گردشگري دريايي در محاق؛ «اقتصاد سرآمد» تحليل ميكند
گردشگري دريايي در ايران ناشناخته است
گروه گردشگری دریا- امید متین- گردشگري يكي از تعاريفي كه به شدت مورد سوءاستفاده آمارسازها قرار ميگيرد، تعريفي است از گردشگري كه وجه جهاني هم دارد. سازمان بينالمللي گردشگري ميگويد: «هر كس كه به هر دليل، 24 ساعت در شهر خود نباشد، گردشگر محسوب ميشود!». تعريف جالبي است و به طنز شبيه است؛ اما همين تعريف طنزگونه، به طرز عجيبي در ميان آمارسازها طرفدار دارد.
چندي پيش، رييس سازمان بنادر و دريانوردي در برنامه صف اول، از اين آمارهاي عجيب خلق كرد و با اطمينان خبر از گردشگري ميليوني ايرانيها داد. وي رقمي نزديك به 40 ميليون گردشگري دريايي صادر كرد كه اهالي دريا را شگفتزده كرد. همه مي دانستند كه اين آمارسازي است و با واقعيت جور در نميآيد، اما قابل دفاع است! چگونه؟
بر اساس آمار و طبق تعريف پيش گفته شده، هر كس به سمت شمال يا جنوب حركت كرده و مثلا از تهران خارج شده، گردشگر است! اين يك پاي آمار. و پاي ديگر آمار اين است كه اين افراد كه از شهر خودشان- مثلا تهران- خارج شده و به عوارضي يكي از استانهاي هفتگانه دريايي رسيدند، لزوما گردشگر هستند و آن هم از نوع گردش گر دريايي! با اين حساب، ايران سالانه چند برابر جمعيت خود گردشگر دريايي دارد! اين در حالي است كه آمارهاي واقعي از گردشگري ايراني ها، رقمي نزديك به صفر را نشان ميدهد.
تحليل و درك اين نكته زماني ميسر است كه تعريف دقيقتري از گردشگريها داده شود و معلوم شود كه گردشگري كوهستان، با گردشگري كوير، با گردشگري ساحلي و همه اينها با گردشگري دريايي متفات هستند. بر اساس تعريف كلي و عمومي كه هر كس از خانه قهر كرد و از شهر بيرون رفت، گردشگر است! يك آمار به دست ميآيد و بر اساس تعريف دقيق از گونههاي گردشگري يك آمار ديگر. اين دومي با واقعيت سازگار است اما اولي، سوء استفاده از يك تعريف عمومي گردشگري است.
گردشگري دريايي
گردشگري دريايي آن است كه يك نفر بار و بنديل ببندد و براي يك سفر يك يا چند روزه در دريا پا در كشتي گذاشته و از ساحل فاصله بگيرد. گاهي ميگويند به نحوي بايد فاصله بگيرد كه ساحل ديده نشود. اين را سختگيرانه ميدانيم و ميگوييم همين كه يك قدم از ساحل فاصله گرفت، گردشگر دريايي محسوب مي شود؛ به شرطي كه نه 24 ساعت بلكه حداقل چند ساعتي از ساحل فاصله داشته باشد و روي دريا زندگي كند.
اگر اين تعريف ساده شده را هم بپذيريم، باز هم گردشگري دريايي ايران در محاق كامل است و نزديك به صفر. اگر تاكيد كنيم كه گردشگري دريايي آن است كه فرد حداقل 24 ساعت از ساحل دور باشد و در عمق دريا بر روي كشتي سوار باشد و زندگي كند، آنگاه معناي آمارها را ميفهميم و ميدانيم كدام آمار درست است و كدام غلط.
گردشگري ساحلي
آن چه در بين ايرانيان امروز رايج است، گردشگري ساحلي است. رفتن به شمال يا جنوب، به معناي رفتن به سواحل استانهاي ساحلي است نه دريا. درياي خزر، درياي مكران(عمان) و خليج فارس، سه جهت گردشگري دريايي هستند كه مي توان با كشتيهاي متوسط و بزرگ، به عمق آنها رفت و ساحل را گم كرد. با اين نگرش، سوار قايق شدن و دوري در نزديك ساحل زدن، گردشگري دريايي به آن معناي خاص نيست. قايق موتوري كوچك و قايق پارويي كوچك و قايق پدالي كه اغلب در استخرهاي درون شهري هم پيدا ميشوند، معناي گردشگري دريايي را با خو دندارند و ميتوان آنها را در حيطه گردشگري ساحلي تعريف كرد. با چنين رويكردي است كه ميتوان تفاوت آمارهاي واقعي و غيرواقعي را درك كرد.
دليل كسر گردشگري دريايي در ايران
براي آن كه بدانيم چرا در ايران گردشگر دريايي نداريم، كافي است به قيمت و هزينه يك سفر دريايي توجه كنيم. براي يك سفر دريايي بسيار ساده و بدون امكانات ويژه با كشتيهاي معمولي حداقل نفري 5 ميليون تومان براي يك روز نياز است. فرض كنيد كه يك كارمند با زن و دو فرزند بخواهد يك سفر سه روزه دريايي تجربه كند. او بايد روزانه بیست ميليون تومان كنار بگذارد تا بتواند سفر دريايي برود. سه روز گردش دريايي ميخواند به عبارت 60ميليون تومان. آيا هست كارمندي كه چنين توان مالي داشته باشد؟ البته غير از نجومي بگيرها.
بياييد براي درك اين تحليل، هزينه را كاهش دهيم و بگوييم با روزي 2 ميليون تومان، مي توان به گردش دريايي رفت. در اين صورت، هزينه سفر سه روزه براي يك خانواده 4 نفره، حداقل 32 ميليون تومان است. آيا كارمندي ميشناسيد كه بتواند با درآمدي كه دارد، يك سفر دريايي سه روزه برود؟ اگر ميشناسيد سلام ما را هم برسانيد!
باز هم در رقم دستكاري كنيم. بگوييم سفر دريايي روزي يك ميليون تومان. به درك! فلافل ميخوريم، كشتي فرسوده سوار ميشويم و به تفريحات جانبي هم نميپردازيم! ميشود به عبارت روزي چهار ميليون تومان! آيا هست كارمندي كه روزي چهار ميليون تومان خرج سفر دريايي كند؟
براي درك آمار واقعي توجه كنيد به مثال بالا و و اين كه اكثر مردم ما يا كارمند هستند يا كارگر كه قوه مالي هر دو كفاف سفر دريايي نميدهد. پس انسان خردمند از خود سوال ميكند كه اين آمارهاي ميليوني گردشگر دريايي از كجايشان در ميآورند و با پررويي در رسانههاي ملي هم مطرح ميكنند و كسي هم نيست بگويد فلاني بالاي چشمت ابروست. چرا؟
آمارسازي و دروغ به افكار عمومي
اين آمارسازيها و با بوق كرنا فريادزدنها، نه به معناي توسعه است، نه به معناي موفقيت است، نه به معناي كار و تلاش؛ بلكه دقيقا به معناي كلاهبرداري است و كلاه گذاشتن بر سر افكار عمومي. اين بيمسئوليتي است كه در نهايت، گردشگري دريايي ايران را به جايي نميرساند. اين آمارهاي ساختگي باعث ميشود بخش مهمي از افكار و ايدهها و تصميمها به سمتهاي ديگري غير از گردشگري دريايي برود. آمار سازنده، آماري است كه واقعيت را بيان كند، هر چند گفتن اين واقعيت به مذاق خيليها خوش نيايد.
واقعيت اين است كه گردشگري دريايي ايران هنوز متولد نشده است. اصلا به معناي قابل توجه وجود خارجي ندارد. چند كشتي فرسوده و تغيير كاربري داده شده، چند كشتي اتوبوسي و هيچ كروزي. ما هيچ كروزي در حوزه گردشگري دريايي نداريم. چند كشتي شبه كروز و بازسازي شده هست كه قيمت آنها هم سر به فلك ميكشد.
تجربه ايرانيها
دليل ديگري ميتوان اقامه كرد، تجربه ايرانيها از سفر دريايي است. در ميان قوم و فاميل و آشناي خود بگرديد و بپرسيد كه چند نفرشان به گردشگري دريايي رفتهاند. چند نفرشان يك شب در كشتي در وسط دريا خوابيدهاند؟ چند نفر طوري وارد دريا شدهاند كه ساحلي نديدهآند؟ اينها همان جامعه آماري است كه علم آمار برايش سر و دست ميشكند. بعد نتيجه هر چه شد به كل جامعه تعميم بدهيد و نتيجه بگيريد كه در ايران اساسا گردشگري دريايي داريم؟ يك كلاه بخريد و آن را قاضي كنيد و در باره نگارنده اين متن و گوينده آن آمارهاي كذايي قضاوت كنيد.
گردشگري دريايي ايران در محاق
گردشگري دريايي در ايران در حالي نيست كه بسيار سودمند و حتا ارزآور است. سالانه ميتوان ده تا دوازده برابر پول نفت را از راه گردشگري (توريست) عايد مملكت كرد. بر اساس آمارهاي موثق، ايران جزو ده كشور برتر جهان براي گردشگر پذيري است. اما در عمل، دخل ايران خالي است و گردشگري عايد چنداني براي ايران ندارد. از ميان اين عايديها، بخشي مربوط و متعلق به درياست كه گفتيم نزديك به صفر است.
اگر مسئولان وقت، دست از بازي آمار و آمارسازيهاي خود بردارند و واقعيت را به افكار عمومي بگويند، مطالبهگري رخ ميدهد و اگر زمينه فراهم كنند، خيل سرمايهها به آن سمت ميرود و هم لذت زندگي در ايران افزايش مييابد و نشاط ملي اوج ميگيرد و اميد به آينده تقويت ميشود، و هم بخش مهمي از اقتصاد به حركت در مي آيد.
اكنون، سرمایههاي ما ميرود به تركيه و امارات و... براي گردشگري دريايي. اين يعني محاق مطلق. محاقي كه آمارسازيها كاري براي آن نخواهند كرد.
چندي پيش، رييس سازمان بنادر و دريانوردي در برنامه صف اول، از اين آمارهاي عجيب خلق كرد و با اطمينان خبر از گردشگري ميليوني ايرانيها داد. وي رقمي نزديك به 40 ميليون گردشگري دريايي صادر كرد كه اهالي دريا را شگفتزده كرد. همه مي دانستند كه اين آمارسازي است و با واقعيت جور در نميآيد، اما قابل دفاع است! چگونه؟
بر اساس آمار و طبق تعريف پيش گفته شده، هر كس به سمت شمال يا جنوب حركت كرده و مثلا از تهران خارج شده، گردشگر است! اين يك پاي آمار. و پاي ديگر آمار اين است كه اين افراد كه از شهر خودشان- مثلا تهران- خارج شده و به عوارضي يكي از استانهاي هفتگانه دريايي رسيدند، لزوما گردشگر هستند و آن هم از نوع گردش گر دريايي! با اين حساب، ايران سالانه چند برابر جمعيت خود گردشگر دريايي دارد! اين در حالي است كه آمارهاي واقعي از گردشگري ايراني ها، رقمي نزديك به صفر را نشان ميدهد.
تحليل و درك اين نكته زماني ميسر است كه تعريف دقيقتري از گردشگريها داده شود و معلوم شود كه گردشگري كوهستان، با گردشگري كوير، با گردشگري ساحلي و همه اينها با گردشگري دريايي متفات هستند. بر اساس تعريف كلي و عمومي كه هر كس از خانه قهر كرد و از شهر بيرون رفت، گردشگر است! يك آمار به دست ميآيد و بر اساس تعريف دقيق از گونههاي گردشگري يك آمار ديگر. اين دومي با واقعيت سازگار است اما اولي، سوء استفاده از يك تعريف عمومي گردشگري است.
گردشگري دريايي
گردشگري دريايي آن است كه يك نفر بار و بنديل ببندد و براي يك سفر يك يا چند روزه در دريا پا در كشتي گذاشته و از ساحل فاصله بگيرد. گاهي ميگويند به نحوي بايد فاصله بگيرد كه ساحل ديده نشود. اين را سختگيرانه ميدانيم و ميگوييم همين كه يك قدم از ساحل فاصله گرفت، گردشگر دريايي محسوب مي شود؛ به شرطي كه نه 24 ساعت بلكه حداقل چند ساعتي از ساحل فاصله داشته باشد و روي دريا زندگي كند.
اگر اين تعريف ساده شده را هم بپذيريم، باز هم گردشگري دريايي ايران در محاق كامل است و نزديك به صفر. اگر تاكيد كنيم كه گردشگري دريايي آن است كه فرد حداقل 24 ساعت از ساحل دور باشد و در عمق دريا بر روي كشتي سوار باشد و زندگي كند، آنگاه معناي آمارها را ميفهميم و ميدانيم كدام آمار درست است و كدام غلط.
گردشگري ساحلي
آن چه در بين ايرانيان امروز رايج است، گردشگري ساحلي است. رفتن به شمال يا جنوب، به معناي رفتن به سواحل استانهاي ساحلي است نه دريا. درياي خزر، درياي مكران(عمان) و خليج فارس، سه جهت گردشگري دريايي هستند كه مي توان با كشتيهاي متوسط و بزرگ، به عمق آنها رفت و ساحل را گم كرد. با اين نگرش، سوار قايق شدن و دوري در نزديك ساحل زدن، گردشگري دريايي به آن معناي خاص نيست. قايق موتوري كوچك و قايق پارويي كوچك و قايق پدالي كه اغلب در استخرهاي درون شهري هم پيدا ميشوند، معناي گردشگري دريايي را با خو دندارند و ميتوان آنها را در حيطه گردشگري ساحلي تعريف كرد. با چنين رويكردي است كه ميتوان تفاوت آمارهاي واقعي و غيرواقعي را درك كرد.
دليل كسر گردشگري دريايي در ايران
براي آن كه بدانيم چرا در ايران گردشگر دريايي نداريم، كافي است به قيمت و هزينه يك سفر دريايي توجه كنيم. براي يك سفر دريايي بسيار ساده و بدون امكانات ويژه با كشتيهاي معمولي حداقل نفري 5 ميليون تومان براي يك روز نياز است. فرض كنيد كه يك كارمند با زن و دو فرزند بخواهد يك سفر سه روزه دريايي تجربه كند. او بايد روزانه بیست ميليون تومان كنار بگذارد تا بتواند سفر دريايي برود. سه روز گردش دريايي ميخواند به عبارت 60ميليون تومان. آيا هست كارمندي كه چنين توان مالي داشته باشد؟ البته غير از نجومي بگيرها.
بياييد براي درك اين تحليل، هزينه را كاهش دهيم و بگوييم با روزي 2 ميليون تومان، مي توان به گردش دريايي رفت. در اين صورت، هزينه سفر سه روزه براي يك خانواده 4 نفره، حداقل 32 ميليون تومان است. آيا كارمندي ميشناسيد كه بتواند با درآمدي كه دارد، يك سفر دريايي سه روزه برود؟ اگر ميشناسيد سلام ما را هم برسانيد!
باز هم در رقم دستكاري كنيم. بگوييم سفر دريايي روزي يك ميليون تومان. به درك! فلافل ميخوريم، كشتي فرسوده سوار ميشويم و به تفريحات جانبي هم نميپردازيم! ميشود به عبارت روزي چهار ميليون تومان! آيا هست كارمندي كه روزي چهار ميليون تومان خرج سفر دريايي كند؟
براي درك آمار واقعي توجه كنيد به مثال بالا و و اين كه اكثر مردم ما يا كارمند هستند يا كارگر كه قوه مالي هر دو كفاف سفر دريايي نميدهد. پس انسان خردمند از خود سوال ميكند كه اين آمارهاي ميليوني گردشگر دريايي از كجايشان در ميآورند و با پررويي در رسانههاي ملي هم مطرح ميكنند و كسي هم نيست بگويد فلاني بالاي چشمت ابروست. چرا؟
آمارسازي و دروغ به افكار عمومي
اين آمارسازيها و با بوق كرنا فريادزدنها، نه به معناي توسعه است، نه به معناي موفقيت است، نه به معناي كار و تلاش؛ بلكه دقيقا به معناي كلاهبرداري است و كلاه گذاشتن بر سر افكار عمومي. اين بيمسئوليتي است كه در نهايت، گردشگري دريايي ايران را به جايي نميرساند. اين آمارهاي ساختگي باعث ميشود بخش مهمي از افكار و ايدهها و تصميمها به سمتهاي ديگري غير از گردشگري دريايي برود. آمار سازنده، آماري است كه واقعيت را بيان كند، هر چند گفتن اين واقعيت به مذاق خيليها خوش نيايد.
واقعيت اين است كه گردشگري دريايي ايران هنوز متولد نشده است. اصلا به معناي قابل توجه وجود خارجي ندارد. چند كشتي فرسوده و تغيير كاربري داده شده، چند كشتي اتوبوسي و هيچ كروزي. ما هيچ كروزي در حوزه گردشگري دريايي نداريم. چند كشتي شبه كروز و بازسازي شده هست كه قيمت آنها هم سر به فلك ميكشد.
تجربه ايرانيها
دليل ديگري ميتوان اقامه كرد، تجربه ايرانيها از سفر دريايي است. در ميان قوم و فاميل و آشناي خود بگرديد و بپرسيد كه چند نفرشان به گردشگري دريايي رفتهاند. چند نفرشان يك شب در كشتي در وسط دريا خوابيدهاند؟ چند نفر طوري وارد دريا شدهاند كه ساحلي نديدهآند؟ اينها همان جامعه آماري است كه علم آمار برايش سر و دست ميشكند. بعد نتيجه هر چه شد به كل جامعه تعميم بدهيد و نتيجه بگيريد كه در ايران اساسا گردشگري دريايي داريم؟ يك كلاه بخريد و آن را قاضي كنيد و در باره نگارنده اين متن و گوينده آن آمارهاي كذايي قضاوت كنيد.
گردشگري دريايي ايران در محاق
گردشگري دريايي در ايران در حالي نيست كه بسيار سودمند و حتا ارزآور است. سالانه ميتوان ده تا دوازده برابر پول نفت را از راه گردشگري (توريست) عايد مملكت كرد. بر اساس آمارهاي موثق، ايران جزو ده كشور برتر جهان براي گردشگر پذيري است. اما در عمل، دخل ايران خالي است و گردشگري عايد چنداني براي ايران ندارد. از ميان اين عايديها، بخشي مربوط و متعلق به درياست كه گفتيم نزديك به صفر است.
اگر مسئولان وقت، دست از بازي آمار و آمارسازيهاي خود بردارند و واقعيت را به افكار عمومي بگويند، مطالبهگري رخ ميدهد و اگر زمينه فراهم كنند، خيل سرمايهها به آن سمت ميرود و هم لذت زندگي در ايران افزايش مييابد و نشاط ملي اوج ميگيرد و اميد به آينده تقويت ميشود، و هم بخش مهمي از اقتصاد به حركت در مي آيد.
اكنون، سرمایههاي ما ميرود به تركيه و امارات و... براي گردشگري دريايي. اين يعني محاق مطلق. محاقي كه آمارسازيها كاري براي آن نخواهند كرد.
ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
-
گردشگري دريايي در ايران ناشناخته است
-
ماهشهر، آبادان و هندیجان شهرهای پیشنهادی برای ساخت سکونتگاههای جدید ساحلی
-
ضرورت راهاندازی صندوق ضمانت صنایع دریایی در خوزستان
-
ظرفیتهای شیلاتی، محوری برای توسعه گردشگری هرمزگان است
-
ناو تمام ایرانی شهید سلیمانی در خدمت نیروی دریایی سپاه قرار گرفت
-
نجات یک هزار و ۱۷۳ نفر از غرق شدن در دریای مازندران
-
سه کشتی حامل گندم در بندر امام پهلو گرفت
اخبار روز
-
تسهیلات بانکی کم بهره به سرمایه گذاران حوزه حمل ونقل ریلی پرداخت می شود
-
آموزش علوم دریایی(سواد اقیانوسی) در مدرسه شاهد فیروزکوهی تهران
-
صادرات تخم مرغ بی کیفیت به عراق و افغانستان
-
معاون تامین سرمایه و اقتصاد حمل و نقل راه آهن منصوب شد
-
توسعه نیشکر و صنایع جانبی در صف عرضه اولیه فرابورس
-
لزوم راه اندازی سوپرمارکت مالی با محوریت بیمه
-
تحریم و FATF مانع از رشد سرمایهگذاری خارجی است
-
رتبه نخست مستند سازی به روابط عمومی راه آهن رسید
-
رویارویی میرزا کوچک خان با متجاوزان انگلیسی، ارتش سفید تزاری و خیانت دولت
-
سفر مدیران شرکت بورسی به امارات برای حضور در بلاک فرایدی دبی؟
-
مدیرعامل جدید شرکت توسعه و مدیریت بنادر و فرودگاه منطقه آزاد قشم منصوب شد
-
پرندگان آبگون در گالری کاف نمایش داده می شود
-
کتاب " چه، زندگی و جاودانگی یک چریک " اثر مهدی بیرانوند روژمان رونمایی شد
-
گزارش رسمی از کتاب داستان استقلال، نگاهی به تاریخ باشگاه تاج در صدا و سیما
-
ارتقای زیبایی بصری منطقه یک؛ رنگ آمیزی کافوها و جداول تا المان های شهری
-
انجمن مدیران روزنامه های غیردولتی خواستار لغو ابلاغیه عدم انتشار آگهیهای ثبتی در مطبوعات شد
-
برنامهها و راهبردهای سازمان تأمین اجتماعی در دوره مدیریتی جدید
-
ماجرای خودرو های دپو شده در پارکینگ ایرانخودرو دیزل چه بود؟
-
حضور پر قدرت ایران خودرو دیزل در نمایشگاه های تهران و تبریز
-
دعوت مدیرعامل راهآهن از کارشناسان فنی ریلی اسپانیا برای راهاندازی قطارهای پُرسرعت