واکاوی« اقتصاد سرآمد» ازتاثیر اقتصاد دریا محور بر شکل‌گیری سکونتگاه های جنوب ایران

احاطه دریانوردان ایرانی بر نقاط دور در بستر تاریخ

گروه اقتصاددریا - دکتر محمد حسن نیا -  اقتصاد دریامحور بنادر جنوب ایران بر پایه تجارت دریایی، لنج داری و لنج سازی استوار بوده است. بنابراین سفرهای دریایی دریانوردان بنادر جنوبی ایران که به سفرهای طولانی مدت (گپ) به هند، آفریقا و یمن و سفرهای کوچک به کشورهای حوزه جنوب خلیج فارس در طول سال به صورت می گرفت، علاوه بر این که نقش اقتصادی داشته است، بر هنر، معماری، صنایع دستی، زبان، آداب و رسوم و غیره جوامع مبدا و مقصد نیز تاثیرگذار بوده است.
سفرهای دریای دریانوردان ایرانی به هند
 یمن و آفریقا
 سفرهای دریایی را به سفرهای طولانی مدت و کوتاه مدت می توان تقسیم نمود. یکی از سفرهای مهم و طولانی مدت دریانوردان بنادر ایرانی که بر معماری مناطق جنوبی ایران تاثیرگذار بوده است، سفر به آفریقا بود. برای آشنایی بیشتر با شیوه رفتن دریانوردان بنادر ایرانی به سفرهای دریایی طولانی مدت لازم است این سفرها ابتدا به صورت اجمالی تشریح گردد تا نشان داده شود که به چه صورت به سفر رفته و چندل یا سایر اقلامی که بر معماری جنوب ایران تاثیر گذار بوده است، در کدام یک از سفرها به بنادر ایرانی آورده می‌شد. برای سفر به آفریقا نیز مانند سفر هند، ابتدا به شط العرب می رفتند تا خرمای سایر را که در مکل و عدن و سومالی خواهن داشت بخرند و بار بزنند. سپس به سمت تنگه هرموز می‌راندند و در جهت به سمت مسقط میرفتند. پس از رسیدن به مسقط از راس¬الحد می‌گذاشتند. از اینجا به بعد باد موسمی شمالی شرقی که در آن نواحی بین دریانوردان به باد ازیب معروف است کشتی را به سمت جنوب می راند. اغلب توقفی در مسقط داشتند. در برخی سفرها به خلیج عدن و بندرعدن میرفتند. عدن در سال‌های پیش از استقلال یمن در دست انگلستان بود و در بازارهای آن کالاهایی از نقاط مختلف پیدا می‌شد که برای تجارت در بندرهای آفریقا به کار می آمد. در عمان، یمن و سومالی گاه مر و کندر می‌خریدند. بعضی کشتی ها از مکلا و یمن مسافرانی برای رفتن به بندر های کنیا و زنگبار هم می گرفتند و درآمدی اضافه به دست می‌آورند. از آنجا در حالی¬که جزیره سقطره را در سمت چپ و ساحل آفریقا را سمت راسشان بود، از نوک شاخ آفریقا یا راس عصر می گذشتند. راس عصر در کتاب سلیمان مهری جرادافون نامیده شده است و در زبان اروپایی آن را گواردافویی مینامند. سپس به منطقه بنادر یا ساحل سومالی می‌رسیدند. روشن است واژه بنادر در جمع عربی واژه بندر فارسی است و این نام از روزگار کهن به ساحل اقیانوس هند در سومالی گفته می‌شد. در طول ساحل آفریقا که به بنادر معروف است، آب نیست و بندر مناسبی ندارد و توقف در شهرها و دهات ساحلی آن چندان دلپذیر و حتی اما نمی باشد. بندرهای ساحلی سومالی مانند موگادیشو و کیسایونیز گاه ایستگاهی برای کشتی‌های ایرانی و عرب بود. اگر توقف می‌کردند، از این سواحل به ویژه در راس حافون اغلب نمک بار می کردند که در مومباسا برای تقویت خاک کشاورزی خریدار داشت. منطقه بنادر یا ساحل سومالی سراسر از پهنه های شن پوشیده شده است و در گذشته همچون اکنون که کم جمعیت و فقیر بود و از نظر اقتصادی و تجاری هم مدنظر دریانوردان ایرانی قرار نمی‌گرفت. (پارسا، ۱۳۹1، ص۱۵۶ و ۱۵۷)
 بندر بربره یا بندر بربر از بنادر شمالی سومالی همواره مدنظر دریانوردان بود و دریانوردان به سمت آن بادبانی می¬افراشتند. بربره شهری است کوچک که در آنجا دامپروری انجام می شود. از این شهر گاو، گوسفند و شتر مورد نیاز کشورهای خلیج فارس تامین می شد. شکر و نمک زرانی را در بربره می‌فروختند. مصرف خرما در بربره بسیار زیاد و همه¬ی خرماهای دریانوردان را در آنجا میخریدند. نمک بلور هم از حمیران بندرلنگه می‌آوردند و مصرف طبی داشت. در بربره خرما را با شیر می خوردند و بهترین غذای آنها هم همین شیر و خرما بوده است. قبل از اینکه در بربره اسکله بسازند، کارگران گله¬های خرما را به دوش می کشیدند، ولی بعداً این کار رواج خود را از دست داد. در بربره دکل کشتی را پایین می‌آوردند و به اصطلاح «جذر» می‌کردند و کشتی را به خشکی برده و «جدف» می‌کردند و دوباره به کشتی مخلوط ذوب شده پیه و آهک می مالیدند. در این شهر به علت وجود دام بسیار، پیه فراوانی و ارزان بود. بعداز خرید و فروش در بربره کشتی را از نو به دریا کشانیده و عازم بنادر سومالی، کنیا و جمهوری تانزانیا می‌شدند. در راه به وسیله قلاب هایی که همراه داشتند، ماهی می‌گرفتند. بیشتر ماهی ها از نوع «ماهی شیر» بود. تعداد ماهی هایی که در طی یک مسافرت صید میشد، ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ ماهی شیر بزرگ بود. وقتی به مومباسا، از بندر کنیا، در زیر خط استوا می‌رسیدند، دکتر محل بایست از سلامتی فرد فرد کارکنان مطمئن میشد و اگر کسی کثیف بود اجازه ورود به مومباسا را به او نمی دادند و تمام بدن او را پودر می‌زدند و یا احیانا لباس هایش را می جوشاندند، بعدا مامور گمرک و اداره¬ی گذرنامه می آمد و نام جاشوها را می نوشت. وقتی از این کارها فراغت حاصل می کردند نمک¬های خریداری شده را در گونی کرده و از کشتی به خارج می بردند و از کشتی به خارج میبردند و روی اسکله می گذاشتند و از آنجا به داخل بندر حمل می کردند و میفروختند. وقتی فروش نمک ها تمام می شد، دکل کشتی ها را «جزر» می کردند، یعنی پایین می‌آوردند و کسی را به خشکی آورده جدف می نمودند. به اندازه¬ی ۱۰ قایق شن میزدند و دوباره کشتی را آماده ساخته و از مومباسا خارج می شدند و به «زنگبار» و «تانزانیا» می رفتند، در زنگبار خانه¬ای اجاره می‌کردند و هرچه بادبان اضافی داشتند پیاده می کردند و در آن خانه می گذاردند. فقط یک بادبان برای کشتی می گذارند و از آن جا عازم «سیمبارنگه» شدند. (نوربخش، ۱۳۵۹، ص۱۲۱) ادامه دارد...
احاطه دریانوردان ایرانی بر نقاط دور در بستر تاریخ
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه