ذهنیت سازی غلط تلویزیون نسبت به معلولان

لیلا نوعی
 نوع نگاه به معلولین و کارکرد دراماتیک به آنها در سینمای ایران و جهان تفاوت زیادی با هم دارد. معمولا در فیلم و سریال های ایرانی تنها شاهد ضعف و ناتوانی معلولان هستیم و از سایر توانایی های آنها غافل می شویم. در صورتی که در سینمای جهان تاکید بر نشان دادن تصویر درست و قوی از معلولان است. گاها شخصیت اصلی و موثر فیلم خارجی هم یک فرد معلول انتخاب می شود. البته در سینمای غرب هم آثار نامناسب درباره معلولان وجود دارد. ما نیز به دنبال جنگ مقایسه ای بین آثار ایرانی و خارجی نیستیم. سینماگران ما صرفا وقتی می خواهند فردی را در فیلمنامه به سزای اعمال بدش برسانند ولیچری نشان می دهند! یا اگر کسی قد کوتاهی داشته باشد هیچ نقش مهم و تاثیرگذاری در فیلم ندارد و صرفا نقش شاگردی به او می دهند و نگاه ویژه تری به معلولیت ندارند. شاید عمدی در کار نباشد اما تمام این موارد باعث القای مفهوم غلط ناتوانی معلولین در ذهن جامعه می شود.اگر بخواهیم به چند نمونه از پرداخت های نامناسب به جامعه معلولین در فیلم و سریال های ایرانی اشاره کنیم؛ می توانیم از سریال ستایش و کیمیا، دو سریال پرطرفدار تلویزیون، یاد کنیم که در هردو این ها شخصیت زن سریال در پایان ماجرا مثلا به سزای کار بدش رسیده، ویلچری و ناتوان شده و دیگر هیچ کاری از آنها بر نمی آید! در صورتی که اولا در جهان واقعی انسان ها همیشه تقاص کارشان را با معلولیت و ناتوانی جسمی نمی دهند! در ثانی افراد کم توان و معلول بسیار موفقی داریم که معلولیت باعث محدودیت برای آنها نشده است.البته در آثار ایرانی فیلم های موفقی از جمله حوض نقاشی، رنگ خدا، اینجا بدون من و ... هم داشتیم که تلاش کردند تصویر غلط جامعه از معلولان را تغییر دهند و قدمی در بهتر شدن زندگی این قشر بردارند. با ذکر مثال های فوق متوجه عملکرد بهتر پرده نقره ای نسبت به جعبه جادویی در پرداخت مشکلات و دغدغه های معلولان می شویم.چند مثال هم از سینمای جهان و پرداخت آنها به دنیای معلولان بزنیم. در سریال «گیم آف ترونز» برندر استارک را می بینیم که از پنجره پایین می افتد و فلج می شود اما در پایان سریال پادشاه هفت اقلیم می شود. با این تصویر دیگر مفهوم ناتوانی و توقف زندگی با معلولیت در ذهن مخاطب جا نمی افتد. «دیدن»، «دست نیافتنی ها»، «پیاده روی رودئو» هم نمونه های موفق دیگری از زندگی معلولان در سینمای جهان هستند. یکی از رسالت های سینما آگاه کردن مردم است. آنها باید تلنگری به جامعه بزنند و مردم را نسبت به همدلی و درک قشر معلول بیدار کنند. جامعه معلولان نیاز به نگاه مسئولانه و وظیفه محور سایر افراد جامعه دارد. در صورتی که اگر سینماگران به کلیشه «سرنوشت آدم بد، معلولیت است» ادامه دهند دو خطر جدی متوجه جامعه می شود؛ یک اینکه تفکر و ذهنیت نامناسبی از معلولین در جامعه شکل می گیرد و دوم اینکه فرد معلول احساس ناتوانی و تقصیر می کند و نمی تواند به زندگی طبیعی خود ادامه دهد. بر اساس دیدگاه روانشناسان افراد معلول و کم توان بسیار بوده اند که با نوع نگاه غلط جامعه و فشار آنها به سمت رفتارهای غلط و انتقام جویانه سوق پیدا کرده اند.
اهالی هنر هفتم با علم بر اینکه رسانه کارکرد زیادی در القای افکار به جامعه دارد، باید بدانند معلولیت صرفا یک ابزار نیست که با آن شخصیت اصلی داستان را به سزای عمل بدش برسانند و بهتر است به تعهدات اخلاقی خود پایبندتر باشند و همچون کارگردان رنگ خدا و حوض نقاشی به آسیب شناسی و رفع مشکلات این قشر بپردازند. در نگاه کلی هنوز جای امیدواری هست، بعد از انقلاب در این حوزه از نقطه صفر حرکت کردیم و به جلو آمدیم اما الان زمان آسیب شناسی و پرداخت صحیح تر به مشکلات معلولان در دنیای سینما و تلویزیون است.
خبرنگار حوزه سینما
ذهنیت سازی غلط تلویزیون نسبت به معلولان
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه