ضرورت تغییر رویکرد حکمرانی شهری

نرگس معدنی ‌پور- یکی از پرسش‌های مهم پیش روی مدیریت شهری درخصوص برنامه‌ها و خدمات، چالش کارایی و اثربخشی انبوه برنامه‌هایی است که روزانه در سطح شهر تهران اجرا می ‌شود. این مهم است که در مقایسه با هزینه‌هایی که برای طراحی و اجرای برنامه‌های متنوع و گسترده صرف می‌شود، اطمینان پیدا کنیم که از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار هستند. این اهمیت، به‌ ویژه در مورد برنامه‌ها و خدمات حوزه فرهنگی اجتماعی، دوچندان و مضاعف است. نگاهی به تجارب و پیشینه نشان می‌دهد که چارچوب برنامه‌ ریزی ازجمله در مدیریت شهری، ارتباط زیادی با سلایق و رویکردهای رایج مدیریتی و کارشناسی سازمان‌ها و بدنه اجرایی، مدیریتی و حرفه‌ای آن ها دارد به‌ طوری که این امر موجب می‌شود برنامه‌هایی شروع شوند، ادامه پیدا کنند و یا حتی متوقف شوند. این در حالی است که برنامه‌ها، به‌ ویژه در حوزه فرهنگی و اجتماعی، لازم است که از چارچوب و استدلال کافی و معتبر فنی و نظری برای شروع، استمرار و یا توقف، برخوردار باشند. این چارچوب، همان رویکرد «سیاستگذاری و برنامه‌ریزی مبتنی بر شواهد» است. پیش‌فرض‌های این رویکرد عبارتند از:
استفاده از داده‌ها و پژوهش‌ها برای شناسایی و تحلیل درست مسائل: سیاستگذاران و برنامه ‌ریزان باید به‌طور مستمر در مورد متغیرهای مربوط به آن برنامه و روابط علی و تحلیل همبستگی بین آن ها مطالعه و ضریب وزنی آن ها را استخراج کنند تا از این طریق، مسائل را اولویت‌بندی کرده و به ‌درستی بشناسند.
ارزیابی نتایج و پیامدها:  بررسی و ارزشیابی مستمر نتایج اجرای برنامه‌ها و آثار و پیامدهای آن ها برای تصمیم‌گیری در مورد استمرار و یا توقف اجرای برنامه‌های جاری و شروع برنامه‌های مشابه، اهمیت دارد.
استفاده از بهترین تجارب: در مورد چالش‌ ها و مسائل فرهنگی اجتماعی، برنامه‌های مختلفی اجرا می‌شوند که با شناسایی نمونه‌های موفق آن ها، می‌توان دوباره از آن ها حمایت و یا از اجرای برنامه‌های مشابه پرهیز کرد.توجه به آمایش سرزمین: داده‌های مربوط به آمایش سرزمین، شامل پراکندگی‌های مربوط به متغیرهای جمعیتی، اجتماعی و فرهنگی، موجب افزایش دقت و اعتبار در طراحی و اجرای برنامه‌ها و شاخص‌های ارزیابی آن ها می‌شود.
استفاده از فناوری: توجه به قابلیت‌ها و ظرفیت‌های فناوری‌های نوین می‌تواند موجب رصد دقیق فرایند مربوط به برنامه‌ها و ارزیابی شاخص‌های آن ها شود.
توسعه و اجرای مداخلات: این اهمیت دارد که توجه داشته باشیم سیاست‌ها و برنامه‌ها باید قادر باشند یک الگوی مداخله‌ای را پیاده کنند. در این جا، منظور از مداخله این است که مسئله را به درستی هدف بگیرند و مانند یک درمانگر، طرح دقیقی برای بهبود آن مسئله داشته باشند و چگونگی مراقبت و اطمینان از وضعیت متغیرها نیز روشن باشد.
مشارکت ذینفعان: دامنه گسترده‌ای از ذینفعان برنامه‌ها می‌توانند بینش مناسبی در مورد تحلیل مسائل مرتبط با برنامه‌ها، نیازهای مخاطبان و شهروندان و نگرش آنان در این زمینه ارائه کنند. برای مواجهه مؤثر با چالش‌های کلان فرهنگی و اجتماعی، تغییر رویکردهای سیاستگذاری و برنامه‌ریزی به‌سوی «رویکرد مبتنی بر شواهد» لازم و ضروری‌است.
ضرورت تغییر رویکرد حکمرانی شهری
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه