تاریخ انتشار:1404/9/18
آب؛ اسطوره‌ای که هنوز در ما می‌اندیشد

آب؛ اسطوره‌ای که هنوز در ما می‌اندیشد

اقتصادسرآمد- رهنگی، آب تنها یک عنصر طبیعی نیست؛ کهن‌ترین لایه حافظه جمعی ماست. هر تمدنی جایی در اعماق تاریخ خود بر یک استعاره بنیادین تکیه دارد و استعاره ایران، «آب» است؛ آبی که هم ماده است و هم معنا، هم بقا می‌بخشد و هم نظام اخلاقی و کیهانی را سامان می‌دهد.

به گزارش اقتصادسرآمد، آب؛ اسطوره‌ای که هنوز در ما می‌اندیشددر ایران فرهنگی، آب تنها یک عنصر طبیعی نیست؛ کهن‌ترین لایه حافظه جمعی ماست. هر تمدنی جایی در اعماق تاریخ خود بر یک استعاره بنیادین تکیه دارد و استعاره ایران، «آب» است؛ آبی که هم ماده است و هم معنا، هم بقا می‌بخشد و هم نظام اخلاقی و کیهانی را سامان می‌دهد. در ذهن اسطوره‌ای این سرزمین، آب نه فقط سرچشمه حیات، بلکه معیار داوری جهان است؛ آن‌گونه که در نبرد ازلی میان تیشتر، ایزد باران و اپوش، دیو خشکسالی، سرنوشت هستی در گرو غلبه نظم بر آشوب تعیین می‌شود. هر بار که باران فرو می‌چکد، پژواکی از پیروزی تیشتر در ناخودآگاه جمعی ما طنین می‌افکند و هرگاه خشکسالی دام می‌گستراند، گویی اپوش، این سایه دیرپای تاریکی، بار دیگر از ژرفای تاریخ برخاسته است. امیل دورکیم اسطوره را «نظام معنابخش» می‌داند و کلود لووی-استروس آن را «شکلی از تفکر ساختاری» معرفی می‌کند که حتی پس از فروکش کردن قدرت ظاهری‌اش، همچنان شاکله ذهنیت جمعی را حفظ می‌کند. در ایران فرهنگی، اسطوره‌ها صرفا روایت‌های ادبی نیستند؛ بلکه الگوهای دیرپای رفتار اجتماعی، سیاستگذاری و منش جمعی‌اند. اسطوره، در این معنا، نه گذشته‌ای دور، بلکه «حالِ پنهان» است. جامعه‌شناسی شناختی نیز نشان می‌دهد که ساخت‌های ذهنی ملل، به‌طور ناخودآگاه از الگوهای دیرینه تبعیت می‌کنند و اسطوره‌ها که در طول هزاره‌ها رمزگذاری شده‌اند، همچون نرم‌افزار فرهنگی بر ذهن امروزین عمل می‌کنند. این اسطوره‌ها همچون شجره‌نامه پنهان روان ایرانی، نه در کتاب‌ها که در کنش‌های روزمره ما جاری است. مردم‌شناسی و روان شناسی اجتماعی نشان داده‌اند که جوامع زیسته در کم‌آبی، حساسیت وجودی خود را بر مدار «ترس از فقدان» و «امید به نجات» شکل می‌دهند؛ دوگانه‌ای که در رفتارهای فرهنگی، اقتصادی و حتی الگوهای مصرف نمود می‌یابد. در ایران فرهنگی، این دوگانه همچنان زنده است: از یک‌سو حرمت‌گذاری به آب، آیین‌های باران‌خواهی، قناعت و احترام و از سوی دیگر، هراس‌رفتاری، انتظار برای «حل شدن» مسائل به ‌جای حل کردن آنها و گاه بی‌انضباطی و اسراف
 
 این کشمکش، بازتاب همان نزاع دیرینه تیشتر و اپوش است که امروز در قالب رفتارهای اجتماعی و مدیریتی بازتولید می‌شود. آب برای مردمان این پهنه آینه اخلاق بوده است. آناهیتا، ایزدبانوی آب‌های روان، هنوز در لایه‌های نادیده ذهن جمعی ما حضور دارد؛ هر جا که آلوده ‌کردن آب را خطایی اخلاقی می‌شماریم، هر جا که چشم‌های را تقدس می‌بخشیم و هر جا که در مدرن‌ترین شهرها، آلودگی رود را «بی‌حرمتی» می‌دانیم، همان میراث معنوی عمل می‌کند. همین ریشه کهن است که نهادهای آبی ایران - از میرآب و تقسیم سنتی آب تا قنات و حوضخانه - را از حد سازوکارهای فنی فراتر می‌برد و به «نهادهای اخلاقی» بدل می‌کند؛ نهادهایی که در آنها آب نه یک منبع، بلکه یک مسوولیت است. لووی-استروس می‌گوید اسطوره‌ها ساختارهایی‌اند که پیش از ما می‌اندیشند. این سخن در ایران حقیقتی زنده است. ما آب را تنها مصرف نمی‌کنیم؛ با آن «فکر» می‌کنیم و جهان را با آن «فهم» می‌کنیم. عدالت، نظم، طهارت و حتی معنای زندگی در ذهن ایرانی پیوندی استعاری با آب دارد: اگر آب در جریان باشد، زندگی روان است؛ اگر در تقسیم آب تبعیض رود، جامعه ناسالم است و اگر آب به کالایی بی‌معنا فروکاسته شود، بخشی از هویت ما گم می‌شود. اما جهان امروز جهان داده‌ها، سامانه‌های پیچیده و سیاست‌های علمی است. بحران آب دیگر روایت نبرد خدایان نیست؛ بازتاب واقعیتی عینی است: تغییر اقلیم، فرسودگی حکمرانی، مصرف‌زدگی و غفلت از آینده. با این‌ حال، رهایی در فراموشی اسطوره نیست؛ در ترجمه آن است. باید تیشتر را به نماد نظم، پیش‌بینی‌پذیری، تاب‌آوری و تصمیم‌گیری علمی بدل کنیم و اپوش را در صورت هدررفت، بی‌انضباطی و فروریزی نهادی بازشناسیم. ایران فرهنگی، سرزمینی است که تاریخش را آب نوشته و هویتش را از آب گرفته است. سرنوشت ما با سرنوشت آب گرهی وجودی دارد و آینده ما بسته به آن است که این پیوند را از سطح خاطره و اسطوره به سطح تصمیم و عمل ارتقا دهیم، زیرا در این سرزمین، آب فقط مایه حیات نیست؛ حافظه، اخلاق و سرنوشت است.
سخنگوی صنعت آب کشور
 

برچسب ها : سخنگوی صنعت آب اقتصادسرآمد آب

اخبار روز
ضمیمه