ما نمی‌توانیم، سوغات غرب برای  جهان سومی‌ها

ادامه از صفحه اول
برای حفظ این سلطه یا باید بود مانند گذشته از نیروی مستقم نظامی استفاده کنند و یا به نحو دیگری به ارعاب مردم محلی بپردازند. حمایت از سیاست‌مداران مرعوب، اولین راه حفظ این سلطه بود. برای این کار در ایران ضمن حمایت همه جانبه از شاه، به تقویت ارتش مرعوب و وابسته همت گماشتند و در اختیار او گذاشتند. در واقع مستشاران آمریکائی (حدود ۴۰ هزار نفر) همۀ امور این ارتش وابسته را می‌گرداندند. ورود سرمایه و صنعت و اشتغال یکی دیگر از نیروهائی بود که مردم محلی منجمله ایران را رام می‌کرد. وارد کردن اقلام فرهنگی نظیر فیلم‌های هالیودی هم در رام کردن و صدور فرهنگ مصرفی مؤثر بود. اما از همه مهمتر ارعاب مردم محلی با به رخ کشیدن پیشرفت‌های تکنولوژیک و علمی در غرب بود. با این کار به مردم محلی می‌فهماندند که شما به هیچ وجه نمی‌توانید با ما مقابله و برابری کنید. به این ترتیب مردم «ما نمی‌توانیم» شکل می‌گرفت که اساساً به فکر مخالفت و مقابله با حضور آمریکا در کشورش نمی‌افتاد.
در ایران قبل از انقلاب اسلامی همۀ عوامل ارعابی فوق در کار بود. دانشگاه‌های پیشرفته اما وابسته و در سطوح پائین دانش نه در سطح تولید دانش، تأسیس و تقویت شد. تمام ارگان‌ها منجمله ارتشِ از همه لحاظ به خصوص تکنیکی وابسته به آمریکا شکل گرفت. اجازۀ ورود به تکنولوژی سلاح‌های نظامی و سطوح پیچیدۀ کارخانجات صنعتی به مردم ایران داده نمی‌شد؛ اگر به صورت نادر، تکنیکی هم ساخته می‌شد آن را متعلق به شرکت وارد کننده می‌دانستند. اما بعد از انقلاب اسلامی در آغاز با تأکید بر استقلال کشور، رویکرد استقلالی ملت ایران تقویت شد. بعد از آن به انگارۀ غلط «ما نمی‌توانیم» پرداخته شد. در این مسیر با تأکیدات فراوان و پشتیبانی‌های بسیار ارزنده رهبر معظم انقلاب پیشرفت‌های علمی در کشور به گونه‌ای شد که امروز عبارت ما نمی‌توانیم به «ما می‌توانیم» تبدیل شده است. تأسیس شرکت‌های دانش بنیان نقش بسیار ارزنده و انقلابی در این راه داشته‌اند و دارند.
*جامعه شناس، استاد دانشگاه و رئیس پژوهشکده تحول و ارتقاء علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه شیراز
ما نمی‌توانیم، سوغات غرب برای  جهان سومی‌ها
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه