ادامه از صفحه اول
 با نوعی هماهنگی قبلی (همپوشانی منافع)میان هیتلر و چرچیل(کارمند ملکه وپدرش) آغاز شد. شاید هم برای همین بود زمانی که ارتش نازی در همان هفته های ابتدایی جنگ، در یک غافلگیری و به سرعت فرانسه را گرفت و به ساحل شرقی دریای مانش رسید؛ در حالی که حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از کل ارتش بریتانیا، برای کمک به فرانسه به خاک اروپا آمده بودند، در محاصره نازی ها و دریا گرفتار شدند؛ اما تعلل غیر قابل درک هیتلر اجازه داد، آن سربازان به جزیره خود برگردند! در حالی که اگر  رهبر آلمان می خواست با همان اراده جنگ در سایر نقاط به کمک نیروی هوایی‌اش، نبرد «دانکرک» را نقطه آغاز پایان، بریتانیایی‌ها می‌کرد...!
همچنین یاد سخنان  دایانا شاهدخت ولز و عروس متوفی(مقتول) ملکه فوت شده انگلیسی خالی از لطف نیست.او گفته بود، ملکه و خانواده‌اش، مافیا بروز جنگ ها در آفریقا [و سایر نقاط تحت سلطه لندن] است و فروش اسلحه به طرف های درگیر، عملا در اختیار آن ها است. چندی پیش هم عروس رنگین پوست این خانواده، مگان مارکل  همسر  شاهزاده هری، (پسر پرنس دایانا و نوه ملکه فوت شده)، گفته بود در زمان بارداریش، ملکه از ترس اینکه نوه اش سفید پوست نباشد، ناراحت و نگران بود!
شاید عده‌ایی با قبول همه این حرف ها بگویند: او هر که بود برای ملتش تلاش زیادی کرد.باید به این عده گفت اگر والدین شما با برده داری،فروش سلاح، راه انداختن جنگ، آدم کشی و چپاول دیگران، برای شما پیشرو بودن و رفاه به ارمغان بیاورند باز هم ، همه دست آوردهای این خانه پوشالی را  تلاش در جهت تامین منافع مشروع خود می دانید؟!
 از سویی لازم است فرای تبلیغات رسانه‌های غربی، گذر زمان و طوفان حوادث، صبر کرد؛ زیرا بالاخره زمانی خورشید حقیقت  برای مردمان جزیره، از پشت ابرهای همیشگی لندن، بیرون خواهد آمد، تا لایه‌های پنهان تاریخ برایشان آشکار شود؛ لذا همان مردمی که بر خلاف خاندان سلطنتی شان، کم کم از نژاد پرستی در سطوح مختلف جامعه‌ خود، فاصله گرفته‌ و می‌گیرند، شاید روزی با انصاف بگویند، همه اینها به چه بهایی بوجود آمده بود؟
 البته شاید آن روز طوفان حوادث، شکوه این امپراطوری را آن گونه به ذیل بکشد تا مردمانش زودتر به این درجه از انصاف برسند.