یلدا ، جلوه زیبایی در زمستان

برای یلدا چه بنویسم؟

تا دین خویش به این سنت زیبا ادا کنم ، یلدایی که او در فالش عیان شود ، زمستان بساط همیشگی خویش را پهن ساخته و همه جا سپیدپوش و یکرنگ و سیاهی ها ، گمشده این منظره زیبا شده اند ، باران و برف هم رحمت دیگری را از مهربانی پروردگار رونمایی می کنند .درختانی که در پاییز نماد برگریزان شده اند ، ردای سپیدی برگزیده اند و آنها که سبک و سنگین روزگار را چشیده اند با برگ هایی زرد و زلف هایی ژولیده تا آمدن بهار لحظه های انتظار را می شمارند .کلاغ ها هم میاندار این فصل شده اند تا شاید آوای زاغی برای خلوت انسانی آرامش گر افکار باشد .در بقچه سوغات گشوده شده ننه سرما ، خرمالو عجب طعم شیرینی می‌دهد به کام و زانسو بلبل خرما ، مستانه و بی ادعا زیر آواز می‌زند تا دریابیم که چه ساده برخی شاکری را جار می زنند و جشن زندگی را با سرسبزی و آواز در دل هایمان بیدار نگه می دارند.محور این صفا اگر حالی ماند و منزل جایی برای به پا داشتن کرسی با مجمع مسی روی آن و کاسه های سفالین رنگ آکنده به دانه های انار داشته باشد ، ماوای آرامی را شکل می دهد.وه چه می چسبید ، وقتی سوز سرما غوغاسالاری می کند ، زیر لحاف های دست دوزی شده کرسی که چشم را از زیبایی خیره می کند و خود راوی هنر ایرانیست از پشت پنجره ، برف را با نگاه عاشقانه ای بدرقه کردن و از بارش برف سوم کاسه ای خوش طعم را با شیره انگور جور سازد و چای را با هل و دارچین و دگر مکمل های گیاهی ، نوش وجود ساختن و چه اعجاز صفایی خواهد داشت در این زمان ، تفسیر فالی به آیات کتاب حافظ با جان کلام پدربزرگ و مادر بزرگی که آن بالادست ، خود به تنهایی به هر بزمی ، معنای قشنگی می بخشند و چه زیبا سروده است سهراب این همشهری کاشانی که قشنگ ، تعبیر عاشقانه اشکال است .
ادامه در صفحه 2
 برای یلدا چه بنویسم؟
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه