« سرآمد» بررسی میکند؛
تشدید منازعات انرژی در آسیای مرکزی
چطور آب تبدیل به سلاحی مهم در کشورهای آسیای مرکزی شد؟
گروه انرژی- رضا رضایی- سرنوشت آسیای مرکزی با محوریت رودخانههای آمودریا و سیردریا شکل میگیرد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این رودخانهها دیگر عناصری از همگرایی منطقهای نبودند و در مقابل به یک گسل ژئوپلیتیکی و محور مبارزه برای حاکمیت ملی تبدیل شدند. مسئله اصلی این است که بحران آب در منطقه نهتنها از یک مشکل کمبود منابع، بلکه از یک معضل ساختاری ناشی میشود که توسط جغرافیا تحمیل و توسط میراث شوروی تشدید شده است. در یک سو، کشورهای کوهستانی بالادست قرقیزستان و تاجیکستان قرار دارند که «از نظر انرژی فقیر اما از نظر آب غنی» هستند. برای این کشورها، رودخانهها بهعنوان کلید حاکمیت ملی عمل میکنند و تولید برق را در ماههای زمستان در غیاب منابع هیدروکربنی امکانپذیر میسازند، بهطوریکه پروژههایی مانند سد عظیم «روگون» تاجیکستان بهعنوان منابع راهبردی در نظر گرفته میشوند.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، در مقابل، کشورهای پاییندست قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان «غنی از انرژی اما کمآب» هستند. برای این کشورها، همین رودخانهها نماد وابستگی قابلتوجه به صنعت کشاورزی هستند که بهویژه در ماههای تابستان برای اقتصاد آنها اساسی است. هر مترمکعب آب در بالادست، تهدیدی احتمالی برای کمبود غذا برای آنها محسوب میشود. این معادله «یک رودخانه، دو سرنوشت» منجر به امنیتیشدن آب در آسیای مرکزی شده و آن را به مسئله بقای ملی تبدیل کرده است.
ریشههای بحران
بر اساس گزارش مرکز مطالعات سیاسی و بحران آنکارا؛ فروپاشی شوروی سابق در سال۱۹۹۱ پایان سیستم مدیریت مرکزی یکپارچهای را رقم زد که امکان تبادل انرژی در زمستان با آب آبیاری در تابستان را فراهم میکرد. نهادهایی مانند کمیسیون بین ایالتی هماهنگی آب که برای پر کردن خلاء نهادی ناشی از فروپاشی اقتدار مرکزی تأسیس شده بود، کارایی خود را از دست دادند. این امر باعث شد جمهوریها مکرراً یکدیگر را به خاطر تجاوز از سهمیه تعیینشده و «برداشت» آب متهم کنند.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بحران آب به یک بحران ساختاری پیچیده تبدیل شد که تحت اثرات اجتنابناپذیر تغییرات اقلیمی، درگیریهای ژئوپلیتیکی بر سر تسلط بر آب و ناکارآمدی مداوم کشاورزی قرار داشت. جنبه اصلی و پایدار این بحران، چگونگی تأثیر تغییرات اقلیمی جهانی بر یخچالهای کوهستانی است که برای تأمین آب منطقه ضروری هستند. کارشناسان هشدار میدهند که از دست دادن سریع یخچالهای طبیعی میتواند منجر به کاهش قابلتوجه جریان آب در آینده و ایجاد الگوهای جریان غیرقابلپیشبینی شود.
علاوهبر این، فروپاشی چارچوب متمرکز شوروی، تعادل ظریف وابسته به اشتراک آب را مختل کرد. تمرکز کشورهای بالادست بر طرحهای بزرگ برقابی برای دستیابی به استقلال انرژی خود، تأمین آب مورد نیاز کشورهای پاییندست را در طول دوره آبیاری تابستانی تهدید میکند. البته، توافقنامههای تبادل آب و انرژی که پس از کسب استقلال منعقد شده بودند، به دلیلعدماطمینان به منابع انرژی، از هم پاشیدند.
تبدیل آب به سلاح
کشورهای بالادست که با مشکلات تأمین انرژی مواجه بودند، با آزادسازی آب بیشتر از طریق نیروگاههای برقابی خود در ماههای زمستان به این مشکل پاسخ دادند. این اقدام باعث سیلهای ویرانگر زمستانی در مناطق پاییندست شد و میزان آب موجود برای آبیاری تابستانی را به شدت کاهش داد. این شرایط چرخهای را آغاز کرده که در آن از جریان آب بهعنوان ابزاری برای دیپلماسی و در اصل بهعنوان یک «سلاح» استفاده میشود. در نهایت، اساسیترین و در عین حال کمتر شناختهشدهترین جنبه بحران، هدررفت گسترده آب در بخش کشاورزی است. بخش کشاورزی، مصرفکننده اصلی آب در آسیای مرکزی، حدود ۹۰درصد از کل آب برداشتشده در منطقه را مصرف میکند و به دلیل کانالهای آبیاری سنتی و تکنیکهای ناکارآمد، ۴۰ تا ۶۰درصد از آب گرفتهشده از رودخانهها قبل از رسیدن به مزارع از بین میرود. این امر، کمبود آب را با فناوری و نظارت اداری ناکافی در هم آمیخته است.
تاثیر کانال قوشتپه
تعادل حساس هیدروپلیتیک در آسیای مرکزی در معرض خطر بیثباتی توسط یک آشفتگی ژئوپلیتیکی جدید و پیشبینینشده ناشی از جنوب منطقه یعنی پروژه کانال آبیاری قوشتپه است؛ یک پروژه در حال ساختوساز ۲۸۵کیلومتری که توسط دولت طالبان در حال توسعه است، با هدف منحرف کردن یکجانبه حدود ۲۰ تا ۳۰درصد از کل جریان رودخانه آمودریا انجام میشود. برای همسایگان پاییندست آن، کشورهای ازبکستان و ترکمنستان که بیشتر آب خود را برای کشاورزی استفاده میکنند، این اقدام میتواند یک فاجعه بالقوه باشد. پیشبینیهای کارشناسان نشان میدهد که پس از تکمیل کانال، میزان دریافت ترکمنستان از آمودریا میتواند تا ۸۰درصد کاهش یابد.
عدممشارکت افغانستان در توافقنامههای کنونی تقسیم آب، چالشهای قابلتوجهی را جهت چارچوب بینالمللی برای بحث در مورد این پروژه ایجاد میکند. همچنین پویاییهای داخلی در منطقه با وضعیت ژئوپلیتیکی و دخالت قدرتهای جهانی و منطقهای، در هم تنیده شده است. چین از طریق ابتکار کمربند و جاده نفوذ اقتصادی خود را در منطقه افزایش داده و بهعنوان یک بازیگر حیاتی در چشمانداز هیدروپلیتیک تبدیل شده است. با تغییر تمرکز روسیه به دلیل درگیری در اوکراین، خلاء قدرت پدید آمده و نهادهای غربی مانند ایالاتمتحده، اتحادیه اروپا و مؤسسات مالی بینالمللی برای مقابله با نفوذ روسیه و چین، دخالت خود را در منطقه افزایش دادهاند.
آسیای مرکزی در برههای حساس از تاریخ خود قرار دارد. کشورهای این منطقه باید تصمیم بگیرند که آیا در میراث منازعات حاصل از دوران شوروی گرفتار بمانند یا سیستم منطقهای منسجم ایجاد کنند. ریشههای این بحران، نه صرفاً کمبود منابع، بلکه ناشی از یک درگیری پیچیده بین امنیت انرژی کشورهای بالادست و امنیت غذایی کشورهای پاییندست است. آشفتگیهای ژئوپلیتیکی، مانند کانال قوشتپه که این تعادل شکننده را تغییر میدهد، بر ضرورت حیاتی یک رویکرد راهبردی فوری تأکید میکند.
دیپلماسی به جای نزاع
پرداختن به این بحران با تبدیل آن به فرصت، مستلزم راهبرد جامعی است که بر دیپلماسی آب تأکید داشته باشد. نخست و مهمتر از همه، کاهش تهدیدات فوری و تقویت اعتماد بسیار مهم است. با توجه به ضعف فعلی نهادهای منطقهای، توافقات دوجانبه مانند توافقات بین ترکمنستان و ازبکستان باید بهعنوان الگو در نظر گرفته شوند. در مقابله با بحران قوشتپه، به جای حذف افغانستان، باید کانالی برای «دیپلماسی» ایجاد شود که در ازای مدیریت مشارکتی آب و اشتراکگذاری دادهها، به این کشور کمکهای انرژی و غذایی ارائه دهد. حل این مشکل تنها با تغییر پویایی بین آب و انرژی از حالت «رقابت» به حالت «مشارکت» امکانپذیر است. به جای توافقات تهاتری مبتنی بر ناامنی، باید یک شبکه انرژی یکپارچه منطقهای شفاف و قابلاعتماد مبتنی بر اصول بازار ایجاد شود.
این راهبرد، نیاز ساختاری که کشورهای بالادست را مجبور به حفظ آب در زمستان برای تولید انرژی میکند، از بین میبرد. همچنین این امر باید با ابتکاراتی با هدف مقابله با جنبه ساختاری دیگر بحران، یعنی ضایعات کشاورزی، حمایت شود. پاسخ آن نهتنها شامل بهروزرسانی زیرساختها، بلکه اجرای اصلاحات کامل کشاورزی شامل استراتژیهای قیمتگذاری مناسب را نیز در بر میگیرد. بهبود بهرهوری در کشاورزی که ۹۰درصد از آب منطقه را مصرف میکند، پتانسیل ایجاد منابع آب «جدید» بیشتری را نسبت به هر پروژه سدسازی دارد. در نهایت، برای تضمین ثبات مداوم، باید یک چارچوب نهادی پایدار ایجاد شود. سازمانهای ناکارآمدی مانندICWC باید به نهادهای چندرشتهای تبدیل شوند که نهتنها متخصصان آب، بلکه متخصصانی از حوزههای انرژی، کشاورزی، مالی و محیطزیست را نیز در خود جای دهند.
بازیگران خارجی نیز باید نقش مهمی در این تحول ایفا کنند. بهطور خلاصه، بحران آب در آسیای مرکزی بیشتر به دیدگاه سیاسی و تمایل به همکاری مربوط میشود تا کمبود منابع. این منطقه در یک دوراهی حیاتی قرار دارد: یا تسلیم آشفتگی ناشی از میراث شوروی شوند یا یک حوضه آبریز متحد برای آیندهای جمعی ایجاد شود.
گروه انرژی- رضا رضایی- سرنوشت آسیای مرکزی با محوریت رودخانههای آمودریا و سیردریا شکل میگیرد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این رودخانهها دیگر عناصری از همگرایی منطقهای نبودند و در مقابل به یک گسل ژئوپلیتیکی و محور مبارزه برای حاکمیت ملی تبدیل شدند. مسئله اصلی این است که بحران آب در منطقه نهتنها از یک مشکل کمبود منابع، بلکه از یک معضل ساختاری ناشی میشود که توسط جغرافیا تحمیل و توسط میراث شوروی تشدید شده است. در یک سو، کشورهای کوهستانی بالادست قرقیزستان و تاجیکستان قرار دارند که «از نظر انرژی فقیر اما از نظر آب غنی» هستند. برای این کشورها، رودخانهها بهعنوان کلید حاکمیت ملی عمل میکنند و تولید برق را در ماههای زمستان در غیاب منابع هیدروکربنی امکانپذیر میسازند، بهطوریکه پروژههایی مانند سد عظیم «روگون» تاجیکستان بهعنوان منابع راهبردی در نظر گرفته میشوند.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، در مقابل، کشورهای پاییندست قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان «غنی از انرژی اما کمآب» هستند. برای این کشورها، همین رودخانهها نماد وابستگی قابلتوجه به صنعت کشاورزی هستند که بهویژه در ماههای تابستان برای اقتصاد آنها اساسی است. هر مترمکعب آب در بالادست، تهدیدی احتمالی برای کمبود غذا برای آنها محسوب میشود. این معادله «یک رودخانه، دو سرنوشت» منجر به امنیتیشدن آب در آسیای مرکزی شده و آن را به مسئله بقای ملی تبدیل کرده است.
ریشههای بحران
بر اساس گزارش مرکز مطالعات سیاسی و بحران آنکارا؛ فروپاشی شوروی سابق در سال۱۹۹۱ پایان سیستم مدیریت مرکزی یکپارچهای را رقم زد که امکان تبادل انرژی در زمستان با آب آبیاری در تابستان را فراهم میکرد. نهادهایی مانند کمیسیون بین ایالتی هماهنگی آب که برای پر کردن خلاء نهادی ناشی از فروپاشی اقتدار مرکزی تأسیس شده بود، کارایی خود را از دست دادند. این امر باعث شد جمهوریها مکرراً یکدیگر را به خاطر تجاوز از سهمیه تعیینشده و «برداشت» آب متهم کنند.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بحران آب به یک بحران ساختاری پیچیده تبدیل شد که تحت اثرات اجتنابناپذیر تغییرات اقلیمی، درگیریهای ژئوپلیتیکی بر سر تسلط بر آب و ناکارآمدی مداوم کشاورزی قرار داشت. جنبه اصلی و پایدار این بحران، چگونگی تأثیر تغییرات اقلیمی جهانی بر یخچالهای کوهستانی است که برای تأمین آب منطقه ضروری هستند. کارشناسان هشدار میدهند که از دست دادن سریع یخچالهای طبیعی میتواند منجر به کاهش قابلتوجه جریان آب در آینده و ایجاد الگوهای جریان غیرقابلپیشبینی شود.
علاوهبر این، فروپاشی چارچوب متمرکز شوروی، تعادل ظریف وابسته به اشتراک آب را مختل کرد. تمرکز کشورهای بالادست بر طرحهای بزرگ برقابی برای دستیابی به استقلال انرژی خود، تأمین آب مورد نیاز کشورهای پاییندست را در طول دوره آبیاری تابستانی تهدید میکند. البته، توافقنامههای تبادل آب و انرژی که پس از کسب استقلال منعقد شده بودند، به دلیلعدماطمینان به منابع انرژی، از هم پاشیدند.
تبدیل آب به سلاح
کشورهای بالادست که با مشکلات تأمین انرژی مواجه بودند، با آزادسازی آب بیشتر از طریق نیروگاههای برقابی خود در ماههای زمستان به این مشکل پاسخ دادند. این اقدام باعث سیلهای ویرانگر زمستانی در مناطق پاییندست شد و میزان آب موجود برای آبیاری تابستانی را به شدت کاهش داد. این شرایط چرخهای را آغاز کرده که در آن از جریان آب بهعنوان ابزاری برای دیپلماسی و در اصل بهعنوان یک «سلاح» استفاده میشود. در نهایت، اساسیترین و در عین حال کمتر شناختهشدهترین جنبه بحران، هدررفت گسترده آب در بخش کشاورزی است. بخش کشاورزی، مصرفکننده اصلی آب در آسیای مرکزی، حدود ۹۰درصد از کل آب برداشتشده در منطقه را مصرف میکند و به دلیل کانالهای آبیاری سنتی و تکنیکهای ناکارآمد، ۴۰ تا ۶۰درصد از آب گرفتهشده از رودخانهها قبل از رسیدن به مزارع از بین میرود. این امر، کمبود آب را با فناوری و نظارت اداری ناکافی در هم آمیخته است.
تاثیر کانال قوشتپه
تعادل حساس هیدروپلیتیک در آسیای مرکزی در معرض خطر بیثباتی توسط یک آشفتگی ژئوپلیتیکی جدید و پیشبینینشده ناشی از جنوب منطقه یعنی پروژه کانال آبیاری قوشتپه است؛ یک پروژه در حال ساختوساز ۲۸۵کیلومتری که توسط دولت طالبان در حال توسعه است، با هدف منحرف کردن یکجانبه حدود ۲۰ تا ۳۰درصد از کل جریان رودخانه آمودریا انجام میشود. برای همسایگان پاییندست آن، کشورهای ازبکستان و ترکمنستان که بیشتر آب خود را برای کشاورزی استفاده میکنند، این اقدام میتواند یک فاجعه بالقوه باشد. پیشبینیهای کارشناسان نشان میدهد که پس از تکمیل کانال، میزان دریافت ترکمنستان از آمودریا میتواند تا ۸۰درصد کاهش یابد.
عدممشارکت افغانستان در توافقنامههای کنونی تقسیم آب، چالشهای قابلتوجهی را جهت چارچوب بینالمللی برای بحث در مورد این پروژه ایجاد میکند. همچنین پویاییهای داخلی در منطقه با وضعیت ژئوپلیتیکی و دخالت قدرتهای جهانی و منطقهای، در هم تنیده شده است. چین از طریق ابتکار کمربند و جاده نفوذ اقتصادی خود را در منطقه افزایش داده و بهعنوان یک بازیگر حیاتی در چشمانداز هیدروپلیتیک تبدیل شده است. با تغییر تمرکز روسیه به دلیل درگیری در اوکراین، خلاء قدرت پدید آمده و نهادهای غربی مانند ایالاتمتحده، اتحادیه اروپا و مؤسسات مالی بینالمللی برای مقابله با نفوذ روسیه و چین، دخالت خود را در منطقه افزایش دادهاند.
آسیای مرکزی در برههای حساس از تاریخ خود قرار دارد. کشورهای این منطقه باید تصمیم بگیرند که آیا در میراث منازعات حاصل از دوران شوروی گرفتار بمانند یا سیستم منطقهای منسجم ایجاد کنند. ریشههای این بحران، نه صرفاً کمبود منابع، بلکه ناشی از یک درگیری پیچیده بین امنیت انرژی کشورهای بالادست و امنیت غذایی کشورهای پاییندست است. آشفتگیهای ژئوپلیتیکی، مانند کانال قوشتپه که این تعادل شکننده را تغییر میدهد، بر ضرورت حیاتی یک رویکرد راهبردی فوری تأکید میکند.
دیپلماسی به جای نزاع
پرداختن به این بحران با تبدیل آن به فرصت، مستلزم راهبرد جامعی است که بر دیپلماسی آب تأکید داشته باشد. نخست و مهمتر از همه، کاهش تهدیدات فوری و تقویت اعتماد بسیار مهم است. با توجه به ضعف فعلی نهادهای منطقهای، توافقات دوجانبه مانند توافقات بین ترکمنستان و ازبکستان باید بهعنوان الگو در نظر گرفته شوند. در مقابله با بحران قوشتپه، به جای حذف افغانستان، باید کانالی برای «دیپلماسی» ایجاد شود که در ازای مدیریت مشارکتی آب و اشتراکگذاری دادهها، به این کشور کمکهای انرژی و غذایی ارائه دهد. حل این مشکل تنها با تغییر پویایی بین آب و انرژی از حالت «رقابت» به حالت «مشارکت» امکانپذیر است. به جای توافقات تهاتری مبتنی بر ناامنی، باید یک شبکه انرژی یکپارچه منطقهای شفاف و قابلاعتماد مبتنی بر اصول بازار ایجاد شود.
این راهبرد، نیاز ساختاری که کشورهای بالادست را مجبور به حفظ آب در زمستان برای تولید انرژی میکند، از بین میبرد. همچنین این امر باید با ابتکاراتی با هدف مقابله با جنبه ساختاری دیگر بحران، یعنی ضایعات کشاورزی، حمایت شود. پاسخ آن نهتنها شامل بهروزرسانی زیرساختها، بلکه اجرای اصلاحات کامل کشاورزی شامل استراتژیهای قیمتگذاری مناسب را نیز در بر میگیرد. بهبود بهرهوری در کشاورزی که ۹۰درصد از آب منطقه را مصرف میکند، پتانسیل ایجاد منابع آب «جدید» بیشتری را نسبت به هر پروژه سدسازی دارد. در نهایت، برای تضمین ثبات مداوم، باید یک چارچوب نهادی پایدار ایجاد شود. سازمانهای ناکارآمدی مانندICWC باید به نهادهای چندرشتهای تبدیل شوند که نهتنها متخصصان آب، بلکه متخصصانی از حوزههای انرژی، کشاورزی، مالی و محیطزیست را نیز در خود جای دهند.
بازیگران خارجی نیز باید نقش مهمی در این تحول ایفا کنند. بهطور خلاصه، بحران آب در آسیای مرکزی بیشتر به دیدگاه سیاسی و تمایل به همکاری مربوط میشود تا کمبود منابع. این منطقه در یک دوراهی حیاتی قرار دارد: یا تسلیم آشفتگی ناشی از میراث شوروی شوند یا یک حوضه آبریز متحد برای آیندهای جمعی ایجاد شود.
ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
اخبار روز
-
یکپارچهسازی سامانه تعرفهای و استفاده از فناوریهای نوین در شهر لجستیک تهران
-
مسافران ایرانی با قطار پُرسرعت به آنکارا میروند
-
فرصت راه اندازی لجستیک پیشرفته در شهر فرودگاهی امام
-
تخصیص ۴.۵ هکتار زمین برای بازآفرینی شهرک اردوگاه در فسا
-
بازبینی طرحهای توسعه ساحلی با عقبنشینی آب خزر
-
تاکید معاون وزیر راه بر پایبندی کامل به زمانبندی پروژههای راهسازی آذربایجان شرقی
-
نوسازی تدریجی ناوگان هوایی با تکیه بر منابع داخلی و مدلهای مالی نوین
-
تمدید معافیت تحریم چابهار در وقت اضافه
-
تشدید منازعات انرژی در آسیای مرکزی
-
۱۲ماده جدید برای نجات اقتصاد دریامحور
-
دستور رئیس جمهور برای توسعه راهبری قطارهای حومهای
-
چالشهای اثبات مسئولیت در دعاوی دریایی
-
راهاندازی رشته شیلات در چهارمین شهرستان خوزستان
-
دیپلم افتخار 2025 جشنواره ملی روابط عمومی ایران به آب و نیرو رسید
-
برگزاری نشست تخصصی بررسی گونههای ماهیان زینتی وارداتی در سازمان شیلات ایران
-
مناطق آزاد پیشران تحول اقتصادی کشور هستند
-
نصب سامانه پخش خودکار اطلاعات هواشناسی و فرودگاهی (ATIS) در فرودگاه لارستان
-
مناطق آزاد پیشران تحول اقتصادی کشور هستند
-
افزایش حدود اختیارات شعبهای مستقل بانکها در مناطق آزاد
-
حرکت "هما" در مسیر نوسازی و بهینه سازی ناوگان



