کاروان بزرگداشت مفاخر خلیج فارس به خانه «ایران بانو» رسید؛

فرهنگ دریاپایه؛ روایت خدمت یا خیانت؟

مهدی ده دار
بیست و سومین روز از همین دی ماه سرد و زمستانی ۱۴۰۳، مقارن است با ششمین سال آسمانی شدن فاطمه دژگانی معروف به «مادر-راوی فرهنگ جزیره قشم»؛ بزرگ بانویی که در زمره زنان موفق و مطرح استان هرمزگان در حوزه فرهنگ و دانش بومی، به شمار می رود.

مهدی ده دار، رییس ستاد اقتصاد دریاپایه و عضو شورای راهبردی قرارگاه گام دوم انقلاب اسلامی در هرمزگان در مرقومه اختصاصی به روزنامه دریایی اقتصادسرآمد نوشت: اغراق و مبالغه نخواهد بود اگر جایگاه فرهنگی و اجتماعی ایران بانو را به تعبیری دیگر، «مادر میراث بومی و فرهنگ ساحل نشینی در هرمزگان» توصیف و قلمداد کنیم. 
این بانوی محقق و نویسنده، از شهد گل‌های باغستان قشم و گلستان فرهنگ و تمدن خلیج فارس، بهره مند شد و در هشت دهه تجربه زیسته خود، چه بسیار، در کرانه تا کرانه این سرزمین، «گرده افشانی فرهنگی» کرد. به گونه ای که طی ۸۲ زندگی پربار خود، نزدیک به ۲۰ اثر مکتوب برای شناساندن فرهنگ، آداب و رسوم جزیره جهانی قشم و منطقه تمدنی خلیج فارس به نگارش درآورد. سرانجام، در ۲۳ دی ماه ۹۷، پس از تحمل مدت ها رنج بیماری درگذشت.
به دنبال برگزاری رویدادهای متعدد فرهنگی، هویتی و تمدنی در جزیره جهانی قشم، واقعا باید دستمریزاد جانانه ای به مدیران و کارکنان ژئوپارک جهانی یونسکو قشم و  همچنین تشکیلات معاونت فرهنگی و گردشگری سازمان منطقه آزاد قشم تقدیم کنیم که جور کم کاری های نابخشودنی، ترک فعل و اهمال کاری بسیاری از متولیان امر حمایت از فرهنگوران این سرزمین را با گرامیداشت مفاخر و کنشگران و پژوهشگران حوزه فرهنگ و تاریخ و تمدن خلیج فارس کشیده اند و می کشند.
تحقیقا با کوششگری و دغدغه مندی و همچنین کار تیمی منسجمی که از مجموعه ژئوپارک جهانی یونسکو قشم سراغ داریم و از نزدیک و به صورت میدانی نیز تجربه کرده ایم، این جریان فرهنگی دریاگستر و پویش تمدن گرایانه را برای برگزاری رویدادهای هویتی ادامه خواهند داد که تقویت کننده فرکانس تحول آفرین «فرهنگ دریاپایه» است. 
بدون آنکه قصد داشته باشیم با فلفل زبانی و احتمال خطر دور شدن از دایره انصاف، بر کارهای انجام شده مسؤولان و متولیان فرهنگی طی نیم قرن اخیر خط بطلان بکشیم، اما واقعا هزار کار نکرده در هندسه این هزار راه رفته، وجود دارد و چه بسیار اموری که برای حوزه بازنمایی فرهنگ و تمدن این دیار، رها و بلاتکلیف، روی زمین وامانده است! 
بر همین اساس، انتظار می رود که متولیان امر در استان هرمزگان و حتی سطح ستادی وزارتخانه ها پاسخ دهند که طی چند دهه اخیر در امر نکوداشت زندگان و پاسداشت یاد و خاطره درگذشتگان حوزه مفاخر خلیج فارس، به ویژه پایتخت نشینان همیشه مدعی گفتمان «برند ملی ایران» و «برند جهانی خلیج فارس» چه اقداماتی  انجام داده اند و به چه نتایج عملی برای مردم داشته است؟
ساحل نشینان دریای پارس و مرزبانان سلحشور تنگه پرسش های بی پاسخ بسیاری دارند که سرانه فرهنگی ایرانیان جنوبی این سرزمین در ستادهای مرکزی وزارت میراث فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد، وزارت علوم، وزارت ورزش و جوانان، وزارت آموزش و پرورش، معاونت علمی ریاست جمهوری، بنیاد ملی نخبگان، دانشگاه ها، پژوهشکده ها، سازمان تبلیغات، حوزه های علمیه، صداوسیما، بنیادها و انجمن های علمی کشوری، نهادهای عمومی از جمله شهرداری ها، کتابخانه های عمومی، کانون پرورش فکری و ده ها مجموعه دیگر در سطح ملی کجاها هزینه و صرف می شود؟ همچنین نمایندگی ها و ادارات کل این وزارتخانه ها و نهادها و بنیادها در استان هرمزگان، تاکنون چه میزان خدمت و خیانت در ایفای رسالت های قانونی و تکالیف سازمانی خود داشته اند؟
واقعا مطالبه جدی مردم این است که این همه دستگاه و نهاد فرهنگی بودجه بگیر هم در سطح ملی و هم در سطح استانی، باید به طور *دقیق، شفاف و مستند* در رسانه ها توضیح دهند که دقیقا کجای این ماجرا ایستاده اند؟ 
یعنی برای ایفای رسالت سازمانی و انجام تعهدات قانونی و الزامات وظایف بدیهی خود در زمینه های پژوهش، پویشگری، گفتمان سازی، طراحی و برگزاری رویداد، شبکه سازی و نهادسازی، تولید محتوای مخاطب پسند و به طور خلاصه بازنمایی «فرهنگ اصیل دریاپایه» چه اقداماتی انجام داده اند؟
نگارنده این نوشتار در وهله نخست در مقام یک شهروند معمولی ساحل نشین خلیج فارس و سپس به عنوان یک کنشگر حوزه توسعه دریامحور، همسنگار و همصدا با همه دغدغه مندان حوزه فرهنگ و هنر و رسانه با ارجاع به بندهای متعدد و متکثری از الزامات قانونی اسناد بالادستی، سند برنامه هفتم توسعه و به ویژه ۹ بند مهم سیاست های کلی توسعه دریامحور، از آیت الله دکتر عبادی زاده، نماینده عالی مقام معظم رهبری در هرمزگان و رییس شورای فرهنگ عمومی استان، جناب دکتر آشوری استاندار توسعه گرا و فرهنگ فهم دولت چهاردهم، اعضای مجمع نمایندگان استان در مجلس، جناب دکتر قهرمانی رییس کل دادگستریدر امر حقوق عامه و همچنین نهادهای بازرسی و نظارتی به صورت جدی خواستار آن هستیم که در زمینه ترک فعل ها و اهمال کاری های دستگاه های فرهنگی راکد و کم کار استان، به صورت جدی و انقلابی و قانونی، ورود نمایند و از مدیران مستقر فعلی حساب کشی اصولی و حتی از گزینه های تصدی مدیریت در دولت جدید، نیز درخواست ارایه برنامه اقدام مدون نموده و مطالبه گری عالمانه ای و موثری انجام دهند.   
در این کنش‌گری مسئولان و مدیران ارشد استان، دستکم انتظار مردم و رسانه ها این است که با تکیه بر این جریان سازی رسانه ای و امر مطالبه گری مردم محور، شرایط به گونه ای رقم بخورد که با غربالگری درست مدیران، خادم و خائن در امر فرهنگ و اقتصاد دریاپایه، مشخص شوند، در این عرصه، خادمان پاداش گرفته و در مسیر ارتقای سازمانی، بهبود جایگاه پیدا کنند و خائنان تنبیه و متنبه شوند. شاید بدین گونه، اذهان خسته مردم این سرزمین نیز اندکی آرامش یابد و از گرد و غبار ناامیدی ها و بیم ها در افکار عمومی ساکنان بزرگترین و مهم ترین استان ساحلی و دریایی ایران کاسته شود.
پیشنهاد کلی و ایده نخستین بنده این است که به موازات «مطالبه گری» و ورود جدی نهادهای نظارتی به جنبه های تکالیف قانونی دستگاه ها در تحقق برش استانی سند مهندسی فرهنگی و حکمرانی حوزه فرهنگ و اقتصاد دریاپایه، در زمینه «گفتمان سازی» و به دنبال آن «شبکه سازی» و «نهادسازی»، هم لازم است که اقدام عملی صورت گیرد.
به نظر می رسد هر کدام از فرهنگوران، نخبگان و کنشگران جامعه محلی و یکان یکان ساحل نشینان، ساکنان جزایر و دریاپیشگان منطقه دریای پارس و سواحل مکران زمین، نیز می توانند با راه انداختن یک جریان مدنی و پویش اجتماعی مبتنی بر تقویت هویت ملی و بازشناسی هویت فرهنگی و تمدنی ایران دریایی، سکان کشتی مطالبه گری و پرسشگری را ابتدا از درون محافل خانوادگی و شهروندی و سپس به ساحت مدرسه و دانشگاه و اداره و محل کار و در ادامه نیز به ساحت فرهنگ عمومی، حتی سطوح حکمرانی محلی و حتی حاکمیت ملی، تعمیم داده و در این مسیر، آگاهی بخشی، بینش افزایی و روشنگری صورت گیرد. 
خلاصه این نقشه راه و ایده پیشنهادی به قول مولانا چنین خواهد بود:
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
 تو یکی نه‌ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز
که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر 
که به است یک قد خوش، ز هزار قامت کوز
*پی نوشت:* ایران دژگانی که بود و چرا این بانوی والامقام برای حوزه مطالعات خلیج فارس و فرهنگ دریاپایه یک شخصیت مهم و جریان ساز است؟
آن‌گونه که در شرح حال و زندگی نامه این بانوی محقق و نویسنده هرمزگانی آمده، ایران خانم در سال ۱۳۱۵ در محله قلعه‌شاهی بندرعباس به دنیا آمد. ۸۸ سال پیش که زنان جامعه سنتی جنوب و ساحل نشینان خلیج فارس بیشتر کدبانوی خانه و مدیریت داخلی خانواه را بر عهده داشتند، او در اوایل دهه ۳۰ خورشیدی، در بهداری مشغول به کار شد و در ضمن فعالیت اجتماعی، به تحصیلات علمی خود نیز ادامه داد.
دژگانی به دلیل ازدواج در ۱۳۳۰، از بندرعباس راهی جزیره رنگین کمانی خلیج فارس یعنی جزیره هرموز شد؛ در کنار مشغله های خانوادگی و کاری، تحصیل را رها نکرد و در سال ۱۳۳۷ موفق به اخذ دیپلم ادبیات شد. اوایل دهه ۶۰ خورسیدی، رخ دادن اتفاقاتی جدید و تا حدود هم ناخوشایند در زندگی ش، مسیر پیشرفت او را تغییر داد و ساکن بزرگترین جزیره خلیج فارس یعنی قشم شد. 
ایران بانو به دلیل فشارها و فراز و فرودهای بسیاری که در زندگی ش رخ داد، به کنش‌گری های روشن‌فکرانه ای همچون نوشتن و فعالیت فرهنگی روی آورد. 
کوششگری هایش در سال ۱۳۷۵ در زمینه پژوهش میدانی و جمع آوری اطلاعات در زمینه فرهنگ بومی، به ثمر نشست و نخستین کتابش، یعنی «جن‌زدگان در جنوب» تالیف و منتشر شد.
ایران بانو برای نوشتن و تحقیق پیرامون موضوع «موسیقی درمانی زار» کرانه تا کرانه شمال و جنوب خلیج فارس را پیمایش کرد؛ از چابهار تا آبادان؛ همچنین از ابوظبی تا شارجه و دبی در امارات متحده عربی، سفرها، مصاحبه های عمیق و پژوهش های میدان بسیاری انجام داد. 
دومین کتابش، که یکی از بهترین منابع در زمینه فرهنگ عامه استان هرمزگان محسوب می شود، «قشم نگینی بر خلیج فارس» نام دارد که علیرغم انتشار گسترده در زمان انتشار، هم اکنون کمیاب و حتی نایاب است.
 «تاسیس قشم از زمان ساسانیان» با موضوع پیشینه نگاری قشم، «خمیر بهشت گمشده»، «باورهای سینه‌به‌سینه عقاید مردم»، «شعرا و مشاهیر استان هرمزگان»، «چیستان در جنوب»، «آنچه بر ما گذشت؛ ۳۶ داستان حقیقی»، «سفیر عشق قشم؛ سردار غلامشاه ذاکری»  و «زنان پیام‌آور عاشورا» بخشی از عناوین کتاب‌های پژوهشی و تالیفی این محقق هرمزگانی است.
 «افول هرمز و تأسیس بندرعباس؛ ۴۰۰ سال قبل» و «قشم از زمان ساسانیان تا به امروز» از جمله ۲۰ اثر مکتوب فاطمه دژگانی در حوزه مطالعات خلیج فارس و هرمزگان شناسی محسوب می شود.
«روحش شاد،راهش پر رهرو و یادش، جاودانه باد...»
 فرهنگ دریاپایه؛ روایت خدمت یا خیانت؟
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه