نرخ پایین بیکاری و کاهش دستمزدها؛ پدیده ای خلاف شهود اقتصادی رایج
چرا مردم از تورم متنفرند؟ به طور سنتی، اقتصاددانان در برابر این سوال فقط شانه بالا انداختهاند. اگر یک دلار، کمتر ارزش داشته باشد برای چه کسی مهم است؟ اگر حقوق شما دو برابر شود و همه قیمتها نیز دو برابر شوند، آیا واقعاً چیزی تغییر خواهد کرد؟ بله، ارزش پس انداز و یا بدهی شما (به دلار) تغییر خواهد کرد، اما در کل اقتصاد این امر خنثی خواهد شد. پس چرا مردم از وجود تورم بالا خشمگین میشوند؟
به گزارش اقتصادسرآمد، به این سوال میتوان اینگونه پاسخ داد که مردم از تورم متنفرند زیرا فکر میکنند که تورم باعث کاهش دستمزد آنها میشود. اگر قیمت کالاها دو برابر شود و حقوق افراد هم دو برابر شود دیگر فردی به تورم اهمیت نخواهد داد. اما در شرایطی که قیمتها دو برابر میشود، اما حقوق شما فقط به ۱.۵ برابر افزایش مییابد، دیگر فقیرتر از قبل خواهید بود.
دستمزدهای واقعی در طول تورم بزرگ کاهش یافت
به گزارش اقتصادآنلاین ، برخی از اقتصاددانان در سال ۲۰۲۱ استدلال کردند که دستمزدهای واقعی در مشاغلی با درآمد کمتر در حال افزایش است. اما همه منابع و دادهها این ادعا را اثبات نمیکند. در اواخر سال گذشته مشخص شد که دستمزدهای واقعی با ادامه تورم در حال کاهش است. نمودار زیر نمایانگر دادههایی است که تغییرات دستمزد متوسط ۳ماهه را برای هر ربع توزیع دستمزد نشان میدهد که برای تغییر ۳ ماهه در شاخص قیمت مصرفکننده تنظیم شده است: مشخص است که تا چه حد دوره فعلی غیرعادی است. مردم عادت دارند که دستمزد واقعی آنها در بیشتر مواقع افزایش یابد و هر افتی در میزان دستمزد، کوچک و کوتاه مدت باشد. این درحالی است که در تورم ۲۲-۲۰۲۱ شاهد کاهش شدید و پایدار (بلندمدت) در دستمزدهای واقعی در سراسر جهان بودهایم. نکته جالب این است که دستمزدهای واقعی در این نمودار در ماه گذشته به دلیل کاهش دو ماهه قیمت انرژی که منجر به تعدیل معیارهای کوتاه مدت تورم کل شد، به رشد بازگشته است. اما اصل موضوع این است که مطمئناً رشد دستمزد واقعی حداقل در کوتاهمدت توسط تورم هدایت میشود.
بنابراین این استدلال و باور رایج که تورم کارگران را فقیرتر میکند، حداقل در کوتاه مدت بسیار درست به نظر میرسد. به همین دلیل کاملاً منطقی است که مردم از تورم عصبانی باشند زیرا هیچ کس دوست ندارد ماه به ماه فقیرتر شود!
اما سوال بزرگتر این است: چرا؟؟ چرا تورم باعث کاهش دستمزدها میشود؟ سوالی که میتوان از آن تحت عنوان «معمای بزرگ اقتصاد کلان» یاد کرد.
ابتدا اجازه دهید توضیح بدهم که چرا این پرسش تبدیل به یک معما شده است. منظور از ارزش واقعی دستمزد نیروی کار، تعداد و یا میزان دلاری که در ازای کار کردن به دست میآورد نیست، بلکه مقدار کالاهای واقعی و ارزشمندی است که میتواند در ازای یک ساعت کار کردن بخرد. همچنین هیچ چیزی در مورد تورم که فقط کاهش ارزش یک دلار است وجود ندارد که ارزش واقعی نیروی کار را تغییر دهد، بیش از آن که باید ارزش واقعی روتاباگاس یا نتفلیکس را تغییر دهد.
در عوض، اقتصاددانان فکر میکنند که ارزش واقعی نیروی کار باید بر اساس عرضه و تقاضا تعیین شود. اگر اقتصاد در حال رونق و همچنین نرخ بیکاری کم باشد، به این معنی است که تقاضا برای نیروی کار زیاد است و افزایش تقاضا باعث افزایش دستمزدهای واقعی خواهد شد. در حال حاضر نیز نرخ بیکاری بسیار پایین است؛ ۳.۷ درصد که کمترین میزان از سال ۱۹۶۹ است. همین امر در مورد معیارهای گستردهتری مانند U6 نیز (مجموع بیکاران، به اضافه همه افراد پیوسته به نیروی کار، به علاوه مجموع شاغلان پاره وقت به دلایل اقتصادی، به عنوان درصدی از نیروی کار غیرنظامی به اضافه همه افرادی که به طور جزئی به نیروی کار پیوستهاند) صادق است.
یکی از معیارهای صحیح برای سنجش قدرت بازار کار نیز نسبت اشتغال به جمعیت در سنین کار است که درحال حاضر حدود ۸۰ درصد است، تقریباً برابر با هر رونق اقتصادی به جز اواخر دهه ۹۰. شاخصهای دیگر نیز وجود دارد که نشان میدهد کارفرمایان به دنبال یافتن کارگر هستند.
با توجه به اینکه درحال حاضر نرخ بیکاری پایین و تقاضا برای نیروی کار بالا است و با وجود این همه شرکتی که تلاش زیادی برای جذب کارگران دارند، چرا قیمت واقعی نیروی کار افزایش نمییابد؟ به عبارت دیگر، چرا ارزش نیروی کار در شرایط واقعی کمتر میشود، در حالی که کارفرمایان به دنبال یافتن کارگران جدید هستند؟!
یکی از دلایل احتمالی این است که مذاکرات حقوق و دستمزد اغلب اتفاق نمیافتد؛ اگر در نظر بگیریم که دستمزدها و حقوقها فقط یک بار در سال افزایش مییابد، شاید دستمزدها قبل از اینکه مردم بفهمند تورم چقدر بالا خواهد بود، تعیین شده است. البته این استدلال شاید یک سال پیش منطقی بنظر میرسید، اما حالا که یک سال و نیم از وجود تورم بالا میگذرد، این استدلال دیگر غیرمنطقی بنظر میرسد زیرا یک سال و نیم قطعا زمان کافی برای کارگران است تا برای دستمزد تطبیق یافته با تورم بالا با کارفرمایان خود مذاکره انجام دهند.
دلیل احتمالی دیگر این است که همه انتظار دارند، تورم گذرا باشد. در شرایطی که هم کارفرمایان و هم کارمندان فکر میکنند (انتظارات تورمی) تورم ظرف چند ماه کاهش مییابد، شاید وقتی تورم کاهش نمییابد تعجب میکنند و در نتیجه دستمزدها همچنان از تورم کمتر است. در واقع، حتی زمانی که تورم به ۸درصد رسید، انتظارات تورمی ۵ ساله هرگز از ۳.۵درصد بالاتر نرفت و اکنون نیز به ۲.۵درصد بازگشته است.
تورم سربهسر
بنابراین بنظر میرسد که احتمالا این اعتقاد کارگران به گذرا و کوتاه مدت بودن تورم برای آنها مشکل ایجاد کرده است. به عبارت دیگر، بازارها که توسط افراد دارای سرمایه و نه کارگران هدایت میشوند در پیشبینی تورم بسیار بد عمل کردهاند. مشابه این خطای انسانی ثابت با تجربه دهه ۱۹۷۰ نیز مطابقت دارد؛ دستمزد واقعی نیروی کار در اولین شوک نفتی (۱۹۷۳) و دومین شوک نفتی (۱۹۷۹) کاهش یافت و سپس در اواسط دهه ۷۰ اندکی افزایش یافت، اگرچه نرخ تورم همچنان بالا بود. شاید اگر انتظارات با واقعیت مطابقت داشته باشد و کارگران شروع به تقاضای بیشتر و همچنین افزایش مداوم هزینههای زندگی خود کنند و یا شاید اگر تورم کنونی یک سال دیگر به طول انجامد، افزایش دستمزد اتفاق بیفتد.
با این وجود هنوز هم عجیب بنظر میرسد که بخواهیم اثر کاملاً ثابت تورم بر دستمزدهای واقعی را به اشتباهات مداوم در قضاوت انسانی نسبت دهیم. اصلا چرا کارگران همواره این انتظار را دارند که تورم در دورههای بعد و کشور به کشور کمتر از واقعیت باشد؟ بنابراین به نظر میرسد که این داستان دلایل بیشتری دارد.
در اصطلاحات اقتصادی، چیزی که ما باید به دنبال آن باشیم «منابع افزایش دستمزد اسمی» است، عواملی که چانهزنی برای دستمزدهای بالاتر را برای کارگران دشوار میکند. تحقیقات زیادی درباره مقاومت در برابر کاهش دستمزد وجود دارد؛ مواردی که کاهش دستمزد را برای کارفرمایان دشوار میکند. اما مقاومت در برابر کاهش دستمزد نشان میدهد که کارگران قدرت چانهزنی دارند، این درحالی است که مقاومت در برابر افزایش دستمزد، حداقل در برخی مواقع نمایانگر آن است که توازن قدرت به سمت کارفرما است.
به گزارش اقتصادسرآمد، به این سوال میتوان اینگونه پاسخ داد که مردم از تورم متنفرند زیرا فکر میکنند که تورم باعث کاهش دستمزد آنها میشود. اگر قیمت کالاها دو برابر شود و حقوق افراد هم دو برابر شود دیگر فردی به تورم اهمیت نخواهد داد. اما در شرایطی که قیمتها دو برابر میشود، اما حقوق شما فقط به ۱.۵ برابر افزایش مییابد، دیگر فقیرتر از قبل خواهید بود.
دستمزدهای واقعی در طول تورم بزرگ کاهش یافت
به گزارش اقتصادآنلاین ، برخی از اقتصاددانان در سال ۲۰۲۱ استدلال کردند که دستمزدهای واقعی در مشاغلی با درآمد کمتر در حال افزایش است. اما همه منابع و دادهها این ادعا را اثبات نمیکند. در اواخر سال گذشته مشخص شد که دستمزدهای واقعی با ادامه تورم در حال کاهش است. نمودار زیر نمایانگر دادههایی است که تغییرات دستمزد متوسط ۳ماهه را برای هر ربع توزیع دستمزد نشان میدهد که برای تغییر ۳ ماهه در شاخص قیمت مصرفکننده تنظیم شده است: مشخص است که تا چه حد دوره فعلی غیرعادی است. مردم عادت دارند که دستمزد واقعی آنها در بیشتر مواقع افزایش یابد و هر افتی در میزان دستمزد، کوچک و کوتاه مدت باشد. این درحالی است که در تورم ۲۲-۲۰۲۱ شاهد کاهش شدید و پایدار (بلندمدت) در دستمزدهای واقعی در سراسر جهان بودهایم. نکته جالب این است که دستمزدهای واقعی در این نمودار در ماه گذشته به دلیل کاهش دو ماهه قیمت انرژی که منجر به تعدیل معیارهای کوتاه مدت تورم کل شد، به رشد بازگشته است. اما اصل موضوع این است که مطمئناً رشد دستمزد واقعی حداقل در کوتاهمدت توسط تورم هدایت میشود.
بنابراین این استدلال و باور رایج که تورم کارگران را فقیرتر میکند، حداقل در کوتاه مدت بسیار درست به نظر میرسد. به همین دلیل کاملاً منطقی است که مردم از تورم عصبانی باشند زیرا هیچ کس دوست ندارد ماه به ماه فقیرتر شود!
اما سوال بزرگتر این است: چرا؟؟ چرا تورم باعث کاهش دستمزدها میشود؟ سوالی که میتوان از آن تحت عنوان «معمای بزرگ اقتصاد کلان» یاد کرد.
ابتدا اجازه دهید توضیح بدهم که چرا این پرسش تبدیل به یک معما شده است. منظور از ارزش واقعی دستمزد نیروی کار، تعداد و یا میزان دلاری که در ازای کار کردن به دست میآورد نیست، بلکه مقدار کالاهای واقعی و ارزشمندی است که میتواند در ازای یک ساعت کار کردن بخرد. همچنین هیچ چیزی در مورد تورم که فقط کاهش ارزش یک دلار است وجود ندارد که ارزش واقعی نیروی کار را تغییر دهد، بیش از آن که باید ارزش واقعی روتاباگاس یا نتفلیکس را تغییر دهد.
در عوض، اقتصاددانان فکر میکنند که ارزش واقعی نیروی کار باید بر اساس عرضه و تقاضا تعیین شود. اگر اقتصاد در حال رونق و همچنین نرخ بیکاری کم باشد، به این معنی است که تقاضا برای نیروی کار زیاد است و افزایش تقاضا باعث افزایش دستمزدهای واقعی خواهد شد. در حال حاضر نیز نرخ بیکاری بسیار پایین است؛ ۳.۷ درصد که کمترین میزان از سال ۱۹۶۹ است. همین امر در مورد معیارهای گستردهتری مانند U6 نیز (مجموع بیکاران، به اضافه همه افراد پیوسته به نیروی کار، به علاوه مجموع شاغلان پاره وقت به دلایل اقتصادی، به عنوان درصدی از نیروی کار غیرنظامی به اضافه همه افرادی که به طور جزئی به نیروی کار پیوستهاند) صادق است.
یکی از معیارهای صحیح برای سنجش قدرت بازار کار نیز نسبت اشتغال به جمعیت در سنین کار است که درحال حاضر حدود ۸۰ درصد است، تقریباً برابر با هر رونق اقتصادی به جز اواخر دهه ۹۰. شاخصهای دیگر نیز وجود دارد که نشان میدهد کارفرمایان به دنبال یافتن کارگر هستند.
با توجه به اینکه درحال حاضر نرخ بیکاری پایین و تقاضا برای نیروی کار بالا است و با وجود این همه شرکتی که تلاش زیادی برای جذب کارگران دارند، چرا قیمت واقعی نیروی کار افزایش نمییابد؟ به عبارت دیگر، چرا ارزش نیروی کار در شرایط واقعی کمتر میشود، در حالی که کارفرمایان به دنبال یافتن کارگران جدید هستند؟!
یکی از دلایل احتمالی این است که مذاکرات حقوق و دستمزد اغلب اتفاق نمیافتد؛ اگر در نظر بگیریم که دستمزدها و حقوقها فقط یک بار در سال افزایش مییابد، شاید دستمزدها قبل از اینکه مردم بفهمند تورم چقدر بالا خواهد بود، تعیین شده است. البته این استدلال شاید یک سال پیش منطقی بنظر میرسید، اما حالا که یک سال و نیم از وجود تورم بالا میگذرد، این استدلال دیگر غیرمنطقی بنظر میرسد زیرا یک سال و نیم قطعا زمان کافی برای کارگران است تا برای دستمزد تطبیق یافته با تورم بالا با کارفرمایان خود مذاکره انجام دهند.
دلیل احتمالی دیگر این است که همه انتظار دارند، تورم گذرا باشد. در شرایطی که هم کارفرمایان و هم کارمندان فکر میکنند (انتظارات تورمی) تورم ظرف چند ماه کاهش مییابد، شاید وقتی تورم کاهش نمییابد تعجب میکنند و در نتیجه دستمزدها همچنان از تورم کمتر است. در واقع، حتی زمانی که تورم به ۸درصد رسید، انتظارات تورمی ۵ ساله هرگز از ۳.۵درصد بالاتر نرفت و اکنون نیز به ۲.۵درصد بازگشته است.
تورم سربهسر
بنابراین بنظر میرسد که احتمالا این اعتقاد کارگران به گذرا و کوتاه مدت بودن تورم برای آنها مشکل ایجاد کرده است. به عبارت دیگر، بازارها که توسط افراد دارای سرمایه و نه کارگران هدایت میشوند در پیشبینی تورم بسیار بد عمل کردهاند. مشابه این خطای انسانی ثابت با تجربه دهه ۱۹۷۰ نیز مطابقت دارد؛ دستمزد واقعی نیروی کار در اولین شوک نفتی (۱۹۷۳) و دومین شوک نفتی (۱۹۷۹) کاهش یافت و سپس در اواسط دهه ۷۰ اندکی افزایش یافت، اگرچه نرخ تورم همچنان بالا بود. شاید اگر انتظارات با واقعیت مطابقت داشته باشد و کارگران شروع به تقاضای بیشتر و همچنین افزایش مداوم هزینههای زندگی خود کنند و یا شاید اگر تورم کنونی یک سال دیگر به طول انجامد، افزایش دستمزد اتفاق بیفتد.
با این وجود هنوز هم عجیب بنظر میرسد که بخواهیم اثر کاملاً ثابت تورم بر دستمزدهای واقعی را به اشتباهات مداوم در قضاوت انسانی نسبت دهیم. اصلا چرا کارگران همواره این انتظار را دارند که تورم در دورههای بعد و کشور به کشور کمتر از واقعیت باشد؟ بنابراین به نظر میرسد که این داستان دلایل بیشتری دارد.
در اصطلاحات اقتصادی، چیزی که ما باید به دنبال آن باشیم «منابع افزایش دستمزد اسمی» است، عواملی که چانهزنی برای دستمزدهای بالاتر را برای کارگران دشوار میکند. تحقیقات زیادی درباره مقاومت در برابر کاهش دستمزد وجود دارد؛ مواردی که کاهش دستمزد را برای کارفرمایان دشوار میکند. اما مقاومت در برابر کاهش دستمزد نشان میدهد که کارگران قدرت چانهزنی دارند، این درحالی است که مقاومت در برابر افزایش دستمزد، حداقل در برخی مواقع نمایانگر آن است که توازن قدرت به سمت کارفرما است.
ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
-
اوراق گواهی ارزی، آرامش را به بازار ارز بازمیگرداند
-
پرداخت یارانه و کالابرگ تنها مُسکن است، نه چاره همیشگی درد
-
نرخ پایین بیکاری و کاهش دستمزدها؛ پدیده ای خلاف شهود اقتصادی رایج
-
رویکرد بانک صادرات حمایت از دانشبنیانها است
-
بانک گردشگری به خریداران کالای ایرانی تا ۱۰۰ میلیون تومان تسهیلات پرداخت می کند
اخبار روز
-
توسعه پایدار چابهار در گرو رویکرد علمی و بازنگری در مفهوم رقابت است
-
ترانزیت کالا از مرزهای زمینی کشور به مرز ۱۱ میلیون تُن رسید
-
کریدور قزاقستان-ترکمنستان-ایران ظرفیت مناسبی برای توسعه همکاریهای ترانزیتی دارد
-
گسترش همکاریهای حملونقلی ایران و قزاقستان
-
ایران بهدنبال تعهد حمل بار از روسیه برای توسعه ترانزیت
-
سیگنال بحران در صنعت حملونقل دریایی
-
شورهزارهای تازه در کمین مسیر انتقال آب به اصفهان
-
پیشروی پل خلیجفارس فقط روی کاغذ
-
جای خالی ایران در ترکیب جدید شورای جهانی IMO
-
پارادایم گذر از تمرکزگرایی در اقتصاد دریامحور
-
سکانسی کوتاه از فیلم بلند اقتصاد ایران
-
8 رونمایی، 19 سخنرانی علمی، برنامه های بازدید و نشست های تخصصی
-
اطلاعات نسخههای الکترونیک در دسترس بیمهشدگان است
-
تدوین نقشه راه پژوهشی آب و نیرو در دستور کار
-
نمایشگاه «کیشاکسپو» بستری برای گسترش همکاریهای اقتصادی تا افق 2035 است
-
آغاز بهکار نمایشگاه بینالمللی کیش اکسپو 2025 با تمرکز بر دیپلماسی اقتصادی و جذب سرمایهگذاری خارجی
-
برگزاری نشست کمیته ماده 3 با محوریت تمدید مهلت واردات در جزیره کیش
-
جهش ۴ برابری صید تون ماهیان و افزایش ۵۰ درصدی صید میگو
-
تحقق اهداف نهمین نمایشگاه شیلات با محور هوشمندسازی
-
آغاز همکاری بانک مهر ایران و دانشگاه شریف برای تحول نوآورانه در بانکداری کشور



