تاریخ انتشار:1404/10/8
ضرورت فرهنگ‌سازی دریایی در ایران

سرآمد تحلیل می دهد؛

ضرورت فرهنگ‌سازی دریایی در ایران

اقتصادسرآمد- اهمیت پرداختن به موضوع فرهنگسازی عرصه دریا بخصوص بهره‌وری و بهره برداری از اقتصاد دریامحور که به توسعه همه جانبه کشورکمک وافر و شایانی می‌کند ما را در روزنامه دریایی اقتصادسرآمد بر آن داشته است که مکرر به مبحث ضرورت فرهنگ‌سازی دریایی در ایران بپردازیم .

به گزارش اقتصادسرآمد، هر پدیده‌ای، فرهنگ خاص خودش را دارد که مختص خود اوست. همانند اثر انگشت که خاص هر انسان است و مشابه آن وجود ندارد. فرهنگ دریایی هم خاص خود دریاست و مشابه ندارد. شناسنامه دریاست که با آن شناخته می‌شود و با دیگر پدیده‌ها متمایز می‌شود. ما در روزنامه دریایی اقتصادسرآمد بارها به مقوله فرهنگ دریایی مردم ایران به عنوان یک کشور دریایی پرداخته‌ایم. اینکه ایران یک کشور دریایی است با مدیرانی از جنس کویری و نگاه خشک محور نگاهی که خود نیازمند تغییر است.
فرهنگ چیست؟ فرهنگ‌سازی کدام است؟ چرا رهبر انقلاب اسلامی این‌همه به فرهنگ تاکید می‌کند؟ چرا می‌گوید: فرهنگ آن قدر مهم است که من حاضرم جانم را برای آن بدهم! این مهم چیست و چگونه تحقق می یابد؟
سخن در این باره، بسیار گفته‌اند و البته کمتر عمل شده است. می‌توان ساعت‌ها در این باره سخن گفت و به پایان نرسید. اما در این نوشتار کوتاه، با گرایش همیشگی خود به دریا، چند نکته را به اشاره می‌گذریم:

چگونه فرهنگ‌سازی نکیم
«ضدفرهنگ» بسیار آسان‌تر از «فرهنگ‌سازی» است؛ زیرا در فرهنگ‌سازی باید کار کرد، برنامه‌داشت و با ظرافت و زیبایی آن برنامه را اجرا کرد. اما برای این که فرهنگ‌سازی نکنیم، کافی است که هیچ‌کاری نکنیم. چیزی که الان اغلب- و شاید تمامی- بخش‌های حوزه دریا دارند انجامش می‌دهند؛ یعنی هیچ‌کاری. 
«ضد فرهنگ» زمانی ایجاد می‌شود که به رغم تمامی تلاش‌ها در توسعه فیزیکی، به توسعه فرهنگی توجه نکنیم. زمانی که  افکار عمومی بی‌اعتنا بود و در گستره ملی برای ترویج فرهنگ تلاش نکنیم، هر کاری که انجام شود، یک جهتش به ضد فرهنگ منجر می‌شود. 
به طور اساسی، فرهنگ زیربناست؛ اگر به بخش فرهنگ توجه کردیم، باقی سازه‌های ما معنا پیدا می‌کند و در غیر این صورت، همان سازه‌ها که با هزینه گزاف و تلاش زیاد حاصل شده است، خود تبدیل می‌شود به ضد فرهنگ. 
اجازه بدهید چند مثال از سازه‌هایی که تبدیل می‌شوند به ضد فرهنگ بیاوریم. این سازه‌ها که اغلب هم از سر دل‌سوزی و عنایت به توسعه ساخته می‌شوند، گاهی جواب عکس می‌دهند. نمونه بزرگ و بارز آن در تهران، مسیرهای دوچرخه‌سواری است که در سراسر برخی خیابان‌های مهم کشیده شده‌اند؛ بی‌آن که حتا یک دوچرخه‌سوار از آن‌جا بگذرد! آن همه طراحی و تعمیر و بازسازی و رنگ و... نتیچه‌آش شده هیچ و حتا زیر هیچ. وقتی مردم نگاه می‌کنند که مثلا در طول بلوار کشاورز، این همه خط دوچرخه کشیده شده و دوچرخه‌سواری از آن‌ استفاده نمی‌کند، از درون و برون ریشخند می‌کنند. این یک ضد فرهنگ. بدتر این که مسیر دوچرخه سواری تبدیل شده است به مسیر موتورسواری، آن هم معکوس! یعنی مسیری ایجاد کرده‌اند که ریشخند مردم و بازی موتورسواران را ایجاد کنند. به کناره بلوار طولانی میرداماد نگاه کنید. به مسیر دوچرخه سواری افسریه نگاه کنید. به مسیر دوچرخه سواری آمیرآباد نگاه کنید و... چقدر استفاده به اصل شده است؟
چنین اقدامی که فی نفسه خوب است، به دلیل عدم ایجاد زمینه فرهنگی مناسب، جواب عکس داده است. 
همین‌طور است اسکله‌های موسوم به اسکله‌های گردشگری. 
این‌ها نیز یا بلااستفاده مانده‌اند و یا به اموری غیر از فلسفه ذاتی خود می‌پردازند. کشتی‌های کروز نه برای گردشگری دریایی که برای تفریح و جشن و پایکوبی تبدیل شده‌اند تا در یک اقدام منفی و منفعل، تهدید به بگیر و ببند می‌خواهد مانع از تفریحات غیردریایی شود. 
کنار ساحل نشستن، خیرشده به کناره‌های دریا، به جای «گردشگری دریایی» ترویج شده و برخی مسئولان هم به آن تاکید می‌کنند! این یعنی نادانی فرهنگی. یعنی نرفتن به سمت فرهنگ سازی و یعنی ایجاد زمینه‌های ضد فرهنگ. 
ماهی چینی قرمز را در تنگ‌ها می‌اندازند و به جای سنت «ماهی خوری شب عید ایرانی» جا می‌زنند و سیمای جمهوری اسلامی هم تبلیغش را می‌کند. در شبکه‌های ملی و سراسری، سفره هفت سین می‌چینند با تنگ ماهی قرمز! ترویج ضد فرهنگ. 
چو نیک نظر کرد، پر خویش در‌ آن دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

ضدفرهنگ دریایی
در کشور ما، فرهنگ‌سازی برای گرایش به دریا تقریبا وجود ندارد؛ اما فاجعه به این‌جا ختم نمی‌شود و ما به طور جدی در معرض ضد فرهنگ دریایی هستیم و همجنان، تبلیغات ناصحیح، نسل‌ها را از دریا گریزان می‌کنند. برای مثال، پخش مکرر فیلم‌های سینمایی که معمولا همراه با خشونت دریایی و صحنه‌های خشن از غرق یک کشتی است و چنان به مخاطب القاء می‌کند که دریا چیزی جز موج‌های کوبنده و کشتی‌های شکننده نیست و اگر کشتی در دریا بشکند، غرق برای کشتی و مرگ برای سرنشینان حتمی است.
خبرهای دریایی هم اغلب با خاطرات تلخ ماندگار می شوند. فاجعه کشتی سانچی یکی از آن‌هاست که رسانه‌ای شد و همچنان مورد سوال است. اصولا کمتر یافت می‌شود که رسانه‌ای از خبرهای خوش دریایی خبری مخابره کند. انگار فقط فجایع دریایی ارزش خبر دارند. غرق یک کشتی یک خبر خوب به حساب می‌آید. این روزها خبر غرق کشتی‌هایی که پناه‌جویان را به این سو و آن سوی اروپا می‌برند، تیتر یک است. اما خبری از لذت و شادی مردم در کشتی‌های کروز نیست. اگر تفریح دریایی هم مد نظر قرار بگیرد، فاجعه تایتانیک می‌رود در راس خبرها.
از سوی دیگر، در ضد فرهنگ ما، دریا یک تنگ است و زندگی یک ماهی که در درون این تنگ زندانی شده است. ضد فرهنگی که از چین آمده و در دل فرهنگ سنتی و اصیل ما رسوخ کرده است. 
همچنین است فرهنگی که در اغلب برنامه‌ها و نمایش‌های تلویزیونی‌اش، کباب مرغ در اوج غذاهای ایرانی قرار می‌گیرد و کمتر فیلمی نشان داده می‌شود که ماهی روز میز هنرپیشه‌هایش باشد.
به هر حال، از هر سو نگاه کنید، ضد فرهنگ دریایی می‌بینید. شمارگان مجله «بندر و دریا» وابسته به سازمان بنادر و دریانوردی- یک کابوس دریایی است. هر نوجوان یا جوانی این مجله را ورق بزند، حالش از دریا به هم می‌خورد. در بخش مصاحبه با دریانوردان نمونه، هیچ حرفی جز این نیست که دریا خطرناک است و ما ماه ‌ها از خانواده به دور هستیم. این دو نکته برجسته‌ترین بخش‌های مصاحبه‌های این مجله است. معلوم است هر کس بخواند از دریا فرار می‌کند. 
برای فرهنگ‌سازی برای دریا، دو گام اساسی باید برداشت: اول، تغییر ذهن و تصورات مسئولان فرهنگی و سپس بهسازی و بازسازی فرهنگ دریا درافکار عمومی. جای تاسف است که اکنون مسئولان فرهنگی ما دچار کج‌فهمی فرهنگی در باره دریا هستند. تا این بخش از ضایعه رفع نشود، فرهنگ عمومی ما همچنان از دریا گریزان خواهد بود.  بیش از ۹۰ درصد خبرها و گزارش‌ها صدا و سیما – و دیگر رسانه‌ها- در حوزه خشکی صورت می‌گیرد و درصد کمی به یاد دریا می‌افتند تا ظرفیت‌های دریا همچنان خالی بماند و مردم همچنان از دریا واهمه داشته باشند.

برچسب ها : فرهنگ‌سازي دريايي اقتصادسرآمد اقتصاد دریا محور

اخبار روز
ضمیمه