«همرزمان دریادلان ناوگروه 86» می گویند:
همرزم بودن بانوان با همسران دریانوردشان
گروه امنیت دریا- حمزه رستمی- وقتی پدر به مأموریت مهم و ناشناختهی دور دنیا رفته، این سو اما زنی هم مادر بچههایش شده و هم پدرشان تا همسرش، سبکبالتر، به دفاع از مرزهای کشورمان بپردازد.ناوگروه 86 نیروی دریایی ارتش، متشکل از ناوشکن تمام ایرانی دنا و ناوبندر مکران، هشت ماه دریانوردی و بیش از 65هزار کیلومتر مسیر دریایی را طی کرد و هدف آن، یک دور 360درجهای به دوره کرهی زمین بود. در این میان نباید از نقش ارزندهی تحمل دوری و صبوری خانوادههای کارکنان این ناوگروه، غافل شد. پای درد و دل آنان که بنشینی، به خوبی میبینیم که عامل سربلندی و رشادت این بزرگمردان، همین بانوانی هستند که نقش همسری یا مادری خود را به خوبی انجام دادهاند؛ در واقع، اگر این بانوان، مسئولیت سنگین دوری و جدایی از همسر و نگهداری از فرزندانشان را در نبود همسر، به جان و دل نمیخریدند، آیا همسرانشان میتوانستند چنین سبکبال و بدون هیچگونه نگرانی، چنان جانانه به دفاع از مرزهای این مملکت بپردازند. اینجاست که میتوان به سخنان گهربار معمار کبیر انقلاب، امام خمینی (ره) رفت که میفرمایند: «از دامن زن، مرد به معراج میرود».
بدین منظور راهی خانهای در بندرعباس شدیم تا پای درد و دل «خانم محبوبه دهقان » ، همسر «داریوش بهزادی، ناوسروان نیروی دریایی ارتش» بنشینم.
کارکنان نیروی دریایی
چه ویژگیهایی دارند؟
خانم دهقان، متولد سال 62 است و وقتی 18سال داشت، با پسرخالهاش، زندگی مشترکش را آغاز کرد؛ زندگی مشترکی که از روی عشق و علاقه اتفاق افتاد. همسرش یک نیروی دریایی ارتش بود و پس از جشن عروسیشان در اردیبهشتماه سال 1380، مجبور به عزیمت به بندرعباس شدند. ثمرهی این زندگی هم سه فرزند به نامهای مبینا، نرجس و حسین هستند.
آنقدر عاشق همسرش است که وقتی نامی از او میبرد، صدایش میلرزد و گوشهی چشمش، تر میشود و میگوید: «همسرم حکم یک ستون را در خانه دارد و وقتی دلمان میلرزد، به او پناه میبریم. بارها به خودش هم گفتهام و حالا میخواهم به همهی همکارانش بگویم که شما مردان دریا و مردان آبهای آزاد هستید زیرا مقتدرانه، در برابر تجاوز به ایران اسلامی ایستادگی میکنید».
وی سه ویژگی مثبت همسرش را مؤمون، صبور و خانوادهدوست میداند و ادامه میدهد: «خانواده، خط قرمز داریوش است. وقتی میبینم همسرم این ویژگیها را دارد، احساس میکنم کل نیروی دریایی، این عِرق و علاقه را دارند. همسرم بسیار عاشق رهبر، شهدا و وطنشان میباشند».
شهید عباس دوران، الگوی همسرم است
شهید الگوی آقای بهزادی، شهید عباس دوران است؛ همان خلبان شهیدی که در عملیات جنگی، پیشقراول بود و رکورددار پرواز دفاع مقدس. شهیدی که در یکصد و بیستمین پرواز، با آنکه میدانست بازگشتی پس از آن وجود ندارد، جنگندهی خود را به سالن اجلاس سران در بغداد کوبید و شکست سیاسی صدام را رقم زد.
همسر ناوسروان نداجا از حس و حال زندگی با یک نیروی دریایی صحبت میکند؛ گاهی با غم و گاهی با شادی. به گفتهی او، «ازدواج با یک نظامی نیروی دریایی، انسان را مستقل بار میآورد؛ مثلاً در سن 18سالگی ازدواج کردم و نتوانستم به دانشگاه بروم اما پس از به دنیا آمدن فرزند اولم، کنکور دادم و به یادگیری طب سنتی روی آوردم و در حال حاضر هم مشغول به کار شدهام».
وی با خنده ادامه میدهد: «البته شغل جدیدم را به همسرم نگفتم تا وقتی پس از هشت ماه، از مأموریت بازگشت، او را غافلگیر کنم. حتی با حقوقم، مبلمان خانه را هم عوض کردم تا داریوش خوشحال شود».
در نبود همسر، هم پدر خانه هستم
و هم مادر
زندگی با یک نیروی دریایی، زندگی سادهای برای یک زن نخواهد بود و در مأموریتهای همسر، باید هم مادر خانه بود و هم پدر؛ باید هم لطافت مادرانه را داشت و هم اقتدار پدرانه را؛ ویژگیهایی که در خانم دهقان هم وجود دارد؛ او از روزهایی برایمان گفت که در نبود همسر، کارهای مردانهی خانه را به عهده داشته؛ کارهایی مثل مانند تعمیر خرابی کولر و قطعی برق، تعمیر آبگرمکن، تعویض لامپهای سوخته و امثال آن و این صبر را مدیون لطف خدا میداند.
وی دربارهی مشکلات دیگر زندگیش میگوید: «خانوادههایمان در استان دیگری هستند و ما پس از ازدواجمان، به بندرعباس آمده و از خانوادههایمان فاصله گرفتیم؛ به این دلیل نمیتوانیم در شادیها و غمهایشان حضور داشته باشیم یا آنکه هر لحظه باید این آمادگی را داشته باشیم که همسرانمان به مأموریت بروند و نمیتوانیم اطلاعات شغلی آنها را بدانیم و فقط باید برایشان دعا کنیم».
حرفهای او پر است از عشق و عاشقی؛ عاشق هم باید بیباک باشد و عشق، تاوان دارد. در این باره، همسر آقای بهزادی میگوید بارها و بارها به او گفته شده که زندگی در بندر سخت است و چگونه دوری از خانواده را تاب میآوری اما جواب او به همهی آنها، این بوده است: «در ابتدا لطف خدا و بعد هم عشق و دوست داشتن بوده که به این بیست سال زندگی، حیات داده است؛ در ثانی نمیدانم چرا جنبههای مثبت این زندگیها را نمیبینند زیرا اگر زنانی مانند من در خانه ماندهایم و خیالمان راحت است، به خاطر حضور شیرمردانی چون نیروی دریایی ارتش در میدانهای نبرد است؛ همانهایی که حافظ جان و امنیت مردم شدهاند».
پسران جوان، با افتخار وارد
نیروی دریایی شوند
خانم دهقان پیشنهادی هم به پسران جوانی میکند که میخواهند به تازگی به نیروی دریایی بپیوندند؛ او میگوید: «ورود به نیروی دریایی، یک جهاد است و کسی که میخواهد این شغل را برگزیند، باید جنبهی مادی آن را کنار گذاشته و حفظ و حراست و جانفشانی از آب و خاک کشورش را در اولویت قرار دهد. کسی که میخواهد برای خدا کار کند، باید با افتخار وارد نیروی دریایی شود».
وی به دختران جوانی هم که میخواهند همسر یک نیروی دریایی شوند، میگوید: «وقتی همسر نیروی دریایی شدن را پذیرفتی، باید به تعهدت ایمان داشته باشی و بدانی در چه جایگاه بلندی این جهاد را پذیرفتهای. همسر نیروی دریایی شدن فراز و نشیبهایی دارد اما شما را شیرزن و صبور بار میآورد. همانطور که رهبر عزیزمان، نصف جهاد یک نیروی دریایی را برای خانمش میداند».
مأموریتی با اقتدار و اجر معنوی بالا
خانم دهقان آرام آرام شروع میکند به گفتن از سفر سخت و دشوار و طولانی همسرش؛ مأموریت ناوگروه 86 به دور کرهی زمین که برای اولین بار در تاریخ انجام شد. نظام سلطه و استکبار جهانی هم تمام زورش را زد تا با تهدید و تحریم و ارعاب و وحشت، مانع حرکتش شوند اما گوش بزرگمردان نیروی دریایی ارتش، اصلاً به این حرفها بدهکار نبود و تمام عزمشان را برای این مأموریت خطیر، جزم کرده بودند.
سفر ناوگروه، از مهرماه سال 1401 به سمت شرق آغاز شد؛ از کنار جزایر میکرونزی و پولینزی به سمت تنگهی ماژلان در جنوب قاره آمریکا حرکت کرد و با عبور از این تنگه، وارد اقیانوس اطلس جنوبی شد. سپس با حرکت به سمت شمال و عبور از سواحل شیلی، آرژانتین، اروگوئه و برزیل، در بندر ریودوژانیروی برزیل پهلوگیری کرد. این ناوگروه در بندر آفریقای جنوبی و بندر صلاله نیز حضور پیدا کرد و در خردادماه 1402 یعنی پس از هشت ماه، به آغوش وطن بازگشتند. سفری که نمایش اقتدار و توان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی و ظرفیتهای بالای علمی و تخصصی جوانان ایران بود.
با خانم دهقان برگشتیم به زمان پیش از سفر و اینکه همسرش چگونه این سفر خطیر و ناشناخته را با او در میان گذاشته است. او در پاسخ گفت: «همسرم ابتدا مقدمهچینی کرد که زمانش مشخص نیست اما آنقدر مهم است که باید قدرت و اقتدار ایران را به گوش جهانیان برسانیم و از لحاظ معنوی، اجر بسیاری دارد زیرا تا کنون، چنین اتفاقی در تاریخ نیروی دریایی رخ نداده است. ابتدا کمی ناراحت شدم اما با دلداریهایی که داد، آرام شدم و او را به خدا سپردم».
خودم، همسرم را راهی کردم
خانم دهقان میگوید: «خودم قرآن را گرفته و همسرم را راهی این سفر کردهام»؛ چقدر این جملهاش ما را یاد شیرزنان دفاع مقدس انداخت که همسران و فرزندان خود را با همین شیوه به جنگ فرستاده و تا ابد، در تاریخ این کشور جاودانه شدند.
وی خودش را همرزم همسرش میداند و میگوید: «حتی اگر همسرم به مأمورتی طولانی برود که سالهای سال او را نبینم، باز این عشق پایدار خواهد ماند».
همسر ناوسروان نیروی دریایی ارتش میگوید: «وقتی همسرم تماس میگرفت، بیشتر از من، بچهها و خانوادههایمان سراغ میگرفت. با اینکه از دوریاش بسیار ناراحت بودم و عید نوروز هم که نبود، تا مدتها دلم گرفته بود اما هرگز این دلتنگیها را به زبان نیاوردم تا غمگین نشود. در مقابل او هم از خاطرات خوش آنجا را میگفت تا ما هم نگران نباشیم».
اجازه میدهی تکپسرت به نیروی دریایی بپیوندد؟
خانم دهقان یک پسر دارد و دو دختر و از آنجایی که مادرها حسابی برای آیندهی تکپسرشان نقشه میچینند و برایش آرزوها دارند، سوأل سنگینی را از او پرسیدیم که اگر حسین بخواهد به نیروی دریایی برود، اجازه میدهی یا خیر؛ ابتدا کمی مکث کرد اما بعد با لحنی قاطعانه گفت: «درست است که سختیهایی را در این راه متحمل شدهام و از سوی دیگر هم یک پسر دارم اما اگر خودش بخواهد به نیروی دریایی بپیوندد، از جان و دل، این خواسته را پذیرفته و او را نیز مانند همسرم بدرقه کرده و به آغوش خدا میسپارم».
وی مصاحبهاش را با این بیت شعر از سعدی به پایان رساند که:
نام نیکو گر بماند زِ آدمی - بِه کزو ماند سَرای زرنگار
بدین منظور راهی خانهای در بندرعباس شدیم تا پای درد و دل «خانم محبوبه دهقان » ، همسر «داریوش بهزادی، ناوسروان نیروی دریایی ارتش» بنشینم.
کارکنان نیروی دریایی
چه ویژگیهایی دارند؟
خانم دهقان، متولد سال 62 است و وقتی 18سال داشت، با پسرخالهاش، زندگی مشترکش را آغاز کرد؛ زندگی مشترکی که از روی عشق و علاقه اتفاق افتاد. همسرش یک نیروی دریایی ارتش بود و پس از جشن عروسیشان در اردیبهشتماه سال 1380، مجبور به عزیمت به بندرعباس شدند. ثمرهی این زندگی هم سه فرزند به نامهای مبینا، نرجس و حسین هستند.
آنقدر عاشق همسرش است که وقتی نامی از او میبرد، صدایش میلرزد و گوشهی چشمش، تر میشود و میگوید: «همسرم حکم یک ستون را در خانه دارد و وقتی دلمان میلرزد، به او پناه میبریم. بارها به خودش هم گفتهام و حالا میخواهم به همهی همکارانش بگویم که شما مردان دریا و مردان آبهای آزاد هستید زیرا مقتدرانه، در برابر تجاوز به ایران اسلامی ایستادگی میکنید».
وی سه ویژگی مثبت همسرش را مؤمون، صبور و خانوادهدوست میداند و ادامه میدهد: «خانواده، خط قرمز داریوش است. وقتی میبینم همسرم این ویژگیها را دارد، احساس میکنم کل نیروی دریایی، این عِرق و علاقه را دارند. همسرم بسیار عاشق رهبر، شهدا و وطنشان میباشند».
شهید عباس دوران، الگوی همسرم است
شهید الگوی آقای بهزادی، شهید عباس دوران است؛ همان خلبان شهیدی که در عملیات جنگی، پیشقراول بود و رکورددار پرواز دفاع مقدس. شهیدی که در یکصد و بیستمین پرواز، با آنکه میدانست بازگشتی پس از آن وجود ندارد، جنگندهی خود را به سالن اجلاس سران در بغداد کوبید و شکست سیاسی صدام را رقم زد.
همسر ناوسروان نداجا از حس و حال زندگی با یک نیروی دریایی صحبت میکند؛ گاهی با غم و گاهی با شادی. به گفتهی او، «ازدواج با یک نظامی نیروی دریایی، انسان را مستقل بار میآورد؛ مثلاً در سن 18سالگی ازدواج کردم و نتوانستم به دانشگاه بروم اما پس از به دنیا آمدن فرزند اولم، کنکور دادم و به یادگیری طب سنتی روی آوردم و در حال حاضر هم مشغول به کار شدهام».
وی با خنده ادامه میدهد: «البته شغل جدیدم را به همسرم نگفتم تا وقتی پس از هشت ماه، از مأموریت بازگشت، او را غافلگیر کنم. حتی با حقوقم، مبلمان خانه را هم عوض کردم تا داریوش خوشحال شود».
در نبود همسر، هم پدر خانه هستم
و هم مادر
زندگی با یک نیروی دریایی، زندگی سادهای برای یک زن نخواهد بود و در مأموریتهای همسر، باید هم مادر خانه بود و هم پدر؛ باید هم لطافت مادرانه را داشت و هم اقتدار پدرانه را؛ ویژگیهایی که در خانم دهقان هم وجود دارد؛ او از روزهایی برایمان گفت که در نبود همسر، کارهای مردانهی خانه را به عهده داشته؛ کارهایی مثل مانند تعمیر خرابی کولر و قطعی برق، تعمیر آبگرمکن، تعویض لامپهای سوخته و امثال آن و این صبر را مدیون لطف خدا میداند.
وی دربارهی مشکلات دیگر زندگیش میگوید: «خانوادههایمان در استان دیگری هستند و ما پس از ازدواجمان، به بندرعباس آمده و از خانوادههایمان فاصله گرفتیم؛ به این دلیل نمیتوانیم در شادیها و غمهایشان حضور داشته باشیم یا آنکه هر لحظه باید این آمادگی را داشته باشیم که همسرانمان به مأموریت بروند و نمیتوانیم اطلاعات شغلی آنها را بدانیم و فقط باید برایشان دعا کنیم».
حرفهای او پر است از عشق و عاشقی؛ عاشق هم باید بیباک باشد و عشق، تاوان دارد. در این باره، همسر آقای بهزادی میگوید بارها و بارها به او گفته شده که زندگی در بندر سخت است و چگونه دوری از خانواده را تاب میآوری اما جواب او به همهی آنها، این بوده است: «در ابتدا لطف خدا و بعد هم عشق و دوست داشتن بوده که به این بیست سال زندگی، حیات داده است؛ در ثانی نمیدانم چرا جنبههای مثبت این زندگیها را نمیبینند زیرا اگر زنانی مانند من در خانه ماندهایم و خیالمان راحت است، به خاطر حضور شیرمردانی چون نیروی دریایی ارتش در میدانهای نبرد است؛ همانهایی که حافظ جان و امنیت مردم شدهاند».
پسران جوان، با افتخار وارد
نیروی دریایی شوند
خانم دهقان پیشنهادی هم به پسران جوانی میکند که میخواهند به تازگی به نیروی دریایی بپیوندند؛ او میگوید: «ورود به نیروی دریایی، یک جهاد است و کسی که میخواهد این شغل را برگزیند، باید جنبهی مادی آن را کنار گذاشته و حفظ و حراست و جانفشانی از آب و خاک کشورش را در اولویت قرار دهد. کسی که میخواهد برای خدا کار کند، باید با افتخار وارد نیروی دریایی شود».
وی به دختران جوانی هم که میخواهند همسر یک نیروی دریایی شوند، میگوید: «وقتی همسر نیروی دریایی شدن را پذیرفتی، باید به تعهدت ایمان داشته باشی و بدانی در چه جایگاه بلندی این جهاد را پذیرفتهای. همسر نیروی دریایی شدن فراز و نشیبهایی دارد اما شما را شیرزن و صبور بار میآورد. همانطور که رهبر عزیزمان، نصف جهاد یک نیروی دریایی را برای خانمش میداند».
مأموریتی با اقتدار و اجر معنوی بالا
خانم دهقان آرام آرام شروع میکند به گفتن از سفر سخت و دشوار و طولانی همسرش؛ مأموریت ناوگروه 86 به دور کرهی زمین که برای اولین بار در تاریخ انجام شد. نظام سلطه و استکبار جهانی هم تمام زورش را زد تا با تهدید و تحریم و ارعاب و وحشت، مانع حرکتش شوند اما گوش بزرگمردان نیروی دریایی ارتش، اصلاً به این حرفها بدهکار نبود و تمام عزمشان را برای این مأموریت خطیر، جزم کرده بودند.
سفر ناوگروه، از مهرماه سال 1401 به سمت شرق آغاز شد؛ از کنار جزایر میکرونزی و پولینزی به سمت تنگهی ماژلان در جنوب قاره آمریکا حرکت کرد و با عبور از این تنگه، وارد اقیانوس اطلس جنوبی شد. سپس با حرکت به سمت شمال و عبور از سواحل شیلی، آرژانتین، اروگوئه و برزیل، در بندر ریودوژانیروی برزیل پهلوگیری کرد. این ناوگروه در بندر آفریقای جنوبی و بندر صلاله نیز حضور پیدا کرد و در خردادماه 1402 یعنی پس از هشت ماه، به آغوش وطن بازگشتند. سفری که نمایش اقتدار و توان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی و ظرفیتهای بالای علمی و تخصصی جوانان ایران بود.
با خانم دهقان برگشتیم به زمان پیش از سفر و اینکه همسرش چگونه این سفر خطیر و ناشناخته را با او در میان گذاشته است. او در پاسخ گفت: «همسرم ابتدا مقدمهچینی کرد که زمانش مشخص نیست اما آنقدر مهم است که باید قدرت و اقتدار ایران را به گوش جهانیان برسانیم و از لحاظ معنوی، اجر بسیاری دارد زیرا تا کنون، چنین اتفاقی در تاریخ نیروی دریایی رخ نداده است. ابتدا کمی ناراحت شدم اما با دلداریهایی که داد، آرام شدم و او را به خدا سپردم».
خودم، همسرم را راهی کردم
خانم دهقان میگوید: «خودم قرآن را گرفته و همسرم را راهی این سفر کردهام»؛ چقدر این جملهاش ما را یاد شیرزنان دفاع مقدس انداخت که همسران و فرزندان خود را با همین شیوه به جنگ فرستاده و تا ابد، در تاریخ این کشور جاودانه شدند.
وی خودش را همرزم همسرش میداند و میگوید: «حتی اگر همسرم به مأمورتی طولانی برود که سالهای سال او را نبینم، باز این عشق پایدار خواهد ماند».
همسر ناوسروان نیروی دریایی ارتش میگوید: «وقتی همسرم تماس میگرفت، بیشتر از من، بچهها و خانوادههایمان سراغ میگرفت. با اینکه از دوریاش بسیار ناراحت بودم و عید نوروز هم که نبود، تا مدتها دلم گرفته بود اما هرگز این دلتنگیها را به زبان نیاوردم تا غمگین نشود. در مقابل او هم از خاطرات خوش آنجا را میگفت تا ما هم نگران نباشیم».
اجازه میدهی تکپسرت به نیروی دریایی بپیوندد؟
خانم دهقان یک پسر دارد و دو دختر و از آنجایی که مادرها حسابی برای آیندهی تکپسرشان نقشه میچینند و برایش آرزوها دارند، سوأل سنگینی را از او پرسیدیم که اگر حسین بخواهد به نیروی دریایی برود، اجازه میدهی یا خیر؛ ابتدا کمی مکث کرد اما بعد با لحنی قاطعانه گفت: «درست است که سختیهایی را در این راه متحمل شدهام و از سوی دیگر هم یک پسر دارم اما اگر خودش بخواهد به نیروی دریایی بپیوندد، از جان و دل، این خواسته را پذیرفته و او را نیز مانند همسرم بدرقه کرده و به آغوش خدا میسپارم».
وی مصاحبهاش را با این بیت شعر از سعدی به پایان رساند که:
نام نیکو گر بماند زِ آدمی - بِه کزو ماند سَرای زرنگار
ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
اخبار روز
-
شناور بینظیر "زاگرس" به آب انداخته میشود
-
همایش «بوشهر در مسیر توسعه پایدار دریا محور» برگزار شد
-
مشاغل وابسته به دریا بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد
-
سهم ایران از تحقیق و توسعه دریامحور ۲۰ میلیارد دلار است
-
توجه به حفظ محیط زیست در توسعه دریامحور ضروری است
-
پاداش دلاری به عملکرد ضعیف مدیران قبلی؟!
-
خلیج پارس منتشر شد
-
پروژه ۱۰ هزار واحدی نهضت ملی مسکن پرند جان تازه گرفت
-
افتتاح ۴ کیلومتر از محور هراز تا پایان سال
-
حمایت نمایندگان زن مجلس از وزیر راه در مسیر تحقق برنامه هفتم توسعه
-
تسهیلات بانکی کم بهره به سرمایه گذاران حوزه حمل ونقل ریلی پرداخت می شود
-
آموزش علوم دریایی(سواد اقیانوسی) در مدرسه شاهد فیروزکوهی تهران
-
صادرات تخم مرغ بی کیفیت به عراق و افغانستان
-
معاون تامین سرمایه و اقتصاد حمل و نقل راه آهن منصوب شد
-
توسعه نیشکر و صنایع جانبی در صف عرضه اولیه فرابورس
-
لزوم راه اندازی سوپرمارکت مالی با محوریت بیمه
-
تحریم و FATF مانع از رشد سرمایهگذاری خارجی است
-
رتبه نخست مستند سازی به روابط عمومی راه آهن رسید
-
رویارویی میرزا کوچک خان با متجاوزان انگلیسی، ارتش سفید تزاری و خیانت دولت
-
سفر مدیران شرکت بورسی به امارات برای حضور در بلاک فرایدی دبی؟