«روزنامه سرآمد» چالشهای دکترین دفاعی را بررسی کرد؛
ضرورت اصلاحات بنیادین در دکترین دفاعی ایران
توسعه فناوریهای بومی برای تغییر دکترین دفاعی چه الزاماتی دارد؟
گروه دفاعی- مرتضی فاخری - در جهان پرتلاطم امروز، امنیت ملی برای هر کشوری نهتنها یک اولویت حیاتی، بلکه بنیان تداوم و پیشرفت آن محسوب میشود. در این میان، دکترین دفاعی بهعنوان نقشه راهی برای مواجهه با تهدیدات، تضمین بازدارندگی و حفظ توازن قدرت در برابر رقبای منطقهای و جهانی، نقشی کلیدی ایفا میکند. دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران که طی دهههای اخیر با تأثیرپذیری از تجربیات جنگ تحمیلی، تحریمها و تحولات ژئوپلیتیکی شکل گرفته است، اکنون در برابر چالشهایی نوین قرار دارد.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، مرتضی فاخری، محقق و پژوهشگر در مطلبی اختصاصی برای این روزنامه با نگاهی به پیشینه دکترین دفاعی در ایران و چالشهای موجود به بررسی لزوم ایجاد اصلاحات بنیادین در دکترین دفاعی کشور پرداخته است. این محقق در این نوشتار همچنین پیشنهاداتی را برای اصلاح در دکترین دفاعی ایران مطرح کرده است. این مطلب را در ادامه میخوانید:
ظهور تهدیدات نوین مانند جنگهای سایبری، تسلیحات هوشمند و ائتلافهای متغیر بینالمللی، لزوم بازنگری عمیق در این دکترین را به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل کردهاند. همچنین تغییرات ساختاری در نظام جهانی و منطقهای و الزامات بومیسازی فناوریهای دفاعی، ضرورت اصلاحات بنیادین را دوچندان کردهاند. از اینرو، پرداختن به لزوم تحول در دکترین دفاعی ایران، نهتنها پاسخی به اقتضائات زمانه، بلکه ضرورتی برای تضمین بقا، اقتدار و پایداری امنیت ملی در آیندهای پیچیده و نامطمئن است.
پیشینه دکترین دفاعی ایران
دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران از نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، همواره تحت تأثیر مستقیم تحولات سیاسی، امنیتی و نظامی داخلی و خارجی شکل گرفته است. نخستین و شاید مهمترین تجربه مؤثر در تکوین این دکترین، جنگ 8ساله با عراق بود. جنگی فرسایشی و تمامعیار که فقدان آمادگی نظامی و ساختار دفاعی منسجم را بهروشنی آشکار ساخت و در نتیجه، گفتمان دفاعی کشور را به سوی دفاع مردمی، مقاومت همهجانبه و تأکید بر تکیه بر ظرفیتهای بومی سوق داد. در دوران پس از جنگ نیز تجربه تحریمهای گسترده و فشارهای سیاسی و اقتصادی خارجی، ضرورت خوداتکایی در حوزه دفاعی را تقویت کرد و زمینهساز توسعه صنایع نظامی داخلی در حوزههایی چون موشکهای بالستیک، پهپادها و جنگ الکترونیک شد.
در دهههای اخیر، ماهیت تهدیدات علیه جمهوری اسلامی ایران از تهدیدات متعارف دولتی به تهدیدات نامتقارن، ترکیبی و فناورمحور تغییر یافته است. بهعنوان نمونه، جنگهای نیابتی در منطقه، تهدیدات سایبری، عملیاتهای خرابکارانه هوشمند و رقابتهای فضایی، همه و همه فضایی پیچیده و چندلایه را در مقابل نیروهای دفاعی کشور ترسیم کردهاند. باوجود این تحولات، دکترین دفاعی ایران همچنان بیش از آنکه مبتنی بر یک چارچوب نظری منسجم و آیندهنگر باشد، متأثر از واکنشهای تاکتیکی به تهدیدات و تحولات مقطعی بوده است. این موضوع باعث شده که بسیاری از تصمیمات دفاعی جنبهای واکنشی پیدا کرده و از انسجام راهبردی کافی برخوردار نباشد.
تمرکز دکترین فعلی بر بازدارندگی از طریق توسعه موشکی و تقویت گروههای نیابتی در منطقه، هرچند در دستیابی به اهدافی چون ایجاد موازنه قدرت در برابر برخی بازیگران مؤثر بوده، اما در بلندمدت ممکن است به دلیل فشارهای بینالمللی و تحولات سریع فناوریهای نظامی، پاسخگوی نیازهای امنیتی و دفاعی کشور نباشد. علاوهبر این، فقدان هماهنگی میان ارکان نظامی و سیاسی و نبود شفافیت در تعیین اهداف و ابزارهای راهبردی، میتواند به تشتت رویکردها و کاهش کارایی دکترین دفاعی منجر شود.
با توجه به رشد سریع فناوری، تحول در الگوهای جنگی و تغییر در موازنه قدرت جهانی، بازنگری بنیادین در دکترین دفاعی ایران ضروری است. بازتعریف نقش نیروهای نظامی در سطح منطقهای، همگامسازی سیاستهای دفاعی با تحولات جهانی و ایجاد یک الگوی منعطف، چندلایه و بازدارنده میتواند به ارتقای قدرت راهبردی کشور کمک کند. این تحول نهتنها پاسخی به الزامات محیطی است، بلکه شرط بقا، ثبات و امنیت ملی در دهههای پیشرو خواهد بود.
چالشهای کنونی دکترین دفاعی کشور
در شرایط کنونی، جمهوری اسلامی ایران با مجموعهای از چالشهای امنیتی پیچیده و چندبُعدی مواجه است که ضرورت بازنگری در دکترین دفاعی کشور را دوچندان کردهاند. نخستین چالش، ظهور تهدیدات نوین و فناورمحور است. گسترش جنگهای سایبری، نفوذ اطلاعاتی، عملیاتهای دقیق با تسلیحات هوشمند و توسعه سامانههای پهپادی توسط بازیگران دولتی و غیردولتی، صحنه نبرد را به شدت دگرگون ساختهاند. ایران نیز در این فضا نهتنها باید از ظرفیتهای دفاعی خود در برابر چنین تهدیداتی صیانت کند، بلکه باید بتواند قابلیتهای بازدارندگی متناسب با این تحولات را ارتقا دهد. در فقدان زیرساختهای سایبری ایمن و بهروز، کشور ممکن است در برابر حملاتی که با هزینه کم اما تأثیر بالا طراحی شدهاند، آسیبپذیر شود.
چالش دوم، فشارهای بینالمللی و تحریمهای طولانیمدت است که در سالهای اخیر، توانمندیهای اقتصادی ایران را به شدت محدود کردهاند. این فشارها نهتنها مانع از دسترسی به فناوریهای روز نظامی و همکاریهای بینالمللی دفاعی شدهاند، بلکه برنامهریزی راهبردی و نوسازی ساختارهای نظامی را با دشواری مواجه ساختهاند. کاهش منابع مالی دولت میتواند بر آمادگی رزمی، آموزش نیروها، نگهداری تجهیزات و توسعه ظرفیتهای فناورانه تأثیر منفی بگذارد. این در حالی است که رقبا و دشمنان بالقوه ایران در حال سرمایهگذاری مستمر و گسترده در حوزه دفاعی هستند.
سومین چالش، وضعیت متغیر ژئوپلیتیکی منطقه و ایجاد ائتلافهای متنوع نظامی در همسایگی ایران است. شکلگیری پیمانهای جدید امنیتی، افزایش حضور نظامی قدرتهای جهانی در خلیجفارس و نزدیکی مرزهای ایران، و تعمیق همکاریهای نظامی میان کشورهای رقیب، توازن منطقهای را شکننده و ناپایدار کرده است. در چنین شرایطی، حفظ بازدارندگی مؤثر نیازمند دکترین دفاعی انعطافپذیر و چندلایه است که بتواند در برابر سناریوهای مختلف تهدید واکنش سریع، دقیق و هوشمندانه نشان دهد.
علاوهبر این چالشها، روند روبه رشد معضلات و مشکلات اجتماعی در داخل، افکار عمومی جهانی و لزوم پاسخگویی شفافتر در سیاستگذاریهای دفاعی، بر پیچیدگی محیط امنیتی کشور میافزاید. در نتیجه، وابستگی صرف به عناصر سنتی قدرت نظامی دیگر پاسخگوی نیازهای امروز نیست. ایران باید به سمت نهادینهسازی یک نظام دفاعی هوشمند حرکت کند؛ نظامی که تلفیقی از قدرت سخت و نرم، فناوری و دیپلماسی و پیشبینیپذیری و انعطاف باشد. غفلت از این تحولات میتواند هزینههای سنگینی برای امنیت ملی در پی داشته باشد و ظرفیت بازدارندگی کشور را بهطور جدی تضعیف کند. از اینرو، بازشناسی چالشهای پیشرو، گامی حیاتی برای طراحی دکترین دفاعی مؤثر و کارآمد است که نهتنها امنیت کشور را تضمین کند، بلکه آن را در فضای راهبردی آینده توانمند سازد.
ضرورت اصلاحات بنیادین در دکترین دفاعی
یکی از واقعیتهای اجتنابناپذیر دنیای امروز این است که ماهیت تهدیدات و مناسبات امنیتی به سرعت در حال دگرگونی است. ایران نیز بهعنوان کشوری با موقعیت ژئوپلیتیکی حساس و اهداف راهبردی مشخص، نمیتواند با اتکا به دکترینهای سنتی و رویکردهای واکنشی، امنیت ملی و منافع بلندمدت خود را تضمین کند. از این رو، ضرورت انجام اصلاحات بنیادین در دکترین دفاعی کشور، نهتنها یک انتخاب، بلکه ضرورتی حیاتی است. در گام نخست، باید به این واقعیت توجه داشت که بخشی از ساختار فعلی دکترین دفاعی ایران، حاصل تجربیات تاریخی و تهدیدات مقطعی گذشته است که اکنون ممکن است با محیط امنیتی امروزی و فناوریهای تحولآفرین تطابق نداشته باشد. ادامه این رویکرد سنتی در شرایطی که دشمنان بالقوه از ابزارهای نوین، هوشمصنوعی و عملیاتهای چندبُعدی بهره میبرند، میتواند منجربه عقبماندگی راهبردی و تضعیف بازدارندگی شود.
باید به ضعف در یکپارچگی و انسجام دکترین دفاعی نیز اشاره کرد. نبود یک چارچوب نظری منسجم و متناسب با الزامات قرن۲۱ باعث شده که برخی تصمیمات دفاعی بیش از آنکه بر مبنای آیندهنگری و پیشبینی تهدیدات باشند، واکنشی و مبتنی بر فشارهای آنی باشند. چنین وضعیتی نهتنها مدیریت منابع را دشوار میسازد، بلکه موجب تشتت در سیاستگذاری دفاعی و افزایش هزینههای امنیتی میشود. اصلاحات بنیادین باید با هدف ایجاد یک دکترین هوشمند، منعطف و چندلایه طراحی شوند که بتواند در مواجهه با سناریوهای گوناگون، پاسخهایی مؤثر و کمهزینه ارائه دهد.
فناوریهای نوین نیز در حوزههای سایبری، فضایی، زیستفناورانه و هوشمصنوعی فرصتهایی بیسابقه برای ارتقای توان دفاعی کشور فراهم کردهاند، اما بهرهگیری از این ظرفیتها مستلزم تحول ساختاری در نگرش دکترین دفاعی است. ایران نیازمند توسعه مراکز دانشبنیان دفاعی، تربیت نیروی انسانی متخصص، و سرمایهگذاری هدفمند در فناوریهای آیندهمحور است تا بتواند در عرصه رقابت نظامی جهانی به جایگاه مناسبی دست یابد.
بهطورکلی، اصلاحات بنیادین بدون بازتعریف روابط میان نیروهای مسلح و ساختارهای تصمیمگیری سیاسی ممکن نخواهد بود. شفافسازی مأموریتها، تقویت هماهنگی راهبردی و افزایش پاسخگویی در نهادهای دفاعی، از جمله ملزومات دکترین مؤثر در دنیای پیچیده امروز است. تنها از این مسیر است که میتوان امنیتی پایدار، متوازن و منعطف برای ایران ترسیم کرد؛ امنیتی که نه از مسیر تقابل صرف، بلکه از طریق هوشمندی راهبردی و انعطاف در مواجهه با چالشها حاصل میشود.
رویکردهای پیشنهادی برای اصلاحات بنیادین
برای ایجاد یک دکترین دفاعی کارآمد و متناسب با تحولات قرن بیستویکم، ایران باید به اصلاحات ساختاری و راهبردی در ابعاد مختلف این دکترین توجه کند. نخستین رویکرد پیشنهادی، بازتعریف نقش دیپلماسی دفاعی در چارچوب سیاست امنیت ملی کشور است. در جهان امروز، تعامل با همسایگان و کاهش سوءبرداشتهای راهبردی میتواند به کاهش تنشهای احتمالی و جلوگیری از درگیریهای ناخواسته بینجامد. مشارکت فعال در ابتکارهای منطقهای برای امنیت جمعی، تبادل اطلاعات و اعتمادسازی نظامی میان کشورها میتواند به افزایش ثبات منطقهای و نیز تقویت بازدارندگی ایران کمک کند.
از دیگر محورهای مهم اصلاح، تمرکز بر توسعه فناوریهای بومی است. به دلیل تداوم تحریمها و محدودیتهای بینالمللی، اتکا به ظرفیتهای داخلی نهتنها یک ضرورت، بلکه یک فرصت برای تقویت استقلال راهبردی محسوب میشود. دولت باید با حمایت از شرکتهای دانشبنیان، سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه نظامی و تربیت نخبگان علمی، زمینه تولید تجهیزات مدرن و انطباقپذیر با تهدیدات نوین را فراهم کند. بهویژه در حوزههایی چون هوشمصنوعی، رباتیک نظامی، جنگ سایبری و دفاع بیولوژیکی، کشور نیازمند یک جهش فناورانه و پایدار است.
در بُعد سازمانی، اصلاح ساختار فرماندهی و عملیات نیز باید مورد توجه قرار گیرد. طراحی یک ساختار فرماندهی چابک، هماهنگ و مبتنی بر مأموریت، میتواند به افزایش واکنشپذیری و کارایی نیروهای مسلح در سناریوهای مختلف منجر شود. استفاده از تجربه افسران جوان، بهکارگیری مدلهای نوین آموزش نظامی و تمرینهای رزمی مشترک میتواند ظرفیت عملیاتی نیروها را به شکل چشمگیری ارتقا دهد. همچنین هماهنگی نهادهای امنیتی و نظامی با نهادهای تصمیمساز سیاسی باید تقویت شود تا از پراکندگی و چندگانگی در سیاستگذاریهای دفاعی کاسته شود.
افزایش شفافیت و پاسخگویی در فرایند تصمیمگیری دفاعی، از دیگر اصلاحات ضروری است. در دنیای امروز، مشروعیت اقدامات نظامی نهتنها در سطح ملی، بلکه در سطح بینالمللی اهمیت دارد. ارائه گزارشهای عمومی، نظارت نهادهای تخصصی بر عملکرد دفاعی و افزایش تعاملات علمی و رسانهای با جامعه، میتواند هم به افزایش اعتماد عمومی منجر شده و هم موجب کارآمدی بیشتر نهادهای دفاعی شود.
در نهایت، رویکردهای پیشنهادی باید مبتنی بر یک چشمانداز ملی منسجم و آیندهنگر باشند؛ چشماندازی که امنیت را نه صرفاً از زاویه نظامی بلکه بهعنوان برآیند تعامل عقلانی میان سیاست، فناوری، جامعه و محیط بینالملل تعریف کند. تنها از طریق چنین اصلاحاتی است که دکترین دفاعی ایران میتواند با اقتدار و پایداری به پیشواز چالشهای آینده رود.
سخن پایانی
در جمعبندی مباحث، میتوان نتیجه گرفت که دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران برای پاسخگویی به چالشهای امنیتی پیچیده و پویا، نیازمند تحولی بنیادین، ساختارمند و آیندهنگر است. در جهانی که تهدیدات سنتی به تهدیدات فناورانه، سایبری و ترکیبی تبدیل شدهاند، اتکای صرف بر عناصر دفاعی گذشته دیگر پاسخگو نیست. ساختار فعلی دکترین دفاعی ایران اگرچه بر پایه تجربیات ارزشمند تاریخی، بهویژه جنگ تحمیلی، بنا نهاده شده است، اما تحولات سریع در عرصه فناوری نظامی، تغییر در الگوهای جنگ و وضعیت شکننده ژئوپلیتیکی منطقهای، بر ضرورت بازنگری در این ساختار صحه میگذارند.
اصلاح دکترین دفاعی باید مبتنی بر یک نگرش سیستمی و کلنگر باشد که ضمن حفظ مؤلفههای اثباتشده گذشته، زمینه ارتقای توان بازدارندگی کشور در برابر تهدیدات آینده را فراهم آورد. چنین نگرشی مستلزم پیوند میان ابعاد نظامی، فناورانه، دیپلماتیک و اجتماعی دفاع ملی است؛ بهنحویکه دکترین جدید بتواند پاسخگوی تهدیدات سخت و نرم، سنتی و نوین، داخلی و خارجی باشد. در این راستا، ایجاد یک دکترین چندلایه، منعطف و هوشمند که قابلیت انطباق با محیطهای متغیر را داشته باشد، ضرورتی حیاتی است.
باید بر این نکته نیز تأکید کرد که اصلاحات بنیادین در دکترین دفاعی صرفاً یک پروژه فنی یا نظامی نیست، بلکه فرایندی راهبردی و چندسویه است که نیازمند مشارکت فعال نخبگان دانشگاهی، متخصصان فناوری، تصمیمسازان سیاسی و فرماندهان نظامی است. این مشارکت میتواند موجب خلق گفتمانی فراگیر برای ارتقای امنیت ملی و بهروزرسانی ظرفیتهای دفاعی کشور شود. دکترین دفاعی آینده باید نهتنها در برابر تهدیدات نظامی، بلکه در مواجهه با تهدیدات نوپدیدی مانند بحرانهای زیستمحیطی، حملات سایبری و عملیاتهای اطلاعاتی نیز پاسخگو باشد.
در نهایت، تأمین امنیت پایدار و جلوگیری از درگیریهای ناخواسته، نیازمند اتخاذ رویکردی بازدارنده، فعال و در عین حال تعاملمحور است. این رویکرد باید مبتنی بر قدرت بازدارندگی هوشمند، دیپلماسی دفاعی مؤثر و توسعه مستمر فناوریهای بومی باشد. نهادینهسازی چنین رویکردی در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران، نهتنها گامی به سوی ارتقای امنیت ملی خواهد بود، بلکه عاملی برای تثبیت نقش منطقهای کشور و صیانت از منافع ملی در عرصه بینالملل محسوب میشود. بنابراین، اصلاح دکترین دفاعی، ضرورتی است که برای عبور از چالشهای موجود و دستیابی به امنیتی پایدار و هوشمند، باید در رأس اولویتهای راهبردی قرار گیرد.
منابع و مراجع:
1- مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی - انتشارات دفاعی ارتش و سپاه
2- موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی - مقالات تخصصی درباره امنیت منطقهای و دکترین دفاعی
3- فصلنامه مطالعات راهبردی - وابسته به مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام
4- روزنامه همشهری و شرق - گزارشهای تحلیلی درباره سیاستهای دفاعی و امنیتی ایران
5- پایگاه اطلاعرسانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران - بیانیهها، گزارشها و اسناد رسمی.
گروه دفاعی- مرتضی فاخری - در جهان پرتلاطم امروز، امنیت ملی برای هر کشوری نهتنها یک اولویت حیاتی، بلکه بنیان تداوم و پیشرفت آن محسوب میشود. در این میان، دکترین دفاعی بهعنوان نقشه راهی برای مواجهه با تهدیدات، تضمین بازدارندگی و حفظ توازن قدرت در برابر رقبای منطقهای و جهانی، نقشی کلیدی ایفا میکند. دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران که طی دهههای اخیر با تأثیرپذیری از تجربیات جنگ تحمیلی، تحریمها و تحولات ژئوپلیتیکی شکل گرفته است، اکنون در برابر چالشهایی نوین قرار دارد.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، مرتضی فاخری، محقق و پژوهشگر در مطلبی اختصاصی برای این روزنامه با نگاهی به پیشینه دکترین دفاعی در ایران و چالشهای موجود به بررسی لزوم ایجاد اصلاحات بنیادین در دکترین دفاعی کشور پرداخته است. این محقق در این نوشتار همچنین پیشنهاداتی را برای اصلاح در دکترین دفاعی ایران مطرح کرده است. این مطلب را در ادامه میخوانید:
ظهور تهدیدات نوین مانند جنگهای سایبری، تسلیحات هوشمند و ائتلافهای متغیر بینالمللی، لزوم بازنگری عمیق در این دکترین را به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل کردهاند. همچنین تغییرات ساختاری در نظام جهانی و منطقهای و الزامات بومیسازی فناوریهای دفاعی، ضرورت اصلاحات بنیادین را دوچندان کردهاند. از اینرو، پرداختن به لزوم تحول در دکترین دفاعی ایران، نهتنها پاسخی به اقتضائات زمانه، بلکه ضرورتی برای تضمین بقا، اقتدار و پایداری امنیت ملی در آیندهای پیچیده و نامطمئن است.
پیشینه دکترین دفاعی ایران
دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران از نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، همواره تحت تأثیر مستقیم تحولات سیاسی، امنیتی و نظامی داخلی و خارجی شکل گرفته است. نخستین و شاید مهمترین تجربه مؤثر در تکوین این دکترین، جنگ 8ساله با عراق بود. جنگی فرسایشی و تمامعیار که فقدان آمادگی نظامی و ساختار دفاعی منسجم را بهروشنی آشکار ساخت و در نتیجه، گفتمان دفاعی کشور را به سوی دفاع مردمی، مقاومت همهجانبه و تأکید بر تکیه بر ظرفیتهای بومی سوق داد. در دوران پس از جنگ نیز تجربه تحریمهای گسترده و فشارهای سیاسی و اقتصادی خارجی، ضرورت خوداتکایی در حوزه دفاعی را تقویت کرد و زمینهساز توسعه صنایع نظامی داخلی در حوزههایی چون موشکهای بالستیک، پهپادها و جنگ الکترونیک شد.
در دهههای اخیر، ماهیت تهدیدات علیه جمهوری اسلامی ایران از تهدیدات متعارف دولتی به تهدیدات نامتقارن، ترکیبی و فناورمحور تغییر یافته است. بهعنوان نمونه، جنگهای نیابتی در منطقه، تهدیدات سایبری، عملیاتهای خرابکارانه هوشمند و رقابتهای فضایی، همه و همه فضایی پیچیده و چندلایه را در مقابل نیروهای دفاعی کشور ترسیم کردهاند. باوجود این تحولات، دکترین دفاعی ایران همچنان بیش از آنکه مبتنی بر یک چارچوب نظری منسجم و آیندهنگر باشد، متأثر از واکنشهای تاکتیکی به تهدیدات و تحولات مقطعی بوده است. این موضوع باعث شده که بسیاری از تصمیمات دفاعی جنبهای واکنشی پیدا کرده و از انسجام راهبردی کافی برخوردار نباشد.
تمرکز دکترین فعلی بر بازدارندگی از طریق توسعه موشکی و تقویت گروههای نیابتی در منطقه، هرچند در دستیابی به اهدافی چون ایجاد موازنه قدرت در برابر برخی بازیگران مؤثر بوده، اما در بلندمدت ممکن است به دلیل فشارهای بینالمللی و تحولات سریع فناوریهای نظامی، پاسخگوی نیازهای امنیتی و دفاعی کشور نباشد. علاوهبر این، فقدان هماهنگی میان ارکان نظامی و سیاسی و نبود شفافیت در تعیین اهداف و ابزارهای راهبردی، میتواند به تشتت رویکردها و کاهش کارایی دکترین دفاعی منجر شود.
با توجه به رشد سریع فناوری، تحول در الگوهای جنگی و تغییر در موازنه قدرت جهانی، بازنگری بنیادین در دکترین دفاعی ایران ضروری است. بازتعریف نقش نیروهای نظامی در سطح منطقهای، همگامسازی سیاستهای دفاعی با تحولات جهانی و ایجاد یک الگوی منعطف، چندلایه و بازدارنده میتواند به ارتقای قدرت راهبردی کشور کمک کند. این تحول نهتنها پاسخی به الزامات محیطی است، بلکه شرط بقا، ثبات و امنیت ملی در دهههای پیشرو خواهد بود.
چالشهای کنونی دکترین دفاعی کشور
در شرایط کنونی، جمهوری اسلامی ایران با مجموعهای از چالشهای امنیتی پیچیده و چندبُعدی مواجه است که ضرورت بازنگری در دکترین دفاعی کشور را دوچندان کردهاند. نخستین چالش، ظهور تهدیدات نوین و فناورمحور است. گسترش جنگهای سایبری، نفوذ اطلاعاتی، عملیاتهای دقیق با تسلیحات هوشمند و توسعه سامانههای پهپادی توسط بازیگران دولتی و غیردولتی، صحنه نبرد را به شدت دگرگون ساختهاند. ایران نیز در این فضا نهتنها باید از ظرفیتهای دفاعی خود در برابر چنین تهدیداتی صیانت کند، بلکه باید بتواند قابلیتهای بازدارندگی متناسب با این تحولات را ارتقا دهد. در فقدان زیرساختهای سایبری ایمن و بهروز، کشور ممکن است در برابر حملاتی که با هزینه کم اما تأثیر بالا طراحی شدهاند، آسیبپذیر شود.
چالش دوم، فشارهای بینالمللی و تحریمهای طولانیمدت است که در سالهای اخیر، توانمندیهای اقتصادی ایران را به شدت محدود کردهاند. این فشارها نهتنها مانع از دسترسی به فناوریهای روز نظامی و همکاریهای بینالمللی دفاعی شدهاند، بلکه برنامهریزی راهبردی و نوسازی ساختارهای نظامی را با دشواری مواجه ساختهاند. کاهش منابع مالی دولت میتواند بر آمادگی رزمی، آموزش نیروها، نگهداری تجهیزات و توسعه ظرفیتهای فناورانه تأثیر منفی بگذارد. این در حالی است که رقبا و دشمنان بالقوه ایران در حال سرمایهگذاری مستمر و گسترده در حوزه دفاعی هستند.
سومین چالش، وضعیت متغیر ژئوپلیتیکی منطقه و ایجاد ائتلافهای متنوع نظامی در همسایگی ایران است. شکلگیری پیمانهای جدید امنیتی، افزایش حضور نظامی قدرتهای جهانی در خلیجفارس و نزدیکی مرزهای ایران، و تعمیق همکاریهای نظامی میان کشورهای رقیب، توازن منطقهای را شکننده و ناپایدار کرده است. در چنین شرایطی، حفظ بازدارندگی مؤثر نیازمند دکترین دفاعی انعطافپذیر و چندلایه است که بتواند در برابر سناریوهای مختلف تهدید واکنش سریع، دقیق و هوشمندانه نشان دهد.
علاوهبر این چالشها، روند روبه رشد معضلات و مشکلات اجتماعی در داخل، افکار عمومی جهانی و لزوم پاسخگویی شفافتر در سیاستگذاریهای دفاعی، بر پیچیدگی محیط امنیتی کشور میافزاید. در نتیجه، وابستگی صرف به عناصر سنتی قدرت نظامی دیگر پاسخگوی نیازهای امروز نیست. ایران باید به سمت نهادینهسازی یک نظام دفاعی هوشمند حرکت کند؛ نظامی که تلفیقی از قدرت سخت و نرم، فناوری و دیپلماسی و پیشبینیپذیری و انعطاف باشد. غفلت از این تحولات میتواند هزینههای سنگینی برای امنیت ملی در پی داشته باشد و ظرفیت بازدارندگی کشور را بهطور جدی تضعیف کند. از اینرو، بازشناسی چالشهای پیشرو، گامی حیاتی برای طراحی دکترین دفاعی مؤثر و کارآمد است که نهتنها امنیت کشور را تضمین کند، بلکه آن را در فضای راهبردی آینده توانمند سازد.
ضرورت اصلاحات بنیادین در دکترین دفاعی
یکی از واقعیتهای اجتنابناپذیر دنیای امروز این است که ماهیت تهدیدات و مناسبات امنیتی به سرعت در حال دگرگونی است. ایران نیز بهعنوان کشوری با موقعیت ژئوپلیتیکی حساس و اهداف راهبردی مشخص، نمیتواند با اتکا به دکترینهای سنتی و رویکردهای واکنشی، امنیت ملی و منافع بلندمدت خود را تضمین کند. از این رو، ضرورت انجام اصلاحات بنیادین در دکترین دفاعی کشور، نهتنها یک انتخاب، بلکه ضرورتی حیاتی است. در گام نخست، باید به این واقعیت توجه داشت که بخشی از ساختار فعلی دکترین دفاعی ایران، حاصل تجربیات تاریخی و تهدیدات مقطعی گذشته است که اکنون ممکن است با محیط امنیتی امروزی و فناوریهای تحولآفرین تطابق نداشته باشد. ادامه این رویکرد سنتی در شرایطی که دشمنان بالقوه از ابزارهای نوین، هوشمصنوعی و عملیاتهای چندبُعدی بهره میبرند، میتواند منجربه عقبماندگی راهبردی و تضعیف بازدارندگی شود.
باید به ضعف در یکپارچگی و انسجام دکترین دفاعی نیز اشاره کرد. نبود یک چارچوب نظری منسجم و متناسب با الزامات قرن۲۱ باعث شده که برخی تصمیمات دفاعی بیش از آنکه بر مبنای آیندهنگری و پیشبینی تهدیدات باشند، واکنشی و مبتنی بر فشارهای آنی باشند. چنین وضعیتی نهتنها مدیریت منابع را دشوار میسازد، بلکه موجب تشتت در سیاستگذاری دفاعی و افزایش هزینههای امنیتی میشود. اصلاحات بنیادین باید با هدف ایجاد یک دکترین هوشمند، منعطف و چندلایه طراحی شوند که بتواند در مواجهه با سناریوهای گوناگون، پاسخهایی مؤثر و کمهزینه ارائه دهد.
فناوریهای نوین نیز در حوزههای سایبری، فضایی، زیستفناورانه و هوشمصنوعی فرصتهایی بیسابقه برای ارتقای توان دفاعی کشور فراهم کردهاند، اما بهرهگیری از این ظرفیتها مستلزم تحول ساختاری در نگرش دکترین دفاعی است. ایران نیازمند توسعه مراکز دانشبنیان دفاعی، تربیت نیروی انسانی متخصص، و سرمایهگذاری هدفمند در فناوریهای آیندهمحور است تا بتواند در عرصه رقابت نظامی جهانی به جایگاه مناسبی دست یابد.
بهطورکلی، اصلاحات بنیادین بدون بازتعریف روابط میان نیروهای مسلح و ساختارهای تصمیمگیری سیاسی ممکن نخواهد بود. شفافسازی مأموریتها، تقویت هماهنگی راهبردی و افزایش پاسخگویی در نهادهای دفاعی، از جمله ملزومات دکترین مؤثر در دنیای پیچیده امروز است. تنها از این مسیر است که میتوان امنیتی پایدار، متوازن و منعطف برای ایران ترسیم کرد؛ امنیتی که نه از مسیر تقابل صرف، بلکه از طریق هوشمندی راهبردی و انعطاف در مواجهه با چالشها حاصل میشود.
رویکردهای پیشنهادی برای اصلاحات بنیادین
برای ایجاد یک دکترین دفاعی کارآمد و متناسب با تحولات قرن بیستویکم، ایران باید به اصلاحات ساختاری و راهبردی در ابعاد مختلف این دکترین توجه کند. نخستین رویکرد پیشنهادی، بازتعریف نقش دیپلماسی دفاعی در چارچوب سیاست امنیت ملی کشور است. در جهان امروز، تعامل با همسایگان و کاهش سوءبرداشتهای راهبردی میتواند به کاهش تنشهای احتمالی و جلوگیری از درگیریهای ناخواسته بینجامد. مشارکت فعال در ابتکارهای منطقهای برای امنیت جمعی، تبادل اطلاعات و اعتمادسازی نظامی میان کشورها میتواند به افزایش ثبات منطقهای و نیز تقویت بازدارندگی ایران کمک کند.
از دیگر محورهای مهم اصلاح، تمرکز بر توسعه فناوریهای بومی است. به دلیل تداوم تحریمها و محدودیتهای بینالمللی، اتکا به ظرفیتهای داخلی نهتنها یک ضرورت، بلکه یک فرصت برای تقویت استقلال راهبردی محسوب میشود. دولت باید با حمایت از شرکتهای دانشبنیان، سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه نظامی و تربیت نخبگان علمی، زمینه تولید تجهیزات مدرن و انطباقپذیر با تهدیدات نوین را فراهم کند. بهویژه در حوزههایی چون هوشمصنوعی، رباتیک نظامی، جنگ سایبری و دفاع بیولوژیکی، کشور نیازمند یک جهش فناورانه و پایدار است.
در بُعد سازمانی، اصلاح ساختار فرماندهی و عملیات نیز باید مورد توجه قرار گیرد. طراحی یک ساختار فرماندهی چابک، هماهنگ و مبتنی بر مأموریت، میتواند به افزایش واکنشپذیری و کارایی نیروهای مسلح در سناریوهای مختلف منجر شود. استفاده از تجربه افسران جوان، بهکارگیری مدلهای نوین آموزش نظامی و تمرینهای رزمی مشترک میتواند ظرفیت عملیاتی نیروها را به شکل چشمگیری ارتقا دهد. همچنین هماهنگی نهادهای امنیتی و نظامی با نهادهای تصمیمساز سیاسی باید تقویت شود تا از پراکندگی و چندگانگی در سیاستگذاریهای دفاعی کاسته شود.
افزایش شفافیت و پاسخگویی در فرایند تصمیمگیری دفاعی، از دیگر اصلاحات ضروری است. در دنیای امروز، مشروعیت اقدامات نظامی نهتنها در سطح ملی، بلکه در سطح بینالمللی اهمیت دارد. ارائه گزارشهای عمومی، نظارت نهادهای تخصصی بر عملکرد دفاعی و افزایش تعاملات علمی و رسانهای با جامعه، میتواند هم به افزایش اعتماد عمومی منجر شده و هم موجب کارآمدی بیشتر نهادهای دفاعی شود.
در نهایت، رویکردهای پیشنهادی باید مبتنی بر یک چشمانداز ملی منسجم و آیندهنگر باشند؛ چشماندازی که امنیت را نه صرفاً از زاویه نظامی بلکه بهعنوان برآیند تعامل عقلانی میان سیاست، فناوری، جامعه و محیط بینالملل تعریف کند. تنها از طریق چنین اصلاحاتی است که دکترین دفاعی ایران میتواند با اقتدار و پایداری به پیشواز چالشهای آینده رود.
سخن پایانی
در جمعبندی مباحث، میتوان نتیجه گرفت که دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران برای پاسخگویی به چالشهای امنیتی پیچیده و پویا، نیازمند تحولی بنیادین، ساختارمند و آیندهنگر است. در جهانی که تهدیدات سنتی به تهدیدات فناورانه، سایبری و ترکیبی تبدیل شدهاند، اتکای صرف بر عناصر دفاعی گذشته دیگر پاسخگو نیست. ساختار فعلی دکترین دفاعی ایران اگرچه بر پایه تجربیات ارزشمند تاریخی، بهویژه جنگ تحمیلی، بنا نهاده شده است، اما تحولات سریع در عرصه فناوری نظامی، تغییر در الگوهای جنگ و وضعیت شکننده ژئوپلیتیکی منطقهای، بر ضرورت بازنگری در این ساختار صحه میگذارند.
اصلاح دکترین دفاعی باید مبتنی بر یک نگرش سیستمی و کلنگر باشد که ضمن حفظ مؤلفههای اثباتشده گذشته، زمینه ارتقای توان بازدارندگی کشور در برابر تهدیدات آینده را فراهم آورد. چنین نگرشی مستلزم پیوند میان ابعاد نظامی، فناورانه، دیپلماتیک و اجتماعی دفاع ملی است؛ بهنحویکه دکترین جدید بتواند پاسخگوی تهدیدات سخت و نرم، سنتی و نوین، داخلی و خارجی باشد. در این راستا، ایجاد یک دکترین چندلایه، منعطف و هوشمند که قابلیت انطباق با محیطهای متغیر را داشته باشد، ضرورتی حیاتی است.
باید بر این نکته نیز تأکید کرد که اصلاحات بنیادین در دکترین دفاعی صرفاً یک پروژه فنی یا نظامی نیست، بلکه فرایندی راهبردی و چندسویه است که نیازمند مشارکت فعال نخبگان دانشگاهی، متخصصان فناوری، تصمیمسازان سیاسی و فرماندهان نظامی است. این مشارکت میتواند موجب خلق گفتمانی فراگیر برای ارتقای امنیت ملی و بهروزرسانی ظرفیتهای دفاعی کشور شود. دکترین دفاعی آینده باید نهتنها در برابر تهدیدات نظامی، بلکه در مواجهه با تهدیدات نوپدیدی مانند بحرانهای زیستمحیطی، حملات سایبری و عملیاتهای اطلاعاتی نیز پاسخگو باشد.
در نهایت، تأمین امنیت پایدار و جلوگیری از درگیریهای ناخواسته، نیازمند اتخاذ رویکردی بازدارنده، فعال و در عین حال تعاملمحور است. این رویکرد باید مبتنی بر قدرت بازدارندگی هوشمند، دیپلماسی دفاعی مؤثر و توسعه مستمر فناوریهای بومی باشد. نهادینهسازی چنین رویکردی در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران، نهتنها گامی به سوی ارتقای امنیت ملی خواهد بود، بلکه عاملی برای تثبیت نقش منطقهای کشور و صیانت از منافع ملی در عرصه بینالملل محسوب میشود. بنابراین، اصلاح دکترین دفاعی، ضرورتی است که برای عبور از چالشهای موجود و دستیابی به امنیتی پایدار و هوشمند، باید در رأس اولویتهای راهبردی قرار گیرد.
منابع و مراجع:
1- مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی - انتشارات دفاعی ارتش و سپاه
2- موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی - مقالات تخصصی درباره امنیت منطقهای و دکترین دفاعی
3- فصلنامه مطالعات راهبردی - وابسته به مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام
4- روزنامه همشهری و شرق - گزارشهای تحلیلی درباره سیاستهای دفاعی و امنیتی ایران
5- پایگاه اطلاعرسانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران - بیانیهها، گزارشها و اسناد رسمی.

ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
اخبار روز
-
نحوه بازسازی تهران با محوریت بنیاد مسکن انقلاب اسلامی بررسی شد
-
جابهجایی ۳۳۳ هزار و ۸۹۱مسافر توسط ناوگان حمل و نقل طی ۱۲ روز اخیر
-
مدیرعامل شرکت فرودگاهها و ناوبری هوایی ایران با استانداران تهران، آذربایجان شرقی و اصفهان دیدار کرد
-
قیمت طلا در بازار تهران افزایشی شد
-
تنها ۲۵ درصد کالاهای اساسی توزیعی در دوران جنگ مصرف شدند
-
خدمات اسکان موقت برای آسیبدیدگان جنگ تحمیلی آغاز شد
-
ثبت رکورد جابهجایی کالای اساسی از بندر امام/وظیفه ما برای خدمات رسانی سنگینتر از قبل است
-
سومین روز متوالی ریزش شاخص بورس/ نماگر بازار ۵۶ هزار واحد افت کرد
-
فضای آسمان مرکز و نیمه غربی کشور باز است
-
دلار جهانی سقوط کرد
-
تأکید وزیر اقتصاد بر حمایت از بنگاههای اقتصادی و بازارهای مالی
-
باقیمانده حجاج از فرودگاه مشهد وارد کشور میشوند
-
طرحهای پرورش ریزجلبک و آکواپونیک در دستور کار
-
رهاسازی بچه ماهیان بومی و دریایی در منابع آبی هندیجان و دزپارت
-
صادرات اولین محموله ماهی قزل آلای زنده تولیدی آذربایجان شرقی به عراق
-
تداوم آرامش بازار با مهندسی هوشمندانه تأمین اقلام اساسی
-
آغاز برداشت میگو در سواحل مکران استان سیستان و بلوچستان
-
تولید ۲۵۰ تن ماهی در قفس در استان کرمانشاه
-
تجلیل از دریانوردان مستقر در بندر خرمشهر به مناسبت روز جهانی دریانوردی
-
افتتاح بزرگراه زابل - زهک با هدف توسعه ترانزیت شرق کشور