهیدرجایی در فرآیند تصمیمگیری برای بهبود ایمنی مشارکت داده میشدند، احتمالاً تمهیدات بهتری برای نگهداری مواد خطرناک پیشنهاد میکردند. مثلاً کارگران با تجربه میتوانند نقاط ضعف چیدمان انبارها را شناسایی و گوشزد کنند. یک مدل حکمرانی مشارکتی از توصیههای Industry 5.0 ایجاد کمیتههای ایمنی متشکل از نمایندگان مدیریت و کارگران است تا بهطور مستمر ریسکها را بررسی و راهکار دهند.
در مجموع، حادثه بندر شهیدرجایی نشان داد که ادامه روشهای سنتی و تکیه بر بازرسیهای دستی و واکنش پس از حادثه، دیگر پاسخگوی پیچیدگیها و مخاطرات بنادر مدرن نیست. هوشمندسازی بنادر یک ضرورت حیاتی برای جلوگیری از فجایع آتی است. فناوریهای Industry 4.0 ابزارهای قدرتمندی برای نظارت پیشگیرانه و واکنش سریع فراهم میکنند و Industry 5.0 اطمینان میدهد که این فناوریها به شکلی انسانمحور و با تأکید بر آموزش، مشارکت و رفاه نیروی کار به کار گرفته شوند. در بخشهای بعد، ابتدا وضعیت فعلی بنادر ایران و شکافهای موجود در حوزه دیجیتال را بررسی میکنیم و سپس به راهکارهای عملی برای حرکت به سمت بنادر هوشمند میپردازیم.
ه) ارزیابی وضعیت فعلی بنادر ایران (مطالعه موردی: بندر شهیدرجایی)
بندر شهیدرجایی واقع در استان هرمزگان با وسعتی بالغ بر ۴۰۰۰هکتار و دهها اسکله فعال، بزرگترین بندر تجاری ایران است. این بندر با ظرفیت اسمی حدود ۷ میلیون تن در سال و اتصال مستقیم به شبکه ریلی کشور، شاهراه مبادلات تجاری ایران بهشمار میآید. نقش راهبردی بندر شهیدرجایی در اقتصاد ملی بارها مورد تأکید قرار گرفته و پس از حادثه اخیر، عزم ویژهای برای بازسازی و تجهیز مجدد آن شکل گرفته است. دولت طرحهای توسعه متعددی را از تعریض کانال دسترسی گرفته تا گسترش محوطههای کانتینری و افزایش خطوط ریلی در دست اجرا دارد. در اسناد بالادستی مانند سند اقتصاد دریایی ایران (مصوب ۱۴۰۰) نیز بر پیادهسازی راهکارهای نوین در بنادر تأکید شده است. ماده۸ این سند مشخصاً توسعه سیستمهای دوقلوی دیجیتال در بنادر استراتژیک کشور تا افق ۱۴۰۵ را هدفگذاری کرده است.
باوجود این رویکردهای سیاستی، بررسی میدانی نشان میدهد که بنادر ایران هنوز فاصله قابلتوجهی با استانداردهای بنادر هوشمند جهانی دارند. بسیاری از فرآیندهای عملیاتی و اداری کماکان بهصورت سنتی و کاغذی انجام میشود. در بندر شهیدرجایی تخمین زده میشود که بیش از ۶۰درصد دادهها و سوابق به شکل دستی یا در سیستمهای غیرمتصل ثبت میشود و تنها حدود ۱۵درصداز تجهیزات نظارتی (مانند دوربینها، حسگرها و دستگاههای پایش) ماهیت «هوشمند» دارند.
یکی از مشکلات ساختاری بنادر ایران طولانی بودن تشریفات اداری و گمرکی است که به ایجاد پدیدهای موسوم به «فرهنگ انباشت کالا» منجر شده است. به دلیل کندی فرآیند ترخیص، کالاها گاه برای هفتهها و ماهها در محوطه بندر دپو میشوند. این انبارش بلندمدت علاوه بر کاهش بهرهوری و اشغال ظرفیت، یک ریسک ایمنی تجمعی ایجاد میکند؛ همانطور که در انفجار اخیر نیز مشاهده شد، وجود حجم زیادی از محمولههای خطرناک انباشتهشده بهمثابه بمبهای ساعتی پنهان عمل میکند. مسئولان بندر اعتراف کردهاند که روشهای سنتی دیگر جوابگوی حجم عملیات نیست و نیاز به سیستمهای هوشمند برای مدیریت ترافیک کالا و تسریع تشریفات وجود دارد.
تحریمهای خارجی و محدودیت سرمایهگذاری بینالمللی نیز چالش مضاعفی برای بهروزرسانی بنادر ایجاد کرده است. طی سالهای گذشته به دلیل مشکلات بودجهای، بسیاری از تجهیزات کلیدی بندری (مثل جرثقیلهای گنتری، سامانههای اسکنی کانتینر و ناوگان کشندهها) نتوانستهاند نوسازی شوند. این امر به افت عملکرد و افزایش احتمال خرابی تجهیزات منجر شده است. زیرساختهای ارتباطی و فناوری اطلاعات در بنادر نیز با استانداردهای روز فاصله دارند؛ پوشش شبکه بیسیم پرسرعت در محوطههای بندری کامل نیست و سیستمهای نرمافزاری جزیرهای و قدیمی اجازه تجمیع دادهها را نمیدهند. بهعنوان مثال، هر پایانه بندر شهیدرجایی سامانه عملیاتی مخصوص به خود را دارد که با سایر بخشها یکپارچه نیست و تبادل داده بین آنها عمدتاً دستی صورت میگیرد.
بهطور خلاصه، وضعیت کنونی بنادر ایران را میتوان اینگونه جمعبندی کرد: پتانسیل بالا اما بهرهبرداری پایین. ظرفیتهای فیزیکی و نیروی انسانی موجود است، اراده سیاسی نیز شکل گرفته، اما شکاف فناوری و مهارتی مشهود است. بخش بعدی به معرفی تجربیات موفق جهانی در زمینه بنادر هوشمند میپردازد تا نشان دهد ایران چگونه میتواند با الگوگیری و پرهیز از آزمون و خطای دوباره، این شکاف را پر کند.
و) نمونههای جهانی بنادر هوشمند و قابل الگوبرداری
بسیاری از کشورهای دنیا چه توسعهیافته و چه در حال توسعه طی سالهای اخیر حرکت به سوی بندر هوشمند را آغاز کردهاند. مطالعات سازمانهایی نظیر آنکتاد (UNCTAD) و اسکاپ (ESCAP) نشان میدهد که هوشمندسازی بنادر به یک اولویت در منطقه آسیا-اقیانوسیه تبدیل شده و برنامههای متعددی در این راستا اجرا شده است. در این بخش بهطور خلاصه چند نمونه از تجارب بینالمللی را بررسی میکنیم:
هند: دولت هند با همکاری بخش خصوصی پروژههای گستردهای برای دیجیتالیکردن بنادر آغاز کرده است. به گزارش مجله Maritime Gateway، یکی از ابتکارات هند استفاده از دوقلوی دیجیتال برای دستیابی به «بنادر سبز» است. طبق گزارشها، اجرای آزمایشی بندر هوشمند در سال ۲۰۱۷ در چند بندر بزرگ (از جمله بندر بمبئی، چنای) آغاز شده که شامل بهکارگیری فناوریهایی مثل ناوبری ماهوارهای، IoT، 5G، کلانداده، دوقلوی دیجیتال، AI و بلاکچین بوده است. گام بعدی در هند تدوین استانداردهای ملی و آموزش نیروی انسانی برای بهرهگیری از این فناوریها عنوان شده است.
مالزی: این کشور با موقعیت راهبردی در تنگه مالاکا، جزو پیشروان منطقه در نوسازی بنادر است. از دهه ۱۹۹۰ خصوصیسازی بنادر را انجام داده و بهرهوری را افزایش داده است. ظرفیت مجموع پایانههای مالزی بالغ بر ۴۹میلیون TEU است. دولت مالزی با همکاری بانک جهانی یک استراتژی ملی بنادر تدوین کرده که یکی از ارکان آن هوشمندسازی است. بندر کلانگ به عنوان بندر اصلی کشور، با راهاندازی پنجره واحد Port Community و تبادل داده لحظهای میان سازمانها، زمان انجام تشریفات را از چند روز به چندساعت کاهش داده و شفافیت فرآیندهای گمرکی را بهشدت افزایش داده است.
امارات متحده عربی: بندر جبلعلی در دوبی تحت مدیریت شرکت DP World یکی از پیشرفتهترین بنادر جهان به لحاظ خودکارسازی است. همانطور که پیشتر اشاره شد، در این بندر بخش عمده عملیات کانتینری بهصورت مکانیزه انجام میشود و اتاقکنترل متمرکز با بهره از کلانداده و IoT، لحظهبهلحظه بر تخصیص منابع نظارت دارد. امارات یک استراتژی ملی موسوم به Smart Dubai دارد که بخشی از آن به بنادر هوشمند اختصاص یافته و در آن استفاده گسترده از سنسورها، تحلیل داده و هوش مصنوعی برای افزایش بهرهوری لجستیکی پیشبینی شده است. گروه AD Ports (مدیریتکننده بنادر ابوظبی) نیز پروژههایی برای یکپارچهسازی دیجیتال زنجیره تأمین اجرا کرده است.
مصر: این کشور با کمکهای مالی بانک جهانی و بانک توسعه اروپا، یک برنامه جامع نوسازی بنادر را دنبال میکند. بندر اسکندریه و سایر بنادر اصلی مصر طی پروژهای موسوم به Egypt Port Modenization بیش از ۶ فرآیند بندری را بازمهندسی کرده و اطلاعات عملیاتی را در سامانهای شبیه پنجره واحد مجتمع کردهاند. نتیجه اولیه این پروژه، کاهش قابلتوجه زمان تشریفات و بهبود شفافیت بوده است.
ترکیه: دولت ترکیه نیز برنامههایی برای هوشمندسازی بنادر در دست اقدام دارد. بهعنوان مثال، در بنادر استانبول و ازمیر پروژههای پایلوت برای خودکارسازی جرثقیلهای کانتینری و نصب شبکههای IoT آغاز شده است. ترکیه همچنین درصدد است با توسعه نرمافزارهای بومی مدیریت بندر مشابه PCS و بهکارگیری سیستمهای VTS پیشرفته در تنگه بسفر، ایمنی و کارایی بنادرش را ارتقا دهد. دانشگاههای ترکیه چندین پروژه پژوهشی در زمینه رباتیک بندری و کشتیهای خودران تعریف کردهاند که نشانگر توجه به روندهای فناوری در این کشور است.کره جنوبی: هرچند کرهجنوبی کشوری توسعهیافته است، اشاره به تجربه آن خالی از لطف نیست. طبق آمار، کره دارای ۳۱بندر تجاری و ۲۹بندر محلی است و سالانه بیش از ۱٫1میلیارد تن کالا را در بنادر خود جابهجا میکند. کره از دههها پیش سامانههای پیشرفتهای مانند Port-MIS سیستم اطلاعات مدیریت بندر، TOS سیستم عملیاتی ترمینال، VTS (کنترل ترافیک کشتی) و سامانههای یکپارچه گمرکی را در بنادرش پیاده کرده است. چالش کنونی کره، توسعه قوانین داخلی برای تسهیل فناوریهای هوشمند و پرداختن به مسائلی چون سازگاری اشتغال با اتوماسیون است. کره یک برنامه ملی تحت عنوان بندر هوشمند۲۰۳۰ دارد که در آن تحقیق درباره کشتیهای خودران، پیادهسازی آزمایشی شبکه 5G در بنادر برای ارتباطات فوق سریع و ایجاد زنجیرههای تأمین دیجیتال پیشبینی شده است.
علاوهبر موارد بالا، مطالعه تطبیقی ESCAP در سال۲۰۲1، 6کشور آسیایی (کامبوج، چین، مالزی، میانمار، کرهجنوبی و ویتنام) را از منظر آمادگی بنادر برای هوشمندسازی بررسی کرده و برای هریک نقشه راهی پیشنهاد داده است. در جدول 1 خلاصهای از وضعیت این کشورها ارائه شده است
جدول ۱: برنامه توسعه بنادر هوشمند در 6کشور منتخب منطقه آسیا-اقیانوسیه بر اساس مطالعه ESCAP. این جدول نشان میدهد باوجود تفاوتهای اقتصادی، محورهای مشترکی در الگوهای گذار به بندر هوشمند وجود دارد؛ از جمله تأکید بر سیستمهای یکپارچه تبادل داده (PCS/Single Window)، استفاده از IoT و اتوماسیون در فازهای بعدی و اهمیت آموزش و اصلاح قوانین. ایران نیز میتواند با الهام از این تجربیات و بومیسازی راهکارها، مسیر تحول بنادر خود را هموار سازد.
کشور وضعیت بنادر و چالشها برنامه بنادر هوشمند نقش دولت نقش ESCAP
کامبوج چند بندر کوچک داخلی و ۴ بندر دریایی؛ فقط دو بندر دارای سامانه اطلاعات بندری هستند (پنومپن و سیهانوکویل). بهرهوری پایین به دلیل عملیات دستی و کیفیت پایین دادهها. تدوین استراتژی ملی بندر هوشمند با تمرکز بر افزایش کارایی، شفافیت و پاسخگویی؛ حرکت به سمت اتوماسیون، رهگیری بلادرنگ محمولهها و اشتراک داده میان ذینفعان. تأمین بودجه (ملی یا کمکهای توسعهای) و مشارکت دادن بخش خصوصی. کمک در تهیه برنامه راهبردی، اسناد قانونی و برگزاری کارگاههای آموزشی برای کارکنان بندری.
چین چندین بندر عظیم در سطح جهانی؛ دولت از ۲۰۱۷ پروژه پایلوت بندر هوشمند را آغاز کرد (بنادر شانگهای، نینگبو، چینگدائو و ...). چالشها: هزینه بالای اتوماسیون کامل، انعطافپذیری پایین خدمات سنتی و عدم هماهنگی بین ذینفعان. لایههای فناوری: بهرهگیری گسترده از IoT، 5G، دادههای بزرگ، دوقلوی دیجیتال، AI و بلاکچین در بنادر پایلوت. گام بعدی: تدوین استانداردها و حمایت از نوآوریهای بومی، توسعه کاربردهای شبکه 5G. سرمایهگذاری عظیم دولتی در R&D و زیرساختها؛ ارتباط با شرکتهای فناوری و ارائه مشوق برای نوآوری. تسهیل ارتباطات بینالمللی، انتقال دانش و همکاری در استانداردسازی دادهها.
مالزی ۲۰ بندر تجاری فعال (شامل کلانگ، تانجونگپِلاپاس و کوانتان)؛ از دهه ۹۰ خصوصیسازی بنادر صورت گرفته و بهرهوری بالا رفته است. ظرفیت کل حدود ۴۹ میلیون TEU. تدوین استراتژی ملی بنادر با همکاری بانک جهانی؛ اجرای پروژههای توسعه هوشمندسازی در بنادر اصلی(کلانگ، PTP، سپانگار)؛ تمرکز بر دیجیتالیسازی فرآیندها و اصلاح ساختار مدیریتی. بازنگری طرحهای توسعهای با محوریت فناوری، فراهم کردن مشوقهای مالی برای جذب سرمایهگذار بخش خصوصی در پروژههای هوشمند. اشتراک دانش منطقهای؛ تهیه راهنماهای فنی؛ برگزاری دورههای آموزشی تخصصی مدیران بندری. (مالزی به عنوان الگوی موفق به سایر کشورها مشاوره میدهد).
میانمار دارای چند بندر کوچک با زیرساخت ضعیف؛ مقاومت اداری در برابر تغییر، کمبود نیروی متخصص و ضعف بودجهای از چالشهاست. اغلب عملیات بندری دستی و کند است. برنامه بندر هوشمند به صورت فازبندی: فاز ۱) راهاندازی PCS ملی، مدیریت ازدحام و سیستم کنترل ترافیک کشتی (VTMS)؛ فاز ۲) اتوماسیون تجهیزات، سیستمهای امنیتی دسترسی و ردیابی کامیونها؛ همچنین پیادهسازی پنجره واحد گمرکی. تأمین بودجه از محل کمکهای خارجی (ODA) و بودجه ملی؛ جلب مشارکت بخش خصوصی در توسعه زیرساخت؛ اصلاح قوانین دستوپاگیر اداری. تدوین برنامه استراتژیک هوشمندسازی برای میانمار؛ کمک به تنظیم اسناد حقوقی؛ برگزاری کارگاههای آموزشی برای پرسنل بندری.
کره جنوبی جزو کشورهای پیشرو؛ ۳۱ بندر تجاری و ۹۷۷ پست اسکله فعال. سیستمهای اطلاعاتی پیشرفته (Port-MIS)، سیستمهای عملیاتی ترمینال پیشرفته، سامانه یکپارچه گمرکی و شبکههای ارتباطی قوی در بنادر مستقرند. ایجاد لجستیک دریایی هوشمند؛ تحقیق و توسعه درباره کشتیهای خودران؛ راهاندازی زیرساختهای آزمایشی شبکه 5G در بنادر جهت ارتباطات لحظهای تجهیزات. همچنین برنامههایی برای توسعه کوبوتها در بنادر بزرگ (جهت همکاری با کارگران در عملیات). حمایت دولت از نوآوری (از طریق دانشگاهها و شرکتهای دانشبنیان کرهای)؛ تسهیل همکاری بین بخش خصوصی و نهادهای دولتی برای اشتراک دادهها؛ تدوین قوانین هوشمندسازی صنایع. اشتراک دانش با سایر کشورها؛ تهیه دستورالعملهای استاندارد؛ برگزاری دورههای آموزشی منطقهای در حوزه بندر هوشمند.
ویتنام دارای چند بندر مهم تجاری (هایفونگ، سایگون و …) با رشد سریع تجارت. چالشها: عقبماندگی نسبی زیرساخت IT بندری، نیاز به سرمایهگذاری در تجهیزات نو، و محدودیت مهارتهای دیجیتال نیروی کار. طرح دولت برای توسعه بندر هوشمند ۲۰۲۵ شامل: راهاندازی سیستمهای PCS در بنادر اصلی، یکپارچهسازی سیستمهای اطلاعاتی بنادر شمالی و جنوبی، ارتقای سیستمهای ردیابی محموله و تجهیزات. همچنین همکاری با کرهجنوبی برای آزمایش فناوریهای نوین (مانند رباتهای خودکار در بندر کاتلای). جذب سرمایه خارجی (مثلاً سرمایهگذاری ژاپن در توسعه ترمینال هوشمند)، اصلاح قوانین گمرکی برای پذیرش اسناد الکترونیک، تربیت نیروی متخصص از طریق اعزام به دورههای آموزشی در خارج. ارائه مشاوره فنی در طراحی طرح جامع بندر هوشمند؛ تسهیل ارتباط و انتقال فناوری بین ویتنام و کشورهای موفق؛ حمایت از پایلوتهای منطقهای مشترک.
ز) پیشنهادهای اجرایی برای پیادهسازی بنادر هوشمند در ایران
برای دستیابی به بنادر هوشمند، ایمن و کارآمد در ایران (به ویژه با تأکید بر بندر شهیدرجایی به عنوان پایلوت)، مجموعهای از اقدامات فنی و مدیریتی پیشنهاد میشود. این اقدامات با درنظر گرفتن زیرساختها و شرایط فعلی کشور، به صورت مرحلهبندیشده و تدریجی طراحی شدهاند تا امکان اجرا با منابع موجود فراهم شود:
راهاندازی سامانه یکپارچه اطلاعات بندر (پنجره واحد): گام اول ایجاد یک پلتفرم متمرکز تبادل داده است که همه نهادهای درگیر (بندر، گمرک، شرکتهای حملونقل، پایانهها، بانکها و سازمانهای نظارتی) را به هم متصل کند. مشابه تجربه مالزی، این سامانه کلیه اطلاعات ورود کشتی، اسناد گمرکی، اعلانهای ترخیص و وضعیت محمولهها را بهصورت آنلاین میان ذینفعان به اشتراک میگذارد. نتیجه این اقدام حذف ورود داده تکراری، کاهش چشمگیر زمان تشریفات (از چند روز به چند ساعت) و افزایش شفافیت و نظارت لحظهای بر جریان کالا خواهد بود. سامانه پنجره واحد باید داشبورد مدیریتی با شاخصهای کلیدی (مانند تعداد کانتینرهای در انتظار ترخیص، میانگین زمان اقامت کانتینر، حجم جابهجایی روزانه و ...) داشته باشد تا مدیران بتوانند گلوگاهها را شناسایی و تصمیمات سریع بگیرند.
گسترش شبکه حسگرها و پایش محیطی (IoT) :همزمان با سامانه اطلاعاتی، زیرساخت IoT بندری باید توسعه یابد. پیشنهاد میشود صدها حسگر بیسیم در نقاط کلیدی بندر نصب شود: روی کانتینرهای کالاهای خطرناک برای سنجش دما و گاز، روی جرثقیلها و تجهیزات سنگین برای اندازهگیری وضعیت فنی و در محیط پیرامونی برای پایش شرایط آبوهوایی. این حسگرها تصویر لحظهای و دقیقی از وضعیت عملیاتی بنادر ارائه داده و هرگونه تغییر غیرعادی را بلافاصله اعلام میکنند. افزون بر این، بهکارگیری پهپادهای نظارتی و دوربینهای هوشمند در محوطه بندر توصیه میشود. پهپادها میتوانند مناطق وسیع بندر را گشتزنی کرده و ویدئوهای زنده به مرکز کنترل ارسال کنند. دوربینهای مجهز به هوش مصنوعی نیز میتوانند رویدادهایی مانند دود، آتش، نشت مواد خطرناک یا ورود غیرمجاز را تشخیص و هشدار دهند. این شبکه پایش محیطی مانند سیستم عصبی بندر عمل میکند و امکان واکنش پیشگیرانه به وضعیت اضطراری را فراهم میآورد.
ایجاد دوقلوی دیجیتال و سامانه شبیهسازی بحران: پیشنهاد میشود مدلهای مجازی از بخشهای حساس بندر (بهویژه انبارهای مواد خطرناک، مخازن سوخت و ایستگاههای بارگیری) ایجاد و پیوسته با دادههای واقعی حسگرها بهروز شود. سپس با استفاده از این دوقلوها، سناریوهای بحرانی مانند انفجار نیترات آمونیوم یا واژگونی یک جرثقیل بر اثر طوفان در محیط شبیهسازیشده اجرا شود. این تمرینها چند سود اصلی دارد: اولاً ضعفهای زیرساخت فعلی در مواجهه با بحران آشکار میشود (مثلاً شاید نیاز باشد مخازن آتشنشانی در جای بهتری نصب شوند). ثانیاً آموزش عملی کارکنان در شرایط شبهواقعی انجام میشود و آمادگی آنها در مواقع واقعی افزایش مییابد. نتایج شبیهسازیها میتواند برای بازنگری پروتکلهای ایمنی و طراحی ایستگاههای کاری امنتر به کار رود. برگزاری منظم رزمایشهای مبتنی بر این مدلها، فرهنگ ایمنی را در بندر نهادینه میکند.
بهکارگیری فناوری بلاکچین برای شفافیت و ردیابی: توسعه یک پلتفرم بلاکچینی مشترک بندر و گمرک پیشنهاد میشود تا سوابق مهم زنجیره تأمین بهصورت غیرقابل تغییر ثبت شود. اطلاعاتی چون منیفست کشتی، گواهیهای مبدا، مجوزهای ترخیص، گزارشهای بازرسی کانتینر و قراردادهای حمل میتوانند روی بلاکچین ذخیره شوند. هر محموله در کل مسیر خود یک شناسه منحصربهفرد و تاریخچهای تغییرناپذیر خواهد داشت. این امکان ردیابی منشا کالا را میدهد و سازمان بنادر، گمرک، استاندارد و حتی عموم مردم (در حد مجاز) میتوانند به سوابق حمل یک محموله دسترسی داشته باشند و از اصالت آن اطمینان یابند. چنین شفافیتی باعث کاهش فساد و قاچاق میشود. افزون بر این، در صورت بروز حادثهای مانند انفجار، ثبت بلاکچینی به سرعت مشخص میکند کدام شرکتها یا افراد مسئول حمل و نگهداری مواد خطرناک مربوطه بودهاند. اجرای این طرح نیازمند همکاری نزدیک با سازمان گمرک ایران و احتمالاً استفاده از پلتفرمهای بلاکچینی بومی (برای رفع دغدغههای حاکمیتی) است.
استفاده از رباتهای همکار (کوبوتها) در عملیات بندری: در بازسازی زیرساختهای بنادر و انبارهای شهیدرجایی، پیشنهاد میشود ورود رباتهای هوشمند به صورت فازبندیشده انجام شود. در فاز اول، میتوان از کوبوتها در انبارهای کالاهای خطرناک استفاده کرد تا وظایف پرریسکی مانند جابهجایی بشکههای مواد شیمیایی یا نمونهبرداری از مخازن را بهعهده گیرند. مثلاً طراحی و بهکارگیری چند ربات چرخدار یا بازوی رباتیک ساخت داخل (مطابق استاندارد ISO 8373) برای حمل و چینش محمولههای شیمیایی در ترمینال۲ بندر شهیدرجایی بهصورت پایلوت آغاز شود. بودجه این پایلوت حدود ۲میلیون دلار (در حدود یکدرصد درآمد سالانه بندر در سال ۱۴۰۱) برآورد میشود. در فازهای بعدی، کوبوتها میتوانند در عملیات عمومیتر نیز بهکار گرفته شوند؛ برای نمونه رباتهای کمکی کنار جرثقیلرانها برای انتقال ابزار و انجام وظایف یاریرسان استفاده شوند. مطالعات نشان داده اینگونه رباتها میتوانند سرعت بارگیری را حداقل ۲۰درصد افزایش دهند و خستگی اپراتورها را کم کنند. البته پذیرش کوبوتها نیازمند آموزش کارکنان است تا نگرانی از جایگزینی کاهش یابد.
بازمهندسی فرآیندها با رویکرد ناب (Lean) و نقشهبرداری جریان ارزش (VSM): پیش از پیادهسازی فناوری پیچیده، باید فرآیندهای موجود بندر مدلسازی و تحلیل شوند تا گلوگاهها و اتلافها شناسایی شود. تکنیک Value Stream Mapping (نقشه جریان ارزش) ابزار مناسبی برای این کار است. تیمی از کارشناسان بندر و مشاوران صنعتی باید تمام مراحل چرخه یک محموله (از ورود کشتی به لنگرگاه تا خروج کامیون حامل کالا) را ترسیم کرده و زمان و هزینه هر گام را اندازهگیری کنند. خروجی این تحلیل، نقشهای از جریان ارزش است که مراحل ارزشآفرین و مراحل زائد (مانند انتظار، بازرسیهای تکراری و حرکات اضافی) را نشان میدهد. سپس میتوان با بازطراحی فرآیندها، بسیاری از مراحل زائد را حذف یا موازی کرد. بهعنوان مثال، اگر در نقشه ارزش مشخص شود یک محموله در سه مرحله مجزا اطلاعات تکراری ثبت میکند، این مراحل میتوانند ادغام شوند. یا اگر یک مدرک کاغذی بین چند سازمان دستبهدست میشود، میتوان آن را الکترونیکی کرد. این بازمهندسی کمک میکند پیشنیازهای اصلاحی قبل از خودکارسازی تعیین شود؛ زیرا اتوماسیون فرآیند ناکارا نتیجه مطلوب نخواهد داشت. در بندر شهیدرجایی، VSM میتواند برای سادهسازی رویههای گمرکی و کاهش تشریفات اداری بسیار مفید باشد.
استقرار «اپراتورهای تحلیلی» و سیستمهای بازخورد لحظهای: ساختار سازمانی بندر شهیدرجایی باید طوری تغییر کند که واحد تحلیل دادهای چابک در مرکز عملیات بندر تشکیل شود. در این واحد، چند تحلیلگر داده حضور خواهند داشت که وظیفهشان رصد لحظهای شاخصهای کلیدی و ارائه گزارشهای تصمیمی به مدیران است. این نقش جدید در چارچوب Industry 5.0 بسیار حیاتی است؛ زیرا انسان را در نقش نظارتی سیستمهای خودکار قرار میدهد. تحلیلگران با استفاده از داشبوردهای هوشمند وضعیت حسگرها و سیستمها را پایش میکنند. مثلاً اگر بازدهی یک جرثقیل افت کند یا دمای انباری بالا رود، به سرعت مدیران مربوطه را مطلع میکنند. علاوهبر این، باید سیستمهای بازخورد فوری در تجهیزات پیاده شود؛ به این معنی که هر دستگاه یا سامانه، وضعیت خود را بیدرنگ به اتاق کنترل گزارش کند. برای نمونه، یک جرثقیل در صورت بروز نقص، پیام خطا بهصورت خودکار ارسال کند یا یک کامیون هوشمند مسیر و زمان سفر خود را بهطور آنی ثبت کند. ترکیب این بازخوردهای سریع با تحلیل انسانی (هوش ترکیبی) باعث اصلاح مداوم رویهها میشود؛ بهطوری که اگر تحلیلگر ببیند یک مسیر خاص همیشه دچار ترافیک میشود، میتواند پیشنهاد تغییر مسیر دهد یا اگر سنسور دمایی بگوید یک نوع کانتینر همواره مشکل دما دارد، مدیران را از لزوم ایجاد سایبان آگاه سازد.
آموزش و توانمندسازی نیروی انسانی: هیچ برنامه هوشمندسازی بدون توجه به نیروی انسانی موفق نخواهد بود. لذا یک برنامه جامع آموزش مهارتهای دیجیتال برای مدیران و کارکنان بنادر طراحی و اجرا شود. این برنامه باید چندسطحی باشد: برای مدیران ارشد دورههای آشنایی با مفاهیم تحول دیجیتال، تحلیل داده و حکمرانی هوشمند ارائه شود تا حمایت و درک آنها جلب شود. برای کارکنان عملیاتی، کارگاههای آموزشی کار با تجهیزات جدید (حسگرها، RFID، تبلتهای صنعتی و...) و دورههای ایمنی پیشرفته در محیطهای خودکار برگزار شود. همچنین آموزش مهارتهای دادهکاوی و کار با نرمافزارهای تحلیلی به تحلیلگران منتخب داده، باعث تقویت بخش تحلیل داده داخلی میشود. الگوگیری از کشورهایی مثل مالزی مفید است. در مالزی برنامه «اپراتور دیجیتال بندر» سالانه ۵۰۰۰نیروی متخصص تربیت میکند. ایران نیز میتواند با همکاری دانشگاههای صنعتی-دریایی-ساحلی و سازمان فنیوحرفهای، دورههای تئوری-عملی برای تربیت متخصصان هوشمندسازی بنادر برگزار کند. این اقدامات علاوهبر ارتقای توان داخل، ترس نیروی کار از فناوریهای جدید را کاهش میدهد؛ کارگران وقتی ببینند آموزش میبینند تا در کنار فناوری کار کنند، احساس امنیت شغلی و انگیزه بیشتری خواهند داشت.
اصلاح ساختار حکمرانی و مشارکت ذینفعان: هوشمندسازی بندر فقط یک پروژه فنی نیست، بلکه نیازمند تحول نهادی است. پیشنهاد میشود کارگروههای بینسازمانی برای نظارت بر اجرای پروژههای هوشمندسازی تشکیل شود. بهعنوان مثال، کمیته هماهنگی مشترکی بین سازمان بنادر، گمرک، وزارت راهوشهرسازی، سازمان محیطزیست و سایر دستگاههای مرتبط میتواند پروژه پنجره واحد و تبادل دادهها را دنبال کند تا مقاومتبخشی کاهش یابد. همچنین لازم است ادغام یا ایجاد درگاه مشترک تصمیمگیری بین نهادهای موازی انجام شود. Industry 5.0 بر حکمرانی مشارکتی تأکید دارد؛ یعنی در تدوین نقشه راه و استانداردهای هوشمندسازی، صدای همه ذینفعان (بخش خصوصی، کسبوکارهای بندری، کارگران، دانشگاهیان و جامعه محلی) شنیده شود. برای تحقق این هدف میتوان از طریق اتاقهای بازرگانی و شوراهای منطقهای، نظرات و نگرانیهای این گروهها را جمعآوری و در برنامهها لحاظ کرد. موضوع دیگر، اجرای جدی مقررات ضدفساد و شفافیت است. ترکیب فناوریهایی مانند بلاکچین با عزم قاطع حاکمیتی در مبارزه با فساد، اعتماد عمومی را به پروژههای هوشمندسازی جلب و مشارکت بخش خصوصی را افزایش میدهد. دولت میتواند با ارائه مشوقهای مالیاتی برای سرمایهگذاری در فناوری بندری، جذب بخش خصوصی و شرکتهای دانشبنیان را تسهیل کند. اصلاح ساختار سازمانی و حاکمیت دادهمحور فرآیندی زمانبر، اما بنیادی برای موفقیت صنعت ۴.۰ و ۵.۰ است.
پایش و ارزیابی مستمر پیشرفت: نهایتاً، برای اطمینان از حرکت در مسیر درست، سامانهای برای رصد و ارزیابی پیشرفت راهاندازی شود. این سامانه میتواند به صورت یک پنل مدیریتی باشد که هرماه شاخصهای کلیدی تحول دیجیتال بندر را گزارش میدهد. نمونهای از شاخصهای پیشنهادی عبارتند از: درصد فرآیندهای دیجیتالیشده، تعداد حسگرها و تجهیزات هوشمند فعال، تعداد کاربران سامانه پنجره واحد، میانگین زمان سرویسدهی به کشتیها، حجم تبادل داده روزانه، شاخصهای ایمنی (تعداد حوادث یا نزدیکحادثهها) و میزان رضایت مشتریان بندر. رصد این شاخصها به مدیران امکان میدهد پیشرفت را اندازهگیری کرده و بخشهای عقبمانده را شناسایی کنند. چرخه بازخورد نیز از طریق گزارشهای دورهای تکمیل میشود؛ به این صورت که براساس نتایج واقعی، استانداردها و برنامهها بازنگری میشوند. مهم است که هوشمندسازی بنادر بهعنوان یک پروژه نهایی تلقی نشود، بلکه فرآیندی مستمر از یادگیری سازمانی باشد. لذا بودجه مشخصی برای پایش و نگهداری پروژهها (پس از اجرا) و آموزش دورهای کارکنان در نظر گرفته شود تا دستاوردها پایدار بماند.پیشنهادهای فوقترکیبی از اقدامات فناورانه و انسانمحور هستند که روح Industry 4.0 و 5.0 را با هم منعکس میکنند. اجرای گامبهگام این راهکارها پایههای حکمرانی هوشمند بندری را بنا مینهد که در آن تصمیمات دادهمحور و مشارکتی است. با این نقشه راه عملیاتی، بنادر ایران در عرض چندسال میتوانند به سمت استانداردهای جهانی بنادر هوشمند حرکت کرده و از قافله تحول دیجیتال عقب نمانند.
ح) موانع و چالشهای پیادهسازی
Industry 4.0 و 5.0 در بنادر ایران
بدیهی است که اجرای برنامه بلندپروازانه فوق، با چالشها و موانعی نیز روبهرو خواهد بود. شناخت این چالشها برای برنامهریزی واقعبینانه و مدیریت ریسک ضروری است. مهمترین موانع عبارتند از:
فرسودگی تجهیزات و زیرساخت: بسیاری از داراییهای فیزیکی در بنادر ایران (از جرثقیلها تا سیستمهای برق و مخابرات) قدیمی هستند و شاید با فناوریهای جدید سازگاری نداشته باشند. نوسازی گسترده به سرمایه کلان نیاز دارد که تأمین آن در کوتاهمدت دشوار است. همچنین زیرساختهای ارتباطی مانند فیبرنوری پرظرفیت یا پوشش کامل شبکه 4G/5G در محوطه بنادر موجود نیست و باید توسعه یابد.
کمبود منابع مالی پایدار: اجرای پروژههای هوشمندسازی نیازمند سرمایهگذاری مداوم است، در حالیکه بودجههای دولتی اغلب ناپایدار و متاثر از تحولات اقتصادی هستند. تحریمها نیز امکان تامین مالی خارجی را محدود کردهاند. بدون یک مدل مالی نوآورانه (مثلاً مشارکت عمومی-خصوصی یا وامهای توسعهای)، ممکن است پروژهها نیمهکاره رها شوند.
فقدان نیروی انسانی متخصص: شکاف مهارتی یکی از چالشهای جدی است. در حال حاضر تعداد مهندسان آشنا به IoT، کلانداده، هوش مصنوعی و سایر حوزههای مرتبط با بندر هوشمند در سازمان بنادر و شرکتهای تابعه محدود است. برای اجرای پروژهها یا باید از مشاوران خارجی استفاده کرد که هزینهبر است، یا نیروی انسانی موجود را به سرعت آموزش داد که زمانبر خواهد بود. ضمن اینکه حفظ نیروهای متخصص در سیستم دولتی با توجه به اختلاف حقوق بخش خصوصی، خود مسئلهای است.
مقاومت در برابر تغییر و دغدغههای نیروی کار: هر تحول تکنولوژیکی بزرگی با مقاومتهایی از سوی بدنه سازمان و کارکنان مواجه میشود. برخی کارمندان ممکن است هوشمندسازی را تهدیدی برای امنیت شغلی خود تلقی کنند و بهطور پنهان یا آشکار در برابر آن مقاومت کنند. همچنین فرهنگ سازمانی سنتی که به روشهای کهنه خو گرفته، بهراحتی تن به تغییر نمیدهد. غلبه بر این مقاومت نیازمند برنامههای مدیریت تغییر، آموزش گسترده و مشارکت دادن کارکنان در فرآیند تحول است. Industry 5.0 بر همین نکته تاکید دارد که با انسانمحوری میتوان ترس از بیکاری و تغییر را کاهش داد و کارگران را بهعنوان شریک تحول همراه کرد.
تعدد ذینفعان و چالش هماهنگی: در اکوسیستم بندری ایران سازمانها و نهادهای متعددی دخیلاند؛ از سازمان بنادر بهعنوان متولی اصلی گرفته تا گمرک، شرکتهای کشتیرانی، مناطق آزاد، ارگانهای انتظامی و امنیتی و ... که هرکدام منافع و اولویتهای خاص خود را دارند. اجرای یکپارچه سیستمها مستلزم همکاری نزدیک همه این بازیگران است، اما در عمل جزیرهای عملکردن نهادها مانع پیشرفت خواهد شد. برای نمونه، اگر گمرک نخواهد روالهای خود را تغییر دهد، پنجره واحد عملی نخواهد شد. لذا هماهنگی بینبخشی یک چالش اساسی است و نیاز به حمایت سطوح بالای حاکمیت (هیات دولت) و شاید مصوبات الزامآور قانونی دارد.
نگرانیهای امنیت سایبری: هرچه بنادر هوشمندتر شوند، سطح حملات سایبری بالقوه نیز افزایش مییابد. سیستمهای متصل و دادههای انباشته، هدف جذابی برای هکرها و خرابکاران سایبری خواهند بود. با توجه به سابقه تهدیدات سایبری علیه زیرساختهای ایران، باید از ابتدا ملاحظات امنیت اطلاعات بهدقت رعایت شود (نظیر استفاده از شبکههای اختصاصی، دیوارههای آتش قوی، سیستمهای تشخیص نفوذ، آموزش پرسنل در زمینه امنیت سایبری و ...). عدمتوجه به این موضوع میتواند به حوادث جدی (مانند فلجشدن عملیات بندر بر اثر بدافزار) منجر شود.نبود استانداردها و چارچوبهای بومی: بیشتر فناوریهای Industry 4.0 وارداتی هستند و استانداردهای مورد استفاده نیز خارجیاند. برای انطباق این فناوریها با مقررات و شرایط بومی (مثلاً استانداردهای سازمان ملی استاندارد یا الزامات گمرکی)، نیاز به بومیسازی وجود دارد. تاکنون مقررات روشنی درباره مسائلی چون اسناد دیجیتال در گمرک، امضای الکترونیکی، مسئولیت حقوقی حوادث ناشی از سامانههای خودکار و ... تدوین نشده است که این خود یک خلأ قانونی محسوب میشود. باید همزمان با اجرای پروژههای فنی، چارچوبهای حقوقی و استانداردهای ملی مرتبط تدوین شود.
این چالشها واقعی و جدی هستند، اما قابل رفع نیز هستند مشروط بر آنکه برنامه تحول دیجیتال با دید بلندمدت و همهجانبهنگر تدوین شود. در بخش بعدی، اقدامات و فرصتهایی که میتواند به غلبه بر موانع فوق کمک کند مرور میشود.
ط) فرصتها و اقدامات پیشرو
باوجود چالشهای ذکرشده، عوامل قوت و فرصتهای متعددی نیز به حمایت از برنامه هوشمندسازی بنادر ایران برخاستهاند. برای پیشبرد موفق این برنامه، بهرهگیری از فرصتها و اجرای اقدامات تکمیلی زیر توصیه میشود:
۱. توسعه زیرساختهای ارتباطی پرظرفیت: همانطور که اشاره شد، شبکههای ارتباط داده ستونفقرات بنادر هوشمند هستند. خوشبختانه در داخل کشور شرکتهای مخابراتی توانمندی وجود دارند. با یک سرمایهگذاری مشترک بین سازمان بنادر و وزارت ارتباطات، میتوان پوشش کامل فیبرنوری و شبکه 5G را در محوطههای بندری ظرف یکی، دو سال آینده محقق کرد. این کار پایه اجرای IoT و سیستمهای بلادرنگ را فراهم میسازد. همچنین راهاندازی مراکز داده محلی (Local Data Center) در نزدیکی بنادر برای پردازش سریع دادهها و رعایت الزامات امنیتی ضروری است.
۲. تدوین نقشه راه ملی تحول دیجیتال بنادر: برای جلوگیری از اقدامات جزیرهای و تضمین تداوم پروژهها، نیاز به یک نقشه راه جامع است که اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت را مشخص کند. پیشنهاد میشود شورایی متشکل از نمایندگان وزارت راه، سازمان بنادر، گمرک، سازمان برنامه و بودجه، بخش خصوصی بندری و اساتید دانشگاه تشکیل و ظرف ۶ماه این نقشه راه را تدوین کند. در این نقشه مثلاً هدفگذاری شود که تا سال ۱۴۰۵ پنجره واحد بندری کامل شود، تا ۱۴۰۶ دوبندر بزرگ کشور به سطح استانداردهای Industry 4.0 برسند و تا ۱۴۱۰ دیدگاههای Industry 5.0 (انسانمحوری و پایداری) در تمامی بنادر پیاده شود. این نقشه راه باید شامل زمانبندی، مسئولیت هر نهاد، برآورد منابع مالی و شاخصهای پایش باشد. تصویب این سند در دولت یا شورایعالی ترابری، ضمانت اجرایی آن را افزایش میدهد.
۳. همکاریهای بینالمللی هدفمند: علیرغم تحریمها، امکان تعاملات فنی و آموزشی با برخی کشورها و سازمانهای بینالمللی فراهم است. سازمانهایی نظیر ESCAP و بانک جهانی پروژههای منطقهای در زمینه بنادر هوشمند دارند که میتوان از آنها بهره گرفت. همچنین کشورهایی مثل هلند و ژاپن تجربه و فناوری بسیار بالایی در بندر هوشمند داشته و روابط دوستانهای با ایران دارند. میتوان از طریق کارگروههای مشترک یا قراردادهای مشاوره، از دانش آنها استفاده کرد. حتی در شرایط تحریم، اعزام تیمهای فنی ایرانی به بازدید میدانی از بنادر هوشمند خارجی (مثلاً بندر روتردام یا بندر یوکوهاما) و انجام پروژههای Pilot مشترک در مقیاس کوچک، امکانپذیر و بسیار مفید است. چنین تعاملاتی به کاهش منحنی یادگیری ما کمک میکند و از اتلاف وقت و هزینه جلوگیری خواهد کرد.۴. تأمین مالی خلاقانه و جذب سرمایهگذاری: با توجه به محدودیت بودجه دولت، باید از راهکارهای متنوع مالی برای تأمین سرمایه پروژهها بهره برد. یکی از گزینهها مدل Public-Private Partnership (PPP) است که در آن، بخش خصوصی سرمایهگذاری میکند و در ازای آن برای مدت مشخصی از محل صرفهجوییها یا درآمدهای جدید سهم میبرد. بهعنوان مثال، میتوان پروژه نصب حسگرها و دوربینهای هوشمند را به یک کنسرسیوم خصوصی-دانشبنیان سپرد تا پس از اجرا، بخشی از افزایش درآمد ناشی از کاهش سرقت یا افزایش سرعت عملیات را دریافت کنند. گزینه دیگر فاینانس خارجی از محل کشورهای علاقهمند (مانند چین) یا صندوقهای توسعهای است که البته پیچیدگیهای سیاسی خود را دارد. رویکرد دیگر، بهرهمندی از اوراق قرضه آبی (Blue Bonds) میتواند باشد.
۵. پایش جایگاه بینالمللی بنادر ایران: بنادر جهان هرساله در شاخصهایی مثل شاخص عملکرد لجستیک (LPI) و شاخص اتصال خطوط کشتیرانی (LSCI) رتبهبندی میشوند. با هوشمندسازی، انتظار میرود رتبه بنادر ایران در این شاخصها بهبود یابد. بنابراین پیشنهاد میشود یک تیم تخصصی، تغییرات این رتبهها را رصد کند و گزارش آن را مستقیم به هیات دولت و مجلس ارائه دهد. این کار باعث میشود اثرگذاری تحول دیجیتال بر رقابتپذیری ایران در کریدورهای ترانزیتی (مثلاً کریدور شمال-جنوب) ملموس شده و حمایت سیاسی از ادامه سرمایهگذاریها حفظ شود. اجرای موفق پروژههای هوشمندسازی میتواند سهم ایران را از ۱۲درصد فعلی به حدود ۲۵درصد افزایش دهد. این ارقام اهمیت استراتژیک موضوع را نشان میدهد.در نهایت، انتخاب امروز ما بین «نگهداشت سیستمهای فرسوده» و «پرش به آینده» است. بنادر ایران برای باقی ماندن در عرصه رقابت منطقهای و جهانی، چارهای جز حرکت به سمت استانداردهای جدید ندارند. Industry 4.0/5.0 دیگر یک انتخاب تجملاتی نیستند، بلکه به تعبیر کارشناسان یک ضرورت اجتنابناپذیر برای بقا و پیشرفت بهشمار میروند و نه یک انتخاب و گزینه!
ی) نتیجهگیری
بنادر بهعنوان گلوگاههای تجارت بینالمللی، نقشی تعیینکننده در توسعه اقتصادی ایفا میکنند. تحول دیجیتال بنادر ایران با بهرهگیری از فناوریهای صنعت ۴.۰ و رویکرد انسانمحور صنعت ۵.۰ میتواند فصل نوینی در کارنامه بازرگانی کشور رقم بزند. در این گزارش ابتدا مفاهیم و ابزارهای Industry 4.0 شامل IoT، کلانداده، دوقلوی دیجیتال، بلاکچین، رباتیک و ... سپس رویکرد مکمل Industry 5.0 با تأکید بر نقشآفرینی دوباره انسان، تشریح شد. تحلیل حادثه تلخ بندر شهیدرجایی نشان داد که بسیاری از این فناوریها مستقیماً در خدمت افزایش ایمنی و جلوگیری از تکرار فجایعاند. ارزیابی وضعیت کنونی حاکی از آن است که علیرغم تلاشهای انجامشده، بنادر ایران از لحاظ دیجیتالیشدن نسبت به استانداردهای جهانی عقب هستند؛ اما فرصتهایی مانند ظرفیت عظیم بندر شهیدرجایی، اجماع ملی بر ضرورت تحول و امکان الگوبرداری از تجارب موفق، شرایط را برای یک جهش تاریخی مهیا کرده است.پیشنهادهای عملی ارائهشده از ایجاد سامانههای اطلاعات یکپارچه و شبکه گسترده حسگرها گرفته تا آموزش نیروی انسانی و اصلاح ساختار حکمرانی نقشه راهی جامع برای حرکت گامبهگام به سمت بنادر هوشمند ترسیم میکند. اجرای این اقدامات نیازمند عزم و جسارت تصمیمگیری امروز است تا آیندهای پایدار رقم بخورد. Industry 5.0به ما یادآور میشود که در قلب هر تحول فناورانه، انسان قرار دارد؛ بنابراین همزمان با نوسازی تجهیزات، باید سرمایه انسانی را نیز توانمند و همراه کرد. تنها در این صورت است که فناوریهای نوین در خدمت اهداف والاتر مانند رشد پایدار اقتصادی، حفاظت از محیط زیست و بهبود کیفیت زندگی قرار خواهند گرفت.
باید توجه داشت که هوشمندسازی بنادر با تمرکز صرف بر فناوری (صنعت ۴.۰) کافی نیست؛ برای بهرهبرداری واقعی از این فناوریها باید گام به «صنعت ۵.۰» نیز برداشته شود. در صنعت ۵.۰، فناوری در خدمت انسان است و انسان نیز نقشی فعال در کنار ماشینها ایفا میکند (هوش مصنوعی و دیجیتال در اختیار و تحت نظر هوش واقعی-انسانی ماهر و آموزشدیده). این رویکرد علاوهبر ارتقای کارایی و انعطافپذیری بنادر، به پایداری زیستمحیطی و رفاه اجتماعی نیز توجه میکند. به گفته کارشناسان، هدف نهایی صنعت ۵.۰ «فراتر رفتن از محیط کار سنتی» و «شکوفا کردن توانمندیهای منحصربهفرد هر کارگر» در دنیای پیچیده و متصل امروزی است. آینده بنادر ایران در گرو اتخاذ تصمیمات جسورانه امروز است: با سرمایهگذاری در فناوریهای نوین همراه با ارتقای مهارت و مشارکت نیروی انسانی، میتوان از فرصتهای صنعت ۵.۰ برای توسعه پایدار و هوشمند بنادر بهرهبرداری کرد.
در خاتمه باید تأکید کرد که هوشمندسازی بنادر یک سفر (Jouney) است نه یک مقصد نهایی. جهان پیرامون ما پیوسته در حال تغییر و نوآوری است و بنادر هوشمند نیز باید منعطف و یادگیرنده باشند. با امید به اینکه بندر شهیدرجایی و سایر بنادر کشور، در آیندهای نهچندان دور به نمونههای الهامبخش از ترکیب موفق فناوری و انسانمحوری تبدیل شوند. سخن را با نقلقولی از یک متخصص بندری به پایان میبریم: «بنادر هوشمند، تنها بنادری هستند که در دنیای آینده تاب خواهند آورد.»

ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
اخبار روز
-
آپرین؛ گامی بهسوی توسعه زیرساختی و تقویت حملونقل ریلی ایران
-
قیمت دلار و یورو امروز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
-
ادامه ریزش در تالار شیشهای
-
قول معاون وزیر راه برای ایمنی جادهها و توسعه ریلی چهارمحال و بختیاری
-
قطارهای گردشگری گامی موثر در تحقق طرح «کرمان برفراز»
-
برگزاری دومین نشست توسعه دریامحور اندیشکده پیشرفت دریایی با موضوع تامین مالی توسعه دریامحور
-
علی غلامپور معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان ملی زمین و مسکن شد
-
فراخوان عضویت کمیته فنی متناظر بین المللی کیفیت آب
-
تأکید سردار صفوی بر اهمیت راهبردی بندر امام خمینی(ره) در توسعه اقتصادی کشور/ لزوم افزایش ظرفیت ذخیرهسازی کالاهای استراتژیک
-
استعفای «صادق» شایعه است/ ۵٩ هزار پروژه با حضور رییس جمهور افتتاح میشود
-
تخلیه همزمان دو کشتی حامل ۱۳۲ هزار تن گندم در بندر امام خمینی(ره)
-
نجات ۶سرنشین موتورلنج واژگونشده در آبهای لاور ساحلی بوشهر
-
ترانزیت ریلی ایران و ترکمنستان به ۴میلیون تن افزایش مییابد/ راهاندازی قطار مشهد – مرو
-
ترانزیت ایران و ترکمنستان تا ۲۰۲۸ به ۱۶ میلیون تن می رسد
-
پیام دکتر ذاکری به مناسبت سالروز شهادت شهدای خدمت
-
پایان دریابست در آبهای هرمزگان
-
اخذ مجوز رسمی آموزش حملونقل هوایی بار توسط بارنیک
-
راهکاری برای افزایش بهرهوری در صنعت شیلات
-
توسعه ماهی تیلاپیا در ایستگاه هیئت مقررات زدایی در انتظار قطار توسعه پایدار/قطع برق در حوزه آبزی پروری تولید را کند نه بلکه نابود می کند
-
چشمانداز روشن تولید میگو در سال جاری