مالکیت؛ مقوله ای متفاوت از مدیریت!

امیرعباس زینت بخش
در سال 1932 آدولف برله وگاردینر مینز، کتابی را با عنوان شرکت مدرن و مالکیت خصوصی منتشر کردند که تاثیر عظیمی روی چشم انداز مالکیت شرکت ها داشت. بحث اصلی کتاب این بود که در شرکت های مدرن بر خلاف جریان رایج و سنتی که مالک؛ مدیر شرکت هم است، باید میان مالکیت و مدیریت جدایی باشد. به عبارت دیگر؛ هر کس که خود موسس و مالک یک شرکت است لزوما نمی تواند به عنوان مدیر ارشد اجرایی به ایفای نقش بپردازد؛ با این منطق که مدیریت در دنیای پیچیده امروزی یک مهارت است و هر کس که مالک بیزینسی است لزوما مدیر خوبی هم برای رشد و توسعه آن نیست. یکی از مصائب شرکت داری در بخش خصوصی این است که مالکین، مدیریت و کنترل شرکت را در قبضه خود و یا فرزندانشان دارند و حیات شرکت؛ منوط به حیات آنهاست و با رفتنشان؛ شرکت ها هم از بین می روند.طبق این نظریه؛ سهامداران و مالکان در مدیریت اجرایی شرکت دارای نقشی غیر فعال بوده و باید تابع تصمیمات اتخاذ شده توسط مدیران ارشد اجرایی در سطح C یعنی CFO، COO, CTO و...تحت مدیریت CEO باشند.اما با همه جذابیت و نو آورانه بودن این نظریه و راهکار حاکمیت شرکتی، رسوایی های مالی در شرکت های معروف و معتبر بین المللی نظیرEnron,Maxwell,pollypeck.Bcci,satyam,… ناشی از تعارض منافع میان مدیران و سهامداران و مشکل نمایندگی، موجب تردید در کاری بودن این مدل شد. مدیران ارشد اجرایی این شرکت ها و امثالهم تصمیماتی را گرفتند که ضامن سود حداکثری برای خود در قالب پاداشها و مزایای ویژه به قیمت زیان سهامداران بود تا حدی که تا چند روز قبل از فروپاشی و سقوط شرکت، همه چیز عالی و حساب ها مثبت و صعودی بودند! به عنوان مثال؛ بانکهای سرمایه گذاری خارجی و داخلی آمریکا در سال 2008 و قبل از شروع بحران مالی بیش از 500 میلیارد دلار پاداش به مدیران و کارکنان خود پرداخت کرده بودند!
ادامه در صفحه 2
مالکیت؛ مقوله ای متفاوت از مدیریت!
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه