بررسی« اقتصاد سرآمد» از توان‌مندي ايران در صنعت کشتی‌سازی

ما بايد كشتي بسازيم ؛ حتی با ضرر!

گروه اقتصاددریامحور - ایرج گلشنی - آيا ايران مي‌تواند كشتي بسازد؟ اين سؤال ازمبنا غلط است؛ زيرا ايران سال‌هاست كه دارد كشتي مي‌سازد. آن چه به عنوان سوال مطرح كردم، پاسخ جالب و متقني از يك استاد شنيدم و بر آن شدم در اين نوشتار، تمام پرسش‌هاي خود را در باره كشتي‌سازي ايران پس بگيرم و آن‌ها را تصحيح كنيم. در نخستين نشست تخصصي روزنامه دریایی اقتصادسرآمد كه با موضوع «كشتي و اقتصاددريامحور» برگزار شد، مهندس حسن‌رضا صفري- مديرعامل موسسه رده‌بندي ايرانيان- پاسخ جالب و ارزنده‌اي به سوال من داد، هنگامي كه پرسيدم آيا ايران مي‌تواند كشتي بسازد؟ او گفت: اين سؤال از مبنا غلط است؛ زيرا سال‌هاست كه ايران دارد كشتي مي‌سازد. وفتي به پاسخ دقت مي‌كنم مي‌بينم واقعا همين‌طور است. اما آنچه در خبرها خواندم همين چند روز پيش قرارداد ساخت 50 تاكسي دريايي بسته شده، و نيز افراماكس را به ياد مي‌آورم و دو شركت بزرگ صدار و ايزايكو در ذهنم به چرخش در مي‌آيند و من متعجب از خود كه چرا به اين‌ها دقت نداشته‌ام؟ مساله از كجا آب مي‌خورد و اين سوال‌ها چگونه در ذهن يك روزنامه‌نگار دريايي جاي خوش مي‌كند؟
نقدهاي منفي
مخالفان كشتي‌سازي در ايران، نقدهايي دارند و اين نقدها بر اذهان اثرمي‌گذارد. آن‌ها به مواردي استناد مي‌كنند:
رقباي بزرگ
آن‌ها اشاره مي‌كنند به رقباي بزرگي كه در سطح جهان وجود دارند مانند چين، ژاپن و كره جنوبي كه بازار جهان را قبضه كرده‌اند و حتا رقباي بزرگ اروپايي را از ساخت كشتي منصرف كرده‌اند. كشورهايي كه قبلا كشتي‌ساز بوده‌اند، اكنون كشتي‌سازي را كنار گذاشته و به سراغ ساخت تجهيزات رفته‌اند.  اين است كه ايران در شرايط كنوني قادر به رقابت نيست و نمي‌تواند سهمي از بازار داشته باشد؛ اما اين منتقدان نمي‌گويند پس ساخت افراماكس یا انعقاد قرارداد 50تاكسي دريايي و امثال اين‌ها چگونه به ايران مي‌رسد؟
تقاضاي پايين
منتقدان مي‌گويند، به طور كلي بازار تقاضا اشباع شده و روند نزولي دارد. گاهي اشاره مي‌كنند كه بخشي از ظرفيت كشتي‌سازان بزرگي كه نام برديم، خالي است؛ با اين حال كشورها تا سال‌هاي آتي، سفارش خود را ثبت كرده‌اند و نيازي به ثبت سفارش جديد ندارند. 
نبود امكانات كامل و گراني ساخت
مي‌گويند امكانات كافي در ايران وجود ندارد و زيربناي لازم براي ساخت كشتي موجود نيست و اين باعث گراني ساخت كشتي درايران مي‌شود كه مشتريان را پر مي‌دهد به سوي شرق دور. 
زمان‌بر بودن ساخت
همچنين بر اين باورند كه ساخت كشتي، مانند ساخت خودرو نيست كه به سرعت ساخته و توليد شود؛ بلكه فرايندي بسيار زمان‌بر است و باعث افزايش هزينه‌هاي سربار شده و قيمت نهايي را طوري بالا مي‌برد كه اقتصادي نيست.
مزيت تعمير بر كشتي‌سازي
منتقدان ساخت كشتي بر اين قاعده استوار هستند كه اولا دنيا به سمت تعميرات مي‌رود و تعميرات هم آسان‌تر است و هم به صرفه‌تر. مزيت ايران در تعمير كشتي است نه ساخت آن. 
فقط بدنه‌سازيم
منتقدان مي‌گويند ما قادر به ساخت كشتي به طور كامل نيستيم؛ ما فقط بدنه سازيم و براي تجهيز كامل يك كشتي به خارجي‌ها وابسته‌ايم. اما اين نكته را ذكر نمي‌كنند كه ساخت كامل يك سازه در داخل كشور، تقريبا در هيچ كشوري مرسوم و اقتصادي نيست؛ برخي كالاها و تجهيزات تكميلي را بايد از خارج وارد كرد؛ مگر آن كه قطعه ياتجهيزات مورد نظر به نحوي باشد كه ساخت آن در كشور اقتصادي باشد و در كشتي‌ها پركاربرد. در داخل كشور در شرف قطعه‌سازي هستيم؛ اما لزومي ندارد به سمت تجهيزات خاص كه شمارگان آن محدود است برويم و بهتر است اين نوع قطعات ياتجهيزات را از كشور سازنده وارد كنيم. 
اما ما واقعا كشتي‌سازيم
و دلايل ديگري كه اهم آن‌ها برشمرده شد. در مقابل اين همه، يك واقعيت روشن پيش روي ماست كه مدير عامل موسسه رده‌بندي به درستي انگشت بر آن گذاشت چون همين الان ايران در حال ساخت كشتي است، نشان‌داد كه: اول: ما واقعا كشتي‌ساز هستيم ايزايكو و صدرا در حال حاضر در حال ساخت كشتي هستند؛ كما اين كه از مشكلات حاشيه‌اي رنج مي‌برند و چندي پيش اعتصاب كارگران ايزايكو نشان داد كه اين شركت براي پرداخت حقوق كارگران خود دچار مشكل است. اما توان مهندسان ما براي كشتي‌سازي يك چيز است، قابليت و امكانات ساخت كشتي يك چيز و البته مشكلات اداري و مديريتي چيز ديگر است. اعتصاب كارگران به معناي عدم قابليت كشتي‌سازي نيست و دلايل ديگري دارد. به بيان ديگر، مشكلات كارگران نمي‌تواند بگويد كه ما نمي‌توانيم سازنده كشتي باشيم.
نگاه راهبردي به كشتي‌سازي
دوم: برخي موافقان ساخت كشتي، نظر خاص و جالب و قابل تاملي دارند؛ مانند آن چه كه دكتر شهراد كوكبي در نخستين نشست تخصصي كشتي و اقتصاد دريامحور بيان كرد. وي معتقد است كه ما بايد كشتي بسازيم؛ حتا با ضرر! ديدگاه اين پژوهشگر كه دانش‌آموخته دكتراي كشتي‌سازي از فنلاند است، بر محور «دريانوردي راهبردي» استوار است. ديدگاهي كه مي‌گويد بايد با نگاه راهبردي در دريا حضور داشت و از كناره‌هاي خودي تا عمق درياها و اقيانوس‌ها را در نورديد. درياداري با نگاه راهبردي يك نتيجه مشخص دارد: ما بايد و بايد كشتي‌ بسازيم حتا اگر ساخت كشتي براي ما از نظر اقتصادي صرفه نداشته باشد.
البته نگاه دقيق و كامل اين نگرش را در متن اصلي نشست‌هاي تخصصي كه به زودي منتشر مي‌شود مي‌توان دريافت كرد و با دقت مورد مطالعه و بررسي قرار داد؛ به هر روي، «نگاه راهبردي» انگار همه معادله‌هاي مرسوم اقتصادي را بر هم مي‌زند و رويكرد ايران به كشتي‌سازي را تاييد و تاكيد مي‌‌كند.
از پايين به بالا
جمعي هم هستند كه هم به كشتي‌سازي در ايران قائلند و هم ايران را كشتي‌ساز مي‌دانند. اينان قابليت مهندسان ايراني را بسيار باشكوه توصيف مي‌كنند و توان كشتي‌سازي را امري ثابت‌شده مي‌دانند؛ اما به رويه كشتي‌سازي ايراد وارد مي‌كنند. اينان مي‌گويند: ما بايد از كشتي‌هاي كوچك(مانند تاكسي‌هاي دريايي) شروع كنيم و به مرور رو به ساخت كشتي‌هاي بزرگ بياوريم و نه بر عكس. اينان رويه كنوني را كه تاكيدبر ساخت كشتي‌هاي بزرگ دارد را نكوهش مي‌كنند و آن را موجب زيان بزرگ به اقتصاد كشور مي‌دانند. 
و اما نتيجه 
به نظر مي‌رسد نتيجه اي جز پذيرش توان كشتي‌سازي ايران نداريم. كشتي در حال حاضر واقعا دارد ساخته مي‌شود و البته روابط عمومي كشتي‌سازها چنان كه بايد و شايد خوراك خبري و فكري به جامعه نرسانده‌اند. شايد مردم همچنان بر اساس تبليغات منفي كه خودروسازها مسبب آن هستند، منطق همه سازه‌ها را با پرايد مقايسه مي‌كنند. «وقتي نمي‌توانيم پرايدبسازيم، چطور مي‌توانيم كشتي بسازيم؟» اين گويش منفي‌باف‌هايي است كه سايپا گزك به دست آن‌ها داده است و در مقابل، روابط عمومي كشتي‌ساز‌ها فعال و موثر عمل نكرده‌اند كه بتوانند اين مقايسه را بشكنند. واقعيت اين است كه افراماكس ها در حال حاضر در صنعت حمل و نقل نفت فعالیت مي‌كنند و افراماكس های بعدی در حال ساخته شدن اند. درست است كه روند كند ساخت این كشتي‌های غول‌پيكر ذهن را آزار مي‌دهد؛ اما با تمام فشارها و تحريم‌ها و ناكارآمدي‌هاي مديريتي، در حال ساخت است. اصولا بايد دو كار خوب كرد: اول:‌ حساب مهندسان و متخصصان و كارگران را از مديران و بازي‌هاي سياسي جدا كرد. و دوم:‌ بايد واقع‌بينانه كشتي‌هاي ساخت ايران را در آب هاي ايران و جهان به تماشا نشست و سپس قضاوت كرد. تا ديگر نپرسيم آيا ايران كشتي مي‌سازد؟ و به جايش بپرسيم:
چرا ساخت كشتي در ايران به كندي صورت مي‌گيرد؟
چرا در كشتي‌سازهاي بزرگ ما مشكل حقوق پرسنل وجود دارد؟
چرا در بازار جهاني تقاضا براي ساخت كشتي سهم بيشتري نداريم؟
چرا برخي امكانات لازم در كارخانجات كشتي‌ساز ما نيست؟
و چرا كشتي‌سازي از كوچگ و بزرگ در ايران توسعه بيشتري پيدا نمي‌كند؟
 ما بايد كشتي بسازيم ؛ حتی با ضرر!
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه