از اشتغال زایی تا فرهنگ اشتغال اقتصاد سرآمد تحلیل می کند

چرا 45درصد ازجوانان علاقه ای به کارکردن ندارند؟

گروه جامعه – حمزه رستمی نیا - بیش از 64میلیون از جمعیت کشور در سن اشتغال قرار دارند؛ اما همه آن ها جویای کار نیستند. سن اشتغال بنا به تعاریف رسمی، از 15 سال شروع می شود و 15 ساله ها و بالاتر به عنوان سن اشتغال شناخته می شود. از مجموع حدود 64میلیون نفری که به سن اشتغال رسیده اند، حدود 42 درصد از آن ها جویای شغل و کار بوده اند و 58 درصد متقاضی شغلی نبوده اند. به زبان آمار، حدود 1505میلیون نفر بیکار هستند و در جستجوی کار. 
اقتصادسرآمد - با این حساب سرانگشتی، دولت اگر بتواند سالی یک میلیون شغل ایجاد کند، طی حدود 15سال آینده! مشکل اشتغال به صفر می رسد؛ البته به شرطی که در ادامه روند رشد جمعیت، نفرات جدید به فراوانی متقاضیان شغل اضافه نشود که البته امری غیرممکن است. با احتساب این غیرممکن، می توان انتظار 20ساله برای رفع مطلق بی کاری در صورت ایجاد سالانه یک میلیون شغل است. 
رئیسی اعلام کرد که طی سال جاری، یک میلیون شغل ایجاد کرده است و البته مرکز آمار ایران این رقم را 500هزار اعلام کرد. این تفاوت فاحش در دو آمار، نشان می دهد که ارزیابی درست و دقیق از مساله وجود ندارد و معلوم نیست رئیسی آمار از کجا می آورد که با مرکز آمار متفاوت است؛ با این حال، حتا اگر آمار یک میلیون شغل درسال درست باشد، با رفع بی کاری مطلق خیلی فاصله داریم.
ایجاد شغل به ازاء هر متقاضی شغل و ریشه کنی کامل بیکاری غیرممکن است و در کمتر کشوری چنین پدیده ای را می توان تصور کرد. گفته می شود فلان کشور نیروی کار وارد می کند و این را نشانه رفع مطلق بیکاری در آن کشور می دانند؛ در حالی که چنین نیست و واردات نیروی کار دلایل متعددی دارد؛ از جمله: کشورهای پیشرفته برای کارهای پست و سطح پایین نیرو جذب می کنند. کارهای سخت و سنگینی که معمولا اتباع خودشان آن را انجام نمی دهند. کارگرهای ساختمانی یکی از این موارد است که در کشور قطربرای ساخت ورزشگاه برای برگزاری جام جهانی وارد کرد. 
واردات یا صادرات نیروی انسانی، به سطح متخصص و دانشمندان جامعه تلقی نمی شود و برای این شخصیت ها، عبارت مهاجرت یا فرار مغزها به کار می برند؛ اما منظور از واردات یا صادرات نیروی کار، نیرویی است که به وسیله دست کار می کند و کار فکری و مغزی نمی کند. اینان اغلب دارای تخصص دانشگاهی نیستند؛ سواد پایین دارند و با تکیه بر قدرت بدنی کار می کنند. همان طور که اشاره شد، از مجموع جمعیت که به سن اشتغال رسیده اند، 42 درصد جویای کار و 58درصد تمایلی به کار کردن ندارند. این وضعیت کنونی ایران است که وضعیت جالبی به نظر نمی آید؛ زیرا 58 درصد، آمار بزرگی است و نشان از تنبلی سن اشتغال دارد. دلایلی برای عدم تمایل به کار وجود دارد که برخی را می توان قابل قبول دانست. برای مثال، سن 15سال در کشور ما اغلب در دوران تحصیل قرار دارند. در سن اشتغال هستند اما مشغول تحصیل هستند و تحصیل را به کار کردن ترجیح می دهند و خانواده ها هم از این رویه حمایت می کنند.
اگر دانش آموزی و دانشجویی را شغل ندانیم – که شغل هم نیستند- و منظور از شغل، کاری باشد که درگیری فکری و جسمی و درآمد ریالی مشخص داشته باشد، در این صورت، باید آمار 58درصدی را بشکنیم و تا حدود 45درصد کاهش دهیم. این آمارها سرانگشتی هستند تا به این نکته خاص برسیم:
چیزی به نام فرهنگ اشتغال، فرهنگ کار، علاقه به کار وجود دارد که در مقابل تنبلی و تن پروری قرار می گیرد و ما فکر می کنیم که درست مساله آمار سنگین کسانی که به سن اشتغال رسیده اند و کار نمی کنند؛ این نکته مهم است که در آینده به تحلیل بیشتری در باره آن خواهیم پرداخت. 
نکته دیگری که باعث بی میلی جوانان به کار و شغل شده است؛ کمبود شغل است. به خصوص شغل مورد علاقه. پیدا کردن شغل سخت است و یافتن شغل مورد علاقه بسیار سخت تر. این سختی باعث سرکوب انگیزه کار جوانان شده است. طبق آمار، از هر ده جوان جویای کار، حداقل یک نفر نمی تواند هیچ شغلی داشته باشد تا برسد به شغل مورد علاقه. به طور طبیعی راه کار مشخص است: یکی فرهنگ سازی و دیگری شغل سازی. 
ما در فرهنگ سازی برای کار باید از کودکستان آغاز کنیم و به دبستان کشانده و تا شاغل شدن فرد، ادامه دهیم. اما در کشور ما برنامه مشخصی برای چنین فرهنگ سازی دقیقی وجود ندارد. ژاپنی ها در جهان در این باره بسیار موفق عمل کرده اند. شخصیت شناسی و استعدادیابی را از خردسالی شروع می کنند؛ یعنی قبل از کودکستان! و بعد از استعدادیابی، مراحل پرورش و آموزش شروع می شود و تا پایان شغل(دوران بازنشستگی) ادامه می یابد. 
شغل سازی یا همان ایجاد اشتغال با طرح های اشتغال زا، راه کار مرسوم ومشخصی است که نیاز به توضیح ندارد؛اما ایجاد آن یک دولت مصمم و با برنامه می خواهد. همه دولت ها باشعار اشتغال زایی می آیند و اشتغال زایی شعار مرسوم و ثابت همه دولت هاست؛ اما تا کنون دولتی بر سر کار نیامده که اقدام چشمگیری برای رفع بیکاری بکند و شعارها در حد شعار و آمار باقی مانده است. به نظر می رسد نیم قرن برای رفع معضل بیکاری و رساندن آن به سطح استاندارد کافی باشد؛ اما شوربختانه تا کنون توفیق مطلوب حاصل نشده است. باید چشم انتظار سال 1402 باشیم و ببینیم آمارهای راستین چه خواهند گفت. 

چرا 45درصد ازجوانان علاقه ای به کارکردن ندارند؟
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه