«سرآمد» گزارش میدهد؛
توپ خشکشدن تالابها در زمین وزارت نیرو
حقابه تالابها در اغما
گروه انرژی- یکهفته قبل بود که احمد لاهیجانزاده، معاون محیطزیست دریایی و تالابهای سازمان حفاظت محیطزیست در یک کارگاه آموزشی اعلام کرد: «شهرهایی که در مجاورت تالابها و سواحل قرار دارند، باید بهعنوان شهر تالابی ثبت شوند؛ این اقدام ضمن حفاظت از اکوسیستمها، فرصتهای بینالمللی و اعتبارات ویژه برای مدیریت تالابها فراهم میکند.» این در حالی است که گزارشهای رسمی منتشرشده و بررسیهای صورتگرفته نشان میدهد که تنها در طول تابستان امسال تعداد قابلتوجهی از تالابها و دریاچههای کشور خشک شدند. دریاچه ارومیه، تالابهای امدژ، حوض سلطان، دریاچه نمک، شیمبار، بختگان، گاوخونی، مهارلو، میانگران، هامون و... اینها تنها نام تعدادی از دریاچهها و تالابهای کشور است که در طول نیمه نخست سالجاری دچار خشکی شدند. آنطور که کارشناسان میگویند، احتمال افزایش نامهای این لیست در آینده نزدیک هنوز هم وجود دارد و خطر خشکی تالابهای کشور را تهدید میکند. تعیین حقابه تالابها و دریاچهها از سوی وزارت نیرو یکی از مهمترین اقداماتی است که میتواند به مدیریت بحران پیش روی تالابها کمک کند.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، برخی کارشناسان معتقدند که ارزش اکولوژیکی تالابها تا 200برابر زمینهای زراعی برآورد میشود. با محوشدن تالابها و دریاچهها تهدیدهای مختلفی خود را نشان خواهند داد و به نظر میرسد در آینده نزدیک شاهد ظهور کانونهای جدید بیابانزایی در مناطق مختلف کشور خواهیم بود. بنابراین، ناله تالابهای سراسر کشور تنها یک هشدار زیستمحیطی نیست، بلکه زنگ خطری برای یک فاجعه انسانی-اقتصادی است که طنین آن به شهرها و استانهای همجوار نیز خواهد رسید. برخی گزارشها حاکی از آن است که در یکدهه گذشته تغییرات اقلیمی محسوسی اتفاق افتاده است و چندسالی هست که دیگر خبری از آبوهوای مطبوع و دلنشین کمتر خود را نشان داده است. کاهش نزولات آسمانی، افزایش دما و رشد روزافزون میزان تبخیر امروز بیش از تمامی سالهای قبل قابلاحساس است و تاثیر آن بر اکوسیستمهای طبیعی مشهودتر از هر زمان دیگر دیده میشود.
کمتوجهی به حقابه تالابها، دستاندازی و تغییر کاربری عرصههای تالابی و شاید از همه مهمتر تغییرات اقلیمی سبب شده تا دیگر پهنه آبی در بسیاری از تالابهای کشور وجود نداشته باشد که بخواهند میزبان پرندگان مهاجر باشد. البته اقدامات مبهم و ناکارآمد از سوی برخی ادارات محیطزیست استانها در سالهای گذشته و کمتوجهی به وضعیت تالابها نیز مزید علت شد تا اینکه شرایط امروز این اکوسیستمهای آبی بغرنجتر از هر زمان دیگری باشد. ناتوانی در تحقق حقابه تالابهای بینالمللی در کنار بیتوجهی به موضوع احیای تالابهای در معرض خشکی در طول سالهای گذشته امری مشهود است. بسیاری از کارشناسان باور دارند که استمرار این رویه و عدمتوجه به این چالش میتواند زندگی صدها هزار نفر از جوامع پیرامون این تالابها را به مخاطره بیندازد. تبدیل تالابها به اراضی لمیزرع و مولد گردوغبار یکی از پیامدهای محتمل است که باید برای آن تدبیری عاجل اندیشیده شود.
بسیاری از کارشناسان این باور را دارند که حقابه تالابها با مطالعه انجامشده، برای شرایط متفاوت در ترسالی، نرمال و خشکسالی تعیین شده و سازمان آب و برق هم این اعداد را پذیرفته، اما هیچوقت این حقابه حتی در زمان ترسالی محقق نشده است. بنابراین عملا حقابه تالابها روی کاغذ مانده است و تنها در زمان سیلاب، به ناچار آب بیشتری وارد تالابها میشود.
تابستانی سخت برای تالابهای ایران
تالابها که به «کلیههای زمین» شهرت دارند، در 300سال گذشته بیش از هر زیستبوم دیگری قربانی تخریب و نابودی شدهاند. آمارهای بینالمللی نشان میدهد 87درصد تالابهای جهان طی سهقرن اخیر از میان رفتهاند؛ بخشی به دلیل تغییرات اقلیمی و افزایش دما و بخش دیگر در نتیجه بهرهبرداری بیمحابا از طبیعت و مداخلات انسانی. این روند نگرانکننده در کشوری مانند ایران که خود در یکی از کمآبترین کمربندهای جهان قرار دارد، آثار آشکار و فاجعهباری بر جای گذاشته است. بااینحال، بررسیها نشان میدهد که تنها در تابستان امسال، فهرستی بلند از تالابها و دریاچههای کشور بهطور کامل خشک شدند. این خشکیدگی گسترده، صرفاً نتیجه تغییر اقلیم و گرمایش جهانی نیست؛ بخش اعظم ماجرا به پرداختنشدن حقابه تالابها و برداشتهای بیرویه از منابع آبی کشور بازمیگردد. در واقع، تالابها در رقابت نابرابر با کشاورزی پرمصرف و مدیریت ناکارآمد آب، آخرین حلقهای هستند که سهمشان از آب قربانی میشود.
الهه موحدی، کارشناس محیطزیست در همین ارتباط در گفتوگو با «تسنیم» تأکید میکند که بحران تالابها نهفقط ریشه در کمآبی، بلکه در ضعف نهادی و ساختاری سازمان حفاظت محیطزیست دارد؛ نهادی که به گفته او، با وظایف گستردهای روبهروست، اما از نظر ساختار و ظرفیت با این وظایف همخوانی ندارد. به گفته موحدی؛ سازمان حفاظت محیطزیست حفاظت از تالاب را محدود به حفاظت فیزیکی میداند در حالیکه امروز مدیریت تالابها فقط حفاظت فیزیکی نیست، بلکه نیازمند حضور فعال در سیاستگذاریهای توسعه، حکمرانی منابع آب و تصمیمگیریهای بینبخشی است و تا زمانی که نگاه قدیمی در این سازمان حاکم باشد، نقش مهمی در سیاستگذاریهای آبی کشور نخواهد داشت.
یکی از مشکلات اصلی در این زمینه به اعتقاد کارشناسان، کمتوجهی به نیروی انسانی متخصص در حوزه توسعه پایدار است. همچنین ضعف در اجرای قوانین یکی دیگر از موانع بهشمار میرود. اگرچه اسناد بالادستی زیادی درباره حفاظت از تالابها وجود دارد و حقابه محیطزیست پس از آب شرب است، اما سازمان فاقد یک رویکرد نظاممند و پایدار برای استفاده از این ابزارهاست. قوانین اغلب بهطور پراکنده و کوتاهمدت بهکار گرفته میشوند و ضمانت اجرایی ندارند.
در چنین شرایطی کارشناسان تاکید میکنند که مسئله حقابه تالابها از موضوعات دارای اهمیت است. طبق قانون، سازمان محیطزیست باید نیاز آبی تالابها را تعیین کند و وزارت نیرو موظف به تأمین آن است، اما این مطالعات معمولاً فاقد استانداردهای دقیق بوده و به اعدادی روی کاغذ محدود میشوند. در عمل، آب یا به تالاب نمیرسد یا در مسیر مصرف میشود. بدون ایجاد ایستگاههای پایش هیدرومتری و نظارت فنی قوی، ادعای تخصیص حقابه چیزی جز آمار روی کاغذ نخواهد بود. نگاه متمرکز و دولتی نیز از دیگر آسیبهاست. مدیریت مستقیم بیش از 225تالاب بدون در نظر گرفتن ظرفیت سمنها و جوامع محلی، فشار زیادی بر سازمان وارد کرده است.
بخشی از تالابها را میتوان بهواسطه دانش بومی و مدیریت مردمی حفاظت کرد، اما این ظرفیت مغفول مانده است. بهرهگیری از تجارب جهانی در این زمینه بسیار محدود بوده و تعاملات بینالمللی سازمان مقطعی و پراکنده است. اگرچه اولویت مصرف آب همواره با شرب و نیاز مردم است، اما اگر کشاورزی که 80درصد منابع آبی کشور را مصرف میکند، مدیریت نشود، نمیتوان انتظار داشت تالابها تشنه نمانند.
نشانههای ورشکستگی آبی تالابها
خشکی تالابها در آینده، بحرانهای اجتماعی، امنیتی و بهداشتی را رقم خواهد زد که اثرات آن کمتر از قطع آب شرب برای مردم نخواهد بود. در حالیکه ایران با یکی از شدیدترین بحرانهای زیستمحیطی تاریخ خود روبهروست، تالابها و دریاچههای این کشور به نمادی از ناکارآمدی مدیریت منابع آب تبدیل شدهاند. طبق گزارشهای اخیر، بیش از ۴۳درصد از مساحت تالابهای ایران در معرض خشکشدن کامل قرار دارند، و این پدیده نهتنها اکوسیستمهای محلی را نابود میکند، بلکه زنجیرهای از بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و حتی بینالمللی را به راه میاندازد.برخی کارشناسان حوزه محیطزیست باور دارند که خشکشدن تالابها و دریاچهها، ایران را به آستانه ورشکستگی آبی قرار داده است؛ جایی که تقاضای آب ۹۰درصد از منابع تجدیدپذیر را فراتر میبرد. برخی گزارشها نشان میدهد که اقتصاد ایران که ۹۰درصد آب خود را در کشاورزی مصرف میکند، با فروپاشی روبهروست. دریاچه ارومیه، بزرگترین دریاچه خاورمیانه، به بستری نمکی تبدیل شده و کشاورزی، شیلات و گردشگری را نابود کرده است. بیش از ۱۰هزار روستا فاقد آب آشامیدنی هستند و ۲۷هزار روستای دیگر در آستانه تخلیه قرار دارند. این امر منجر به از دست رفتن مشاغل، افزایش بیکاری و فقر گسترده شده، کشاورزان فقیر به حاشیهنشینی در شهرهایی مانند تهران کشانده شده و جوامع سنتی مانند یزد، کرمان و خراسان رها میشوند.
چالشی که بینالمللی میشود
خشکشدن تالابها و دریاچههای ایران، از جمله دریاچه ارومیه، تالاب هامون، شادگان و هورالعظیم، نهتنها یک بحران داخلی است، بلکه زنجیرهای از چالشهای بینالمللی را به دنبال دارد. این پدیده که ناشی از تغییرات اقلیمی، مدیریت ناکارآمد منابع آب و سدسازی گسترده است، مرزها را درنوردیده و بر امنیت، اقتصاد و سلامت کشورهای همسایه تأثیر میگذارد. براساس گزارشهای اخیر سازمان ملل و تحقیقات علمی، این بحران میتواند به مهاجرتهای گسترده، تنشهای منطقهای و آلودگیهای فرامرزی منجر شود.
خشکشدن تالابها و دریاچهها در ایران، بسترهای نمکی و گردوغباری ایجاد کرده که به طوفانهای گسترده منجر میشود. این طوفانها نهتنها ایران را تحت تأثیر قرار میدهند، بلکه به کشورهای همسایه مانند عراق، سوریه، ترکیه، عربستان سعودی و حتی فراتر میرسند. براساس تحقیقات، خشکشدن تالابهای خوزستان مانند شادگان و هورالعظیم، آلودگی گردوغبار را در جنوبغربی ایران و مناطق همجوار افزایش داده است. بحران آب در ایران، یکی از بزرگترین جمعیتهای مهاجر اقلیمی را ایجاد کرده است. خشکسالی، کاهش بارش و خشکشدن تالابها، میلیونها نفر را مجبور به مهاجرت داخلی و خارجی کرده است. یونیسف هشدار میدهد که جابهجایی ناشی از تغییرات اقلیمی، کودکان را در معرض خطر قرار داده و درگیری بر سر منابع را افزایش میدهد.
حقابه تالابهای ایران نهتنها یک ضرورت زیستمحیطی، بلکه کلید جلوگیری از فروپاشی اقتصادی-اجتماعی و تنشهای جهانی است. برخی پروژههای بین المللی جهت حفاظت از تالابها و دریاچهها در جهان نشان میدهند که با تخصیص عادلانه آب، کاهش مصرف و مشارکت جامعه، میتوان اکوسیستمها را احیا کرد، اما بدون سیاستهای قاطع –از جمله توقف سدسازی بیرویه و همکاری منطقهای– ایران به صادرکننده بحرانهای جهانی تبدیل خواهد شد. جهان، بهویژه همسایگان خاورمیانه و سازمانهای بینالمللی، باید ایران را در این مبارزه یاری رسانند؛ وگرنه، خشکشدن تالابها فقط آغاز یک فاجعه بزرگتر خواهد بود. در چنین شرایطی است که تعیین حقابه تالابها و دریاچهها از سوی وزارت نیرو اهمیت بیشتری پیدا میکند.
گروه انرژی- یکهفته قبل بود که احمد لاهیجانزاده، معاون محیطزیست دریایی و تالابهای سازمان حفاظت محیطزیست در یک کارگاه آموزشی اعلام کرد: «شهرهایی که در مجاورت تالابها و سواحل قرار دارند، باید بهعنوان شهر تالابی ثبت شوند؛ این اقدام ضمن حفاظت از اکوسیستمها، فرصتهای بینالمللی و اعتبارات ویژه برای مدیریت تالابها فراهم میکند.» این در حالی است که گزارشهای رسمی منتشرشده و بررسیهای صورتگرفته نشان میدهد که تنها در طول تابستان امسال تعداد قابلتوجهی از تالابها و دریاچههای کشور خشک شدند. دریاچه ارومیه، تالابهای امدژ، حوض سلطان، دریاچه نمک، شیمبار، بختگان، گاوخونی، مهارلو، میانگران، هامون و... اینها تنها نام تعدادی از دریاچهها و تالابهای کشور است که در طول نیمه نخست سالجاری دچار خشکی شدند. آنطور که کارشناسان میگویند، احتمال افزایش نامهای این لیست در آینده نزدیک هنوز هم وجود دارد و خطر خشکی تالابهای کشور را تهدید میکند. تعیین حقابه تالابها و دریاچهها از سوی وزارت نیرو یکی از مهمترین اقداماتی است که میتواند به مدیریت بحران پیش روی تالابها کمک کند.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، برخی کارشناسان معتقدند که ارزش اکولوژیکی تالابها تا 200برابر زمینهای زراعی برآورد میشود. با محوشدن تالابها و دریاچهها تهدیدهای مختلفی خود را نشان خواهند داد و به نظر میرسد در آینده نزدیک شاهد ظهور کانونهای جدید بیابانزایی در مناطق مختلف کشور خواهیم بود. بنابراین، ناله تالابهای سراسر کشور تنها یک هشدار زیستمحیطی نیست، بلکه زنگ خطری برای یک فاجعه انسانی-اقتصادی است که طنین آن به شهرها و استانهای همجوار نیز خواهد رسید. برخی گزارشها حاکی از آن است که در یکدهه گذشته تغییرات اقلیمی محسوسی اتفاق افتاده است و چندسالی هست که دیگر خبری از آبوهوای مطبوع و دلنشین کمتر خود را نشان داده است. کاهش نزولات آسمانی، افزایش دما و رشد روزافزون میزان تبخیر امروز بیش از تمامی سالهای قبل قابلاحساس است و تاثیر آن بر اکوسیستمهای طبیعی مشهودتر از هر زمان دیگر دیده میشود.
کمتوجهی به حقابه تالابها، دستاندازی و تغییر کاربری عرصههای تالابی و شاید از همه مهمتر تغییرات اقلیمی سبب شده تا دیگر پهنه آبی در بسیاری از تالابهای کشور وجود نداشته باشد که بخواهند میزبان پرندگان مهاجر باشد. البته اقدامات مبهم و ناکارآمد از سوی برخی ادارات محیطزیست استانها در سالهای گذشته و کمتوجهی به وضعیت تالابها نیز مزید علت شد تا اینکه شرایط امروز این اکوسیستمهای آبی بغرنجتر از هر زمان دیگری باشد. ناتوانی در تحقق حقابه تالابهای بینالمللی در کنار بیتوجهی به موضوع احیای تالابهای در معرض خشکی در طول سالهای گذشته امری مشهود است. بسیاری از کارشناسان باور دارند که استمرار این رویه و عدمتوجه به این چالش میتواند زندگی صدها هزار نفر از جوامع پیرامون این تالابها را به مخاطره بیندازد. تبدیل تالابها به اراضی لمیزرع و مولد گردوغبار یکی از پیامدهای محتمل است که باید برای آن تدبیری عاجل اندیشیده شود.
بسیاری از کارشناسان این باور را دارند که حقابه تالابها با مطالعه انجامشده، برای شرایط متفاوت در ترسالی، نرمال و خشکسالی تعیین شده و سازمان آب و برق هم این اعداد را پذیرفته، اما هیچوقت این حقابه حتی در زمان ترسالی محقق نشده است. بنابراین عملا حقابه تالابها روی کاغذ مانده است و تنها در زمان سیلاب، به ناچار آب بیشتری وارد تالابها میشود.
تابستانی سخت برای تالابهای ایران
تالابها که به «کلیههای زمین» شهرت دارند، در 300سال گذشته بیش از هر زیستبوم دیگری قربانی تخریب و نابودی شدهاند. آمارهای بینالمللی نشان میدهد 87درصد تالابهای جهان طی سهقرن اخیر از میان رفتهاند؛ بخشی به دلیل تغییرات اقلیمی و افزایش دما و بخش دیگر در نتیجه بهرهبرداری بیمحابا از طبیعت و مداخلات انسانی. این روند نگرانکننده در کشوری مانند ایران که خود در یکی از کمآبترین کمربندهای جهان قرار دارد، آثار آشکار و فاجعهباری بر جای گذاشته است. بااینحال، بررسیها نشان میدهد که تنها در تابستان امسال، فهرستی بلند از تالابها و دریاچههای کشور بهطور کامل خشک شدند. این خشکیدگی گسترده، صرفاً نتیجه تغییر اقلیم و گرمایش جهانی نیست؛ بخش اعظم ماجرا به پرداختنشدن حقابه تالابها و برداشتهای بیرویه از منابع آبی کشور بازمیگردد. در واقع، تالابها در رقابت نابرابر با کشاورزی پرمصرف و مدیریت ناکارآمد آب، آخرین حلقهای هستند که سهمشان از آب قربانی میشود.
الهه موحدی، کارشناس محیطزیست در همین ارتباط در گفتوگو با «تسنیم» تأکید میکند که بحران تالابها نهفقط ریشه در کمآبی، بلکه در ضعف نهادی و ساختاری سازمان حفاظت محیطزیست دارد؛ نهادی که به گفته او، با وظایف گستردهای روبهروست، اما از نظر ساختار و ظرفیت با این وظایف همخوانی ندارد. به گفته موحدی؛ سازمان حفاظت محیطزیست حفاظت از تالاب را محدود به حفاظت فیزیکی میداند در حالیکه امروز مدیریت تالابها فقط حفاظت فیزیکی نیست، بلکه نیازمند حضور فعال در سیاستگذاریهای توسعه، حکمرانی منابع آب و تصمیمگیریهای بینبخشی است و تا زمانی که نگاه قدیمی در این سازمان حاکم باشد، نقش مهمی در سیاستگذاریهای آبی کشور نخواهد داشت.
یکی از مشکلات اصلی در این زمینه به اعتقاد کارشناسان، کمتوجهی به نیروی انسانی متخصص در حوزه توسعه پایدار است. همچنین ضعف در اجرای قوانین یکی دیگر از موانع بهشمار میرود. اگرچه اسناد بالادستی زیادی درباره حفاظت از تالابها وجود دارد و حقابه محیطزیست پس از آب شرب است، اما سازمان فاقد یک رویکرد نظاممند و پایدار برای استفاده از این ابزارهاست. قوانین اغلب بهطور پراکنده و کوتاهمدت بهکار گرفته میشوند و ضمانت اجرایی ندارند.
در چنین شرایطی کارشناسان تاکید میکنند که مسئله حقابه تالابها از موضوعات دارای اهمیت است. طبق قانون، سازمان محیطزیست باید نیاز آبی تالابها را تعیین کند و وزارت نیرو موظف به تأمین آن است، اما این مطالعات معمولاً فاقد استانداردهای دقیق بوده و به اعدادی روی کاغذ محدود میشوند. در عمل، آب یا به تالاب نمیرسد یا در مسیر مصرف میشود. بدون ایجاد ایستگاههای پایش هیدرومتری و نظارت فنی قوی، ادعای تخصیص حقابه چیزی جز آمار روی کاغذ نخواهد بود. نگاه متمرکز و دولتی نیز از دیگر آسیبهاست. مدیریت مستقیم بیش از 225تالاب بدون در نظر گرفتن ظرفیت سمنها و جوامع محلی، فشار زیادی بر سازمان وارد کرده است.
بخشی از تالابها را میتوان بهواسطه دانش بومی و مدیریت مردمی حفاظت کرد، اما این ظرفیت مغفول مانده است. بهرهگیری از تجارب جهانی در این زمینه بسیار محدود بوده و تعاملات بینالمللی سازمان مقطعی و پراکنده است. اگرچه اولویت مصرف آب همواره با شرب و نیاز مردم است، اما اگر کشاورزی که 80درصد منابع آبی کشور را مصرف میکند، مدیریت نشود، نمیتوان انتظار داشت تالابها تشنه نمانند.
نشانههای ورشکستگی آبی تالابها
خشکی تالابها در آینده، بحرانهای اجتماعی، امنیتی و بهداشتی را رقم خواهد زد که اثرات آن کمتر از قطع آب شرب برای مردم نخواهد بود. در حالیکه ایران با یکی از شدیدترین بحرانهای زیستمحیطی تاریخ خود روبهروست، تالابها و دریاچههای این کشور به نمادی از ناکارآمدی مدیریت منابع آب تبدیل شدهاند. طبق گزارشهای اخیر، بیش از ۴۳درصد از مساحت تالابهای ایران در معرض خشکشدن کامل قرار دارند، و این پدیده نهتنها اکوسیستمهای محلی را نابود میکند، بلکه زنجیرهای از بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و حتی بینالمللی را به راه میاندازد.برخی کارشناسان حوزه محیطزیست باور دارند که خشکشدن تالابها و دریاچهها، ایران را به آستانه ورشکستگی آبی قرار داده است؛ جایی که تقاضای آب ۹۰درصد از منابع تجدیدپذیر را فراتر میبرد. برخی گزارشها نشان میدهد که اقتصاد ایران که ۹۰درصد آب خود را در کشاورزی مصرف میکند، با فروپاشی روبهروست. دریاچه ارومیه، بزرگترین دریاچه خاورمیانه، به بستری نمکی تبدیل شده و کشاورزی، شیلات و گردشگری را نابود کرده است. بیش از ۱۰هزار روستا فاقد آب آشامیدنی هستند و ۲۷هزار روستای دیگر در آستانه تخلیه قرار دارند. این امر منجر به از دست رفتن مشاغل، افزایش بیکاری و فقر گسترده شده، کشاورزان فقیر به حاشیهنشینی در شهرهایی مانند تهران کشانده شده و جوامع سنتی مانند یزد، کرمان و خراسان رها میشوند.
چالشی که بینالمللی میشود
خشکشدن تالابها و دریاچههای ایران، از جمله دریاچه ارومیه، تالاب هامون، شادگان و هورالعظیم، نهتنها یک بحران داخلی است، بلکه زنجیرهای از چالشهای بینالمللی را به دنبال دارد. این پدیده که ناشی از تغییرات اقلیمی، مدیریت ناکارآمد منابع آب و سدسازی گسترده است، مرزها را درنوردیده و بر امنیت، اقتصاد و سلامت کشورهای همسایه تأثیر میگذارد. براساس گزارشهای اخیر سازمان ملل و تحقیقات علمی، این بحران میتواند به مهاجرتهای گسترده، تنشهای منطقهای و آلودگیهای فرامرزی منجر شود.
خشکشدن تالابها و دریاچهها در ایران، بسترهای نمکی و گردوغباری ایجاد کرده که به طوفانهای گسترده منجر میشود. این طوفانها نهتنها ایران را تحت تأثیر قرار میدهند، بلکه به کشورهای همسایه مانند عراق، سوریه، ترکیه، عربستان سعودی و حتی فراتر میرسند. براساس تحقیقات، خشکشدن تالابهای خوزستان مانند شادگان و هورالعظیم، آلودگی گردوغبار را در جنوبغربی ایران و مناطق همجوار افزایش داده است. بحران آب در ایران، یکی از بزرگترین جمعیتهای مهاجر اقلیمی را ایجاد کرده است. خشکسالی، کاهش بارش و خشکشدن تالابها، میلیونها نفر را مجبور به مهاجرت داخلی و خارجی کرده است. یونیسف هشدار میدهد که جابهجایی ناشی از تغییرات اقلیمی، کودکان را در معرض خطر قرار داده و درگیری بر سر منابع را افزایش میدهد.
حقابه تالابهای ایران نهتنها یک ضرورت زیستمحیطی، بلکه کلید جلوگیری از فروپاشی اقتصادی-اجتماعی و تنشهای جهانی است. برخی پروژههای بین المللی جهت حفاظت از تالابها و دریاچهها در جهان نشان میدهند که با تخصیص عادلانه آب، کاهش مصرف و مشارکت جامعه، میتوان اکوسیستمها را احیا کرد، اما بدون سیاستهای قاطع –از جمله توقف سدسازی بیرویه و همکاری منطقهای– ایران به صادرکننده بحرانهای جهانی تبدیل خواهد شد. جهان، بهویژه همسایگان خاورمیانه و سازمانهای بینالمللی، باید ایران را در این مبارزه یاری رسانند؛ وگرنه، خشکشدن تالابها فقط آغاز یک فاجعه بزرگتر خواهد بود. در چنین شرایطی است که تعیین حقابه تالابها و دریاچهها از سوی وزارت نیرو اهمیت بیشتری پیدا میکند.

ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
اخبار روز
-
ادای احترام وزیر میراثفرهنگی به شهدای سپیدان
-
تصویب دو طرح زیست محیطی و شیلاتی در خوزستان
-
توسعه مشاغل خرد و حفاظت از ذخایر دریایی
-
برگزاری نشست هماهنگی حمل و نقل دریایی گلستان با دستگاه های ذیربط
-
نوسازی و افزایش ظرفیت در ناوگان هوایی
-
نشست هم اندیشی با معاونان شهرسازی ومعماری استان ها برگزار شد
-
کشتیرانی جمهوری اسلامی در رتبه هفدهم بزرگترین شرکتهای کشتیرانی کانتینری جهان
-
پرواز مسیر ارومیه – عسلویه و بالعکس برای نخستین بار از فرودگاه شهید باکری
-
شناسایی بالغ بر ۳۲۳ هزار میلیارد ریال سود تسعیر ارز از سوی بانک ملت
-
کارخانه تولید لولههای فولادی با حمایت بانک سپه در گرمسار افتتاح شد
-
دبیرستان «شهید آرمان علیوردی» در خوی افتتاح شد
-
کشف دو لایه مخزنی گازی و نفتی جدید در میدان گازی پازن
-
ثبت بیش از 13000 مورد آزمایش فنی و تخصصی در آزادراه شاهچراغ
-
بندر چابهار، تحولات عظیم زیرساختی و اقتصادی در مسیر شکوفایی
-
آمادگی وزارت راه و شهرسازی برای تامین مسکن کارکنان نیروی انتظامی
-
نام «شهدای امنیت» برای همیشه بر تارک تاریخ این مرز و بوم، جاودانه است
-
حضور فعال بانک مسکن در زنجیره ساخت مسکن
-
انتصاب مشاور و دستیار رئیس سازمان شیلات در امور پیگیریهای ویژه
-
امضای تفاهمنامه بانک تجارت و صندوق حمایت از سرمایهگذاری صنایع کوچک
-
گام نخست در حفظ ذخایر آبزی و پایداری معیشت ساحلنشینان خوزستانی