«سرآمد» منتشر میکند؛
4 ابزار تامین مالی در شرایط جنگی
جنگ 12روزه چه درسهای برای حوزه اقتصاد داشت؟
گروه بازار سرمایه- محمدرضا واعظ - جنگهای مدرن صرفاً پدیدههایی نظامی تلقی نمیشوند، بلکه بهمثابه رخدادهایی چندوجهی، پیوندی ناگسستنی با ساختارهای مالی، ظرفیتهای تولیدی و انسجام نهادی دارند. در مواجهه با هرگونه تقابل نظامی گسترده، همچون جنگ 12روزه ایران و اسرائیل، ابعاد اقتصادی آن به سرعت در مرکز توجه قرار میگیرد. در حالیکه نگاه عمومی عمدتاً معطوف به امنیت و تحولات میدانی است، در سطوح بالای تصمیمگیری اقتصادی، پرسشی حیاتی مطرح میشود: چگونه میتوان هزینههای فزاینده جنگ را در چارچوب محدودیتهای مالی تأمین کرد، بدون آنکه ثبات اقتصادی بهطور کامل مختل شود؟
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، محمدرضا واعظ، پژوهشگر حوزه اقتصاد در مطلبی با نگاهی به تجربه جنگ 12روزه و دوران حملات رژیم صهیونیستی به ایران، به بررسی الزامات حوزه تامین مالی در دوران جنگ پرداخته است. این مطلب را خبرگزاری تسنیم منتشر کرده است. روزنامه اقتصاد سرآمد نیز با توجه به اهمیت موضوع تامین مالی در زمانهای بحرانی بهویژه شرایط جنگی، این مطلب را بازنشر کرده که در ادامه میخوانید:
جنگهای مدرن صرفاً پدیدههایی نظامی تلقی نمیشوند، بلکه بهمثابه رخدادهایی چندوجهی، پیوندی ناگسستنی با ساختارهای مالی، ظرفیتهای تولیدی و انسجام نهادی دارند. تاریخ معاصر بارها گواه آن بوده است که توانایی دولتها در مدیریت اقتصادی جنگ، عنصری تعیینکننده در بقای بلندمدت آنها بوده است.
مختصات یک بحران اقتصادی در شرایط جنگی
در شرایط متعارف، هزینههای دفاعی به عنوان بخشی از مصارف عمومی، سهمی محدود و قابلکنترل از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص میدهند. با آغاز جنگ، این وضعیت به سرعت دگرگون میشود. در یک فضای جنگی، ممکن است نسبت هزینههای دفاعی به تولید ناخالص داخلی به ارقامی بالغ بر 20 تا 30درصد افزایش یابد؛ وضعیتی که در طول جنگ جهانی دوم در اقتصاد آمریکا تجربه شد. در ایران نیز در پی تحولات اخیر و آغاز جنگ 12روزه، الزامات مالی جدیدی بر دوش دولت نهاده شده است. این در حالی است که ساختار درآمدی کشور، بهویژه به دلیل محدودیتهای ناشی از تحریمها، فرار سرمایه و اختلال در روند صادرات انرژی، از انعطافپذیری لازم برخوردار نیست. ترکیب این متغیرها، کسری بودجهای قابلتوجهی را به همراه خواهد داشت که مدیریت آن مستلزم بهرهگیری از مجموعهای از ابزارهای مالی با دقتی مضاعف است.
چهار گزینه تأمین مالی جنگ و پیامدهای آن
تجربه تاریخی نشان میدهد که دولتها عمدتاً از چهار ابزار اصلی برای تأمین مالی جنگ بهره میبرند:
1. افزایش تدریجی و عادلانه مالیاتها: در شرایط جنگی که ظرفیت درآمدی دولت به شدت محدود و هزینهها به صورت تصاعدی افزایش مییابد، اتکای صرف به منابع غیرپایدار نظیر چاپ پول یا استقراض، نهتنها پایداری مالی را تهدید میکند، بلکه تعادلهای کلان اقتصادی را نیز برهم میزند. از این رو، اصلاح نظام مالیاتی و حرکت به سوی افزایش تدریجی و عادلانه درآمدهای مالیاتی ضرورتی اجتنابناپذیر است. در ایران، سهم مالیات از تولید ناخالص داخلی در مقایسه با کشورهای همتراز پایینتر است و نظام مالیاتی با ضعف در شناسایی درآمدهای بالا، گریز مالیاتی گسترده و معافیتهای غیرهدفمند مواجه است. در چنین بستری، اجرای نظام مالیات بر مجموع درآمد (PIT)، مالیات بر داراییهای غیرمولد و حذف معافیتهای غیرتولیدی میتواند نخستین گام در مسیر تأمین مالی پایدار در دوران بحران باشد. مهمتر از خود افزایش مالیات، نحوه توزیع آن میان اقشار جامعه است؛ بهگونهای که ضمن حفظ عدالت، از فشار بیش از حد بر طبقات فرودست جلوگیری شود. طراحی پلکانی نرخها، استفاده از دادههای مالیاتی هوشمند و شفافیت در تخصیص منابع مالیاتی میتواند اعتماد عمومی به سیاستهای مالیاتی را افزایش دهد. در نهایت، موفقیت این سیاست مستلزم گفتمانسازی اجتماعی و شفافسازی نسبت هزینه-فایده جنگ برای جامعه است تا بتواند از مشروعیت و پایداری سیاسی لازم برخوردار شود.
2. انتشار هدفمند اوراق جنگی: انتشار اوراق بدهی دولتی یکی از ابزارهای شناختهشده برای تأمین مالی دولتها در شرایط جنگی است؛ ابزاری که در صورت طراحی مناسب میتواند ضمن اجتناب از پیامدهای تورمی چاپ پول، زمینه مشارکت اجتماعی در تأمین هزینههای جنگ را نیز فراهم آورد. در ایران، با توجه به عمقیابی نسبی بازار سرمایه و ظرفیتهای نهفته در شبکه بانکی، انتشار اوراق جنگی - با نرخهای جذاب و سازوکارهای شفاف - قابلیت اجرا دارد. بااینحال، موفقیت این سیاست به نحوه طراحی آن بستگی دارد: نخست، نرخ بازدهی این اوراق باید متناسب با نرخ تورم انتظاری تنظیم تا جذابیت لازم برای سرمایهگذاران خرد و کلان فراهم شود. دوم، زمانبندی انتشار و سررسید بازپرداخت اوراق باید بهگونهای تنظیم شود که فشار مضاعفی بر منابع بودجهای دولت وارد نکند. سوم، شفافیت در مصارف حاصل از فروش اوراق و گزارشدهی مستمر از نتایج آن، برای حفظ اعتماد عمومی الزامی است. همچنین استفاده از فناوریهای مالی و سامانههای پرداخت الکترونیکی میتواند به توزیع گستردهتر این اوراق میان اقشار مختلف کمک کند. بهویژه در شرایطی که جامعه درگیر جنگی ملی است، نمادسازی فرهنگی پیرامون اوراق جنگی - از طریق رسانهها و نهادهای مذهبی و مدنی - میتواند نقش مهمی در تبدیل این ابزار مالی به نماد مشارکت ملی ایفا کند.
3. کاهش هزینههای غیرضروری: در شرایط بحرانی همچون جنگ، اولویتبخشی مجدد به مصارف بودجهای و حذف یا تعلیق هزینههای غیرضروری نهتنها یک انتخاب، بلکه الزام راهبردی است. ساختار بودجه عمومی ایران بهطور تاریخی دچار تمرکز بالای هزینه در ردیفهای جاری و عدمانضباط مالی بوده است. در چنین شرایطی، تدوین فهرستی از هزینههای قابلتعویق یا حذف، از جمله پروژههای عمرانی غیرضروری، طرحهای تکراری، ردیفهای حمایتی ناکارآمد و مصارف دستگاههای غیرمولد، گامی بنیادین در جهت آزادسازی منابع برای حوزههای حیاتی مانند امنیت، سلامت، تأمین کالاهای اساسی و پشتیبانی از مناطق درگیر جنگ محسوب میشود. البته این فرایند باید براساس ارزیابی هزینه-فایده، تحلیل اثرات بازتوزیعی و با اجتناب از تصمیمات شعاری یا نمایشی صورت گیرد. اجرای چنین سیاستی نیازمند اقتدار مالی سازمان برنامهوبودجه، اصلاح رویههای تخصیص منابع و شفافیت کامل در گزارش عملکرد هزینهای دولت است. همچنین ارائه گزارشهای عمومی درخصوص علت حذف برخی مصارف و نحوه تخصیص مجدد آنها، از منظر سرمایه اجتماعی بسیار حیاتی است. باید تأکید شود که کاهش هزینههای غیرضروری، نه به معنای انقباض کور، بلکه به منزله بازآرایی اولویتها در یک اقتصاد جنگی است.
4. بهرهگیری کنترلشده از منابع بانک مرکزی: در شرایطی که ابزارهای مالیاتی و استقراضی بهطور کامل پاسخگوی نیازهای تأمین مالی دولت نیستند، استفاده از منابع بانک مرکزی به عنوان آخرین راهحل مورد بررسی قرار میگیرد، اما بهرهگیری از این ابزار به صورت غیرکنترلشده، آثار مخربی بر ثبات پولی و معیشت اقشار آسیبپذیر خواهد داشت. در ایران، تجربه چنددهه گذشته نشان داده که استقراض از بانک مرکزی بدون ملاحظات فنی و سقفگذاری روشن، منجربه رشد شدید نقدینگی، کاهش ارزش پول ملی و تعمیق نابرابری شده است. بااینحال، در شرایط جنگی، میتوان از این ابزار در قالبهای محدود، زماندار و مشروط بهره گرفت. برای نمونه، انتشار اوراق در بازار اولیه با خرید کنترلشده بانک مرکزی، یا اجرای توافقهای بازخرید (repo) کوتاهمدت، از جمله مدلهایی هستند که آثار تورمی محدودتری دارند. کلید اصلی، تعیین سقف ماهانه مشخص برای برداشت غیرمستقیم از منابع پولی و الزام به جبران آن در بودجههای آتی است. همچنین هرگونه استفاده از منابع بانک مرکزی باید با اطلاعرسانی دقیق و هماهنگی با شورایعالی هماهنگی اقتصادی و مجلس شورای اسلامی انجام گیرد تا از تبدیل آن به رویهای مزمن جلوگیری شود. بهرهگیری از این ابزار، باید صرفاً برای تأمین نقدینگی فوری در شرایط اضطراری در نظر گرفته شود، نه برای پوشش هزینههای جاری ساختاری.
جایگاه فناوری مالی و سیاستگذاری هوشمند
تحولات فناوری مالی میتواند در طراحی نظامهای حمایتی، تخصیص یارانهها و نظارت بر جریانهای پولی نقش مهمی ایفا کند. راهاندازی سامانههای الکترونیکی پرداخت، شفافسازی حسابهای مالی دولت، و رصد برخط تراکنشهای بزرگ، از جمله ابزارهایی هستند که نهتنها هزینههای فساد را کاهش میدهند، بلکه بهرهوری مالی سیاستهای جنگی را افزایش میبخشند.
اهمیت عدالت اجتماعی در زمان جنگ
تأمین مالی جنگ، صرفاً یک مسئله فنی نیست، بلکه بار سیاسی و اجتماعی آن، سرنوشت پایداری اجتماعی را رقم میزند. در شرایطی که طبقات فرودست بیش از سایر گروهها از تبعات جنگ، اعم از تورم، بیکاری و کاهش قدرت خرید آسیب میبینند، لازم است سیاستهای مالی دولت ناظر بر اصل عدالت بازتوزیعی باشد. عدمتوجه به این مسئله میتواند موجب کاهش اعتماد عمومی و تضعیف سرمایه اجتماعی شود؛ پدیدهای که در جنگهای فرسایشی، از عوامل کلیدی در فروپاشی اراده ملی بوده است.
راهبرد مالی در مواجهه با اقتصاد جنگی
تجربه جنگهای معاصر، بهویژه جنگ اوکراین، بار دیگر اثبات کرده که پایداری در میدان نبرد مستلزم معماری دقیق در حوزه سیاست مالی است. در واقع، آنچه توان نظامی را در میدان حفظ میکند، توازن حسابشدهای است که در پشت صحنه میان منابع محدود و نیازهای فزاینده برقرار میشود. برای ایران که در میانه جنگی پرهزینه با اسرائیل قرار گرفته و همزمان با محدودیتهای ساختاری در حوزه بودجه، نظام مالیاتی و ظرفیتهای تولیدی دستوپنجه نرم میکند، طراحی یک چارچوب ترکیبی، متوازن و بومیسازیشده برای تأمین مالی جنگ، نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی گریزناپذیر است.
این چارچوب باید بر چهارستون بنیادین استوار باشد: نخست، اصلاح تدریجی و عادلانه نظام مالیاتی با هدف بازتوزیع بار مالی جنگ؛ دوم، استفاده هدفمند از اوراق بدهی به منظور جلب مشارکت مردمی در تأمین هزینهها؛ سوم، بازنگری در ساختار هزینهای دولت با حذف مصارف غیرضرور و بازتخصیص منابع به حوزههای راهبردی و نهایتاً بهرهگیری محدود، مشروط و شفاف از منابع بانک مرکزی در قالب ابزارهای پولی کنترلشده. افزون بر این، اعتمادسازی عمومی، بهرهگیری از ظرفیت فناوری مالی، ارتقای شفافیت در تخصیص منابع و هماهنگی نهادی میان ارکان اقتصادی و امنیتی کشور، از لوازم بنیادینی است که موفقیت این راهبرد را تضمین میکند. اقتصاد جنگ تنها در صورتی میتواند پشتوانه واقعی مقاومت ملی باشد که مبتنی بر عقلانیت مالی، عدالت اجتماعی و انسجام نهادی طراحی و اجرا شود.
گروه بازار سرمایه- محمدرضا واعظ - جنگهای مدرن صرفاً پدیدههایی نظامی تلقی نمیشوند، بلکه بهمثابه رخدادهایی چندوجهی، پیوندی ناگسستنی با ساختارهای مالی، ظرفیتهای تولیدی و انسجام نهادی دارند. در مواجهه با هرگونه تقابل نظامی گسترده، همچون جنگ 12روزه ایران و اسرائیل، ابعاد اقتصادی آن به سرعت در مرکز توجه قرار میگیرد. در حالیکه نگاه عمومی عمدتاً معطوف به امنیت و تحولات میدانی است، در سطوح بالای تصمیمگیری اقتصادی، پرسشی حیاتی مطرح میشود: چگونه میتوان هزینههای فزاینده جنگ را در چارچوب محدودیتهای مالی تأمین کرد، بدون آنکه ثبات اقتصادی بهطور کامل مختل شود؟
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، محمدرضا واعظ، پژوهشگر حوزه اقتصاد در مطلبی با نگاهی به تجربه جنگ 12روزه و دوران حملات رژیم صهیونیستی به ایران، به بررسی الزامات حوزه تامین مالی در دوران جنگ پرداخته است. این مطلب را خبرگزاری تسنیم منتشر کرده است. روزنامه اقتصاد سرآمد نیز با توجه به اهمیت موضوع تامین مالی در زمانهای بحرانی بهویژه شرایط جنگی، این مطلب را بازنشر کرده که در ادامه میخوانید:
جنگهای مدرن صرفاً پدیدههایی نظامی تلقی نمیشوند، بلکه بهمثابه رخدادهایی چندوجهی، پیوندی ناگسستنی با ساختارهای مالی، ظرفیتهای تولیدی و انسجام نهادی دارند. تاریخ معاصر بارها گواه آن بوده است که توانایی دولتها در مدیریت اقتصادی جنگ، عنصری تعیینکننده در بقای بلندمدت آنها بوده است.
مختصات یک بحران اقتصادی در شرایط جنگی
در شرایط متعارف، هزینههای دفاعی به عنوان بخشی از مصارف عمومی، سهمی محدود و قابلکنترل از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص میدهند. با آغاز جنگ، این وضعیت به سرعت دگرگون میشود. در یک فضای جنگی، ممکن است نسبت هزینههای دفاعی به تولید ناخالص داخلی به ارقامی بالغ بر 20 تا 30درصد افزایش یابد؛ وضعیتی که در طول جنگ جهانی دوم در اقتصاد آمریکا تجربه شد. در ایران نیز در پی تحولات اخیر و آغاز جنگ 12روزه، الزامات مالی جدیدی بر دوش دولت نهاده شده است. این در حالی است که ساختار درآمدی کشور، بهویژه به دلیل محدودیتهای ناشی از تحریمها، فرار سرمایه و اختلال در روند صادرات انرژی، از انعطافپذیری لازم برخوردار نیست. ترکیب این متغیرها، کسری بودجهای قابلتوجهی را به همراه خواهد داشت که مدیریت آن مستلزم بهرهگیری از مجموعهای از ابزارهای مالی با دقتی مضاعف است.
چهار گزینه تأمین مالی جنگ و پیامدهای آن
تجربه تاریخی نشان میدهد که دولتها عمدتاً از چهار ابزار اصلی برای تأمین مالی جنگ بهره میبرند:
1. افزایش تدریجی و عادلانه مالیاتها: در شرایط جنگی که ظرفیت درآمدی دولت به شدت محدود و هزینهها به صورت تصاعدی افزایش مییابد، اتکای صرف به منابع غیرپایدار نظیر چاپ پول یا استقراض، نهتنها پایداری مالی را تهدید میکند، بلکه تعادلهای کلان اقتصادی را نیز برهم میزند. از این رو، اصلاح نظام مالیاتی و حرکت به سوی افزایش تدریجی و عادلانه درآمدهای مالیاتی ضرورتی اجتنابناپذیر است. در ایران، سهم مالیات از تولید ناخالص داخلی در مقایسه با کشورهای همتراز پایینتر است و نظام مالیاتی با ضعف در شناسایی درآمدهای بالا، گریز مالیاتی گسترده و معافیتهای غیرهدفمند مواجه است. در چنین بستری، اجرای نظام مالیات بر مجموع درآمد (PIT)، مالیات بر داراییهای غیرمولد و حذف معافیتهای غیرتولیدی میتواند نخستین گام در مسیر تأمین مالی پایدار در دوران بحران باشد. مهمتر از خود افزایش مالیات، نحوه توزیع آن میان اقشار جامعه است؛ بهگونهای که ضمن حفظ عدالت، از فشار بیش از حد بر طبقات فرودست جلوگیری شود. طراحی پلکانی نرخها، استفاده از دادههای مالیاتی هوشمند و شفافیت در تخصیص منابع مالیاتی میتواند اعتماد عمومی به سیاستهای مالیاتی را افزایش دهد. در نهایت، موفقیت این سیاست مستلزم گفتمانسازی اجتماعی و شفافسازی نسبت هزینه-فایده جنگ برای جامعه است تا بتواند از مشروعیت و پایداری سیاسی لازم برخوردار شود.
2. انتشار هدفمند اوراق جنگی: انتشار اوراق بدهی دولتی یکی از ابزارهای شناختهشده برای تأمین مالی دولتها در شرایط جنگی است؛ ابزاری که در صورت طراحی مناسب میتواند ضمن اجتناب از پیامدهای تورمی چاپ پول، زمینه مشارکت اجتماعی در تأمین هزینههای جنگ را نیز فراهم آورد. در ایران، با توجه به عمقیابی نسبی بازار سرمایه و ظرفیتهای نهفته در شبکه بانکی، انتشار اوراق جنگی - با نرخهای جذاب و سازوکارهای شفاف - قابلیت اجرا دارد. بااینحال، موفقیت این سیاست به نحوه طراحی آن بستگی دارد: نخست، نرخ بازدهی این اوراق باید متناسب با نرخ تورم انتظاری تنظیم تا جذابیت لازم برای سرمایهگذاران خرد و کلان فراهم شود. دوم، زمانبندی انتشار و سررسید بازپرداخت اوراق باید بهگونهای تنظیم شود که فشار مضاعفی بر منابع بودجهای دولت وارد نکند. سوم، شفافیت در مصارف حاصل از فروش اوراق و گزارشدهی مستمر از نتایج آن، برای حفظ اعتماد عمومی الزامی است. همچنین استفاده از فناوریهای مالی و سامانههای پرداخت الکترونیکی میتواند به توزیع گستردهتر این اوراق میان اقشار مختلف کمک کند. بهویژه در شرایطی که جامعه درگیر جنگی ملی است، نمادسازی فرهنگی پیرامون اوراق جنگی - از طریق رسانهها و نهادهای مذهبی و مدنی - میتواند نقش مهمی در تبدیل این ابزار مالی به نماد مشارکت ملی ایفا کند.
3. کاهش هزینههای غیرضروری: در شرایط بحرانی همچون جنگ، اولویتبخشی مجدد به مصارف بودجهای و حذف یا تعلیق هزینههای غیرضروری نهتنها یک انتخاب، بلکه الزام راهبردی است. ساختار بودجه عمومی ایران بهطور تاریخی دچار تمرکز بالای هزینه در ردیفهای جاری و عدمانضباط مالی بوده است. در چنین شرایطی، تدوین فهرستی از هزینههای قابلتعویق یا حذف، از جمله پروژههای عمرانی غیرضروری، طرحهای تکراری، ردیفهای حمایتی ناکارآمد و مصارف دستگاههای غیرمولد، گامی بنیادین در جهت آزادسازی منابع برای حوزههای حیاتی مانند امنیت، سلامت، تأمین کالاهای اساسی و پشتیبانی از مناطق درگیر جنگ محسوب میشود. البته این فرایند باید براساس ارزیابی هزینه-فایده، تحلیل اثرات بازتوزیعی و با اجتناب از تصمیمات شعاری یا نمایشی صورت گیرد. اجرای چنین سیاستی نیازمند اقتدار مالی سازمان برنامهوبودجه، اصلاح رویههای تخصیص منابع و شفافیت کامل در گزارش عملکرد هزینهای دولت است. همچنین ارائه گزارشهای عمومی درخصوص علت حذف برخی مصارف و نحوه تخصیص مجدد آنها، از منظر سرمایه اجتماعی بسیار حیاتی است. باید تأکید شود که کاهش هزینههای غیرضروری، نه به معنای انقباض کور، بلکه به منزله بازآرایی اولویتها در یک اقتصاد جنگی است.
4. بهرهگیری کنترلشده از منابع بانک مرکزی: در شرایطی که ابزارهای مالیاتی و استقراضی بهطور کامل پاسخگوی نیازهای تأمین مالی دولت نیستند، استفاده از منابع بانک مرکزی به عنوان آخرین راهحل مورد بررسی قرار میگیرد، اما بهرهگیری از این ابزار به صورت غیرکنترلشده، آثار مخربی بر ثبات پولی و معیشت اقشار آسیبپذیر خواهد داشت. در ایران، تجربه چنددهه گذشته نشان داده که استقراض از بانک مرکزی بدون ملاحظات فنی و سقفگذاری روشن، منجربه رشد شدید نقدینگی، کاهش ارزش پول ملی و تعمیق نابرابری شده است. بااینحال، در شرایط جنگی، میتوان از این ابزار در قالبهای محدود، زماندار و مشروط بهره گرفت. برای نمونه، انتشار اوراق در بازار اولیه با خرید کنترلشده بانک مرکزی، یا اجرای توافقهای بازخرید (repo) کوتاهمدت، از جمله مدلهایی هستند که آثار تورمی محدودتری دارند. کلید اصلی، تعیین سقف ماهانه مشخص برای برداشت غیرمستقیم از منابع پولی و الزام به جبران آن در بودجههای آتی است. همچنین هرگونه استفاده از منابع بانک مرکزی باید با اطلاعرسانی دقیق و هماهنگی با شورایعالی هماهنگی اقتصادی و مجلس شورای اسلامی انجام گیرد تا از تبدیل آن به رویهای مزمن جلوگیری شود. بهرهگیری از این ابزار، باید صرفاً برای تأمین نقدینگی فوری در شرایط اضطراری در نظر گرفته شود، نه برای پوشش هزینههای جاری ساختاری.
جایگاه فناوری مالی و سیاستگذاری هوشمند
تحولات فناوری مالی میتواند در طراحی نظامهای حمایتی، تخصیص یارانهها و نظارت بر جریانهای پولی نقش مهمی ایفا کند. راهاندازی سامانههای الکترونیکی پرداخت، شفافسازی حسابهای مالی دولت، و رصد برخط تراکنشهای بزرگ، از جمله ابزارهایی هستند که نهتنها هزینههای فساد را کاهش میدهند، بلکه بهرهوری مالی سیاستهای جنگی را افزایش میبخشند.
اهمیت عدالت اجتماعی در زمان جنگ
تأمین مالی جنگ، صرفاً یک مسئله فنی نیست، بلکه بار سیاسی و اجتماعی آن، سرنوشت پایداری اجتماعی را رقم میزند. در شرایطی که طبقات فرودست بیش از سایر گروهها از تبعات جنگ، اعم از تورم، بیکاری و کاهش قدرت خرید آسیب میبینند، لازم است سیاستهای مالی دولت ناظر بر اصل عدالت بازتوزیعی باشد. عدمتوجه به این مسئله میتواند موجب کاهش اعتماد عمومی و تضعیف سرمایه اجتماعی شود؛ پدیدهای که در جنگهای فرسایشی، از عوامل کلیدی در فروپاشی اراده ملی بوده است.
راهبرد مالی در مواجهه با اقتصاد جنگی
تجربه جنگهای معاصر، بهویژه جنگ اوکراین، بار دیگر اثبات کرده که پایداری در میدان نبرد مستلزم معماری دقیق در حوزه سیاست مالی است. در واقع، آنچه توان نظامی را در میدان حفظ میکند، توازن حسابشدهای است که در پشت صحنه میان منابع محدود و نیازهای فزاینده برقرار میشود. برای ایران که در میانه جنگی پرهزینه با اسرائیل قرار گرفته و همزمان با محدودیتهای ساختاری در حوزه بودجه، نظام مالیاتی و ظرفیتهای تولیدی دستوپنجه نرم میکند، طراحی یک چارچوب ترکیبی، متوازن و بومیسازیشده برای تأمین مالی جنگ، نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی گریزناپذیر است.
این چارچوب باید بر چهارستون بنیادین استوار باشد: نخست، اصلاح تدریجی و عادلانه نظام مالیاتی با هدف بازتوزیع بار مالی جنگ؛ دوم، استفاده هدفمند از اوراق بدهی به منظور جلب مشارکت مردمی در تأمین هزینهها؛ سوم، بازنگری در ساختار هزینهای دولت با حذف مصارف غیرضرور و بازتخصیص منابع به حوزههای راهبردی و نهایتاً بهرهگیری محدود، مشروط و شفاف از منابع بانک مرکزی در قالب ابزارهای پولی کنترلشده. افزون بر این، اعتمادسازی عمومی، بهرهگیری از ظرفیت فناوری مالی، ارتقای شفافیت در تخصیص منابع و هماهنگی نهادی میان ارکان اقتصادی و امنیتی کشور، از لوازم بنیادینی است که موفقیت این راهبرد را تضمین میکند. اقتصاد جنگ تنها در صورتی میتواند پشتوانه واقعی مقاومت ملی باشد که مبتنی بر عقلانیت مالی، عدالت اجتماعی و انسجام نهادی طراحی و اجرا شود.

ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
اخبار روز
-
قیمت جهانی طلا کاهشی شد
-
۱۰۰ هزار میلیارد ریال اعتبار امسال به طرحهای راهداری کشور تخصیص یافت
-
عملیات اجرایی قطعه یک آزادراه اراک - خرمآباد آغاز شد
-
فضای آسمان کشور برای پروازهای عبوری بینالمللی ۲۴ ساعته شد
-
دانلود کتاب «راهنمای عملی برای اقدامات اضطراری در شرایط بحرانی»
-
فروش اجباری بلیت دوطرفه اربعین ممنوع است
-
فرودگاه بین المللی اصفهان بازگشایی شد
-
ایران، پیشگام در حفاظت از میراث بشری در شرایط بحران
-
گزینه پیشنهادی رییس سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور به رییسجمهور ارایه میشود
-
رشد ۲۴ هزار واحدی شاخص بورس
-
افزایش پروازهای فرودگاه شهدای ساری
-
آمادگی شرکت راهآهن برای ارائه خدمات حملونقل ریلی بهینه به صادرکنندگان و تجار
-
تأکید بر تسریع در اجرا و تزریق اعتبارات برای تکمیل پروژه بندرترکمن – آققلا
-
بررسی راهکارهای تملک اراضی برای احداث کمربندی جدید آققلا
-
احیای مزرعه قزل آلا پس از دو دهه رکود در کرمانشاه
-
استقرار ۴۰۰ عدد سازه زیستگاه مصنوعی در هفته دولت
-
اشتغالزایی برای بیش از18 هزارنفر در بخش آبزی پروری استان تهران
-
آغاز پیش فروش بلیتهای اربعین
-
تشکیل کمیته ملی برای مقابله با بیماری میگوی جنوب
-
اختصاص بیش از 13 هزار هکتار از اراضی کشور به کشت میگوی پرورشی