بز کشی ایران و هند در چابهار؛اقتصاد سرآمد تحلیل می کند

بی چاره چابهار!

گروه دریامحور – فاطمه عباسی راد - حدود یک دهه از ماجرای قرارداد فی مابین سه کشور ایران، هند و افغانستان در ماجرای چابهار می گذرد. قرار بود که این بندر به هاب منطقه تبدیل شود و هزاران شغل ایجاد کند. مسیر ترانزیتی بین کشورها را کوتاه و واردات و صادرات را تسهیل کند؛ اما این ماجرا مانند سریال پت و مت، فراز و فرودهایی دارد که قابل پیش بینی نیست و سرانجام کار را با  دلهره و یاس و امید همراه کرده است. 
از یک سو، هند در قبال رقیب دیرینه و حتا می توانم نوشت، دشمن دیرینه خود یعنی چین، واکنش نشان داده و برای پیشی گرفتن از رقیب تاریخی خود که در بندر گوادر پاکستان سرمایه گذاری کرده است، برگ بندرچابهار را رو کرد. 
از بندر گوادر خبر می رسد که کارها به سرعت شگفت آوری در حال انجام است و این بندر متروکه که سال های سال بود، بی توجه به کناری افتاده بود و خود پاکستان هم به فکرش نبود واصلا به ذهنش خطور نمی کرد که این بندر متروکه و بی سکنه، می تواند این همه مهم باشد، با هوش اقتصادی چشم بادامی ها، به طلا تبدیل شد و ارزش های اقتصادی خود را نشان  داد.
چین 43 ساله گوادر را اجاره کرد و با سرعت برق و باد به بهره برداری رساند.
اما این طرف ماجرا، ما مانده ایم و بندر چابهاری که یک روز با قهر هندی گیر می کند و یک روز با اخم ایرانی می ایستد. ده سال از این ماجرا می گذرد و چابهار مانند مرده ای که می رود و برمی گردد، همواره در حال احتضار است. بی چاره چابهار!
بهاری ترین بندر  ایران که با شکوه ترین موقعیت برای گردشگری است و اگر همین گردشگری را هدف قرار می دادند، هم نشاط ملی ایجاد می کرد، هم شلوغی کناره های خزر را سامان می داد، هم برای مردم مظلوم و فقیر سیستان و بلوچستان شغل می ساخت و به طور کلی، نقطه ای از ایران به سمت آبادانی می رفت.
عشوه و ناز هندی با اخم و تَخم ایرانی، ملغمه ای ساخته که بیا و بپرس. چینی ها یک ساله ره ده ساله رفته اند و اینان ده ساله ره یک ساله! تفاوت میان ماه ما و ماه آن ها از زمین تا آسمان است. 
فراز و فرود تصمیم گیران، یعنی روسای دو مملکت کریمه هند و ایران، آن قدر زیاد است که انسان سرسام می گیرد و پاک مایوس می شود از نتیجه. گوگل را که برای درک روند مصالحه، گفت و گو و تصمیم گیری دو دولت سرچ می کنی، انبوهی از گفت و گفت و گفت می بینید و می خوانید. وزیر هند گفت، رییس جمهور ایران گفت، وکیل گفت و وصی گفت و هزار وعده خوبان که یکی وفا نکرد.
ربع ظرفیت چابهار بعد از ده سال به بهره برداری رسیده است! نمی توان محاسبه کرد که چند سال دیگر، نه به ظرفیت نهایی بلکه به ظرفیت 50 درصدی می رسد. زیرساخت ها هنوز روی کاغذ نیامده اند تا برسد به اجرا در عالم واقعیت! فرودگاهی که کلنگش را به تازگی زدند، رفت تا ده سال دیگر. برقی که از زیربناهای لازم است، سوسو می زند تا جایی که برخی ابزارهای بزرگ با ژنراتور برق کار می کنند! آدم شگفت زده می شود از این همه درایت و کارآمدی دولت مردان ما!
دو بندر شهید بهشتی و شهید کلانتری نزدیک  به هم هستند، یکی در منطقه آزاد قرار دارد و تعرفه واردات و صادرات ندارد؛ دیگر چند متر این طرف تر، نه در منطقه آزاد قرار گرفته و نه معاف از تعرفه است! آیا نمی توان این را جزو عجایب هفت گانه جهان قرار داد و در کتاب رکوردها ثبت کرد؟ 
بندر چابهار، به عنوان منطقه آزاد، به دریا راه ندارد! شگفتی از این عجیب و غریب تر هم داریم؟ چگونه ممکن است منطقه آزادی نزدیک به اقیانوس و خلیج فارس وجود داشته باشد؛ اما به آب دسترسی نداشته باشد! من به عنوان نگارنده این سطور، هنوز این غریب ترین پروژه جهان هستی را باور نکرده ام. دلم می خواهد بروم و مستقیم ببینم؛ اما مگر گرانی بلیت هواپیما اجازه می دهد؟ از تهران تا چابهار زمینی که بخواهی بروی، یک هفته تمام را باید برای رانندگی رفت و برگشت وقت بگذاری! در مجموع 3000 کیلومتر ایاب و ذهاب. مجبورید با هواپیما بروید که بیش از 3 میلیون تومان خرج بلیت می شود! مجبورم این واقعه غریبه را همچنان در گوگل سرچ کنم و در مصاحبه ها بخوانم. 
کشمکش بین دو دولت ایران و هند که تماشاچی مودب و ساکتی به اسم افغانستان هم دارد که معلوم نیست بالاخره دولت دارد یا ندارد! آدم را یاد بزکشی افغانستانی ها می اندازد. ورزشی مهیج و پر فراز و نشیب که البته اغلب به جر خوردن و پاره پاره شدن بز می انجامد! این کشمکش سینوسی قوس و قزح دار، می رود تا هر چه بیشتر همه چیز را به نفع چین تمام کند. هر دو دولت، قافیه قصیده اقتصاد را در چابهار به چینی ها باخته اند. و هیچ کدام هم راست و حسینی با مردمشان حرف نمی زنند. همه چیز شده است سیاست و به اسم دیپلماسی، هزار راز مگو دارند که میوه نمی دهد به کس!مسئولان ایرانی، به شدت در تغییر ساختار همت گماشتند. شورا را تبدیل کردند به سازمان و سازمان را مجدد توسعه دادند به شورای عالی و شورای عالی را هم یک کاریش می کنند. اکنون سردار حسین دهقان دبیر شورای توسعه سواحل مکران است که چابهار هم جزوی از سواحل مکران محسوب می شود. از اردیبهشت 1401 تا کنون که 9ماه از تغییر ساختار می گذرد، اگر صدا از سنگ شنیدید از این شورا هم شنیدید! هیچ خبر است. آن قدر هیچ خبر است که آدم احساس وهم می کند! سکوتی به پهنای بی خبر مطلق! البته اگر چند مصاحبه و بازدید را جزو کار بدانیم، هم سفیر هند به چابهار سفر داشته و هم دبیر شورای مکران و هم... یعنی همه به جز من!
از بس انتظار خبر خوب از چابهار کشیدیم و خبری باز نیامد که قلم به تلخکی افتاده است. طنز می نویسد تا تحلیل و گزارش. جلویش را هم نمی شود گرفت. حرف بزنی می گوید: بس است این همه مصاحبه های بی هدف و شعاری با وعده های خالی امروز و فردا. بس است این همه کشمکش سیاسی. بس است تصمیم سیاسی به جای تصمیم اقتصادی. بس است زمان از دست دادن به نفع چین. بس است این بزکشی بی حاصل که هیچ سودی برای ملت های ایران و هند و افغانستان در آن نیست. چین با گوادر قرضی اش دارد چابهار را می خورد؛ آیا متوجه این رقیب بی رحم نیستید؟
 بی چاره چابهار!
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه