تحلیل اقتصاد سرآمد از ارزآوري صنعت گردشگری 200 ميليارددلاری ایرانِ آینده

هيچ! سهم ايرانِ امروز از 1.5 تريليون دلار درآمد نامرئي جهان

گروه گردشگری دریا - ایرج گلشنی - «صادرات نامرئي» تعبيري است كه يك انديشمند صنعت توريسم(گردشگري) براي اين صنعت مهم جهاني به كار برده است كه بسيار زيبا و قابل تأمل است. يك گردشگر، ارزآور است و بيش از افراد بومي يك كشور، خرج مي‌كند. هزينه يك گردشگر به طور متوسط 1.8 نسبت به شهروندان عادي است و از اين رو، صنعت بسيار درآمدزايي است. گردش مالي صنعت گردشگري در سطح جهان، 1.5 تريليون دلار برآورد شده است كه رقم بسيار بالايي است و با ساير صنايع بزرگ جهان، برابري مي‌كند. در مورد ايران، برابر برآوردهاي كميته گردشگري جهاني، اين رقم بسيار قابل توجه است. پژوهشگران متفق‌القولند كه ارزش درآمدزايي صنعت گردشگري براي ايران مي‌تواند 10 تا 12 برابر درآمد حاصل از نفت و گاز باشد! و اين بسيار قابل توجه است. به عبارت ديگر، اگر ارزآوري سالانه نفت براي ايران، معادل 20 ميليارددلار باشد، ارزآوري صنعت توريسم براي ايران بيش از 200 ميليارددلار خواهد بود! با اين حساب، يك سال گردشگري براي ايران برابر با ده سال فروش نفت است؛ ضمن اين كه فروش نفت، آن‌همه هزينه‌هاي كشف و توليد و مسائل سياسي و امنيتي ندارد. اما شوربختانه، سهم ايران از اين نعمت بزرگي كه خداي منان به اين مردم عطا فرموده، تقريبا هيچ است!

آمارسازي به جاي كارسازي
آن چه دولتي‌ها اين روزها به آن مشغول هستند؛ آمارسازي است و با اعلام آمارهاي عجيب و غريب، سعي مي‌كنند وضعيت را به سامان نشان دهند. 
براي نمونه، صفايي،رئيس سازمان بنادر و كشتيراني- در برنامه صف اول، رقم 7 ميليون گردشگر دريايي را اعلام كرد كه به طور طبيعي، رقمي ساختگي است. قبلا در اين باره سخن گفتيم و اكنون به اشاره‌اي مي‌گذريم:
رقم 7 ميليون ادعا شده، جمع مسافراني است كه به استان‌هاي هفت‌گانه ساحلي ما وارد شده‌اند. گذشته از اين كه عدد 7ميليون به دقت قابل احصاء نيست، ورود يك مسافر از تهران به بابل و آمل و ... به حساب گردشگر دريايي نوشته شده است! آيا با اين ارقام، مي‌توانيم به صنعت توريسم ايران خوش‌بين باشيم يا فقط كلاهي 7 ميليوني بر سر خود گذاشته‌ايم؟ اجازه بدهيد اين سوال را جواب بدهيم:

تعريف گردشگري
جواب سوال در تعريف گردشگري است. اگر طبق تعريف عمومي جهاني، گردشگر را كسي بدانيم كه « حداقل 24 ساعت» از اقامت‌گاه خود(شهر خود) دور شود و در جاي ديگري غير از خانه و شهر خود- بگذراند، به هر قصد و نيتي كه باشد، گردشگر محسوب مي‌شود.اين يك تعريف خيلي باز و خيلي عمومي است كه به آمارسازان فرصت آمارسازي مي‌دهد؛ وگرنه ارزشي براي صنعت گردشگري ندارد. با اين تعريف اگر كسي از آمل، به شهر بابل برود- بدون آن كه دريا را هم از دور ببيند- گردشگر دريايي محسوب مي‌كنند! كه البته اين طنز است نه آمار واقعي براي يك مدير واقعي. 
اينجا معلوم مي‌شود كه آمار 7ميليون گردشگر دريايي كه ادعا مي‌شود از كجا آب مي‌خورد و مشخص مي‌شود كه درخت آمار 7ميليوني ريشه در آب تخيل دارد نه بر خاك واقعيت. 

تعريف 1.8 دلاري
تعريف اقتصادي دقيقي از گردشگري در سطح جهان وجود دارد كه بر مبناي اقتصاد مورد انتظار از صنعت گردشگري است و به واقعيت نزديك و حتا منطبق است. بر اساس اين تعريف، گردشگر كسي است كه نسبت به افراد بومي يك شهر يا كشور، تا 1.8 دلار بيشتر خرج كند. دو نكته در اين تعريف وجود دارد كه نشان مي‌دهد آمار 7ميليوني كاملا ساختگي و غلط است:
اول: گردشگر باید افرادي باشند كه بيشتر از شهروندان يك شهر خرج مي‌كنند. 
اين در حالي است كه مسافران به شمال، بسياری در چادر مي‌خوابند(هزينه هتل و متل نمي‌دهند). از غذاهاي رستوراني استفاده نمي‌كنند و خود اقدام به پخت غذا مي‌كنند. يعني همرديف ساير شهروندان خرج مي‌كنند و حتا كمتر. تفريحات آن‌ها هم اغلب محدود مي‌شود به قدم زدن در كنار ساحل و گاهي شنا كردن در چند متري ساحل! 
با اين رويه، ما هرگز نمي‌توانيم 7ميليون گردشگر داشته باشيم. 
دوم: ارز خرج كنند
گردشگر كسي است كه از يك كشور ديگر به كشور ديگري مي‌آيد و ارز خارجي با خود مي‌آورد و ارز خرج مي‌كند. محاسبه دقيق بر اساس دلار (يا هر ارز رايج ديگر است) نه بر اساس تومان. طبق اين تعريف، ما هرگز نمي‌توانيم 7 ميليون گردشگر داشته باشيم تا برسد به 7ميليون گردشگر دريايي!
سوم: گردشگر دريايي
بايد دقت كرد كه گردشگري دريايي با گردشگري ساحلي فرق دارد. همان طور كه گردشگري كوير با گردشگري جنگل و كوهستان فرق دارد. نمي‌توان گفت چون ساحل و دريا به هم چسبيده‌اند پس اين دو يكي هستند. 
يك انديشمند و محقق گردشگري كه اسم و رسم علمي و جهاني دارد، اين دو را كاملا از هم متفاوت مي‌داند و متفاوت هم هستند. نياز به تحقيق علمي نيست، بلكه نياز به تعقل انساني است و دقت در اين موارد كافي است:
گردشگري دريايي روي آب است؛ گردشگري ساحلي روي خشكي
نوع تفريحات دريا با خشكي فرق دارد
حتا نوع پوشش، نوع تغذيه، نوع تنفس و... همه چيز با هم فرق دارد. 
گردشگري دريايي زماني اتفاق مي‌افتد كه گردشگر بر روي آب باشد. كنار ساحل، گردشگري دريايي محسوب نمي‌شود. با اين توضيح آيا آمار 7ميليون گردشگر دريايي معنا دارد؟

آمار سازي براي چيست؟
وقتي مردم آگاه هستند و ابزارهاي متعدد رسانه‌اي در اختيار دارند و قدرت درك و تحليل دارند، ساخت و پرداخت آمارهاي جعلي و اعلام آن چه معنا دارد؟ آيا باعث مجد و بزرگي مي‌شود يا سرشكستگي و شرمندگي؟
واقعيت اين است كه ما از حيث گردشگري كه براي كشور ما ارز بياورد، فقير و تهي شده‌ايم. جزو 10 كشور برتر جهان از نظر كميته جهاني گردشگري هستيم، ظرفيت بزرگ براي جذب سالانه ميلياردها دلار داريم؛ اما در عمل و در واقعيت، هيچي از اين همه پول دست ما را نمي‌گيرد و اين فاجعه است. 

سهم اشتغال از گزدشگری
آمارهاي جهاني مي‌گويند كه 10درصد كل مشاغل به صنعت توريسم برمي‌گردد. ما كه در بيكاري دست و پا مي‌زنيم و ايجاد اشتغال براي كشور ما از واجبات است، از دور نشسته و به هيچ نگاه مي‌كنيم و با گستاخي تمام، آمارهاي پوچ و بي‌معنا تحويل مردم مي‌دهيم. خوب است در اين رفتارهاي ضد مديريتي خود تجديد نظر كنيم.

موضع سياسي نداريم
روزنامه اقتصاد سرآمد به هيچ وجه و به هيچ اندازه، موضع سياسي ندارد. ما نه مخالف فرد خاص و نه موافق فرد خاصي هستيم. كاملا مستقل و البته مطالبه‌گر و علاقه‌مند به كشف «گنج پنهان». از اين رو، آن چه مي‌نويسيم در مطالبه گري و نقد است بر اساس منطق و دانسته‌ها. ما له يا عليه كسي نيستيم. چه رئيس جمهور، چه ديگران در هر دولتي. اما به شدت مطالبه گر منويات و فرمايشات مقام معظم رهبري هستيم. وقتي ايشان به توسعه دريا تاكيد مي‌كنند، يعني دولتي‌ها همه مانند يك سرباز، اطاعت امر كنند؛ نه اين كه منويات و دستورات ايشان را مانند سازمان برنامه و بودجه حذف كنند. اين بدعت بسيار خطرناكي است. 
وقتي به آقاي صفايي،مدیرعامل سازمان بنادر و دریانوردی مي گوييم آماري كه مي‌گويي به درد نمي‌خورد، دليلش روشن است كه در بالا به مواردي اشاره كرديم. 
وقتي به سازمان برنامه و بودجه اعتراض مي‌كنيم، دليلش روشن است. همه دلايل منطقي، علمي و مستند دارد كه هيچ‌كدام سياسي نيست. اصلا ما به نگرش و رفتار سياسي براي توسعه اقتصاد درياپايه هيچ اعتقادي نداريم؛ پس براي ما روحاني با رئيسي فرق نمي‌كنند و دولت سيزدهم با دوازدهم هيچ تفاوتي براي ما ندارد. تفاوت در عملكردهاست و ما خواهان بهترين عملكرد، صادق‌ترين آمارها و دقيق‌ترين برنامه‌ها هستيم.صفايي در برنامه صف اول گفت: «ما منتظر برنامه‌هاي بالادستي نمانديم و خود اقدام كرديم!!!!» خوب خودتان قضاوت كنيد كه اين حرف در قرن 21 با دانش پيشرفته مديريت و برنامه‌ريزي، چه معنا يي مي‌دهد؟ آيا به آن معنا نيست كه دولت سيزدهم ضد برنامه‌ريزي است؟ به اين معنا نيست كه يك مدير ارشد رسما اعتراف مي‌كند كه بي‌برنامه و بي‌گدار به آب زده است؟ به اين معنا نيست كه برنامه‌ريزي در سازمان بنادر و دريانوردي كشك است؟ به چه معناست؟

دولت‌هاي نادان
در خاتمه اين گفتار، سوالي مطرح مي‌كنيم و علاقه‌منديم كسي به آن پاسخ دهد. اين سوال را در چهارمين نشست تخصصي هم مطرح و البته پاسخ قابل پيش‌بيني دريافت كرديم. توجه كنيد:«اگر یک كشور روي نفت و گاز زندگي كند و منابع سرشار نفت و گاز داشته باشد، اما دولتمردان همان كشور، براي كشف و استخراج نفت، علاقه ای نشان ندهد یا هیچ تلاشي نكند،  اين دولت چگونه دولتي خواهند بود؟»آیا می توانیم بگوییم خائن است، احمق است، نادان است يا....؟
حال بگوييد:اگر یک كشور، بستر و ظرفيتي بيش از از 10 برابر نفت داشته باشد، اما براي استفاده از آن، هيچ برنامه مشخصي نداشته باشد، دولت اين كشور چگونه دولتي است؟قضاوت با شما. ما در اين باره باز هم سخن خواهيم گفت. 
هيچ! سهم ايرانِ امروز از 1.5 تريليون دلار درآمد نامرئي جهان
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه