«سایه» در هندسه زمان هوشنگ ابتهاج، قلب تپنده غزل خاموش شد
ادامه از صفحه اول
از همین روست که جانماییِ دقیق سایه در پیکرهی کلی روزگار خودش و تعیین ربط و نسبت او با کلان روایت حاکم بر آن دوران (گفتمان چپ) اهمیتی قطعی و خدشهناپذیر دارد که بیآن سامانمندی شعرها و فعالیتهای هنریاش از دست میرود و آن چه برجا میماند مشتی سرودههای سرگردان است که از عارفانههایی چون: «نامدگان و رفتگان...» تا عاشقانههایی چون «نشود فاش کسی ...» و اجتماعیاتی چون «دیگر این پنجره بگشای که من...» در نوسان است. کارنامهی هنری او هم که «ساز» خودش را میزند و کار خودش را میکند.
اما با قرار دادن میراث ادبی و هنری سایه در سامانه یکپارچهی «زمان»، فهم ما از او به کلی دگرگون شده و خط وحدتبخش فعالیتهایش آرام آرام مرئی میشود.
«سایه» در هندسهی زمان
هوشنگ ابتهاج فرزند زمانهای بود که از یک سو با رساندن «نیهیلیسم» به حدّ مرزیاش، خودکشی را توجیه میکرد و از سوی دیگر با گسترش قلمرو «کاپیتالیسم» به نهانخانه نجیبترین ارزشهای بشری، مفهوم انسان را مسخ و قلب میکرد. و «کمونیسم» در میانه این دو، همان راه رهاییبخشی مینمود که با دسترسپذیر کردنِ آرمانِ نیل به «جهانی بدون طبقه» و بسط مفاهیم پرارجی چون «آزادی، برابری و برادری» در اعصاب و عروق جهانی توسعه نیافته، مأیوس و سرخورده، درِ باغِ سبزی به روی آنها میگشود که اگر فریفتهاش نمیشدند عجیب مینمود.
اگرچه سرانجام این تبلیغات و هیاهوهای سرسامآور و کَرکننده، به اردوگاههای کار اجباری و ظهور و تثبیت رژیمهای تمامیتخواه استالینیستی ختم شد (آندره ژید در کتاب «بازگشت از شوروی» خودش گزارش لرزآور و عبرتآموزی از آن به دست داده) اما با درنظر گرفتن مختصات جغرافیایی و گردش محدود اطلاعات آن روزگار (زیر سیطره پروپاگاندای جهانی کمونیسم)، جانبداری امثال سایه از تفکر چپ، صورت ـ مفهوم طبیعی خودش را پیدا میکند.
این که بعضی در تحلیل چرایی وابستگی کسانی چون او، سیاوش کسرایی، مرتضی کیوان، احمد شاملو، نجف دریابندری، جلال آل احمد، علیمحمد افغانی و... به حزب توده، به اقامهی دلایلی معرفتی و نظری متوسل میشوند، امری گمراهکننده و مبتنی بر فهمی ناصحیح از صورت مسأله است که نه تنها به کار ابهامزدایی نمیآید بلکه بر حجم ابهامها و پرسشها میافزاید چون اساساً باید تاریخچه حزب توده و فراگیری برقآسای آن در سرتاسر ایران را در بستری عاطفی (و نه عقلی و فلسفی) فهمید و انگیزههایِ روانی/انسانیِ استبدادستیزانه و عدالتجویانه آن را شناخت.
وقتی خسرو گلسرخی در دفاعیهی مردانهاش در دادگاه به تمجید از «مولا حسین(ع)، شهید بزرگ خلقهای خاورمیانه» میپردازد، شریعتی «ابوذر غفاری، سوسیالیست خداپرست» عبدالحمید جودهالسحار را ترجمه میکند و سایه وزینترین سرودهای عرفانیاش را میسراید و برای اثبات حقانیت کلامش به حضرت عباس(ع) سوگند میخورد، دیگر چگونه میتوان از «کاپیتال» مارکس به مثابه پشتوانه نظری گفتمان چپ در ایران سخن گفت؟!
«سایه» و «سوسیالیسمِ ایرانی»
به نظر میرسد که باید برای سایه و اقران و امثال او جایی در میانه مفهومی جدید به نام «سوسیالیسمِ ایرانی» باز کرد که مختصات فکری و عاطفی خودش را دارد. این همان سوسیالیسمی است که نه تنها تضاد و تنافری میان مفاهیمِ بنیادین الهیاتی و باورداشتِ «خدا» و «معنویت» نمیبیند بلکه گاه میتواند، با توسل به همین شبکهی مفهومیِ پرورده و پربها، شعری چنین بسراید:
نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان/ سوی تو میدوند هان! ای تو همیشه در میان
که شفیعی کدکنی آن را به مثابه «عارفانهترین بیتی که در تاریخ ادبیات پارسی سروده شده» تحسین کرده است.
جمع عرفان و سوسیالیسم از آن آمیزههایی است که در جهان ادبی و شخصی سایه همنشینی مسالمتآمیزی دارد. اگرچه جمعآمدن این دو فکر میتواند در افق اجتماعی خسارات زیانباری به همراه داشته باشد اما در جهان ادبی و خیالانگیز سایه محلی برای گرهخوردگی عرصهی ادب و اجتماع است. حضور این تناقضات در زندگی و شخصیت سایه کم نیست.
او یک شخصیت و یک شاعر متناقض و درعین حال صادق است. سایه در همان حال که نوسراست کلاسیک نیز هست، در عین سادگی ادبی سرسخت و لجوج است و در عین جدیت شوخ و طناز است. حتی این تناقض در خُلقیات و ظواهر او قابل مشاهده است. حتی از چهرهی زمخت و تولستویوار او برنمیآید که چنان رقّت قلبی داشته باشد که با هر یاد رنگینی در خاطر چشمانش به گریه بنشیند.
«سایه در هندسه زمان» بر آن است که با گشودن پنجرهای به جهان شعری و هنری هوشنگ ابتهاج، پرتوی روشنگر بر برخی زوایای مغفول مانده شعر و هنر او بتاباند و این کار را از رهگذر گفتگو با کارشناسان و درج و بازتاب وفادارانه آراء و نظریات آنها پی میگیرد.
خبرگزاری تسنیم به هیچ وجه مدعی نیست که توانسته با طرح و شرح همه جوانب، جانمایی جامعی از موقعیت کلی «سایه» در پیکره فرهنگ و هنر امروز ارائه کند اما این اطمینان را میدهیم که در تلاش برای رسیدن به تصویری هرچه دقیقتر از او، سراغ هر کسی که گمان میکردیم میتواند در این زمینه به ما کمک کند رفتیم و این کار را هم بدون در نظر گرفتن هرگونه ملاحظات سیاسی و گرایشهای فکری انجام دادیم.
در این مسیر بودند کسانی که با لبیک گفتن به ندای یاری ما، کریمانه، همهی آنچه را که از سایه میدانستند یا درباره او میاندیشیدند، با ما درمیان گذاشتند که قدردان یکایک آنها هستیم. دیگرانی هم بودند که به هر انگیزه یا دلیلی (که قطعاً برای ما محترم است) صلاح ندانستند در این مسیر با ما همراه شوند.
باری، آنچه در «سایه در هندسهی زمان» میخوانید یا به تماشا مینشینید، گامهای کوچکی است که امیدواریم روزی به بامِ بلندِ «شناخت شعر معاصر» و برهمکنش دو پدیده «شعر» و «انقلاب اسلامی» منتهیشود که اینچنین باد.
از همین روست که جانماییِ دقیق سایه در پیکرهی کلی روزگار خودش و تعیین ربط و نسبت او با کلان روایت حاکم بر آن دوران (گفتمان چپ) اهمیتی قطعی و خدشهناپذیر دارد که بیآن سامانمندی شعرها و فعالیتهای هنریاش از دست میرود و آن چه برجا میماند مشتی سرودههای سرگردان است که از عارفانههایی چون: «نامدگان و رفتگان...» تا عاشقانههایی چون «نشود فاش کسی ...» و اجتماعیاتی چون «دیگر این پنجره بگشای که من...» در نوسان است. کارنامهی هنری او هم که «ساز» خودش را میزند و کار خودش را میکند.
اما با قرار دادن میراث ادبی و هنری سایه در سامانه یکپارچهی «زمان»، فهم ما از او به کلی دگرگون شده و خط وحدتبخش فعالیتهایش آرام آرام مرئی میشود.
«سایه» در هندسهی زمان
هوشنگ ابتهاج فرزند زمانهای بود که از یک سو با رساندن «نیهیلیسم» به حدّ مرزیاش، خودکشی را توجیه میکرد و از سوی دیگر با گسترش قلمرو «کاپیتالیسم» به نهانخانه نجیبترین ارزشهای بشری، مفهوم انسان را مسخ و قلب میکرد. و «کمونیسم» در میانه این دو، همان راه رهاییبخشی مینمود که با دسترسپذیر کردنِ آرمانِ نیل به «جهانی بدون طبقه» و بسط مفاهیم پرارجی چون «آزادی، برابری و برادری» در اعصاب و عروق جهانی توسعه نیافته، مأیوس و سرخورده، درِ باغِ سبزی به روی آنها میگشود که اگر فریفتهاش نمیشدند عجیب مینمود.
اگرچه سرانجام این تبلیغات و هیاهوهای سرسامآور و کَرکننده، به اردوگاههای کار اجباری و ظهور و تثبیت رژیمهای تمامیتخواه استالینیستی ختم شد (آندره ژید در کتاب «بازگشت از شوروی» خودش گزارش لرزآور و عبرتآموزی از آن به دست داده) اما با درنظر گرفتن مختصات جغرافیایی و گردش محدود اطلاعات آن روزگار (زیر سیطره پروپاگاندای جهانی کمونیسم)، جانبداری امثال سایه از تفکر چپ، صورت ـ مفهوم طبیعی خودش را پیدا میکند.
این که بعضی در تحلیل چرایی وابستگی کسانی چون او، سیاوش کسرایی، مرتضی کیوان، احمد شاملو، نجف دریابندری، جلال آل احمد، علیمحمد افغانی و... به حزب توده، به اقامهی دلایلی معرفتی و نظری متوسل میشوند، امری گمراهکننده و مبتنی بر فهمی ناصحیح از صورت مسأله است که نه تنها به کار ابهامزدایی نمیآید بلکه بر حجم ابهامها و پرسشها میافزاید چون اساساً باید تاریخچه حزب توده و فراگیری برقآسای آن در سرتاسر ایران را در بستری عاطفی (و نه عقلی و فلسفی) فهمید و انگیزههایِ روانی/انسانیِ استبدادستیزانه و عدالتجویانه آن را شناخت.
وقتی خسرو گلسرخی در دفاعیهی مردانهاش در دادگاه به تمجید از «مولا حسین(ع)، شهید بزرگ خلقهای خاورمیانه» میپردازد، شریعتی «ابوذر غفاری، سوسیالیست خداپرست» عبدالحمید جودهالسحار را ترجمه میکند و سایه وزینترین سرودهای عرفانیاش را میسراید و برای اثبات حقانیت کلامش به حضرت عباس(ع) سوگند میخورد، دیگر چگونه میتوان از «کاپیتال» مارکس به مثابه پشتوانه نظری گفتمان چپ در ایران سخن گفت؟!
«سایه» و «سوسیالیسمِ ایرانی»
به نظر میرسد که باید برای سایه و اقران و امثال او جایی در میانه مفهومی جدید به نام «سوسیالیسمِ ایرانی» باز کرد که مختصات فکری و عاطفی خودش را دارد. این همان سوسیالیسمی است که نه تنها تضاد و تنافری میان مفاهیمِ بنیادین الهیاتی و باورداشتِ «خدا» و «معنویت» نمیبیند بلکه گاه میتواند، با توسل به همین شبکهی مفهومیِ پرورده و پربها، شعری چنین بسراید:
نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان/ سوی تو میدوند هان! ای تو همیشه در میان
که شفیعی کدکنی آن را به مثابه «عارفانهترین بیتی که در تاریخ ادبیات پارسی سروده شده» تحسین کرده است.
جمع عرفان و سوسیالیسم از آن آمیزههایی است که در جهان ادبی و شخصی سایه همنشینی مسالمتآمیزی دارد. اگرچه جمعآمدن این دو فکر میتواند در افق اجتماعی خسارات زیانباری به همراه داشته باشد اما در جهان ادبی و خیالانگیز سایه محلی برای گرهخوردگی عرصهی ادب و اجتماع است. حضور این تناقضات در زندگی و شخصیت سایه کم نیست.
او یک شخصیت و یک شاعر متناقض و درعین حال صادق است. سایه در همان حال که نوسراست کلاسیک نیز هست، در عین سادگی ادبی سرسخت و لجوج است و در عین جدیت شوخ و طناز است. حتی این تناقض در خُلقیات و ظواهر او قابل مشاهده است. حتی از چهرهی زمخت و تولستویوار او برنمیآید که چنان رقّت قلبی داشته باشد که با هر یاد رنگینی در خاطر چشمانش به گریه بنشیند.
«سایه در هندسه زمان» بر آن است که با گشودن پنجرهای به جهان شعری و هنری هوشنگ ابتهاج، پرتوی روشنگر بر برخی زوایای مغفول مانده شعر و هنر او بتاباند و این کار را از رهگذر گفتگو با کارشناسان و درج و بازتاب وفادارانه آراء و نظریات آنها پی میگیرد.
خبرگزاری تسنیم به هیچ وجه مدعی نیست که توانسته با طرح و شرح همه جوانب، جانمایی جامعی از موقعیت کلی «سایه» در پیکره فرهنگ و هنر امروز ارائه کند اما این اطمینان را میدهیم که در تلاش برای رسیدن به تصویری هرچه دقیقتر از او، سراغ هر کسی که گمان میکردیم میتواند در این زمینه به ما کمک کند رفتیم و این کار را هم بدون در نظر گرفتن هرگونه ملاحظات سیاسی و گرایشهای فکری انجام دادیم.
در این مسیر بودند کسانی که با لبیک گفتن به ندای یاری ما، کریمانه، همهی آنچه را که از سایه میدانستند یا درباره او میاندیشیدند، با ما درمیان گذاشتند که قدردان یکایک آنها هستیم. دیگرانی هم بودند که به هر انگیزه یا دلیلی (که قطعاً برای ما محترم است) صلاح ندانستند در این مسیر با ما همراه شوند.
باری، آنچه در «سایه در هندسهی زمان» میخوانید یا به تماشا مینشینید، گامهای کوچکی است که امیدواریم روزی به بامِ بلندِ «شناخت شعر معاصر» و برهمکنش دو پدیده «شعر» و «انقلاب اسلامی» منتهیشود که اینچنین باد.

ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
-
«نداجا» قایقهای مهاجم به کشتی ایرانی در دریای سرخ را متواری کرد
-
آخرین موج عظیم ثروت نفت در خلیج فارس
-
مجلس و دولت برنامه درازمدتی برای عدالت آموزشی ندارند
-
شاهد رونمایی از دستاوردهای جدید فضایی خواهیم بود
-
در ارفاق های قانونی به محکومان افراط و تفریط صورت نگیرد
-
«سایه» در هندسه زمان هوشنگ ابتهاج، قلب تپنده غزل خاموش شد
-
کمیسیون امنیت ملی مجلس مذاکرات اخیر هسته ای را بررسی می کند
-
صنایع دفاعی قادر به تامین نیازمندیهای راهبردی و زیرساختی کشور است
-
نخجوان از طریق ایران به باکو متصل میشود
-
«تصادف» از پروندههای پرتعداد دستگاه قضا است
-
میزان افزایش حقوق بازنشستگان هفته آینده مشخص میشود
-
سهم زمین ۴ میلیون مسکن تا پایان شهریور تعیین تکلیف میشود
اخبار روز
-
۳۳۸۳ کامیون بارگیری و خارج شد
-
پیشگامی گروه پاسارگاد در توسعه انرژی خورشیدی
-
ادمیرال برگزبده سومین اجلاس برند برتر مسولیت اجتماعی شد
-
انضباط مالی و هوش مصنوعی، اولویت های بانک ملی ایران در سال ۱۴۰۴
-
پرداخت ۲۸۶۰ فقره وام ازدواج و فرزندآوری در فروردین ۱۴۰۴
-
درآمد عملیاتی ۱۶ هزار میلیارد تومانی بانک پاسارگاد در فروردین ۱۴۰۴
-
تسریع در اجرای طرح آبرسانی زیاران به بیلقان برای تامین آب البرز و تهران
-
امضای تفاهم نامه گروه فولاد مبارکه با مدیر عامل ارشد بانک سپه
-
اسپاد دریا پایا از نیروهای امدادی و آسیبدیدگان بندر حمایت کرد
-
نیروگاههای برقآبی شرکت آب و نیرو عامل کاهش خاموشیها
-
رییس جمهور: وضعیت فعلی مدیریت بنادر پذیرفتنی نیست
-
کمکرسانی نیروی دریایی ارتش به مصدومان بندر شهید رجایی
-
قشم در کنار بندرعباس؛ اعلام همبستگی و پشتیبانی عملیاتی از سوی بندر کاوه
-
عیادت وزیر راه و شهرسازی از مصدومان حادثه انفجار بندر شهید رجایی در بیمارستان نیروی دریایی ارتش
-
تکذیب اظهارات منتسب به مدیرکل بنادر و دریانوردی هرمزگان درباره حادثه بندر شهید رجایی
-
از سرگیری عملیات بندری در بندر شهید رجایی
-
آمادگی کامل نیروی دریایی ارتش برای مدیریت بحران حادثه بندر شهید رجایی
-
بورس انرژی مرجع قیمتگذاری سوخت کشتیها شد
-
کسب رتبه اول بهرهوری بخش آب کشور توسط شرکت آب و نیرو
-
افتتاح نیروگاه خورشیدی 10 مگاواتی صندوق ذخیره فرهنگیان توسط وزیر آموزش و پرورش