دورخورده

پریوا عروج نیا - مورخان می‌گویند «اسکیلاکس کاریاندایی» از طرف داریوش فرمان داشت که با چند کشتی جنگی پارسی سراسر کرانه‌های دریایی شاهنشاهی ایران را شناسایی کند و در این‌باره گزارش دهد.پریوا عروج نیا، سردبیر ترابران در نوشتاری درباب حکمرانی خردمندانه آورده است: مورخان می‌گویند «اسکیلاکس کاریاندایی» از طرف داریوش فرمان داشت که با چند کشتی جنگی پارسی سراسر کرانه‌های دریایی شاهنشاهی ایران را شناسایی کند و در این‌باره گزارش دهد. او سفر خود را از افغانستان امروزی آغاز کرد، از مسیر رود سند به اقیانوس هند رسید و در حالی که به سوی باختر می‌راند، کرانه‌های خلیج فارس تا نزدیکی خرمشهر کنونی را بررسی و نقشه برداری کرد، شبه جزیره عربستان را دور زد تا به انتهای دریای سرخ رسید. پس از آن باید شرق مصر و کناره صحرای سینا را اکتشاف می‌کردند تا مسیری مناسب برای کندن یک کانال آبی به سوی مدیترانه پیدا کنند... خلاصه اینکه، کارشان دو سال و نیم طول کشید... آنگاه به پارس بازگشت و به حکمران وقت گزارش داد مسیری که برای توسعه تجارت و اداره سرزمین‌های خود به دنبال آن است. چه مشخصاتی دارد. این گزارش به حدود هفتصد سال قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد: ۲۷۰۰ سال پیش؟ کاری به این نداریم که در آن اعماق تاریخ برای ساخت نخستین آبراهه اتصال دریای سرخ به مدیترانه (کوتاه‌ترین مسیر اتصال شرق آسیا به اروپا) چگونه نقشه برداری کرده و بر مشکلات توپوگرافی فایق آمدند، چگونه سازماندهی کردند، چند نفر هنگام کار مردند... آنچه اهمیت دارد به تصور در آوردن حکمرانی است که چنان سودایی در سو داشت و چنان سازمانی برای آن کار عظیم پدید آورد؛ نمونه‌ای از یک حکمرانی خردمندانه که اگر گسیل کریستف کلمب توسط پادشاه اسپانیا برای دور زدن زمین و یا ماجراجویی‌های استعماری اروپاییان را کنار بگذاریم، نمونه‌اش حداقل تا قرن نوزدهم (قرنی که کانال سوئز برای عبور کشتی‌های غول‌آسای تجاری بر آن آبراهه باستانی ساخته شد) در جهان بی‌نظیر است. آن ماموریت و سازوکار حکمرانی نمونه کارآمدی یک نظام حکمرانی و برنامه‌ریزی مطلوب در حد یک امپراتوری است.کشورها هر قدر هم ظرفیت و منابع داشته باشند، این حکمرانان آن‌ها هستند که منابع را در راه بزرگی و رفاه ساکنان سازمان می‌دهند. حالا احتمالاً کسانی که در اینجا اهل اندیشه‌اند، به جای افتخار به لوح و رفتار کوروش، کمی هم به شعور، خردمندی، مدیریت و ایده پردازی از کف رفته شاهان هخامنشی افسوس می‌خورند. البته برای افسوس خوردن ایرانیان در دوران ما به اندازه کافی سوژه و زمینه هست: افغانستان برایمان شاخ و شانه مرزی می‌کشد، عراق برای بهره‌برداری از بندر هاب منطقه تلاش می‌کند، ترکیه از پشت پرده، آذربایجان را برای راه‌اندازی کریدور زنگزور هدایت می‌کند، روسیه کشتیرانی در دریای کاسپین را ملک طلق خود می‌داند و .... در تازه‌ترین تحول نیز اواخر ماه گذشته یکباره فریاد همه بابت رونمایی از یک مسیر تجاری دیگر از جنوب آسیا به سوی اروپا بلند شد. همه آن را « دور زدن دوباره ایران» نامیدند، البته ایران دور نمی خورد، حاکمان امروز ایران همیشه دور می‌خورند. همین ماه گذشته بوق و کرنای اتصال ۱۹ کیلومتر راه‌آهن بین ایران و جنوب عراق، نصف کابینه دولت را به خرمشهر کشاند (هرچند وسط جشن نخست وزیر عراق اعلام کرد که از این خط کالایی حمل نخواهد شد؛ فقط توریست زائر!) ایران عقب مانده نیست جامانده است! حکمرانی نامرغوب را تا آنجا که به رابطه حاکم و مردمش مربوط می‌شود می‌توان با کوهی از تبلیغ و توجیه پنهان کرد، اما وقتی حکمرانی نامرغوب در برابر حاکمان کشورهای دیگر قرار می‌گیرد تا روابط کشور را با جهای تنظیم کند، نقاط ضعف و بلاهتش قابل پوشاندن نیست. حکومت ما که دهه‌هاست اقتصاد و موقعیت بین‌المللی را در برابر توهمات خود قربانی کرده و پوسانده است.
دورخورده
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه