اندر احوال رقبای همیشگی

حمزه رستمی نیا- اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی یک لحظه تاریخی بزرگ بود؛ چین و هند به عنوان پرجمعیت‌ترین کشورهای جهان و با درآمدهای سرانه تقریباً مشابه شروع به آزادسازی و گشایش اقتصادهایشان کردند. پیش‌بینی‌هایی که درباره هردو کشور مطرح می‌شد همواره با کلماتی مثل «انقلاب» و «معجزه» همراه بود. اما در حالی که چین روی ایجاد بنیان قوی برای توسعه سرمایه انسانی متمرکز شده بود، هند چندان به این موضوع توجه نکرد. و شاید تفاوتی که امروزه در افق اقتصادی چین و هند دیده می‌شود از همان دوران و همان تفاوت نشات گرفته باشد.
برخی صاحب‌نظران در جهان به مسئله تاثیر حاکمیت سیاسی چین روی اقتصادش توجه بیش از اندازه‌ای داشته‌اند و پیش‌بینی زمین‌خوردنِ اقتصاد چین از این بابت را می‌کردند در مارس ۱۹۸۵ میلادی روزنامه وال‌استریت‌جورنال بیشترین تحسین و تمجیدِ ممکن را نثار راجیو گاندی نخست وزیر هند کرد. در سرمقاله این روزنامه با عنوان «راجیو ریگان» آمده بود که راجیو گاندی در زمینه مقررات‌زدایی و کاهش مالیات‌ها مشابه ریگان عمل کرده و در هند انقلابی کوچک به راه انداخته است.
سه ماه بعد در آستانه سفر گاندی به آمریکا، اقتصاددان دانشگاه کلمبیا جاگدیش باگواتی حتی حرف‌های افراط‌آمیزتری زد و در نیویورک تایمز نوشت: «هند بسیار از چین امروزی جلوتر است و یک معجزه اقتصادیِ در شرفِ وقوع است».
در سال ۱۹۸۱ میلادی بانک جهانی اعلام کرد که امید به زندگی در چین ۶۴ سال اما در هند ۵۱ سال است و در گزارش خود توضیح داد که وضعیت تغذیه چینی‌ها از هندی‌ها بهتر است. از طرف دیگر خدمات بهداشت و درمانی- به خصوص به زنان- در چین بهتر بود و نرخ بیشتری از جمعیت در چین در قیاس با هند از تحصیلات ابتدایی برخوردار بودند. در آن زمان، بانک جهانی یک پیش‌بینی مهم کرد؛ اینکه با بهبود وضعیت توسعه سرمایه انسانی و بهبود وضعیت زنان در چین، می‌توان انتظار داشت که ظرف یک نسل، استانداردهای سطح زندگی در این کشور افزایش یابد.
آن چه که بانک جهانی در آن زمان به درستی رویش تمرکز کرده بود، موضوع توسعه سرمایه انسانی بود که اخیراً توسط اودد گالور اقتصاددان دانشگاه براون نیز مورد تایید مجدد قرار گرفته است. گالور می‌گوید از زمان آغاز انقلاب صنعتی، هر نمونه‌ای از پیشرفت اقتصادی و رشد پایدار به نحوی با موضوع توسعه سرمایه انسانی و افزایش مشارکت زنان در نیروی کار مرتبط بوده است. این دو حوزه‌هایی هستند که در هند آن‌قدرها مورد توجه قرار نگرفته‌اند. این در حالی است که چین حتی بعد از آنکه اقتصادش بازارمحور شد باز هم به سرمایه‌گذاری در منابع انسانی توجه زیادی داشت و سطح آموزش و بهداشت و درمان در این کشور بهبود یافت چون قرار بر این بود که نیروی کار در این کشور آن قدر وضع خوبی پیدا کنند که از لحاظ بین‌المللی قدرت رقابت‌پذیری زیادی داشته باشند.
شاخص سرمایه انسانی ۲۰۲۰ که توسط بانک جهانی ارائه می‌شود و وضعیت آموزش و سلامت مردم در هر کشور را بررسی می‌کند و رقمی بین صفر تا یک را برایش تعیین می‌کند، به هند ۰.۴۹ داد که کم‌تر از نپال و کنیا (یعنی کشورهای فقیرتر از هند) است. اما به چین ۰.۶۵ داد که مشابه شیلی و اسلواکی (کشورهای ثروتمندتر از چین) است. در این میان باید توجه داشت که نرخ مشارکت زنان در نیروی کار در چین امروزه ۶۲ درصد است؛ در حالی که در سال ۱۹۹۰ میلادی حدود ۸۰ درصد بود. در همین حال، نرخ مشارکت زنان در نیروی کار در فاصله زمانی مشابه در هند از ۳۲ درصد به ۲۵ درصد کاهش پیدا کرده است. به خصوص در مناطق شهری، ناامنی‌های اجتماعی باعث کاهش حضور زنان در محیط‌های کار شده است.
اگر دو اقتصاد چین و هند را در سال ۱۹۵۳ میلادی (تقریباً زمانی که مدرنیزاسیون اقتصادشان را شروع کردند) در وضعیت بهره‌وریِ مشابهی در نظر بگیریم، می‌بینیم که چین تا دهه ۱۹۸۰ میلادی توانست ۵۰ درصد بر بهره‌وری خود بیفزاید و امروزه نرخ بهره‌وری‌اش تقریباً دو برابر هند است. در حال حاضر هنوز ۴۵ درصد از کارگران هندی در بخش کشاورزی که بهره‌وری بالایی ندارد مشغول به کارند و این خودش عاملی بازدارنده برای اقتصاد این کشور بوده است.
جالب اینجاست که برخی صاحب‌نظران در جهان به مسئله تاثیر حاکمیت سیاسی چین روی اقتصادش توجه بیش از اندازه‌ای داشته‌اند و پیش‌بینی زمین‌خوردنِ اقتصاد چین از این بابت را می‌کردند. واقعاً هم برخی از سیاست‌های حکومت چین مثل سیاست کووید-صفر که محدودیت‌های شدید کرونایی را بر اجتماع اعمال کرده بود روی اقتصاد این کشور تاثیر منفی داشت اما به نظر می‌رسد که تاثیر سیاست بر اقتصاد چین به آن اندازه‌ای که صاحب‌نظران پیش‌بینی می‌کردند نبوده و است. شاید بتوان گفت خوش‌بینی‌ها در مورد آینده اقتصاد هند و بدبینی‌ها در مورد آینده اقتصاد چین، هر دو در نوع خودشان اشتباه از کار درآمده‌اند.
اندر احوال رقبای همیشگی
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه