زبان ملی و دفاع از حاکمیت ایران «بحرین کو؟»
محمدجعفر محمدزاده- مطالعه اسناد مطبوعاتی و ورق زدن صفحههای مطبوعات ایران از گذشته تا امروز، یکی از ملزومات کار نگارش دانشنامه مطبوعات ایران است که سالیانی است بخش قابلتوجهی از وقت و عمر نگارنده را مصروف خود کرده است و در هر جستوجو یافتههایی ارزشمند به دست میدهد.
نشریهای به نام پیام به مدیریت سیدحسن شکوهی یزدی در سالهای ۱۳۰۱ و ۱۳۰۲ در تهران چاپ میشده است. این نشریه در شماره ۱۴۷ خود در ۴ مرداد ۱۳۰۲ مقالهای دارد با نام «بحرین کو؟» که در آن از اوضاع بحرین، تضعیف زبان ملی، دخالتهای کنسولگری انگلیس و بیتوجهی دولت مرکزی به محرومیت ساکنان آنجا انتقاد کرده است.
در عمر مطبوعات ایران، هفتهنامه دیگری وجود دارد که در سالهای ۱۳۳۰ و ۱۳۳۱ با رویکرد سیاسی، اجتماعی و انتقادی با نام بحرینِ ما و به صاحبامتیازی و مدیریت ابراهیم صمصامی شیرازی در تهران، با هدف دفاع از حاکمیت ایران بر بحرین، از ۷ دی ۱۳۳۰ منتشر شده است.
محتوای کلی این هفتهنامه نقد دخالتهای انگلیس در امور بحرین است. بر بالای سرلوحه این هفتهنامه، این شعار بهعنوان سیاست کلی نشریه درج شده است: «قیام برای استرداد خاک ایران که بدون هیچگونه قرارداد و معاهده در تصرف اجانب است».
هفتهنامه بحرینِ ما در صفحه اول شماره نخست خود مقالهای با این عنوان دارد:
«دخالت انگلیس در امور بحرین: ۱۲۰ سال است که انگلیسیها در امور بحرین دخالت میکنند».
همچنین در مقاله دیگری در صفحه اول شماره ۸ از دولت دکتر مصدق خواسته شده که درباره آزادسازی بحرین از چنگال اشغالگران خونآشام اقدام کند و فوراً استاندار و نیروی نظامی به بحرین بفرستد.
متناسب با رویکرد و سیاست گردانندگان، صفحه اولِ بیشتر شمارههای بحرینِ ما به مسئله بحرین اختصاص یافته است.
براینپایه حساسیت درباره حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران، ازجمله مسئله بحرین، در برخی مطبوعات در دورههایی بازتاب و بروز داشته است.
روشن است که جدایی بحرین و سایر مناطق ایران جزئی از برنامه و نقشه درازمدت تجزیه ایران و در دستور کار استعمارگران بهویژه انگلیس بوده است و اسناد و شواهدِ موجودِ این توطئه که القا کنند ایرانستان برای منافع آنها بهتر از ایرانزمین است از دوره صفویه تا به امروز قابل مطالعه، رصد و تحلیل است.فهم این مهم ضروری است که برای تجزیه ایران، حذف زبان ملی و تشویق اقوام به جایگزینی زبانهای محلی و قومی با شعار زیبای «حق زبان مادری» بهجای زبان ملی همواره در سرفصل برنامههای تجزیه ایران بوده است؛ آنگونه که در بحرین در دستکم پنجاه سال پیش از جدایی از ایران، زبان فارسی دچار آسیب شده بود و در آنجا به تبعِ زبانِ ملی، عِرق ملی نیز از بین رفته بود.
وقتی مردم زبانِ ملی را نشناسند و نتوانند بهوسیله آن با دیگر هممیهنان خود در مناطق دور و نزدیک ارتباط برقرار کنند، نه تنها ارتباط از بین میرود، بلکه اتحاد و انسجام ملی هم تخریب میشود و مردم دورافتاده از آن پس، دیگر مفاهیم وطندوستانه را یا نمیشنوند و یا نمیفهمند و همدلی و همآوایی مردم در مفاهیمی مانند «ای ایران ای مرز پر گهر»، «چو ایران نباشد تن من مباد»، «ما گلهای خندانیم، فرزندان ایرانیم» و «دریغ است ایران که ویران شود» و... از بین میرود و خاطره جمعی ملت به دست فراموشی سپرده میشود.
اگر زبان ملی آسیب دید، علاوهبر سرودها، داستانهای ملی و تاریخ ملی هم محل رجوع و گفتوگو و همدلی نخواهد بود و در ماجرای جدایی بحرین از ایران، آنچه بیش از دیگر علل سهم داشت همین بود که باعث شد بشود آنچه نباید میشد.
اگر در اسناد، سفرنامهها و برخی مطبوعات به تاریخ و جزئیات جدایی قفقاز، هرات، بخشهایی از بلوچستان و بخشهایی از آسیای میانه و فرارودان با دقت نگاه کنیم، خواهیم دید که اسباب ریز و درشت متعدد تجزیه و جدایی پارههای وطن، از این سه عامل عمده بیرون نیست: تضعیف زبان و فرهنگ ملی، دخالت بیگانگان (بهویژه انگلیسیها که حتی در جدایی ۱۷ شهر قفقاز و الحاق آن به روسیه تزاری دخالت داشتند) و ضعف حکومتهای مرکزی در رسیدگی به نیازهای مناطق جداشده از ایران.
تاریخ پر از درس و عبرت است اگر اهل آموختن باشیم.
نشریهای به نام پیام به مدیریت سیدحسن شکوهی یزدی در سالهای ۱۳۰۱ و ۱۳۰۲ در تهران چاپ میشده است. این نشریه در شماره ۱۴۷ خود در ۴ مرداد ۱۳۰۲ مقالهای دارد با نام «بحرین کو؟» که در آن از اوضاع بحرین، تضعیف زبان ملی، دخالتهای کنسولگری انگلیس و بیتوجهی دولت مرکزی به محرومیت ساکنان آنجا انتقاد کرده است.
در عمر مطبوعات ایران، هفتهنامه دیگری وجود دارد که در سالهای ۱۳۳۰ و ۱۳۳۱ با رویکرد سیاسی، اجتماعی و انتقادی با نام بحرینِ ما و به صاحبامتیازی و مدیریت ابراهیم صمصامی شیرازی در تهران، با هدف دفاع از حاکمیت ایران بر بحرین، از ۷ دی ۱۳۳۰ منتشر شده است.
محتوای کلی این هفتهنامه نقد دخالتهای انگلیس در امور بحرین است. بر بالای سرلوحه این هفتهنامه، این شعار بهعنوان سیاست کلی نشریه درج شده است: «قیام برای استرداد خاک ایران که بدون هیچگونه قرارداد و معاهده در تصرف اجانب است».
هفتهنامه بحرینِ ما در صفحه اول شماره نخست خود مقالهای با این عنوان دارد:
«دخالت انگلیس در امور بحرین: ۱۲۰ سال است که انگلیسیها در امور بحرین دخالت میکنند».
همچنین در مقاله دیگری در صفحه اول شماره ۸ از دولت دکتر مصدق خواسته شده که درباره آزادسازی بحرین از چنگال اشغالگران خونآشام اقدام کند و فوراً استاندار و نیروی نظامی به بحرین بفرستد.
متناسب با رویکرد و سیاست گردانندگان، صفحه اولِ بیشتر شمارههای بحرینِ ما به مسئله بحرین اختصاص یافته است.
براینپایه حساسیت درباره حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران، ازجمله مسئله بحرین، در برخی مطبوعات در دورههایی بازتاب و بروز داشته است.
روشن است که جدایی بحرین و سایر مناطق ایران جزئی از برنامه و نقشه درازمدت تجزیه ایران و در دستور کار استعمارگران بهویژه انگلیس بوده است و اسناد و شواهدِ موجودِ این توطئه که القا کنند ایرانستان برای منافع آنها بهتر از ایرانزمین است از دوره صفویه تا به امروز قابل مطالعه، رصد و تحلیل است.فهم این مهم ضروری است که برای تجزیه ایران، حذف زبان ملی و تشویق اقوام به جایگزینی زبانهای محلی و قومی با شعار زیبای «حق زبان مادری» بهجای زبان ملی همواره در سرفصل برنامههای تجزیه ایران بوده است؛ آنگونه که در بحرین در دستکم پنجاه سال پیش از جدایی از ایران، زبان فارسی دچار آسیب شده بود و در آنجا به تبعِ زبانِ ملی، عِرق ملی نیز از بین رفته بود.
وقتی مردم زبانِ ملی را نشناسند و نتوانند بهوسیله آن با دیگر هممیهنان خود در مناطق دور و نزدیک ارتباط برقرار کنند، نه تنها ارتباط از بین میرود، بلکه اتحاد و انسجام ملی هم تخریب میشود و مردم دورافتاده از آن پس، دیگر مفاهیم وطندوستانه را یا نمیشنوند و یا نمیفهمند و همدلی و همآوایی مردم در مفاهیمی مانند «ای ایران ای مرز پر گهر»، «چو ایران نباشد تن من مباد»، «ما گلهای خندانیم، فرزندان ایرانیم» و «دریغ است ایران که ویران شود» و... از بین میرود و خاطره جمعی ملت به دست فراموشی سپرده میشود.
اگر زبان ملی آسیب دید، علاوهبر سرودها، داستانهای ملی و تاریخ ملی هم محل رجوع و گفتوگو و همدلی نخواهد بود و در ماجرای جدایی بحرین از ایران، آنچه بیش از دیگر علل سهم داشت همین بود که باعث شد بشود آنچه نباید میشد.
اگر در اسناد، سفرنامهها و برخی مطبوعات به تاریخ و جزئیات جدایی قفقاز، هرات، بخشهایی از بلوچستان و بخشهایی از آسیای میانه و فرارودان با دقت نگاه کنیم، خواهیم دید که اسباب ریز و درشت متعدد تجزیه و جدایی پارههای وطن، از این سه عامل عمده بیرون نیست: تضعیف زبان و فرهنگ ملی، دخالت بیگانگان (بهویژه انگلیسیها که حتی در جدایی ۱۷ شهر قفقاز و الحاق آن به روسیه تزاری دخالت داشتند) و ضعف حکومتهای مرکزی در رسیدگی به نیازهای مناطق جداشده از ایران.
تاریخ پر از درس و عبرت است اگر اهل آموختن باشیم.
ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
-
احداث راه ساحلی مَکُران یک اولویت است
-
عرصه تنگتر برای کشتیهای اسرائیلی از تنگه بابالمندب دریای سرخ
-
زبان ملی و دفاع از حاکمیت ایران «بحرین کو؟»
-
اهمیت کانال سوئز و خط سومد برای ترانزیت انرژی
-
شناورهای صیادی بندرعباس ساماندهی میشوند
-
حضور ۶۰ شرکت در نمایشگاه بین المللی صنایع دریایی و دریانوردی بوشهر
-
دولت در حال تهیه و تدوین سند توسعه دریامحور است
اخبار روز
-
شناور بینظیر "زاگرس" به آب انداخته میشود
-
همایش «بوشهر در مسیر توسعه پایدار دریا محور» برگزار شد
-
مشاغل وابسته به دریا بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد
-
سهم ایران از تحقیق و توسعه دریامحور ۲۰ میلیارد دلار است
-
توجه به حفظ محیط زیست در توسعه دریامحور ضروری است
-
پاداش دلاری به عملکرد ضعیف مدیران قبلی؟!
-
خلیج پارس منتشر شد
-
پروژه ۱۰ هزار واحدی نهضت ملی مسکن پرند جان تازه گرفت
-
افتتاح ۴ کیلومتر از محور هراز تا پایان سال
-
حمایت نمایندگان زن مجلس از وزیر راه در مسیر تحقق برنامه هفتم توسعه
-
تسهیلات بانکی کم بهره به سرمایه گذاران حوزه حمل ونقل ریلی پرداخت می شود
-
آموزش علوم دریایی(سواد اقیانوسی) در مدرسه شاهد فیروزکوهی تهران
-
صادرات تخم مرغ بی کیفیت به عراق و افغانستان
-
معاون تامین سرمایه و اقتصاد حمل و نقل راه آهن منصوب شد
-
توسعه نیشکر و صنایع جانبی در صف عرضه اولیه فرابورس
-
لزوم راه اندازی سوپرمارکت مالی با محوریت بیمه
-
تحریم و FATF مانع از رشد سرمایهگذاری خارجی است
-
رتبه نخست مستند سازی به روابط عمومی راه آهن رسید
-
رویارویی میرزا کوچک خان با متجاوزان انگلیسی، ارتش سفید تزاری و خیانت دولت
-
سفر مدیران شرکت بورسی به امارات برای حضور در بلاک فرایدی دبی؟